🌹خبر آمد؛
🌹که اسیرش کردند...
🌹همچو ارباب؛
🌹شهـیدش کردند...
__________
✨فاتحه و صلوات
💚هدیه به روح بلند شهید بزرگوار
🌹#شـهـیـد_محسن_حججـی🌹
أَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلٰی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍ(ص)
.
#خاطرات
#شهید_محسن_حججی
"بسم رب الشهداء و الصدیقین"
.
◀ نباید مدیونش بشیم!
.
همیشه یک تسبیح گِلی📿 دستش بود. بهش گفتم:
.
" آقا محسن، هی با این تسبیح چی میگی لب می جنبونی؟ "😕
.
به خودم میگفتم اگه به من بود، این سی و سه سه تا دانه را
.
ظرف دو دقیقه قِرش می دادم و می رفت؛ صدتایی نیست که😕
.
این همه مشغولش شده است.
.
-دارم برای زمین ذکر می گم!تا دید نزدیک است چشمانم از حدقه بزند بیرون،😳
.
گفت: "روی این زمین می خوابیم، راه می ریم، نباید مدیونش بشیم! "😊😇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
هدایت شده از کانال خبری گلستان شهدا
ارتباطم را با دنیا کم میکنم❗
بعضی از روزهای #جمعه تلفن همراهش خاموش بود. وقتی دلیلش رو میپرسیدم گفت: ارتباطم را با #دنیا کمتر میکنم تا کمی زمانم را برای امام زمانم اختصاص بدهم. اینکه چطوری میتوانم برای ایشان مفید باشم.
#شهید_محسن_حججی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان:
@GolestanShohadaEsf
🌱🥀🌱🥀🌱🥀
🌸محسن در سوریه با شهید روحالله قربانی آشنا شده بود و یک مدت باهم بودند.
وقتی روحالله قربانی شهید شد، محسن خیلی ناراحت شد.
مدام عکسش رو نگاه میکرد و میگفت: این آقا روحالله خیلی بچه ی خوبی بود. خوش به حالش که شهید شد.
🌸همانطور که به عکسش خیره شده بود گفت: نگاه کن، عرب نبودا اما نمیدونم چجوری انقدر ماهرانه چفیه رو دور سرش میپیچید...
🌸بعد هم عکس شهید را به طرف من گرفت و نشانم داد.
داشت در مورد همین عکس معروف آقا روحالله صحبت میکرد. همان عکسی که چفیه ی کرم رنگش را دور سرش پیچیده بود.
به نقل از: همسر شهید محسن حججی
#شهید_محسن_حججی🌷
#شهید_روح_الله_قربانی🌷
#شهدای_مدافع_حرم♥️♥️