eitaa logo
حمید براتی 🪴 زندگی سبز
1.2هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
147 فایل
🪴 سبک زندگی سبز 🪴 آموزش‌های ویژه در زمینهٔ: 💞 همسرداری 🌱 تربیت فرزند 🍎 تغذیه درمانی 📞 ارتباط: @GreenAd
مشاهده در ایتا
دانلود
✅معيار انتخاب همسر واقعآ معيار انتخاب همسر چه بود؟ هر روز با يك مورد جديد و يك خانواده جديد آشنا مى‌شدم. يكى فقير يكى ثروتمند، مذهبى، تاجر... حاج آقا در مدتى كه دنبال موردى براى ازدواج بودم افرادى را معرفى مى‌كرد و حتى موقعيت ديدن را هم براى من فراهم مى‌كرد. يادم هست از آخرين كسانى كه به من پيشنهاد دادند دختر يكى از افراد صاحب نفوذ و شناخته شده بود كه وصلت با آن خانواده براى هر كسى امكان پذير نبود. وقتى حاج آقا نظر مرا خواست، من كه از طرفى به خاطر موقعيت خانوادگى و اجتماعى آن‌ها راغب و از طرفى معيارى براى انتخاب همسر نداشتم، گفتم: حاج آقا يعنى قبول مى‌كنند؟ ـ اگر من باهاشون صحبت كنم قبول مى‌كنند انشاء الله. ـ خب، من براى اينكه بفهمم انتخابم درسته يا نه بايد به چه چيزى توجه داشته باشم؟! يكى از مشكلات من در انتخاب همسر همينه كه اصلاً نمى‌دونم با چه معيارى بايد همسرم رو انتخاب كنم و اگه راستش رو بخوايد يكى از مواردى كه تا حالا هم توى ذهن من بوده، همين بنده خداييه كه شما پيشنهاد كرديد ولى همين امر باعث مى‌شد از گفتنش خوددارى كنم. ـ اينكه من اين خانواده رو هم به تو پيشنهاد دادم يك دليلش همين بود كه احتمال مى‌دادم در نظر خودت هم باشه كه فهميدم بله! در ذهن تو هم بوده، و اما اينكه پرسيدى با چه معيارى بايد زن آينده خودت را انتخاب كنى : 👈از اونجا كه قراره تو تكيه گاه و پاى خانواده باشى بايد كسى رو انتخاب كنى كه به تو افتخار كنه و مايه مباهات او باشى نه اينكه تو بخواهى به او يا خانواده و موقعيت آن‌ها افتخار كنى و... ✅آن‌ها كه به خاطر تمامى نيازها و تمامى ابعاد وجود خويش براى زناشويى، براى انس، براى شناخت كسرى‌ها و ضعف‌ها و بهره بردارى از برخوردها و استقامت در مشكلات ازدواج مى‌كنند، با آن‌ها كه به خاطر عادت و يا به خاطر كسب اعتبار و وجاهت وصلت مى‌كنند و به سراغ بزرگان مى‌روند و كسانى را مى‌خواهند كه بر آن‌ها تكيه كنند و به آن‌ها افتخار كنند، برابر نيستند. اينها ذليل همين تعلق‌ها و اسير همين ضعف‌ها مى‌شوند و دنباله مى‌شوند، كه نقطه ضعف‌ها آدمى‌را به دنبال خود مى‌كشاند. مى‌گويند شترى خوابيده بود. روباهى مى‌گذشت، به شتر روى آورد و با دم شتر بازى آغاز كرد تا آنكه دمش را با دم شتر گره زد. شتر برخاست. دم كوتاه اين دو به هم گره خورده بود. روباه معلق مانده بود و به دنبال شتر تاب مى‌خورد. گربه‌اى اين صحنه را ديد. از روباه پرسيد چه بر سرت آمده؟ روباه گفت: هيچ! با بزرگان وصلت كرده‌ايم! راستى كه ضعف‌ها و تعلق‌ها آدمى‌را به ذلت مى‌كشاند و وصلت‌هاى ذليل، كار جوان مردان نيست. «روابط متكامل زن و مرد، ص: 14» ✅مرد زندگى با كسى همراه مى‌شود كه به اين مرد افتخار كند نه آن كه وثاق و پيوندى را به گردن بگيرد كه او را به دنبال بكشاند و در ذلت بنشاند. كسى كه مى‌خواهد در كلاس ازدواج بياموزد با كسى كه مى‌خواهد از توشه ازدواج نواله بخورد و افتخار جمع كند، برابر نيستند. 👈در انتخاب همسر كسى را دنبال كن كه بر تو تكيه داشته باشد و به تو افتخار كند. رجل، پاى زندگى است. اين مرد است كه بايد تكيه گاه باشد نه اينكه خود ذليل و متكى به غير باشد. «روابط متكامل، ص: 14 و 22» 📚 رد پای نور در خاطرات من، خاطراتی از استاد علی صفایی حائری ༺🦋@clinicmanavi
