📚 درسهایی از نهج البلاغه
شرح نامه۵۳/ جلسه سی و سوم/ ۲۹دی۱۴۰۲
حجت الاسلام محسن قنبریان
#بخش_اول
▫️**فراز مربوط به شفافیت**
✔️ عرصه های شفافیت در سیره امیرالمومنین(ع):
1⃣ شفافیت در امور حکمرانی:
إِنَّ لَكُمْ عِنْدِي أَلَّا أَحْتَجِزَ دُونَكُمْ سِرّاً إِلَّا فِي حَرْبٍ: حق شما گردن من این است که هیچ سری جز در امور جنگی بر شما نپوشانم(نامه۵۰)
2⃣ شفافیت مالی:
دَخَلتُ بِلادَكُم بِأَشمالي هذِهِ ورَحلَتي وراحِلَتي ها هِيَ ، فَإِن أنَا خَرَجتُ مِن بِلادِكُم بِغَيرِ ما دَخَلتُ ، فَإِنَّني مِنَ الخائِنينَ:
در شهر شما با این عبا و راحله و چارپا داخل شدم اگر وقتی خارج می شوم غیر از اینها دارم، از خیانتکاران بوده ام(بحار ج۴۰ص۳۲۵)
⬅️ لازمه عادی این سخن، شفافیت اموال حاکم برای مردم تا بتوانند افزونی خائنانه را از غیر آن قضاوت کنند.
3⃣ شفافیت در عذر:
إن ظَنَّتِ الرَّعِيَّةُ بكَ حَيفا فَأصحِرْ لَهُم بعُذْرِكَ ، و اعدِلْ (و اعزِلْ) عنكَ ظُنُونَهُم بِإصحارِكَ ، فإنّ في ذلكَ رِياضَةً مِنكَ ، و رِفقا بِرَعِيَّتِكَ: اگر مردم گمان بردند كه در موردى ستمى مرتكب شده اى، دليل كارى را كه كرده اى برايشان توضيح ده و با توضيحات خود گمان آنان را از خود بازگردان (دور كن) ؛ زيرا اين كار هم مايه رياضت (پرورش) نفْس خودت مى باشد وهم نرمش با مردم است.(نامه ۵۳/ فراز مورد بحث)
⬅️ "اصحار" از صحرا یعنی دشت بدون تپه و بلندی و استعاره برای مورد دید بودن.
"قاعده اصحار " یکی از قواعد فقه سیاسی و حکمرانی است که عبارت اُخرای شفافیت است. عذر نشدن ها ، تاخیر در انجام ها و... باید به اطلاع مردم برسد.
✔️ نظریه مبنا در شفافیت
اینجا بسیار مهم است که شفافیت، مثل رای و مثل بسیاری دیگر از امور سیاسی ممکن است از دو مبنا ارتزاق کند لذا فرقهایی بکند.
1⃣ مبنای غربی: رقابت
تاریخ سیاسی اقتصادی غرب پس از فئودالیته، برای مصالحی به دولت مرکزی تن داد. لویاتانی که در همه امور دخالت می کرد غیر از امنیت راه ها، پول واحد و... که کمک به دوره تجارت بود. رانت واردات و صادرات هم توزیع می کرد که عصر بازرگانی را شکل می داد. اما به مرور تجار قوی شده و این موجود(دولت) اضافی تلقی شد. بعلاوه که دولت برای حفظ انسجام جامعه و جلوگیری از آشوب و ... باید به حقوق کارگران و مزد بگیران هم دخالت می کرد که خلاف منافع سرمایه داران و تجار بزرگ بود؛ از اینجا "لسه فر" -یعنی نظریه عدم دخالت دولت در بازار- متولد شد. بازار آزاد رقابتی ، مطالبه این دوره سرمابه داری شد. لازمه عادی رقابت آزاد، شفافیت بود تا دولت رانتی توزیع نکند و در بازار بی طرف باشد؛ از اینجا شفافیت غربی متولد شد.
