•متنِسبز!🇵🇸•
_
و اما... به زانو دراومدن اسرائیل✨🇵🇸
نمیدونید چقدر حس خوبی بود که یهو وسط اعتکاف شکلات روی سرمون ریخت و گفتن: «فلسطین آزاد شد!»
یکی از فانتزیهای که همهتون دارید حضوری دیدن دوست مجازیه.
ولی به نظر من این اصلا خوب نیست... آدمای مجازی با حضوری خیلی فرق دارن. من به یکی از دوستای مجازیم زنگ هم زده بودم راحت نمیتونستم حرف بزنم.
دوست مجازی؛ همون مجازی بمونه بهتره...:)
•متنِسبز!🇵🇸•
قضیهی #عکس_های_شما اینه که شما میتونین یه عکس پیویم بفرستین و من درموردش متن بنویسم🥲 @Green987 _
این دفعه یه آهنگ بیکلام یا شعر دو بیتی بدین=)
•متنِسبز!🇵🇸•
این دفعه یه آهنگ بیکلام یا شعر دو بیتی بدین=)
*استقبال نشه خودمو دار میزنم
بهم ریختهم.
میفهمی؟
حسابی بهم ریختهم.
از این بهمریختگی خوشم نمیاد.
دلم یه دختر دریا میخواد...
•متنِسبز!🇵🇸•
یکبار به اخلاص بیا بر در ما گر کام تو برنیامد آنگه گله کن...
دستهگل لالهیآبی را جوری کنار جدول گذاشتم که کثیف نشود. امیدوارم که یک عاشقِ فقیر آن را برای معشوقش ببرد.
شاید حق داشت. شاید اگر من هم جای او بودم، حاضر نمیشدم که با کَسِ بداخلاق و نچسبی مثل خودم حرف بزنم. منزوی و عجییم، هیچوقت لباسهایم اتو ندارد، لبخند نمیزنم... خودم هم اینها را میدانم. ولی... میخواستم که برای او خوب باشم. میخواستم برای او لباسهایم را اتو کنم و لبخند بزنم. دلم میخواست برای او جوری بهترین باشم که دیگران برایش هیچ بشوند. البته از من خیلی بعید است بتوانم بهترین باشم؛ ولی حداقل میخواستم بهترین خودم باشم. من... میخواستم برای او باشم. این پنجمین دستهگلی است که رهایش کردم. او حتی حاضر نیست چند ثانیه کنارم بایستد، تا بوی عطری که برای او زدهام را حس کند؛ تا ذوق درون صدایم را بشنود؛ تا عشق درون نگاهم را ببیند...
این عشق آسمانی مرا زنده کرده؛ و این من جدید دیگر با مرگ زمینی کشته نمیشود...!
_الآی وصالی
#متن_سبز
بدی سرماخوردگی اونجاییه که داری میخندی سرفهت میگیره.
قشنگ انگار داره بهت میگه خفه شو؛ تو حق نداری بخندی.😭