✅ خار و گل
خار خندید و به گل گفت سلام
و جوابی نشنید
خار رنجید ولی هیچ نگفت
ساعتی چند گذشت
گل چه زیبا شده بود
دست بی رحمی نزدیک آمد،
گل سراسیمه ز وحشت افسرد
لیک آن خار در آن
دست خلید و گل از مرگ رهید
صبح فردا که رسید
خار با شبنمی از خواب پرید
گل صميمانه به او گفت سلام...
گل اگر خار نداشت
دل اگر بی غم بود
اگر از بهر كبوتر قفسی تنگ نبود،
زندگی، عشق،اسارت، همه بی معنا بود ...
🌻 روزتان بخیر و صفا
📢
┄┄┅┅✿🍃❀💜❀🍃✿┅┅┄┄
@HEKMAT_MAAREFAT
┄┄┅┅✿🍃❀💜❀🍃✿┅┅┄
✅ وقتی رضاخان به میرزاکوچک پناه آورد!
🔰 بعد از عقبنشینی سردار استاروسلسکی (فرمانده نیروهای قزاق ایرانی) و اشغال مجدد رشت به وسیله قوای سرخ (بلشویکها)، اتریاد همدان ( به فرماندهی رضاخان) در محاصرهای قرار گرفت که تنها راه بلامانع و بلامعارض او برای خروج از این محاصره و عقبنشینی، همانا طرف منطقه نفوذ و استیلای میرزاکوچکخان بود. این افسر صریحاللهجه و وطنخواه یعنی سرتیپ رضاخان، به میرزاکوچکخان نامهای نوشت که وضع او چنین است و البته قادر است خود را از محاصره بیرون آورد ولی مستلزم تلفاتی نیز خواهد بود. اکنون اگر میرزاکوچکخان موافقت کند، از طریق جنگل عقبنشینی کند. میرزاکوچکخان نیز به حکم عواطف وطنپرستی موافقت نمود و سرتیپ رضاخان با نفرات خود از آن محاصره بدون دردسر و تلفاتی بیرون رفت و خود را به قزوین رسانید.
«یادبودهای انقلاب گیلان و تاریخچه جمعیت فرهنگ رشت، حسین جودت»
♻️ در خاطرات به جای مانده از جنگلیها و نظامیان و سایر افراد درگیر در حوادث گیلان، اشاره شده است که بین رضاخان و میرزا کوچک مکاتبات دیگری نیز رد و بدل شده بود که چند مورد آن برای مذاکره و قرار ملاقات و پایان درگیریها بود که به دلایلی به نتیجه نرسید و میرزاکوچکخان که یکبار با عواطف خود، باعث نجات رضاخان و رفع محاصره نیروهای او شده بود،
عاقبت گرفتار خشم و تعقیب و محاصرهی همانها شد و به جنگل و یخبندان و مرگ پناه برد.
@HEKMAT_MAAREFAT
🌻 شمس تبریزی
مطربا نرمک بزن تا روح بازآید به تن
چون زنی بر نام شمس الدین تبریزی بزن
نام شمس الدین به گوشت بهتر است از جسم و جان
نام شمس الدین چو شمع و جان بنده چون لگن
مطربا بهر خدا تو غیر شمس الدین مگو
بر تن چون جان او بنواز تن تن تن تنن
تا شود این نقش تو رقصان به سوی آسمان
تا شود این جان پاکت پرده سوز و گام زن
شمس دین و شمس دین و شمس دین می گوی و بس
تا ببینی مردگان رقصان شده اندر کفن
مطربا گر چه نیی عاشق مشو از ما ملول
عشق شمس الدین کند مر جانت را چون یاسمن
لالهها دستک زنان و یاسمین رقصان شده
سوسنک مستک شده گوید که باشد خود سمن
خارها خندان شده بر گل بجسته برتری
سنگها باجان شده با لعل گوید ما و من
ایها الساقی ادر کأس الحمیا نصفه
ان عشقی مثل خمر ان جسمی مثل دن
مولوی
@HEKMAT_MAAREFAT
🍀 حکیمانه 🍀
🔴 «عبدالله شهبازی» مورخ وابسته به وزارت اطلاعات: ♻️ فدائیان اسلام را یک جریان تروریستی و وابسته ب
▪️من فدائيان اسلام را در مجموع يک جريان تروريستی میدانم که لطمات جدّی هم به حوزه و مرجعيت زد و هم به تحولات سياسی ايران. فدائيان اسلام لطمه بسيار بزرگی به آيتالله بروجردی زدند که زعامت شيعه را به دست داشت. مثل وضع امروز که عدهای طلبه به خود حق میدهند به مراجع بزرگ توهین کنند؛ عدهای طلبه افراطی و کم سواد. معهذا، افرادی مثل مرحوم نواب صفوی و خليل طهماسبی شخصاً سالم بودند و معتقد. تمام پروندهشان را خواندهام. بخشی را آقاي محمد ترکمان منتشر کرده به نام «اسرار قتل رزمآرا»، بخشی هم منتشر نشده که من دارم. ولی به رغم اخلاص، به شدت آلت دست سرويس اطلاعاتی انگليس بودند برای دستکاری در تحولات ايران. يک نمونه همان قتل «رزمآرا» است. اگر توجه کرده باشيد، امام خمينی هيچگاه از نواب صفوی تجليل نکردند. بعد از انقلاب سالگرد شهادت فدائيان اسلام مرتب برگزار میشد ولی هيچگاه امام خمينی نه پيامی فرستادند نه در سخنانشان تجليلی کردند از آنها. تنها يکبار زن و خانواده مرحوم نواب صفوی با امام ديدار کردند و زن نواب از امام نظرشان را راجع به نواب پرسيدند. امام يک جمله پاسخ دادند: «نواب مخلص بود.» همین. يعنی فقط قبول داشتند که نواب صفوی مسلمان معتقدی بود و با اخلاص کار میکرد. يعنی تأييد نکردند حرکات سياسی فدائيان اسلام را.
