به نامش،به یادش و در پناهش آغاز میکنیم . . . ۲۷ /آذر/ ۱۴۰۱

اللّٰھم ارح‌ قلبِه‍ فهُو‌ قلبه‍ فی قلبی .

بهونه گیر شدن رسم دلتنگیست به رسم ادب ، چهره نمایان کن :) - حامیم -

من تورا در ذهنم فریاد میکشم و این فاجعه ، اسمش مرور خاطره است . . . - حامیم -

منطق الطیر ترین مغلطه‌ی مُطلقِ من ، طُ . - حاعین -

تو غریبه‌ای اما آشنا، نزدیکی به من، همراهی و همدم، با بقیه توفیر داری، از تو نوشتن برایم شیرین است، شیرین‌تر از باقلوا با آن همه شَهد، میدانی که باقلوا دوست دارم؟! و تو میدانی آنچه که هیچ‌کس از من ندانست و تو همان هدیه‌ی خدایی در این سیاهی ِ مطلق ؛ به وقت ِ بیست‌ویکم آذرماه ِ ١٤٠١ - حاعین -

پوشش تمام افکارم را برای جُز بِ جُز ، خَط بِ خَط تصور خنده هایت؛جمع کرده ام . - حامیم -

+ما قيلَ بِالأعيُن لا يُنسىٰ جانم! آنچه با چشم‌ها گفته شده فراموش نمیشه . _و تو چشمات زبون ِ خاموشه - حاعین -

هرکس، به اندازه تعلقاتش، گرفتار شب است.

در پس و واپسین خویشتنم سکانس هایی جز سیاه و سفید خفته نکرده بود ؛ تا آنگاه که تو ، تلویزیون قلبم را کانال یابی کردی . . . - حامیم -

میدونی عشق این نیست که یکی و سی سال نبینی و دلت براش تنگ بشه ؛ عشق یعنی با یکی هروز چشم تو چشم بشی و دلت تنگش باشه . - حامیم -