eitaa logo
حبیب‌اله بابائی
1.3هزار دنبال‌کننده
497 عکس
75 ویدیو
67 فایل
اسلام تمدنی و تمدن اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
ابراهیم فیاض: سردار سلیمانی، شهید امت اسلام است. فياض در گفتگو با روزنامه فرهيختگان به تبيين ابعاد جامعه شناختي شهادت ايشان پرداختند. شهادت حاج‌‌قاسم سلیمانی از آن واقعیت‌‌هایی است که تئوری‌‌ها را عوض خواهد کرد؛ جزء واقعیت‌‌هایی است که ساختار را عوض خواهد کرد و تئوری را خواهد ساخت. به‌‌جای اینکه تئوری واقعیت را بسازد، این بار واقعیت، تئوری را خواهد ساخت. 📌 فیاض معتقد است سردار سلیمانی، «شهید امت اسلامی» است چراکه افق او منحصر به شیعه نبود. سلیمانی برای اسطوره شدن در مقیاس جهانی تنها شهادت را کم داشت و خون او امت اسلامی را شکل خواهد داد. تئوری‌‌ها هم مثل تمام چیزهای دیگر به بن‌‌بست رسیده‌‌اند و تمام شده‌‌اند. آمریکا و ترامپ هم به بن‌‌بست رسیده بود و اینکه می‌‌گویند از وحشت کشته شدن سربازان آمریکایی دست به این اقدام زده‌‌اند، بهانه است. آمریکا با زدن مقر نیروهای مردمی در بن‌‌بست بود و باید از عراق خارج می‌‌شد و حالا هم در این قضیه گرفتار شد. آمریکایی‌‌ها به بعد ملکوتی این ماجرا هم توجه ندارند. این جهان در یک جهان ملکوتی بزرگ، مُندَک است و منتقم این خون‌‌ها خود خداست و انتقام خدا هم مثل انتقام خون امام حسین(ع)، تمام پهنه بشریت را طی خواهد کرد. 🔸 به نظر من سرنوشت منطقه عوض خواهد شد. من حاج‌‌قاسم را «شهید امت اسلامی» می‌‌دانم. خود ایشان گفته بود من فدایی اهل سنت هستم و افق او، بحث تشیع نبود. متاسفانه برخی کوته‌‌فکران خیال می‌‌کنند او فدایی تشیع بود؛ در‌‌حالی‌‌که او شهید امت اسلامی است و امت اسلام با خون او به‌‌شدت متحد خواهند شد. 🔸 این «مصیبت» به «حماسه» تبدیل خواهد شد من اسطوره‌‌شناسی را سال‌‌ها در کلاس‌‌ها تدریس کرده‌‌ام. کسی به‌‌سادگی اسطوره نمی‌‌شود! همان‌‌طور که رهبری گفته بودند حاج‌‌قاسم «شهید زنده» بود و اگرچه در حیاتش هم اسطوره بود، اما برای اسطوره جهانی شدن، شهادت را کم داشت. الان او اسطوره جهانی شده و مثلا خواننده اسپانیایی با 13 میلیون فالوور (یعنی مردم آمریکای لاتین و کشورهای اسپانیولی زبان مثل پرتغال و اسپانیا) از او می‌‌گوید. حالا دیگر امت اسلامی یک «شاخص» پیدا کرده است و دیگر فلان شاه یا بهمان کشور اسلامی، شاخص امت اسلامی نیست و او الان به شاخص امت اسلام بدل شده است. 🔹جریان جدیدی آغاز خواهد شد و این حس‌‌هایی که در این ساعات پس از شهادت او در میان مردم می‌‌بینید که عزادار سردار شده‌‌اند و در رسای او زاری می‌‌کنند، نشانه این است که انقلاب بزرگی در ایران در‌‌حال رخ دادن است. برخی می‌‌خواهند فرهنگ جهاد و شهادت را به فراموشی بسپارند اما اولین اتفاقی که با شهادت او افتاد این بود که فرهنگ ایثار و شهادت پس از 30 سال برگشت. تکنوکرات‌‌های غرب‌‌گرای آمریکا محور به نام کابینه کار و پراگماتیسم آمریکایی با تعدیل اقتصادی بر سر کار آمدند و تمام اخلاقی که براساس عدالت بنا می‌‌شد را از بین بردند. نسل جنگ و حاج‌‌قاسم از این اتفاق دل‌‌خون و غصه‌‌دار بودند. حاج‌‌قاسم، عزت شیعه را در مقابل داعشی که به دنبال نسل‌‌کشی شیعه و از بین بردن عتبات بود، برگرداند اما با توطئه آمریکایی‌‌ها و خیانت تکنوکرات‌‌ها در عراق و ایران، دل‌‌شکسته شد و این تحفه‌‌ آخرین چیزی بود که خداوند می‌‌توانست پس از این دلشکستگی به او عطا کند. 