eitaa logo
حبیب‌اله بابائی
1.1هزار دنبال‌کننده
458 عکس
72 ویدیو
61 فایل
اسلام تمدنی و تمدن اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
⬅️هم اندیشی بین المللی چیستی اربعین و کارکردهای فرهنگی- اجتماعی 💠لینک حضور 🌐 dte.bz/cptconf ⬅️آدرس: قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، سالن شهید سلیمانی ⏰زمان: سه شنبه ۱/۰۶/۱۵ -۱۴ ، ساعت ۱۰ الی 13 ⬅️مجری:اندیشکده اربعین پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی 📒همکاران:پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی ، مرکز همکاری های علمی و بین الملل ،پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی و گروه سیاسی مرکز تحقیقات اسلامی مجلس 🌐https://eitaa.com/isca24/11705 @Habibollah_Babai
*تحلیل ٤٩ سال پیش رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره کنگره عظیم جهانی اربعین* شیعه یک جمع متفرقی بود. یک جامعه‌ای بود که در یک جا، در یک مکان زندگی نمی‌کردند. در مدینه بودند‌، در کوفه بودند‌، در بصره بودند‌، در اهواز بودند‌، در قم بودند‌، در خراسان بودند، اطراف و اکناف بلاد. اما یک روح در این کالبد متفرق و در این اجزاء متشتت در جریان بود. مثل دانه‌های تسبیح یک رشته و یک نخ همه‌ این‌ها را به هم وصل می‌کرد. چه بود آن رشته؟ رشته‌ اطاعت و فرمانبری از مرکزیت تشیع، از رهبری عالی تشیع یعنی امام. همه‌ این رشته‌ها به آنجا متصل می‌شد. قلبی بود که به همه‌ اعضاء فرمان می‌داد. و به این ترتیب تشیع یک سازمان و یک تشکیلاتی بود. ممکن بود دو نفر از حال هم خبر نداشته باشند اما بودند کسانی که از حال همه با خبر بودند. اطاعت و فرمانبری آنها به حساب بود، فریاد زدنشان از روی دستور بود، سکوتشان بر طبق نقشه بود. همه چیزشان با حساب بود. فقط یک عیبی کار آنها داشت و آن اینکه همدیگر را کمتر می‌دیدند. اهل یک شهر‌، شیعیان یک منطقه البته یکدیگر را می‌دیدند. اما یک کنگره‌ جهانی لازم بود برای شیعیان روزگار ائمه(ع). این کنگره‌ جهانی را معین کردند. وقتش را هم معین کردند. گفتند در این موعد معین در آن کنگره هر کس بتواند شرکت کند. آن موعد روز اربعین است و جای شرکت، سرزمین کربلا است. چون روح شیعه روح کربلایی است‌، روح عاشورایی است. در کالبد شیعه تپش روز عاشورا مشهود است. شیعه هر جا که هست دنباله‌روی عاشورای حسین است. این هم که می‌بینی همه جا این تپش‌هایی که در شیعه مشهود شده‌، از آن مرقدِ پاک ناشی شده. این شعله‌هایی بوده که از آن روح مقدس و پاک و از آن تربت عالی مقدار سرکشیده. به جان‌ها و روح‌ها رسیده. انسان‌ها را به گلوله‌های داغی تبدیل کرده و آنها را به قلب دشمن فرو برده. بنابراین مسئله‌ اربعین یک مسئله‌ مهمی است‌، اربعین یعنی میعاد شیعیان در یک کنگره‌ بین‌المللی‌ و جهانی برای سرزمینی که خودش خاطره‌انگیز است آن سرزمین‌. سرزمین خاطره‌ها است‌، خاطره‌های باشکوه‌، خاطره‌های عزیز‌، سرزمین شهدا‌، مزار کشته‌شدگان راه خدا‌، اینجا جمع بشوند تشیع‌، پیروان تشیع و دست برادری و پیمان وفاداری هر چه بیشتر بدهند. اگر امروز هم بتوانند شیعیان آن سرزمین پاک و مقدس را یک چنین میعادی قرار بدهند. البته بسیار کار بجا و جالبی خواهد بود و همین دنباله‌گیری از راهی است که از ائمه‌ هدی(ع) به ما ارائه دادند. 📚 سخنرانی در مسجد امام حسن مجتبی(ع)/ مشهد ۲۴ اسفند ۱۳۵۲