حائری 🌿 حصار امن من كه پيش از ازدواج در آتش شهوت مى‌سوختم امروز با خوانده شدن خطبه عقد و جارى شدن آن بر زبان عاقد، مثل آبى كه بر تمام اين آتش ريخته باشند ديگر هيچ احساسى نداشتم. اين جريان تا جايى ادامه پيدا كرد كه با حيرت به خودم شك كردم و اين حالت سرد و بى‌ميلىِ جديد، به سؤالى تبديل شد كه در نهايت چاره‌اى جز طرح مسأله نديدم. وقتى خدمت حاج آقا رسيدم حال جديد خودم را بيان و اظهار نگرانى كردم. ايشان در جواب گفت : تو تا ديروز با شرايطى كه داشتى طعمه مناسب و خوبى براى شيطان به حساب مى‌اومدى و اين بود كه شيطان تمام توان و انرژى خودش رو براى دست يابى به اهدافش به كار مى‌برد و تمامى درهاى ورود به سمت نابودى تو رو امتحان مى‌كرد و اين بود كه در تو شعله هاى شهوت، با برنامه ريزى او سر به آسمان مى‌گذاشتند، ولى امروز با تدبير تو و حصار امنى كه از ازدواج به دور خودت كشيدى، راه‌هاى نفوذ شيطان رو بستی و اين كه از تو نااميد و دست از سرت برداشته و اين تو هستى كه با اين عملكرد صحيح به استغنايى در اين امر رسيده‌اى، ولى اينها به اين معنا نيست كه او تو را رها كنه... ༺🦋@clinicmanavi
با عشق و کفویت تازه ده درصد کاره؛ 90٪ بقیش آموزیه. ༺🦋@clinicmanavi
💐 مدیون همسرم هستم فرض کنید دختر یک خانواده ی ثروتمندی هستید در تبریز. با یک طلبه ساده، میکنید و بخاطر ادامه تحصیل همین طلبه ی ساده راهی نجف میشوید. گرما و غربت شهر نجف را در نظر بگیرید، خدا به شما فرزندی میدهد. بعد این فرزند می میرد! بعد دوباره فرزند میدهد، دوباره در همان بچگی می میرد! دوباره فرزند میدهد دوباره…!! این درحالی ست که فقر گریبان تان را گرفته. در حدی که یکی یکی، اسباب خانه را میفروشید. حتی رختخواب! اگر دختر ثروتمندی باشید و این فقر و نداری، روال زندگی مشترکتان شود چه بر سر اعتقاد و حوصله و صبوری و اخلاقتان می آید؟؟؟ اگر قرار باشد چیز بزرگتری در ازای صبر بر فقر بگیرید چه؟؟؟نقش و ... جایگاه همسر علامه طباطبایی همیشه مرا به فکر فرو میبرد.  علامه درباره ایشان گفته بودن: ” من نوشتن المیزان را مدیون ایشانم” !! یا “اگر صبر حیرت انگیز همسرم نبود من نمیتوانستم ادامه ی تحصیل بدم” صبر حیرت انگیز.. نوشتن المیزان… علامه نه تعارف داشته و نه اغراق میکند. علامه در جایی فرموده بودند “ایشان وقتی در قم رو به حضرت معصومه سلام میدادند من جواب خانوم را میشنیدم! و همچین هنگامی که زیارت عاشورا میخواندند من جواب سلام امام حسین(علیه‌السلام) را میشنیدم!” بازهم گفته بودند:"وقتی مشغول تحقیق و پژوهش بودم، با من سخن نمیگفت و سعی میکرد، شرایط آرامی برایم ایجاد کند، رشته افکارم گسسته نشود و هر ساعت در اطاق مرا باز میکرد و آرام چای را میگذاشت و میرفت. مرحوم علامه به همسر باوفایش عشق می ورزید و برایش احترام بسیاری قائل بود.  پس از مرگش تا مدتها مرحوم علامه هر روز بر سر قبرش حاضر میشد و در فقدان او ناباورانه اشک میریخت و این مهر دوسویه همگان را به تعجب وا داشته بود..." همیشه به جایگاه او حسرت میخورم! با خودم فکر میکنم وقتی که داشته خانه را جارو میزده، یا وقتی برای علامه چایی میریخته، میدانسته در آسمان ها انقدر معروف است؟ میدانسته در پرورش یک مرد بزرگ انقدر موثر است؟ کاش کتابی از زندگی نامه اش چاپ شده بود... کاش برای ما کلاس آموزشی میگذاشت، کلاس اخلاق اخلاص..کلاس مدیریت زندگی در شرایط بحرانی. کلاس چگونه از همسر خود علامه طباطبایی بسازیم؟!!! کلاس چگونه بدون قلم بدست گرفتن تفسیر المیزان بنویسیم؟ کلاس چگونه مهم باشیم اما مشهور نه!کلاس چگونه توانستم در اهداف والای همسرم او را در بدترین شرایط یاری دهم؟ کلاس زن بودن، زن خاص و خالص بودن...زنی که میتواند عزیز دل باشد و عزیز دل بپروراند... کلاس عالِم بودن، بدون هیاهو، بدون تبلیغ، بدون ادعا، بدون منم منم! آه...همه ی این ها چند واحد میشود؟چقدر واحد پاس نکرده دارم! چقدر بعضی ها در گوشه ی خلوت و گمنامیشان، سر از آسمان و ملکوت درآورده اند! چقدر میشود انسان بود و انسان سازی کرد! چقدر میشود ساده اما متفاوت زندگی کرد!کنج سجاده و کنج اتاقی، که تو در آن رخت و لباس علامه را رفو میکرده ای برایم آرزوست... 🔷 سلام و درود خدا بر اولیاءالله 🔶‏
5.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✴️ نگاه صحیح به ازدواج و زندگی مشترک 🔹نکاح ، حرف انشاء صورت انسانی است نه اطفاء شهوت حیوانی!