در مرحله بعد(نئولیبرالیسم) یعنی از ریگان و تاچر به اینسو، دیگر دولت برآمده از بازار بود و باید در جنگ و صلح و سیاست خارجی و... منافع بازار بزرگ سرمایه داری و شرکتهای چند ملیتی را تامین می کرد. اینجا شفافیت به بیشتر از تصمیمات اقتصادی دولت، هم افزایش یافت و همه انور حکمرانی را شامل شد.
⬅️ شفافیت غربی از سلول بنیادین رقابت و در بستر توسعه بازار شکل گرفته است.
❓آیا شفافیت در سیره علوی ، از همین مادر شیر می خورد؟
2⃣ مبنای اسلامی شفافیت: تعاون و تناصح بر بزرگترین حق:
خطبه۲۱۶ عظیم ترین حقی که خداوند در بین حقوق، فریضه و واجب کرده را ، حق والی بر مردم و مردم بر حاکم معرفی می کند.
در کلمات بسیار عالی وجه این برتری را بیان می کند(رجوع کنید)
بعد می فرماید: فعلیکم بالتناصح فی ذلک و حُسن التعاون علیه: بر شما لازم است همدیگر را در این حق بزرگ سفارش و یاری کنید.
وجه این دستور مهم را هم چنین بیان می کند:
" زیرا هیچ کس _هر اندازه هم که در به دست آوردن رضای خداوند حریص باشد، و تلاشش در راه طاعت و بندگی خدا فراوان باشد_ نمی تواند به حقیقت اطاعتی که شایسته خداوند است برسد، لکن یکی از حقوق واجب خداوند بر بندگان این است که به اندازه توان خود خیرخواه یکدیگر باشند و یکدیگر را در راه برپاداشتن حق در میان خود یاری رسانند. هیچ کس _هرچند مقامش در حق بزرگ و فضلیتش در دین بر دیگران پیشی داشته باشد_ در ادای حقی که خداوند برعهده او نهاده بی نیاز از یاری دیگران نیست ؛ و هیچ انسانی _هرچند او را کوچک بدانند، و در دیده ها ناچیز باشد_ کمتر از آن نیست که نتواند دیگران را در ادای حق یاری رساند و یا از سوی دیگران یاری شود".
⬅️ این یعنی مشارکت و معاونت عمومی مردم در برپاداشتن حق بزرگِ مردم_حاکم باید تامین شود.
شفافیت امور ملازمه عادی چنین بنیان نظری مستحکمی است.
#حکمرانی_علوی
🇵🇸@Growing_iir
هدایت شده از در حال رشد | رضـا مَـلِکی
📚 درسهایی از نهج البلاغه
شرح نامه۵۳/ جلسه سی و سوم/ ۲۹دی۱۴۰۲
حجت الاسلام محسن قنبریان
#بخش_اول
▫️**فراز مربوط به شفافیت**
✔️ عرصه های شفافیت در سیره امیرالمومنین(ع):
1⃣ شفافیت در امور حکمرانی:
إِنَّ لَكُمْ عِنْدِي أَلَّا أَحْتَجِزَ دُونَكُمْ سِرّاً إِلَّا فِي حَرْبٍ: حق شما گردن من این است که هیچ سری جز در امور جنگی بر شما نپوشانم(نامه۵۰)
2⃣ شفافیت مالی:
دَخَلتُ بِلادَكُم بِأَشمالي هذِهِ ورَحلَتي وراحِلَتي ها هِيَ ، فَإِن أنَا خَرَجتُ مِن بِلادِكُم بِغَيرِ ما دَخَلتُ ، فَإِنَّني مِنَ الخائِنينَ:
در شهر شما با این عبا و راحله و چارپا داخل شدم اگر وقتی خارج می شوم غیر از اینها دارم، از خیانتکاران بوده ام(بحار ج۴۰ص۳۲۵)
⬅️ لازمه عادی این سخن، شفافیت اموال حاکم برای مردم تا بتوانند افزونی خائنانه را از غیر آن قضاوت کنند.
