هدایت شده از -{خانوادهبهشتیٖ؛شهیٖداننیٖازمند}-
﴿کربلای فاطمه﴾
'
سر نوشتن این متن و پخش کردن این خاطره؛چون راز بود خیلی تردید داشتم، اما الان که فاطمه جان تبدیل شده به یه الگو برای نوجوونا و حتی بزرگترها، لازم دونستم این مطلبو بگم...
﹉
توی گرمای سوزان، داشتیم مثل همیشه باهم دیگه از مدرسه برمیگشتیم( یکی از رفقا هم بامابود)، جلوی بلوک ما که رسیدیم فاطمه گفت:«زهرا من یه رازی دارم که فکر نکنم هیچکس باور کنه، توهم باور نمیکنی، تا الان به کسی هم نگفتم.»
بهش اصرار کردم که بگه، اما میگفت باور نمیکنی...
بالاخره بهش قول دادم که باور کنم...
فاطمه گفت:«زهرا من یه بار که با خانواده م کربلا بودم، جلوی گنبد که سلام دادم، جواب سلاممو شنیدم، یقین دارم که امام حسین(ع)جواب سلام مو دادن...»
"
شهیده فاطمه، یه دختر عادی نبود، آروزهاش، رفتاراش، اخلاقش، حرفاش، و....
خیلی بابقیه تفاوت داشت...
'
🔸@shahidan_niyazmand
دقیقا همون موقعی که یه استیکر اشتباه فرستادم طرفم آنلاینه گوشی هنگ میکنهههههه😭🔪
متنِسبز!
*لوکیشن همیشگی
احتمالا این آخرین باری بود که لوکیشن همیشگیم رو دیدم:))))
متنِسبز!
گتسبی بزرگ. از نشر روزگار خوندم، ترجمه خانم معصومه عسکری. تا صفحه ۱۵۰ به زور خوندم. ۵۰ صفحه باقی م
قاتل درون من.
از نشر نگاه خوندم. نویسنده آقای جیم تامپسون و مترجم خانم معصومه عسکری.
فکر کنم از اسمش معلوم باشه که ژانرش جناییه. واقعا کتاب جذابی بود. همه چی به جا بود. نه مثل بعضی کتابها پر از توضیحات اضافه بود و نه چیزی رو مبهم باقی میذاشت. روندشم خوبه. یعنی نه خیلی تنده نه خیلی کند. نقطه ضعفی ندیدم که بیانش کنم.
درمورد داستانش بخوام بگم... خود قاتل راویه. من خودم گیج شده بودم که الان باید راوی رو درک کنم یا نه؟ ولی به نظرم کاراش منطقی بود. درمورد زندگی قاتله که به خاطر بیماری روانیش میل به کشتن داره... حالا بقیهش رو بگم اسپویل میشه. اینم بگم یه جاهایی از داستان چیزای...... داره و یکی از شخصیتای اصلی هم فاحشهست. ولی در حدی نیستش که بگم وای نه نخونید خاکبرسریه. یه کوشولوعه. اگه زیاد بود که اصلا ارشاد گیر میداد چاپ نمیشد.
در کل اگه زیادی مذهبی هستین، روحیه لطیفی دارین یا خیلی تاثیرپذیرین پیشنهاد نمیدم.
توی کتاب خاکسپاری دوم بانوی مرگ یه تعریفی از تنهایی کرده بود که به نظرم خیلی حق بود.
میگفت اگه آرامش تنها بودن رو درک کنی، دیگه هیچوقت به اجتماع برنمیگردی. کسی که طعم ساکت بودن رو چشیده دیگه هیچوقت زیاد حرف نمیزنه.