«خوارج نو» در ایران امروز پیش از این در مقالۀ «تفکر اجتماعی خوارج» بر اصل «گسست میانِ من و دیگری» به مثابه نخستین اصل در اندیشه خوارج پرداخته‌ام، اینکه هرکسی از من نیست در دارالکفر هست. این اصل، پایه‌ای موثر در اخلاق دینداری خوارج و خودشیفتگی و خودارضاییِ دینی و سیاسی آنها در برخوردهای اجتماعی¬ با دیگران بوده و همین نیز موجب انسداد گفتگوی خوارج با اغیار بوده است. آنگاه که این مقاله را می‌نوشتم فکر می‌کردم مصادیق مهم از این جریان را می‌توان در برخی از خطبا و گاه روحانیان لج‌باز در ایران مشاهده کرد، لیکن تجربه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی در ایران نشان داد که روحیۀ خوارجی صرفا یک روحیۀ دینی و مذهبی نبوده، بلکه قالب‌های روشنفکری و گاه ریشه‌های دانشگاهی عمیقی دارد، قالب‌هایی که دارالکفرش را از خودی‌ها شروع می‌کند، «دیگری»هایش را از خودی‌ها و «خودی»هایش را از بیگانگان برمی‌گزیند، و به رغم ادعای گفتگوی تمدن‌ها، نمی‌تواند همین گفتگو را در وطن بوجود آورد و بلکه در دام تئوری های جدید خشونت می‌افتد. اصل دیگر در عقاید اجتماعی خوارج، اصل «عدم تبعیض ایمان» است، اینکه ایمان یک امر به هم پیوسته است و قابل تجزیه (بعض بعض کردن) نیست. از این رو کسی یا ایمان دارد و یا ندارد و کافر است. کسانی که گناهکاراند، نمی¬توانند ایمان داشته باشند و کسی هم که ایمان ندارد کافر و مهدور الدم است. دوباره زمانی که این مقاله را می‌نوشتم تصورم این بود که مصادیق این اصل را باید در میان برخی از روحانیون انحصارطلب جستجو کرد، لیکن بعدها دیدم این سخت‌گیری و گاه ساده‌لوحی را می‌توان در میان برخی جریان‌های روشنفکری در ایران نیز پی گرفت. بر اساس چنین اصلی همه باید نابِ ناب باشند و جامعه نیز باید مبرای از خطا باشد (برای همین، این طیف یا سفید سفید می بینند و یا سیاه سیاه). دشوارتر اینکه، نه تنها افراد جامعه باید مصون از خطا باشند، بلکه دولت اسلامی نیز باید خالی از ضعف و اشتباه باشد. از این نظر، اگر دولت جایی مرتکب خطا شود گناه کبیره کرده و «کافر» و «مرتد» می¬شود و در این صورت نه تنها باید از آن سرپیچی کرد بلکه باید با ایشان «جهاد» نمود. (اصل «استعراض» یا «اعدام مرتدان»). قاعدۀ دیگر در رفتار اجتماعی خوارج تقدم «شور» بر «عقلانیت» است. شور و هیجانات نفسانی (passion) همواره یکی از محوری¬ترین پرسش¬ها در اندیشه سیاسی بوده و هست. اندیشمندان بسیاری مانند اسمیت و پاسکال و دیگران در مورد امکان مهار (harnessing) و یا سرکوب (repressing) هیجانات نفسانی و غریزی سخن گفته¬اند و کسانی نیز با عنوان کردن "کنترل آتش با آتش"، شورهای نفسانیِ خطرناک را قابل کنترل با شورهای و هیجانات دیگر تلقی کرده اند. در این باره برخی نیز تأکید کرده‌اند که تا زمانی که شورهای نفسانی از رهگذر عقل و اندیشه تعدیل نشود (تبدیل به interest