3⃣ شفافیت در عذر:
إن ظَنَّتِ الرَّعِيَّةُ بكَ حَيفا فَأصحِرْ لَهُم بعُذْرِكَ ، و اعدِلْ (و اعزِلْ) عنكَ ظُنُونَهُم بِإصحارِكَ ، فإنّ في ذلكَ رِياضَةً مِنكَ ، و رِفقا بِرَعِيَّتِكَ: اگر مردم گمان بردند كه در موردى ستمى مرتكب شده اى، دليل كارى را كه كرده اى برايشان توضيح ده و با توضيحات خود گمان آنان را از خود بازگردان (دور كن) ؛ زيرا اين كار هم مايه رياضت (پرورش) نفْس خودت مى باشد وهم نرمش با مردم است.(نامه ۵۳/ فراز مورد بحث)
⬅️ "اصحار" از صحرا یعنی دشت بدون تپه و بلندی و استعاره برای مورد دید بودن.
"قاعده اصحار " یکی از قواعد فقه سیاسی و حکمرانی است که عبارت اُخرای شفافیت است. عذر نشدن ها ، تاخیر در انجام ها و... باید به اطلاع مردم برسد.
✔️ نظریه مبنا در شفافیت
اینجا بسیار مهم است که شفافیت، مثل رای و مثل بسیاری دیگر از امور سیاسی ممکن است از دو مبنا ارتزاق کند لذا فرقهایی بکند.
1⃣ مبنای غربی: رقابت
تاریخ سیاسی اقتصادی غرب پس از فئودالیته، برای مصالحی به دولت مرکزی تن داد. لویاتانی که در همه امور دخالت می کرد غیر از امنیت راه ها، پول واحد و... که کمک به دوره تجارت بود. رانت واردات و صادرات هم توزیع می کرد که عصر بازرگانی را شکل می داد. اما به مرور تجار قوی شده و این موجود(دولت) اضافی تلقی شد. بعلاوه که دولت برای حفظ انسجام جامعه و جلوگیری از آشوب و ... باید به حقوق کارگران و مزد بگیران هم دخالت می کرد که خلاف منافع سرمایه داران و تجار بزرگ بود؛ از اینجا "لسه فر" -یعنی نظریه عدم دخالت دولت در بازار- متولد شد. بازار آزاد رقابتی ، مطالبه این دوره سرمابه داری شد. لازمه عادی رقابت آزاد، شفافیت بود تا دولت رانتی توزیع نکند و در بازار بی طرف باشد؛ از اینجا شفافیت غربی متولد شد.
در مرحله بعد(نئولیبرالیسم) یعنی از ریگان و تاچر به اینسو، دیگر دولت برآمده از بازار بود و باید در جنگ و صلح و سیاست خارجی و... منافع بازار بزرگ سرمایه داری و شرکتهای چند ملیتی را تامین می کرد. اینجا شفافیت به بیشتر از تصمیمات اقتصادی دولت، هم افزایش یافت و همه انور حکمرانی را شامل شد.
⬅️ شفافیت غربی از سلول بنیادین رقابت و در بستر توسعه بازار شکل گرفته است.
❓آیا شفافیت در سیره علوی ، از همین مادر شیر می خورد؟
2⃣ مبنای اسلامی شفافیت: تعاون و تناصح بر بزرگترین حق:
خطبه۲۱۶ عظیم ترین حقی که خداوند در بین حقوق، فریضه و واجب کرده را ، حق والی بر مردم و مردم بر حاکم معرفی می کند.
در کلمات بسیار عالی وجه این برتری را بیان می کند(رجوع کنید)
بعد می فرماید: فعلیکم بالتناصح فی ذلک و حُسن التعاون علیه: بر شما لازم است همدیگر را در این حق بزرگ سفارش و یاری کنید.