🔹به هر حال این غم عجیبی که با شهادت حاج‌‌قاسم در دل مردم نشسته است ما را به حال و هوای دهه ۶۰ بازخواهد گرداند و نسل بعد با روحیه‌‌ ایثار و شهادت آشنا خواهند شد و این بازتولید نسلی، به‌‌واسطه اینکه ایشان تبدیلی در عهد و پیمانش نکرده بود، مجددا شکل خواهد گرفت و شکاف بین‌‌نسلی پر خواهد شد. 🔸آمریکا باید از آسیای غربی خارج شود و این با خون حاج‌‌قاسم شروع شده است و اتفاق خواهد افتاد. این اتفاق اصلا چیز ساده‌‌ای نیست، نفت را بالا می‌‌برد و بورس را پایین می‌‌آورد و آمریکایی‌‌ها و غربی‌‌ها را مجبور خواهد کرد که از منطقه فرار کنند. این تازه اول کار است. کشت و کشتارهای عمومی که توسط مردم امت اسلامی از آنها گرفته خواهد شد، مجبورشان می‌کند که از منطقه فرار کنند. رژیم‌‌های غرب‌گرا در وحشت هستند، https://t.me/Habibollah_Babai https://eitaa.com/Habibollah_Babai‌
حاج قاسم سلیمانی؛ شهید امت اسلامی از دکتر الویری امروز بار دیگر مردی آسمانی که تنها ۶۳ بهار به خود دیده بود، کوله‌بار عزت و شجاعت و غیرت و مردانگی و شرافت و حق‌طلبی و خداگونگی خود را نزد ما زمینیان به یادگار گذاشت، کالبد تن رها کرد، به دنیا خندید و رفت. میلیون‌ها انسان وارسته حق‌جو به ویژه در میان آحاد امت اسلامی از لحظه شنیدن این خبر با دلی شکسته و دیده‌ای اشک‌بار و بغضی بر گلو نشسته و قلبی داغدار با آمیخته‌ای از اندوه و حسرت و حس انتقام و نفرت فزاینده از "شقی‌ترین آحاد بشر" و اتباع و اذنابش همراه شدند. او به مصداق آیه‌های ۱۶۹ تا ۱۷۱ سوره مبارکه آل‌عمران، اکنون زنده و روزی‌خورِ خوان رحمت خدا و خوشحال از دهش اوست، اما روشن است که سنگینی فراق این مردان بزرگ را نمی‌توان آسان بر دوش کشید. مردم عزیز و نجیب ما بارها در دوره پرشور و حماسه انقلاب از این دست تجربه‌ها داشته‌اند و آن چه از تاریخ در این باره می‌توان سراغ داد، بسیار بیشتر از آن است. علیه السلام با شنیدن خبر شهادت گفت: انا لله و انا الیه راجعون، و الحمد لله رب العالمین، اللهم إنی احتسبه عندک، فإن موته من مصائب الدهر ... (الغارات، ج ۱، ص ۲۶۴) همانا ما از خداییم و همانا ما بازگشت‌کنندگان به سوی اوییم، و سپاس پروردگار جهانیان را باد، بار خدایا من در این (مصیبت شهادت مالک اشتر) به خشنودی تو بسنده می‌کنم، مرگ او از مصیبت‌های روزگار بود ... و نیز گروهی از بزرگان قبیله نخع گزارش کرده‌اند که پس از رسیدن خبر شهادت مالک اشتر، وقتی بر علی وارد شدیم: فجعل یتلهف و یتأسف علیه و یقول: لله در مالک، و ما مالک ، لو کان جبلا لکان فندا و لو کان حجرا لکان صلدا ... (الغارات، ج ۱، ص ۲۶۵) شروع به حسرت و دریغ خوردن و تأسف کرد و می‌گفت: کارهای نیک مالک برای خدا باد، اگر او را کوه بشمریم، کوهی بی‌همتا بود و اگر او را