نشود) نظم اجتماعی بوجود نمی‌آید. آنگاه که این مقاله را می‌نوشتم دوباره مصادیق آن را در میان برخی از جریانات مذهبی و گروه‌های به اصطلاح فشار انقلابی می‌دیدم، لیکن الان که تحولات پیرامونی‌ام را می‌بینم تقدم هیجانات و شورهای کور نفسانی بر عقل و اندیشه، و تقدمِ تعصب‌های کور بر قانون و اخلاق را در جریان‌های مدعی مدرنیته درایران بوضوح می‌بینم. به نظرم آنچه در دو سویۀ به اصطلاح نخبگانی ایران می‌توان مشاهده کرد، دو گونه از خوارج‌بودگی است که مسیرهای گفتگو را از هر دو سویۀ عرفی و مذهبی در ایران به انسداد می‌برد و تراکمی از نفرت و خشونت را در جامعه بوجود می‌آورد. جنس این خوارج‌بودگی در ایران، جنس اخلاقی است و نه اندیشه‌ای، و باید آن را در نظام پر از عیب آموزش و پرورش‌مان چاره کنیم. لیکن عجالتا امروزه لازم است دلسوزان نظام از هر دو طرف برای شنیدن از یکدیگر (حسن الاستماع به مثابه اساس در صورتبندی گفتگوهای سازنده) اندیشه کنند و زمینه‌های لازم را برای ایجاد ارتباطی موثر با یکدیگر و گفتگو با نسل منتقد و گاه معترض (که بسیاری از آنها در خانه هستند و نه در خیابان) فراهم آورند. یکی از نقطه‌های مهم گفتگو که باید در مورد آن فکر کرد و به توافقی در سطح ملی رسید، «فرایند مسالمت‌آمیز نقد و مکانیسم‌های قانونی آن» است تا بتوان انتقادات دلسوزان انقلاب و نخبگان جامعه برای اصلاح رویه‌ها و اقدامات به موقع را شنید. @Habibollah_Babai
سکوت انباشته مدتهاست در مطالعات راهبردی تمدن اسلامی، فکر نکردن‌ها، نگفتن‌ها، ندیدن‌ها، ننوشتن‌ها، ترجمه نکردن‌ها، و اساسا کتمان حقایق را در دنیای اسلام دنبال می‌کنم و پی این می‌گردم که یکی از ریشه‌های عقب‌ماندگی جهان اسلام، بیش از آنی که به گفتن‌های بی‌حساب مرتبط باشد، به نگفتن‌ها و خروج نخبگان از انصاف در «سکوت‌کردن»هایشان ارتباط دارد، نگفتن تحلیل‌ها، نگفتن نقدها، و نگفتنِ راهکارها و کم گذاشتن برای تزریق بموقع «انصاف‌» به بدنۀ جامعه. سکوت‌های انباشته و متراکم از سوی نخبگان راه را برای حیرت اجتماعی و شاید شورش سیاسی فراهم می‌کند. امروزه هم وقتی در تراکم آراء مجازی و داده‌های گوناگون در شبکه‌های مجازی تأمل می‌کنم دوباره به ضلع دیگری از نبودِ توازن در گفتن‌ها و نگفتن‌ها می‌رسم و می‌بینم چگونه در یک سو، گفته‌های متنوع و اطلاعات رنگارنگ و تصویرسازی های جورواجو انباشته می‌شود، و در سوی دیگر «سکوت»های پی‌در‌پیِ اهل فکر متراکم می‌شود و همین توده‌های نگفته، امواجی از سرگشتگی عمومی و تحلیل‌های ناصوابِ تودرتو را بوجود می‌آورد. فارغ از اینکه گفتن‌ها چه مقدار مستدل و علمی باشد، و فارغ ازآنکه نگفتن‌ها و سکوت‌ها چه میزان از سر حکمت و تقوی باشد، اصل نبودِ توازن در کمّیّت داده‌های فیک و واکنش‌های بموقع از صاحبان علم و دانش، مسیر آینده ما را به سمت همان داده‌های هیجانیِ انباشته سوق می دهد و آنگاه به هیچ جریان فکری‌ای مجال رشد و پیشرفت نمی‌دهد. @Habibollah_Babai
هم‌اندیشی «از الهیات اجتماعی تا ارشاد اجتماعی» لینک‌های مجازی جلسه 🌐 https://bbb04.dte.ir/b/atu-hqa-t9p-tgo 🌐 dte.bz/scscenter @Habibollah_Babai