▪️اگر بپذيرم که، به تعبير امام، «نواب مخلص بود» بايد حرکت فدائيان اسلام را بازی خورده سرويس اطلاعاتی انگليس بدانيم و به نظر من نواب مخلص بود. بازجوییهايش را خواندهام. همه صفحات را با همان شعار معروفش، «هوالعزيز»، شروع کرده. البته يک نامه به شاه دارد که ابراز ندامت کرده و تاکنون منتشر نشده. خليل طهماسبی هم نامه مشابهی نوشته. آيتالله کاشانی هم در بازجوییهايش به فدائيان اسلام خيلی بد و بيراه گفته. به دليل اين اخلاص بود که آيتالله بروجردی و امام، که آن زمان خط آقای بروجردی را تبعيت میکردند، برای اعدام نشدن نواب و دوستانش کوشيدند. به رغم جفای بزرگی که نواب به آقای بروجردی کرده بود.
▪️نواب يک طلبه افراطی کم سواد و کم تجربه بود و به شدت احساسی. از سياست چيزی نمیدانست.
▪️در مرامنامهشان حکومت اسلامی را مطرح کردهاند ولی به اين شکل: بر سر در وزارت دربار پرچم سبز منقوش به الله اکبر نصب شود و نماز جماعت برگزار شود. از حکومت اسلامی اين را میفهميدند يعنی فقط ظواهر را.
▪️ يک عده طلبه و شاگرد بازاري کم سواد بودند.
اين مسائل سبب ميشد فدائيان اسلام به ابزار مناسبي براي سرويس اطلاعاتي انگليس و شبکه بدامن تبديل شوند براي آشفته کردن فضاي سياسي سالهاي 1320 و 1330. و اين اخلاص سبب ميشد نشود آنها را افشا کرد و عليه شان نوشت. اصولاً بکارگيري افراطيون مخلص بهترين راه است براي سرويسهاي اطلاعاتي. مثل همين مجاهدين وهابي و طالباني القاعده که بزرگترين خدمات را کردهاند به نئوکانها و صهيونيستها. در ايران هم همينطور است و به اين دليل من به حرکتهايي مثل سايت «عماريون» و «انصار حزب الله» به شدت بدبينم.
▪️قتل رزمآرا قطعاً به سود شاه و دربار بود، حرکتهای بعدی نواب هم همینطور. حتی من حرکت مؤتلفه در ترور حسنعلی منصور را هم با ترديد و سوءظن نگاه میکنم، زيرا اين نتيجه را به بار آورد: برای اوّلین بار يک نخست وزير از يک خانواده سرشناس شاخص بهایی، يعني هويدا، ۱۳ سال بر ايران حاکم شد و میدانيد که امام حاضر نشدند فتوای ترور منصور را بدهند و خود مؤتلفه مدعیاند که فتوا را از آقاي ميلانی گرفتند. بالاخره ما نفهميديم اينها پيرو امام خمینی بودند يا آيتالله ميلانی، يا اين که از مرجعيت استفاده ابزاری میکردند؛ يعنی هر کس فتوای ترور میداد پيرو او بودند.
▪️ببينيد چه نشرياتی نواب را مطرح و بزرگ کردند. مهمترين نقش را مجلههایی چون «ترقی» يا «خواندنيها» داشتند که وابسته به «شبکه بدامن» بودند. شبکه بدامن يک شبکه سرّی بود که در سالهای ۱۳۲۵- ۱۳۳۲ کارهای تبليغاتی و نفوذی و خرابکاری میکرد. سازماندهی و نيرو از سرويس انگليس بود و بودجه از آمريکا.