سنگ بشمریم سنگی سخت و استوار بود ... در گزارشی دیگر آمده است که نشانه‌های این اندوه و تأسف و تحسر تا مدت‌ها در چهره علی علیه السلام دیده می‌شد. (الغارات، ج ۱، صص ۲۶۵ ـ ۲۶۶) این تلخی‌ها و سختی‌ها و دل‌شکستگی‌ها و زیانپهای نبودن مردان بزرگ را نمی‌توان کم انگاشت، اما تاریخ نشان داده است که سرنوشت بشر را در لحظه روی دادن این تلخی‌ها نمی‌نویسند، اگر جز این بود با شهادت علیه السلام تاریخ مبارزه حق و باطل باید به پایان می‌رسید. روی دیگر سکه ، حیات‌بخشی آن است. خون شهیدان ما در ایام پیروزی انقلاب، اراده مردم عزیزمان را برای مبارزه استوارتر ساخت و خون شهیدان مظلوم ایام بر انسجام و عزم ما برای ایستادن در برابر ظلم جهانی افزود. و اینک شهادت حاج در گستره‌ای فراتر از مرزهای و همراه با نماد مقاومت و استکبارستیزی و ارتجاع‌ستیزی مردم عراق ابومهدی المهندس نوید بخش انسجام و استواری اراده‌ها و دمیده شدن خونی تازه در رگ است. همان گونه که تا کنون و به گواهی صدها نمونه تاریخی خون شهیدان همواره و هر چند در بلند مدت، راه رسیدن به مقصد را آسان کرده است، اکنون نیز یقین داریم راه دشوار پیش روی خود را به برکت خون این شهیدان به انجامی نیکو خواهد رسید. شاید یکی از دلالت‌های مفهوم زنده بودن شهیدان که دو بار در قرآن به آن اشاره شده است، همین باشد که خون آن‌ها در مقیاسی بسیار وسیع‌تر به جامعه حیات می‌بخشد. امروز امت اسلامی وارد دوره‌ای جدید از حیات بالنده خود شد و اعلام کرد که می‌داند برای کامیابی در مبارزه با جبهه باطل و نظام سلطه کور و خون‌ریز و ددمنش جهانی ، باید بهای آن را پرداخت، ارزش خواسته‌های مردم را با بهایی که برای آن می‌پردازند می‌توان شناخت. خون پاک شهید حاج قاسم و شهید ابومهدی، بهایی است که برای مرحله جدید مبارزه خود در طبق اخلاص هدیه کرد. تجربه نشان داده است که برای حفظ خون شهیدان نمی‌توان تنها به ساختارها امید بست، وظیفه هر یک از ماست که به نوبه خود و در قلمرو نفوذ و دخالت خود نگذاریم که خون این شهید بزرگ امت اسلامی هدر رود. @MohsenAlviri https://t.me/Habibollah_Babai
یک نکته در "دوگانۀ قربانی و قهرمانی" قربانی دو قسم است: قربانیِ برآمده از تسلیم و عدم قهرمانی، و قربانی­ برآمده از قهرمانی است. گاه فردی یا جامعه­‌ای به خاطر آنکه قهرمانی نمی­کند قربانی می­شود، و گاه چون آن فرد و یا جامعه، قهرمانی از خود نشان می­دهد قربانی می­گردد و اگر نمی‌بود قهرمانی، قربانی­‌ای هم پیش نمی­آمد. پر واضح است که بین این دو تفاوتی بنیادین وجود دارد. از کتاب رنج عرفانی و شور اجتماعی https://eitaa.com/Habibollah_Babai‌
چرا ما منطقی فکر نمی‌کنیم؟ استیس در کتاب «دین و نگرش نوین» پرسشی را مطرح کرده است که اگر ربطی منطقی بین علم و الحاد وجود ندارد، چرا انساان بعد از رنسانس راه به سمت الحاد می‌برد؟ استیس در پاسخ به این سئوال به یک جمله قناعت می‌کند و آن اینکه «چون مردم منطقی فکر نمی‌کنند». البته پاسخ استیس، پاسخی تامّ و جامع نیست، لیکن نکته‌ای در خور تأمل دارد که اساسا در تحولات اجتماعی کلان چه میزان می‌توان از مردم انتظار تفکر منطقی داشت؟ همین‌طور در چه شرایطی ممکن است مردم منطقی فکر کنند و یا اینکه از تفکر منطقی دور شوند؟ در میان عوامل بسیار برای منطقی بودن و یا غیرمنطقی شدن، به نظر می‌رسد دو نکته حائز اهمیت است: 1.  زیادخوانی، سطحی‌خوانی، و خواندن آنچه که نویسنده‌اش هیچ مسئولیتی در برابر نوشته‌اش احساس نمی‌کند، در برابر عمیق خوانی و فرصت دادن به خود برای آرام بودن و فکر کردن. هر میزان خبرهای سطحی و فِیک در جوامع رایج می‌شود، بالطبع اندیشه‌ها، تحلیل‌ها و گفته‌ها نیز فِیک می‌شود. گفته‌های فیک نیز جامعه را به سمت جامعه‌ای فیک سوق می‌دهد. به این سخن از فرمایش امام علی ع دقت کنید که فرمود: من کثر کلامه کثر خطوه، و من کثر خطوه قل حیائه، و من قل حیائه قل ورئه، و من قل ورعه مات قلبه. کسی که سخن گفتن‌اش زیاد شود خطایش زیاد خواهد شد، کسی که خطایش بیشتر شود حیایش کمتر می‌شود، کسی که حیائش کم بشود پرهیزکاری‌اش کم خواهد شد و کسی که پرهیزکاری‌اش کم شود دلش می‌میرد. (کلمات قصار نهج البلاغه، 349). 2. نکته دوم، تقوا (خود کنترلی و ضبط نفس) نه به منزله یک امر اخلاقی، بلکه به منزله یک امر حیاتی در فرهنگ است. هر میزان جامعه از تقوای فرهنگی و اجتماعی دور می‌شود، تفکر منطقی‌اش از بین می‌رود و افراد در لحظه‌ها و در خبرهای آنی فکر می‌کنند. مارشال هاجسن در کتاب The Venture of Islam به مسئله نظم در دنیای اسلام اشاره می‌کند و یکی از عوامل نظم در میان مسلمانان را نوعی از پرهیزکاری (piety minded) می‌داند که توانسته زندگی مسلمانان را دور از تنش قرار بدهد و بدان نظم و هماهنگی ببخشد. تضعیف این عامل، و تقلیل تقوای درون به امور ظاهری، و نداشتن کنترل بر گفتار و کردار، چیزی جز بی منطقی نیست. در وضعیت بی‌منطقی هم همواره رفتارهای بی‌منطق اوج می‌گیرد و راه‌ برای خشونت هموارتر می‌شود.  https://eitaa.com/Habibollah_Babai‌
کتاب "چیستی تمدن" به همت مرکز مطالعات اجتماعی و تمدنی در ۶۰۰ صفحه منتشر شد. این کتاب مجموعه مقالاتی (۱۶ مقاله) است که از میان ۳۰۰ مقاله و کتاب در موضوع تمدن انتخاب شده و طی چند سال تلاش و پیگیری با ترجمه سید محمد حسین صالحی و با همکاری دکتر مصطفی جمالی (نمایه‌های حاشیه) به انجام رسیده است. بی‌شک این کتاب، ادبیات تمدنی را در ایران امروز یک گام پیش خواهد برد. https://eitaa.com/Habibollah_Babai‌
در هم‌اندیشی برخی از تمدن‌پژوهان در مشهد، مقاله من "امکان تمدن در وضعیت استضعاف، از منظر قرآن" بود. در این مقاله، بر چند نکته تاکید داشتم: ۱. می توان مستضعف بود، ولی ضعیف نبود. ضعیف بودن و تسلیمِ عملیات استضعاف و استخفاف شدن امری اختیاری است. می توان در برابرش ایستاد. ۲. بنابراین در دوره غیبت، در وضعیت استضعاف (ضعیف شمرده شدن) می توان قوی بود، و حرکت به سمت تمدن یا احیای تمدن و یا تاسیس تمدن نوین را آغاز کرد. ۳. استضعاف، گونه هایی دارد و سطوحی دارد. گونه های استضعاف عبارت است از استضعاف فکری، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و ... و سطوح استضعاف عبارت است از استضعاف خرد و استضعاف کلان. ۴. استضعاف