eitaa logo
‹ حُـࢪِّھ‌¹³⁵ ›‌
1هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
524 ویدیو
10 فایل
نورٌعلي‌نور✨ صرفاًاحوالات . تخلیه‌های‌ذهنی ِمن ُادمین؛ ومن؟از‌تبار ِعراق ُساکن ِایران . وتو؟که‌از‌هر‌خیالی‌امید‌بجوی . واینجا؟وقف ِمادر ِسادات . وحرفاتون؛ https://daigo.ir/secret/61425143953 فرهنگ ِفور‌زیباتر‌است، حُـࢪِّھ‌: آزاده ‌. دِگرهیچ‌مَگرفرج؛
مشاهده در ایتا
دانلود
‹ حُـࢪِّھ‌¹³⁵ ›‌
شهید مجید قربانخانی به قهوه‌خانه علاقمند بود و شبها تا دیر وقت در قهوه خانه می ایستاد و با دوستانش ق
لات هم باشی او بخواهد کربلایی خواهی شد.. . فاصله حسینی شدن.. . یک نقطه هست {حُریّت!! .} یا.. . . خلاصه ای از داستان زندگی مجید: مجید هیچ وقت نماز و روزه و دعا نبود‌، اما سه چهار ماه قبل از رفتن به سوریه به کلی متحول شد‌، همیشه در حال دعا و گریه بود، نمازهایش را سر وقت می‌خواند و حتی نماز صبحش را نیز اول وقت می خواند، خودش همیشه می‌گفت نمی دانم چه اتفاقی برایم افتاده که این طور عوض شده‌ام و دوست دارم همیشه دعا بخوانم و گریه کنم و همیشه در حال عبادت باشم. وقتی که به هردری زد ک بره سوریه فدایی خانم زینب (س) بشه و رفت اونجا.. . شب آخر در سوریه جوراب‌های همرزمانش را می‌شسته، همرزمش به مجید گفته: مجید حیف تو نیست با این اعتقادات و اخلاق و رفتار که روی دستت است.. مجید می‌گوید: تا فردا این خالکوبی یا خاک می‌شود و یا اینکه پاک می‌شود. و فردای آن روز داش مجید محله یافت آباد برای همیشه رفت. یک تیر به بازوی سمت چپش می خورد، دستش را پاره کرده و سه تا از تکفیری‌ها را می‌کشد، سه یا چهار تیر به سینه و می‌خورد و شهید می‌شود محل شهادتش 21دی ماه 1394 جنوب حلب، ، باغ زیتون است@madarsadat135🪴』