وجه این دستور مهم را هم چنین بیان می کند:
" زیرا هیچ کس _هر اندازه هم که در به دست آوردن رضای خداوند حریص باشد، و تلاشش در راه طاعت و بندگی خدا فراوان باشد_ نمی تواند به حقیقت اطاعتی که شایسته خداوند است برسد، لکن یکی از حقوق واجب خداوند بر بندگان این است که به اندازه توان خود خیرخواه یکدیگر باشند و یکدیگر را در راه برپاداشتن حق در میان خود یاری رسانند. هیچ کس _هرچند مقامش در حق بزرگ و فضلیتش در دین بر دیگران پیشی داشته باشد_ در ادای حقی که خداوند برعهده او نهاده بی نیاز از یاری دیگران نیست ؛ و هیچ انسانی _هرچند او را کوچک بدانند، و در دیده ها ناچیز باشد_ کمتر از آن نیست که نتواند دیگران را در ادای حق یاری رساند و یا از سوی دیگران یاری شود".
⬅️ این یعنی مشارکت و معاونت عمومی مردم در برپاداشتن حق بزرگِ مردم_حاکم باید تامین شود.
شفافیت امور ملازمه عادی چنین بنیان نظری مستحکمی است.
#حکمرانی_علوی
🇵🇸@Growing_iir
هدایت شده از در حال رشد | رضـا مَـلِکی
📚 درسهایی از نهج البلاغه
شرح نامه۵۳/ جلسه سی و سوم/ ۲۹دی۱۴۰۲
حجت الاسلام محسن قنبریان
#بخش_اول
▫️**فراز مربوط به شفافیت**
✔️ عرصه های شفافیت در سیره امیرالمومنین(ع):
1⃣ شفافیت در امور حکمرانی:
إِنَّ لَكُمْ عِنْدِي أَلَّا أَحْتَجِزَ دُونَكُمْ سِرّاً إِلَّا فِي حَرْبٍ: حق شما گردن من این است که هیچ سری جز در امور جنگی بر شما نپوشانم(نامه۵۰)
2⃣ شفافیت مالی:
دَخَلتُ بِلادَكُم بِأَشمالي هذِهِ ورَحلَتي وراحِلَتي ها هِيَ ، فَإِن أنَا خَرَجتُ مِن بِلادِكُم بِغَيرِ ما دَخَلتُ ، فَإِنَّني مِنَ الخائِنينَ:
در شهر شما با این عبا و راحله و چارپا داخل شدم اگر وقتی خارج می شوم غیر از اینها دارم، از خیانتکاران بوده ام(بحار ج۴۰ص۳۲۵)
⬅️ لازمه عادی این سخن، شفافیت اموال حاکم برای مردم تا بتوانند افزونی خائنانه را از غیر آن قضاوت کنند.
3⃣ شفافیت در عذر:
إن ظَنَّتِ الرَّعِيَّةُ بكَ حَيفا فَأصحِرْ لَهُم بعُذْرِكَ ، و اعدِلْ (و اعزِلْ) عنكَ ظُنُونَهُم بِإصحارِكَ ، فإنّ في ذلكَ رِياضَةً مِنكَ ، و رِفقا بِرَعِيَّتِكَ: اگر مردم گمان بردند كه در موردى ستمى مرتكب شده اى، دليل كارى را كه كرده اى برايشان توضيح ده و با توضيحات خود گمان آنان را از خود بازگردان (دور كن) ؛ زيرا اين كار هم مايه رياضت (پرورش) نفْس خودت مى باشد وهم نرمش با مردم است.(نامه ۵۳/ فراز مورد بحث)
⬅️ "اصحار" از صحرا یعنی دشت بدون تپه و بلندی و استعاره برای مورد دید بودن.
"قاعده اصحار " یکی از قواعد فقه سیاسی و حکمرانی است که عبارت اُخرای شفافیت است. عذر نشدن ها ، تاخیر در انجام ها و... باید به اطلاع مردم برسد.
