eitaa logo
جستارهای روزانه
2.2هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
84 فایل
هدوا الی الطیب...و هدوا الی صراط الحمید ✍️ قلم‌نوشته‌ها و کیبورد نگاشته‌های یک بیش‌فعال سیاسی و فرهنگی ✅️ به همراه جمع پرآکنده ای از: جستارها،یادداشت‌ها،اخبار و تحلیل‌ها و بازنشرهای مفید از نویسندگان، اساتید، نخبگان ارتباط: @HHAMIDII20
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🔻حمله شبه‌فاشیست‌های «زن، زندگی، آزادی» به استاد دانشگاه حامی‌شان/ آیا مذهبی‌های صورتی درس می‌گیرند؟ 🔹علی شریفی زارچی، استاد دانشگاه شریف از تندروترین چهر‌ه‌های دانشگاهی در ایام اغتشاشات بود. او از هیچ حمایتی از اغتشاشگران که حرمت دانشگاه را خدشه‌دار کردند، دریغ نکرد و همواره بر آتش رادیکال شدن آن فضا می‌دمید. 🔹او حتی زمانی که نادانشجویان دانشگاه شریف به ساختمان مرکزی این دانشگاه حمله کردند و به آن آسیب زدند، شیشه‌های سلف را شکستند و سلاح سرد با خود به دانشگاه بردند، حمایت کرد و آن‌ها را جوانان پیشرو این مملکت دانست! 🔹این استاد ساده‌‌لوح یحتمل گمان می‌کرد واقعا با یک نیروی آزادی‌خواه واقعی طرف است و اراذل «زن، زندگی، آزادی» قرار است برای آنچه «آزادی ایران» می‌خواندند تلاش کنند، اما چندی پیش سیلی در توییتر بر صورتش خورد که امید است شریفی زارچی را از خواب بیدار کند. 🔹او در روز اول محرم توییتی با عنوان زیبای «سلام بر » منتشر کرد. از ساعت انتشار آن توییت، تمام کسانی که زارچی برای آنان گریبان خود را می‌درید به او حمله کردند و با انواع و اقسام الفاظ توهین‌آمیز زارچی را مورد لطف خود قرار دادند! 🔹بسیاری از کسانی که به وی بخاطر این توییت حمله کردند، همان افرادی بودند که استاد دانشگاه شریف، آبروی خودش را خرج این افراد کرد و از قانون‌شکنی آنان حمایت کرد. اما جوانان مورد علاقه شریفی زارچی، از هیچ توهینی به این استاد دانشگاه شریف فروگذار نکردند. 🔹این رفتار اوباش سپهر سیاسی ایران، سیلی محکم به زارچی و تمام متدینین مذهبی بود که به هر دلیل در جهت مخالفت با جمهوری‌اسلامی با این افراد همراه شدند. اگر چه بعید است این سیلی افرادی که خود را به خواب زدند بیدار کند ولی از حقیقتی واضح که براندازان با تمام عناصر فرهنگ «ایرانی-اسلامی» دشمن هستند، پرده برداشت. 🆔@Dailynotes20
🏴 سوگنامه اربعین؛ اشعاری از علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه درباره مراجعت اهل بیت علیهم السلام از شام، خطاب به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ای نموده آفتاب رخ نهان اندر حجاب / سبط پیغمبر، سرش بر نی، تنش در آفتاب داد از سفیانیان، فریاد از مروانیان / دختر زهرا ز جور کوفیان شد بی حجاب یک دم شه خیمه اجلال زن در کربلا / ناقه عریان ببین و دختران بوتراب یا ولی الله! ببین، ای حجت روی زمین / یوسف آل محمد (ص) را به چنگ آن ذئاب(۱) آن کسان کز روی ایشان شرمسار است آفتاب / یک زمان در کوفه بنگر، گاه در شام خراب یا ولی! الثار آمد و شد عزا / کاروان رفته باز آمد از رخ نقاب جابر انصاری از یک سو نگر با اشک و آه / سوی دیگر بین اسیران، دل پریش از اضطراب محشر کبری شد آنگه چون بدیدند آن زنان / آه آه از آن ذهاب و داد داد از آن ایاب