کلان، استضعافی فراگیر، نظام مند و استضعاف در سطح تمدن است. ۵. در دوره غیبت می‌توان به ضعف تن در نداد و قوی بود و در وضعیت قوی بودن و تمدن داشتن مطالبه ظهور کرد. ۶. خروج از استضعاف، در یک مرحله با قوی شدن رخ می دهد و در مرحله دیگر با عزت یافتن واقع می شود. تا زمانی که پروژه عزت جهانیِ ما به سرانجام نرسد، خروج از وضعیت استضعاف دشوار و بلکه ناممکن خواهد بود. ۷. هرچند قوی شدن و عزیز شدن، هر دو در دوره غیبت شدنی و ممکن است لیکن تحقق جامع دین اسلام در دوره ظهور رخ خواهد داد و قوت و عزت مسلمانان هم در آن دوره به کمال خواهد رسید. https://eitaa.com/Habibollah_Babai‌
Hope_and_Despair_in_Islamic_Civilizatio(1).pdf
403.1K
مقاله "درآمدی بر یاس و امید در تمدن اسلامی" "امید» و «یأس» هرچند مقولاتی مرتبط با روان فرد فرد جامعه است، لیکن در یک نگاه کلان هریک از این دو در فراز و فرود تمدن‌ها ازجمله تمدن اسلامی نقش بسزایی داشته است. ریشه‌های یأس و امید تمدنی همواره در تاریخ متغیر بوده، گاه متأثر از عقاید دینی (موعودگرایی) و گاه برخاسته از تحولات اجتماعی و سیاسی (مثلاً حملات صلیبی‌ها و یا حملات مغولان) بوده است. آنچه در این مقاله مورد تأکید و تمرکز قرار گرفته، نخست مروری نظری و الهیاتی (در نگرش اسلامی، مسیحی و یهودی) بر نسبت میان «امید»، «ایمان» و «تمدن» است. سپس در گامی دیگر با مروری اجمالی بر گذشته‌ها و دوره‌های هفتگانۀ تمدن اسلامی، نمونه‌ها و مثال‌هایی از امیدها و ناامیدی‌ها و آثار کلان و بزرگ اجتماعی هر یک در اوج و حضیض تمدنی مورداشاره قرار می­گیرد تا فرایند تاریخی حرکت از یأس به امید، از جاهلیت عربی به جامعه مدینه النبی در نقطه‌های عطف تمدن اسلامی را ترسیم و تصویر کند. https://eitaa.com/Habibollah_Babai‌
38.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه‌ای متفاوت از حاج مهدی رسولی در سوگ حضرت زهرا س https://eitaa.com/Habibollah_Babai‌
51.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و سینه‌زنی‌های شورانگیز، حماسی، با مایه‌های فرا مرزی.... https://eitaa.com/Habibollah_Babai‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ هنرانقلابی و رویای ایرانی 🔹 هنر مداحی که هیچگاه مورد اعتنای روشنفکران غرب‌زده در ایران نبوده است – مگر برای تمسخر و تخریب – این سال‌ها به مدد جوشش خلاقانه هنرمندان انقلابی؛ به ترازی نزدیک شده است که می‌تواند الهام بخش دیگر شاخه‌های هنر کشور باشد. 🔹 یانکی‌ها؛ بیش از صد سال است "رویای آمریکایی" را با سینما پشتیبانی کرده‌اند و از مهم‌ترین کارکردهای هالیوود؛ رویاسازی برای جامعه آمریکایی بوده است. 🔹 این کارکردِ سینما، در ایران با طراحی جریان روشنفکری به "کابوس سازی" تغییر کرده است و ایرانیان را مجبور کرده‌اند در آینه مقعر سینمای کن و برلین و اسکار؛ تصویری کج و کوله و کابوس‌وار از ایران انقلابی را به تماشا بنشینند. رسانه ملی جمهوری اسلامی هم با انبوه سریال‌های سیاه و تلخ یا پوچ و باری به هر جهت خود، عمدتا در همین پازل، گویی به نقشی که دشمنان ایران برایش تعریف کرده‌اند وفادار مانده است. 🔹 در فقدان سینمای ملی و رویاساز، این مداحی درخشان سید رضا نریمانی را ببینید تا دریابید وقتی از هنر ملی و آرمانی و رو به آینده حرف می‌زنیم از چه سخن می‌گوییم و رسانه‌های زرد و روشنفکران غرب‌گرا و مدیران منفعل؛ چه فرصت‌های شیرین و بزرگی را در هنر؛ از جامعه ایرانی دریغ کرده‌اند. رسانه مستقل خبرحوزه
