eitaa logo
•| در حوالےحرم |•
197 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
137 فایل
بی حب رضا ورود اکیدا ممنوع ❌ هࢪ دࢪ به رویم بستہ شد جز دࢪ گہ احسان تو اۍ شاھ خࢪاسان :)🖤 بگوشم ؟' https://harfeto.timefriend.net/16628342904320 باید بدونید :| @reza_janm تولد کانالمون :/ 1400"4"1 کانال وقف شاه خراسانِ :)🖤
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃🍂 🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂 🍃🍂 🍂 ♥️💍 وباهاشون روبوسی کردیم؛ واقعا دیگه قلبم تحمل این همه خوش بختی رو نداشت. بابا اومد سمتم و دست راست علی و دست چپم رو گرفت . دستم رو که کمی میلرزید گذاشت تو دست راست علی وگفت : دخترمو بهت سپردم. با لباس سفید دادم بهت با کفن سفید هم تحویل میگیرم. وای به حالت تو زندگی خم به ابروش بیاد. علی هم سرش رو انداخت پایین و خندید . _ خدا نکنه خم به ابرو مونا جان بیاد ، دنیامو میدم تا آب تو دلش تکون نخوره. اگر هم یک درصد ، گوش شیطون کر این اتفاق بیفته ، زمین و زمان رو بهم میریزم تا دوباره بخندن. با این حرفش نزدیک بود پس بیافتم . خدایا، وایستا . اروم اروم ، قلبم طاقت این همه خوش بختی رو نداره . مامان علی بهش نزدیک شد. علی دست منو رها کرد و رفت دست مادرشو بوسید. بعد از کلی قربون صدقه مادر و پسری مامان ملیحه اومد و پیشونیم رو بوسید و برامون آرزو خوشبختی کرد. _ خب ما شما دوتارو تنها میزاریم ؛ تو حرم یکم خلوت کنید ما میریم خونه منتظرتون می مونیم . ریحانه هم که با مامان ملیحه خوب رفیق شده بود، از ما خداحافظی کرد و با مامان اینا رفت . ما هم ایستادیم و بدرقشون کردیم . بعد رفتنشون علی رو به من کرد وگفت : خب حالا که محرم هم شدیم دستتونو بدین به من که گم نشین . دیگه می خوام دستت توی دست خودم باشه. اومدنا که نشد ، ولی دیگه الان نمیشه از من دریغ بکنی. 🦋نویسنده:مونااسماعیل زاده🦋 کپی با ذکر نام نویسنده و لینک کانالمون 🦋@HARAM377🦋 🍂🍃 🍃🍂🍃 🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃 🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