▪️قتل کسروی انگيزه دینی داشت و خودسرانه و کار بسيار زشتی بود. ترورهای رزمآرا و فاطمی تحريک از سوی سرويس انگليس بود. وقتی که حسین علاء را ترور کردند، که فقط از ناحيه سر کمی مضروب شد، دستگير شدند. ترور نافرجام علاء کار مستقل خودشان بود و با انگيزه سياسی خودشان.
💬عبدالرضا داوری:
▫️سال 87، تصویر نامه ای که #نواب_صفوی، شب قبل از اعدام خطاب به محمدرضا #پهلوی نوشته و با یادآوری خدماتش به سلطنت، متقاضی عفو ملوکانه بود را در یک مرکز پژوهشی خاص،دیدم.
سال 93، استاد #خسرو_معتضد، اصالت این نامه را تایید و محل نگهداری آن را #مرکز_اسناد_انقلاب_اسلامی اعلام کرد.
▫️عفونامه #نواب_صفوی خطاب به محمدرضا #پهلوی که به تاریخ 34/10/25 نوشته شده
✅ حاج شیخ عباس قمی و اولین منبر او
🔰 مرحوم حجة الاسلام حاج میرزا حسن نوری از عالم ربانی آیة الله العظمی آخوند ملا علی همدانی نقل کرد:
🔸 حاج شیخ عباس قمی فرمود:
در اوایل طلبگی که کودک بودم و هنوز معمم نشده بودم عده ای شبیه خوان [تعزیه خوان] مرا با خود برای شبیه خوانی بردند. آن وقت ها روضه خوانی خیلی معمول نبود، من را بردند برای این که نقش علی اکبر یا قاسم و... را اجرا کنم. آنها از من بسیار کار می کشیدند و من مجبور بودم برایشان آب و نان ببرم و مجلس را فرش کنم و...
🔹 دیدم خیلی اذیت می شوم به همین خاطر شب اول محرم آنجا را ترک کردم. نیمه های شب وارد دهی شدم. به خانه کدخدا رفتم وگفتم شما روضه خوان نمی خواهید؟ گفت: باید به مسجد بیایی و یک منبر بروی تا مردم روضه ات را ببینند اگر پسندیدند می خواهیم.
🔸 من اصلا منبر بلد نبودم چیزی هم حفظ نداشتم غیر از ماجرای مجلس ولید که نامه یزید به او می رسد او نیز دستور می دهد تا امام حسین علیه السلام را احضار کرده تا از ایشان برای یزید بیعت بگیرد، اما حضرت بیعت نکرده و از مجلس خارج می شود.
🔹 من فقط همین داستان را بلد بودم. به منبر رفتم و مجلس ولید را خواندم و به منزل کدخدا آمدم. اهالی گفتند منبرت بد نبود همین جا بمان. شب هم دوباره به مسجد رفتم و همان داستان را تکرار کردم.
🔸 به منزل که آمدم تا صبح بیدار بودم و با خدا می گفتم من چیزی بلد نیستم چه کنم؟ ناگهان دیدم کدخدا سراسیمه نزد من آمد و به پاهای من افتاد. می بوسید و گریه می کرد.
🔹 گفتم چه شده؟ گفت: ما که به شما جسارتی نکردیم! دیشب حضرت اباعبدالله علیه السلام را در خواب دیدم که فرمود: این آقا باید اینجا بماند و تا شب یازدهم محرم هم شب و روز باید مجلس ولید را بخواند.
🔸 بعد از ظهر که به مجلس رفتیم کدخدا خوابش را برای مردم تعریف کرد، گفتند ما برای امام حسین علیه السلام عزاداری می کنیم هرچه آقا می خواهد همان را بخواند. من منبر می رفتم و مردم هم اشک می ریختند.
میراث منبر، محمد جواد نوری همدانی.
@HEKMAT_MAAREFAT
✅ تابلو امام رضا علیه السلام
🔰 استاد محمود فرشچیان گفته:
بیماری قلبی داشتم،از امام رضا شفا خواستم،
چندی بعد امام رضا به خوابم آمد و شفایم داد و به من فرمودند
من را ببین و نقاشی ام را بکش،
♻️ بعد از این اتفاق تابلوی زیبای چهره اش را کشیدم
@HEKMAT_MAAREFAT
🌴 کنون بشنو از :
" نامور نامه ی باستان "
🔰 چنین گفت : داننده دهقان پیر
که دانش بُود مرد را دستگیر
غم وشادمانی بیاید کشید
زِ هر شوروتلخی ببایدچشید
همی خواهم از روشنِ کردگار
که چندان زمان یابم ازروزگار
کزین نامور نامه ی باستان
بمانم به گیتی ، یکی داستان
که هرکس که اندر سخن داد داد
زمن جز به نیکی نگیرند یاد
" حکیم ابوالقاسم فردوسی "
🌻 ،صبح سه شنبه تون بخیر 🌻
🍃🌾🍃🌾🍃🌾🍃🌾🍃🌾🍃🌾
@HEKMAT_MAAREFAT