قسمتی از پیشگفتار کتاب "عیار تمدنی" https://eitaa.com/Habibollah_Babai‌
قسمتی دیگر از مقدمه کتاب عیار در معرفی پروژه https://eitaa.com/Habibollah_Babai‌
کتاب "عیار تمدنی جمهوری اسلامی" (در حجم ۷۶۰ صفحه) که کار نفس‌گیر گروهی از تمدن‌پژوهان است از سوی مرکز مطالعات اجتماعی و تمدنی در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی منتشر شد. این کتاب که طراحی و اجرای آن از سال ۱۳۹۴ شروع شد، در یک فرآیند نوآورانه و به شکل گروهی به ثمر نشسته و ایده‌ها و پرسش‌های جدیدی را در تجربه تمدنیِ اسلام در نظام جمهوری اسلامی عرضه نموده است. در این کتاب، موضوعات برگزیده از تجربه تمدنی جمهوری اسلامی، از سه نقطه عزیمت نظریات پشتیبان، اسناد بالادستی، و تجربه عینی جمهوری اسلامی مورد بررسی قرار گرفته و نقطه‌ها قوت و ضعف تمدنیِ ایران در گذشته چهل‌ساله‌اش مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. شایان ذکر است که خلاصه ۲۶۰ صفحه‌ای از همین کتاب نیز با عنوان "کارنامه تمدنی جمهوری اسلامی" تا چندروز آینده منتشر خواهد شد. https://eitaa.com/Habibollah_Babai‌
هدایت شده از م.منصوری
دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام برگزار میکند: بازخوانی اصحاب علوم انسانی اسلامی در باب جهان مقاومت پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی *حجه الاسلام دکتر شمس الله مریجی چالش ایده نسبیت ارزشها با مکتب سلیمانی *حجه السلام دکتر حبیب الله بابایی شجاعت و شهادت در فرآیند تمدنی اسلام * حجه الاسلام دکتر قاسم ابراهیمی پور محبت در اندیشه اجتماعی مسلمین و حاج قاسم سلیمانی * دکتر محمدرضا قائمی نیک ایام الله شهادت حاج قاسم و الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت *دکتر راضیه زارعی سردار سلیمانی و افزایش سرمایه اجتماعی برون گروهی در جهان اسلام *محمدرضا مالکی دو روایت از اسطورگی حاج قاسم زمان:چهارشنبه ۱۶م بهمن از ساعت ۱۴تا۱۶ مکان:پردیسان، دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام، طبقه سوم، سالن جلسات حوزه ریاست
بخش اول از سمینار تمدنی "شهید امت" ۱۷ ام بهمن روز پنج شنبه ساعت ۱۰ تا ۱۲.۳۰ در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی دفتر تبلیغات، با دو پنل عرفانی و فقهی برگزار می شود. بخش دوم از همین سمینار روز دوشنبه ۱۲ام اسفند در همین پژوهشگاه برگزار خواهد شد. https://eitaa.com/Habibollah_Babai‌
