🔰
#داستان_آموزنده
👌#شرافتومردانگی
💠 در زمان ساسانیان مردی در تیسفون زندگی می کرد که بسیار میهمان نواز بود و شغلش آب فروشی بود.
🔸روزی بهرام پنجم شاهنشاه ایران (ساسانی) با لباسی مبدل به در خانه این مرد میرود و میگوید که از راه دوری آمده و دو روز جا میخواهد.
🔸آن مرد بهرام را با شادی میپذیرد و میگوید بمان تا بروم و پول در بیاورم.
مرد میرود و تا میتواند آب میفروشد و سپس با میوه و خوراک نزد بهرام باز میگردد.
بهرام به میهمان نوازی مرد اطمینان پیدا میکند ولی میخواهد آن مرد را بیشتر امتحان کند.
🔹بنابراین تا قبل از آمد مرد به دربار رجوع می کند و میگوید: دستور دهید که هیچ کس حق ندارد از این مرد در سطح شهر آب بخرد.
فردای آنروز مرد آب فروش به بهرام میگوید که بمان تا بروم و قدری پول در بیاورم.
مرد آب فروش هرچه در بازار گشت هیچکس از او آب نخرید.
🔸در آخر مرد آب فروش که دید نمیتواند برای میهمان خویش آب تهیه کند مشک آبش را فروخت و میوه و خوراک نزد بهرام برد.
🔹بهرام او را گفت :
تو چگونه پول در آوردی؟
مگر نگفتی که کسی از تو آب نخرید؟
🔸مرد گفت:
مشک آب خویش را فروختم، تو نگران نباش و میل کن فردا روز برای خویش فکری خواهم کرد.
➖➖➖💠➖➖➖
@HB_EMAMHADI_BG
🔹بهرام پس از این واقعه فردای آن روز به دربار رجوع کرد و باز با لباسی مبدل نزد پولدارترین تاجر شهر که از اشراف نیز بود رجوع نمود و گفت :
من میهمانم و امشب را جا میخواهم.
🔹مرد نه تنها بهرام را نپذیرفت بلکه با ضرب تازیانه او را از منزل بیرون کرد.
🔹فردای آنروز بهرام در حالیکه بر تخت سلطتنت جلوس کرده بود آن دو مرد یعنی تاجر و آب فروش را اظهار کرد.
🔹هر دوی آنان که دیدند آن مرد شخص شاه شاهان - امپراطوری ایران بوده بسیار هراسیدند.
بهرام از مرد آب فروش بسیار تشکر و سپاسگزاری کرد و او را به سبب رفتار نیکویش با مهربانی پذیرفت.
🔹بهرام دستور داد که تمام اموال مرد تاجر را بگیرند و به مرد آب فروش بدهند تا یاد بگیرد که....
🔷 انسان حتی اگر در اوج تنگدستی و فقر باشد باید شرافت، مردانگی و مهمان نوازی خویش را حفظ کند.‼️
➖➖➖💠➖➖➖
🔹️ کارگروه فرهنگی و اجتماعی
🇮🇷 #حوزه_بسیج_امام_هادی_بندپیغربی
سپاه ناحیه شهرستان بابل/ عضو شوید👇
@HB_EMAMHADI_BG