ناگهان افکند خود را از فراز اشتران / هر زنی قبری به بر بگرفت و با وی در خطاب از طپانچه نیلگون ز آن بی کسان بنگر عذار / زخم زنجیر و غل آنان را به دست و دل، کباب گفت لیلی (لیلا) قبر اکبر را چو او در بر کشید: / خیز از جا مادرت برگشته با چشم پر آب زینب مظلومه بنگر با زبان پر گله / می دهد شرح ستم از کوفه تا شام خراب گاه گوید ظلم های مجلس ابن زیاد / گه ز شام و از یزید شوم و از جام شراب وقت آن شد تیغ موعود از نیام آری برون / جامه صبر محبان چاک شد تا کی غیاب نوری محزون ز بهرت روز و شب در انتظار / الغیاث ای سرّ پنهان العجل بنما شتاب (۱) ذئاب: جمع ذئب: گرگها ________________________ ...فقیه اندیش بزرگ عصر ما، (مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه) که تقدیر، سرنوشت برایش رقم زده بود، در فصل پایان زندگی-کشاکش سخت مشروطه-همواره صحنه های را پیش چشم داشت و یاد آور حوادث شگفت آن بود...فرجام سرخ شیخ نیز، بی شباهت به سرگذشت خونبار مولایش علیه السلام نبود.../ بر گرفته از کتاب، تنهای شکیبا و خانه بر دامنه آتشفشان؛مرحوم ابوالحسنی منذر 🏴🚩@ShahidRabe 🆔@Dailynotes20
🏴 سوگنامه اربعین؛ اشعاری از علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه درباره مراجعت اهل بیت علیهم السلام از شام، خطاب به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ای نموده آفتاب رخ نهان اندر حجاب / سبط پیغمبر، سرش بر نی، تنش در آفتاب داد از سفیانیان، فریاد از مروانیان / دختر زهرا ز جور کوفیان شد بی حجاب یک دم شه خیمه اجلال زن در کربلا / ناقه عریان ببین و دختران بوتراب یا ولی الله! ببین، ای حجت روی زمین / یوسف آل محمد (ص) را به چنگ آن ذئاب(۱) آن کسان کز روی ایشان شرمسار است آفتاب / یک زمان در کوفه بنگر، گاه در شام خراب یا ولی! الثار آمد و شد عزا / کاروان رفته باز آمد از رخ نقاب جابر انصاری از یک سو نگر با اشک و آه / سوی دیگر بین اسیران، دل پریش از اضطراب محشر کبری شد آنگه چون بدیدند آن زنان / آه آه از آن ذهاب و داد داد از آن ایاب ناگهان افکند خود را از فراز اشتران / هر زنی قبری به بر بگرفت و با وی در خطاب از طپانچه نیلگون ز آن بی کسان بنگر عذار / زخم زنجیر و غل آنان را به دست و دل، کباب گفت لیلی (لیلا) قبر اکبر را چو او در بر کشید: / خیز از جا مادرت برگشته با چشم پر آب زینب مظلومه بنگر با زبان پر گله / می دهد شرح ستم از کوفه تا شام خراب گاه گوید ظلم های مجلس ابن زیاد / گه ز شام و از یزید شوم و از جام شراب وقت آن شد تیغ موعود از نیام آری برون / جامه صبر محبان چاک شد تا کی غیاب نوری محزون ز بهرت روز و شب در انتظار / الغیاث ای سرّ پنهان العجل بنما شتاب (۱) ذئاب: جمع ذئب: گرگها ________________________ ...فقیه اندیش بزرگ عصر ما، (مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه) که تقدیر، سرنوشت برایش رقم زده بود، در فصل پایان زندگی-کشاکش سخت مشروطه-همواره صحنه های را پیش چشم داشت و یاد آور حوادث شگفت آن بود...فرجام سرخ شیخ نیز، بی شباهت به سرگذشت خونبار مولایش علیه السلام نبود... / بر گرفته از کتاب، تنهای شکیبا و خانه بر دامنه آتشفشان؛مرحوم استاد علی ابوالحسنی منذر 🏴🚩@ShahidRabe 🆔@Dailynotes20