همه شب با دل دیوانهی خود در حرفم
چه کنم، جز دل خود نامه بری نیست مرا
صائب تبریزی
سبز، قرمز، نارنجی و آبی. کشوری چهار فصل و قدیمی.
مردمی که شعر در خونشان است. کجای دنیا اینهمه قوم و نژاد مختلف دارد؟ کجای جهان اینهمه بناهای زیبا دارد؟
لیلی و مجنون، شاهنامه، لالاییهای کردی و مداحیهای ترکی.
و غذاهای ایرانی... ترکیبهایی که به فکر هیچ کس نمیرسد. انار و مرغ، گوشت و سبزی، آب و گوشت، دوغ و خیار و نان، گردو و مرغ...
ولی چه چیزی خوشمزهتر از مرغ اناری، قورمه سبزی، آبگوشت، آبدوغ خیار و فسنجان؟
مگر میشود ایرانی باشی و گلاب کاشان، زعفران خراسان، پرتقال گیلان و ماهیهای جنوب را نشناسی؟!
مگر میشود ایرانی باشی و دختری که با چادر رنگی، برای پسر همسایه آش نذری میبرد را نشناسی؟
مگر میشود ایرانی باشی و در صحن آزادی، روبهروی گنبد گریه نکرده باشی؟
ما ساکن قدیمی ترین کشور جهانیم؛ با هزاران رنگ، شاعر، حکیم، غذا، شهر و سوغاتی...
_اِلآی وصالی
#متن_سبز
سَرِ آن ندارد امشب که برآید آفتابی ...
چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد خوابی
سعدی
وای بچهها...
سر مزار شهید حسن مختارزاده نشسته بودم
یه دختری هم کنارم بود
من حواسم بهش نبود ولی دیدم خیلی داره گریه میکنه
گفتم چی شده؟
گفت داداشمه...
هدایت شده از متنِسبز!
منو مامانم به این یه تا شهید خیلی حس خوبی داریم:)
هردفعه که میریم حرم اینجا هم میایم...
اون تسبیح قرمزه هست،
که اینجا هم هست: https://eitaa.com/53713872/57
مال منه فعلا...
روی قبر شهید مختارزاده بود، مامانم گفت برش دار حاجتت رو گرفتی با چندتا تسبیح دیگه بیار بزار سر جاش.
منم هنوز حاجت روا نشدم🥲
ولی حس خوبی که به این تسبیح دارم>>>
متنِسبز!
وای بچهها... سر مزار شهید حسن مختارزاده نشسته بودم یه دختری هم کنارم بود من حواسم بهش نبود ولی دیدم
من اینو یه نشونه میدونم...