✔️ نظریه مبنا در شفافیت
اینجا بسیار مهم است که شفافیت، مثل رای و مثل بسیاری دیگر از امور سیاسی ممکن است از دو مبنا ارتزاق کند لذا فرقهایی بکند.
1⃣ مبنای غربی: رقابت
تاریخ سیاسی اقتصادی غرب پس از فئودالیته، برای مصالحی به دولت مرکزی تن داد. لویاتانی که در همه امور دخالت می کرد غیر از امنیت راه ها، پول واحد و... که کمک به دوره تجارت بود. رانت واردات و صادرات هم توزیع می کرد که عصر بازرگانی را شکل می داد. اما به مرور تجار قوی شده و این موجود(دولت) اضافی تلقی شد. بعلاوه که دولت برای حفظ انسجام جامعه و جلوگیری از آشوب و ... باید به حقوق کارگران و مزد بگیران هم دخالت می کرد که خلاف منافع سرمایه داران و تجار بزرگ بود؛ از اینجا "لسه فر" -یعنی نظریه عدم دخالت دولت در بازار- متولد شد. بازار آزاد رقابتی ، مطالبه این دوره سرمابه داری شد. لازمه عادی رقابت آزاد، شفافیت بود تا دولت رانتی توزیع نکند و در بازار بی طرف باشد؛ از اینجا شفافیت غربی متولد شد.
در مرحله بعد(نئولیبرالیسم) یعنی از ریگان و تاچر به اینسو، دیگر دولت برآمده از بازار بود و باید در جنگ و صلح و سیاست خارجی و... منافع بازار بزرگ سرمایه داری و شرکتهای چند ملیتی را تامین می کرد. اینجا شفافیت به بیشتر از تصمیمات اقتصادی دولت، هم افزایش یافت و همه انور حکمرانی را شامل شد.
⬅️ شفافیت غربی از سلول بنیادین رقابت و در بستر توسعه بازار شکل گرفته است.
❓آیا شفافیت در سیره علوی ، از همین مادر شیر می خورد؟
2⃣ مبنای اسلامی شفافیت: تعاون و تناصح بر بزرگترین حق:
خطبه۲۱۶ عظیم ترین حقی که خداوند در بین حقوق، فریضه و واجب کرده را ، حق والی بر مردم و مردم بر حاکم معرفی می کند.
در کلمات بسیار عالی وجه این برتری را بیان می کند(رجوع کنید)
بعد می فرماید: فعلیکم بالتناصح فی ذلک و حُسن التعاون علیه: بر شما لازم است همدیگر را در این حق بزرگ سفارش و یاری کنید.
وجه این دستور مهم را هم چنین بیان می کند:
" زیرا هیچ کس _هر اندازه هم که در به دست آوردن رضای خداوند حریص باشد، و تلاشش در راه طاعت و بندگی خدا فراوان باشد_ نمی تواند به حقیقت اطاعتی که شایسته خداوند است برسد، لکن یکی از حقوق واجب خداوند بر بندگان این است که به اندازه توان خود خیرخواه یکدیگر باشند و یکدیگر را در راه برپاداشتن حق در میان خود یاری رسانند. هیچ کس _هرچند مقامش در حق بزرگ و فضلیتش در دین بر دیگران پیشی داشته باشد_ در ادای حقی که خداوند برعهده او نهاده بی نیاز از یاری دیگران نیست ؛ و هیچ انسانی _هرچند او را کوچک بدانند، و در دیده ها ناچیز باشد_ کمتر از آن نیست که نتواند دیگران را در ادای حق یاری رساند و یا از سوی دیگران یاری شود".
⬅️ این یعنی مشارکت و معاونت عمومی مردم در برپاداشتن حق بزرگِ مردم_حاکم باید تامین شود.
شفافیت امور ملازمه عادی چنین بنیان نظری مستحکمی است.
#حکمرانی_علوی
🇵🇸@Growing_iir