eitaa logo
『حـَلـٓیڣؖ❥』
294 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
46 فایل
﷽ ‌‌ و قسم به دست علمداری ات...❗ • • • که تا پای جان .. پای پیمان خواهیم ماند..✋🌲 • • • حلیف ...👀🕊🖇 مقری به وسعت پیمان با علمدار حرم جمهوری اسلامی🍀 • • • • •کپی؟! •با ذکر صلوات برای ظهور آقا امام زمان •از تمام مطالب کاملا آزاد..🙂✅ • • • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
『حـَلـٓیڣؖ❥』
خبر داغ: 😂شهبازی و امیرحسین ثابتی رو به عنوان مامور اطلاعاتیای ایران تو قطر معرفی کردن🤣 😂❤️ هیچی دیگه ... لبخند فجیع:)
『حـَلـٓیڣؖ❥』
مسخره بازی که نیست‌. تازه بغل دست هم نشستن برای همفکری و تبادل نظر راجع به سوژه ها🤣 طبق قاعده ای که دوتا عقل بهتر از یه عقله😂✋🏻 خوش باشید🌱😂 - ولی نمیدونستم آقای ثابتی هم رفته بود قطر😅
Shab3Fatemieh2-1401[04].mp3
6.06M
🔰 ▪️هر چه شکنجه ام کنید ... 🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی 🌹 به یاد شهید مظلوم روح الله عجمیان 🔺 اجراشده در : هیأت آیین حسینی 🏴 شب سوم فاطمیه دوم ۱۴۰۱ 👈 مشاهده متن : Meysammotiee.ir/post/2749@MeysamMotiee
هدایت شده از فارس پلاس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«صورتش همه خونی بود»  مادر روح‌الله عجمیان این جمله را که می‌گوید و مکث می‌کند، احساس می‌کنم جانش دارد از بدنش بیرون می‌رود...  همه توانش را جمع می‌کند و تقلا می‌کند برای سوگ عمیقش کلمه‌ پیدا کند:« تا الان ندیدمش» هنوز جوان رشیدش را ندیده و سه‌روز از آن لحظه‌های سخت که اولین بار صحنه‌های جان‌دادنِ پسر رشیدش زیر مشت و لگد و ضربه چاقوی آن جماعت گذشته.  بغضش می‌شکند و توی‌گریه‌هایی تلخ، گم می‌شود: «من سه‌روز پیش رفتم دادگاه و‌ آنجا دیدم چطوری زدنش»  بعد مظلومانه‌ترین و غریبانه‌ترین لحظه‌های روح‌الله زیر مشت و لگد جانی‌ها جلوی چشمش می‌آید: «یک دستش رو تنش بود و یک دست دیگر  را...» دستش را مثل آن لحظه‌های روح‌الله بالا می‌برد و انگار آن لحظه با همه وجودش آرزو می‌کند خودش آنجا جای پسرش بود: « یک دست دیگرش را اینجوری کرده که نزننش... هزار نفر زدنش» جمله آخر توی سرم می‌پیچد؛ «هزار نفر زدنش»... غریب گیرآورده بودنش. امروز دو تا از قاتل‌هایش را قصاص کردند؛ حالا جانی‌ها دوره افتاده‌اند برای مرثیه‌خوانی برایشان. کاش مادر روح‌الله هیچ‌وقت نیاید و نبیند؛ مگر یک زن، چندبار باید بمیرد و زنده شود؟ 💬 راضیه حسینی @Fars_Plus
『حـَلـٓیڣؖ❥』
«صورتش همه خونی بود»  مادر روح‌الله عجمیان این جمله را که می‌گوید و مکث می‌کند، احساس می‌کنم جانش دا
. دوباره میگم... گیجید هنوز؟ فصل تردید گذشت. آن قصه که گفتید و شنیدید گذشت. از این همه خون چگونه خواهید گذشت؟💔:( .
『حـَلـٓیڣؖ❥』
«صورتش همه خونی بود»  مادر روح‌الله عجمیان این جمله را که می‌گوید و مکث می‌کند، احساس می‌کنم جانش دا
. نمیدونم این متنی که الان میخوام بنویسم به دست کی میرسه؛ چه عاقبتی داره‌‌. ولی هر چی می‌نویسم از همین ۵۸ ثانیه ای هست که نصفه و نیمه دیدم‌‌. نه اینکه نخوام؛ نمیتونم... .
『حـَلـٓیڣؖ❥』
. نمیدونم این متنی که الان میخوام بنویسم به دست کی میرسه؛ چه عاقبتی داره‌‌. ولی هر چی می‌نویسم از ه
- با تو می گویم. هر چند میدانی نگفته هایم را‌.. نمی شناختمت.. و هنوز هم! اما پاکی و مظلومیت آرمیده در چشمانت؛ قلبم را فشرد و حالا دستانم، می‌نویسند برایت‌‌‌. اکنون چقدر برایم شبیه آرمان شده ای.💔 فکر نمیکردم چیزی را که میخواستم برای او بنویسم به نام تو تغییر کند. اصلا چه فرقی می‌کند. تو باشی یا آرمان.. محسن حججی باشد یا مصطفی صدرزاده‌... مرتضی آوینی باشد یا مطهری... تک به تک یکی هستید و همه تان یکی ! راستی دعای شهادتت در کجا مستجاب شد؟ چگونه زندگی کردی که مرگ تو ، حیاتت شد و دعای سرخت این سان اجابت شد.. بغض مادرت را دیدی؟ تکان خوردن شانه هایش را چطور؟ از اندوه رخنه کرده در چشمان خواهرت خبر داری؟ مگر مادر تو مادر نبود؟ پس چگونه برخی دلشان برای مادر قاتلت می سوزد اما مادر تو را نمی بینند؟ آه از جهل‌‌... تو را جهل کشت. اگر آن جهل نبود وحوش هرگز به نام مردم با تو آنچنان نمی کردند. هر گاه که صف مردم از این آشفتگی ها دور شد؛ اغتشاشی کور برجا ماند و فتنه کور شد. مگر ساز و کار خدایت می‌گذارد که آه مادرت بی پاسخ بماند؟ به قطره قطره خون مطهرت قسم؛ به ذره ذره وجود مادرت که در شعله های غم می سوزد؛ تقاص می دهند... به قطره قطره زلال اشک مادرت؛ که چون لیلا علی اکبرش را؛ جوان رشیدش را فدا کرد؛ خون مطهر تو پایمال نمی شود‌. خون شهید در تاریخ جاودانه می ماند‌. و تو اعتقاد مقدست را چون ارباب شهیدت، با خون نوشتی...
هدایت شده از وحید یامین پور
💠دوباره بخوان
19.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک نفرشهید شده . . هفتادتامتهم داره:))💔
هدایت شده از . دلنویـس .
درسته هوا سرده ولی بازم دلیل نمیشه من زیر چادرم پالتو بپوشم . [ منطق‌‌۹۰٪دخترای‌چادری ]