🔘چگونه قربانی شدن حماسه می‌سازد؟ 🔻دکتر حبیب‌الله بابایی، رییس گروه مطالعات فرهنگ و تمدنی پژوهشگاه فرهنگ و علوم اسلامی در نشست «جهان مقاومت پس از سردار سلیمانی» در دانشگاه باقرالعلوم (ع): 🔹بنده در کتاب رنج عرفانی و شور اجتماعی در یکی از فصل ها و مقالات به بحثی پرداختم تحت عنوان «شجاعت و شهادت یا دوگانه قربانی و قهرمانی در اندیشه اسلامی؟» این نگاه تلاش می‌کند به پاراداوکسی پاسخ بدهد که این پاسخ از ماهیتی الهیاتی برخوردار است تا یک پاسخ جامعه‌شناختی. و آن پارادوکس اساسا این هست این است که قربانی شدن یا مظلومیت چگونه می‌تواند قهرمانی یا حماسه بسازد؟ این پارادوکس را به شکل دیگری هم می‌توان مطرح کرد به این بیان: شهادت که امری عدمی است انسان چگونه می‌تواند عزتی بسازد که امری وجودی و ماندگار به حساب آید؟ 🔸نقطه عطفی که بنده در حل این پارادوکس و این تناقض دارم اشاره به دو نفس یا دو من هست که شهید مطهری در کتاب جاودانگی و اخلاق و همچنین در کتاب تعلیم و تربیت اسلام اشاره می‌کند. یکی من علوی است و یکی من سفلی است. که متن کوتاهی را از ایشان نقل می‌کنم: «یک خود یا یک من که خوب دیدن او عجب است. بزرگ دیدن او کبر است و خواستن او خودخواهی و مذموم است. با او باید جهاد کرد و به چشم دشمن به او نگاه کرد و با هواهای او باید مبارزه کرد. و یک خود دیگر که باید آن را عزیز و محترم شمرد و باید آزادی اش را حفظ کرد و باید قوت و قدرتش را حفظ کرد و آلوده به ضعفش نکرد.» 🔹عرض کنم در نسبت میان این دو من و ارتباطی که آن دو با یکدیگر می‌یابند نکته‌ای را بنده باز آورده ام که اساسا این من علوی و معنوی انسان که بعد حقیقی و معنوی انسان را تشکیل می‌دهد و مشترک میان من (self) و دیگری (other) است. می‌تواند موجِّهی باشد برای آدمی که خود مجازی‌اش را قربانی خود حقیقی یا علوی کند. در حقیقت پارادوکس اینجا حل می‌شود که یکی را فدای دیگری خواهیم کرد. 🔸نکته مهمی که به نظرم اهمیت دارد و ارتباط موضوع این جلسه و شهید بزرگی مثل شهید سلیمانی را با دوگانه مذکور می‌توان برقرار کرد، این است که اساسا خودقربانی یا شهادت، به معنای از دست دادن خود نیست. بلکه به دست آوردن خود و بهبودی و پیشرفت در آن است. اینجا منظور از خود، خود حقیقی است. در واقع چنان مرگی حیات بخش است و چنان حیاتی تنها از طریق چنین مرگی حاصل می‌شود. هرچند این نکته شاید در نگاه بدوی تناقض‌آلود به نظر برسد که آدمی چگونه خود را از طریق قربانی کردن بهبود و توسعه بخشد و از رهگذر مرگ به حیات و زندگی برسد، ولی با توجه به دو نوع خودی که بیان شد، این تناقض قابل حل است. 🔹اینجا نکته‌ دیگری وجود دارد که بنده در مقاله خون خدا به آن اشاره کردم و به نظرم نکته مهمی است: اساسا یک چنین قربانی کردن زمانی به سطح تمدنی خودش می‌رسد که طبق حدیث قرب فرائض و نوافل، این قهرمانی و این قربانی فی سبیل‌الله باشد. فی سبیل‌الله بودن باعث می‌شود که قربانی و قهرمانی در مقیاس خود خدا فعال می‌شود و می‌تواند آثار اجتماعی بگذارد و کاری که عملا در راه خدا انجام نمی‌شود هیچ گاه نمی‌تواند این ماندگاری و اثرگذاری را در این مقیاس وسیع در پی داشته باشد. https://eitaa.com/Habibollah_Babai‌ https://eitaa.com/BouNEWS
استاد یزدان‌پناه: شهید سلیمانی اَبَرشهیدی بود در تراز تمدنی در سمینار "شهید امت، انسان تراز تمدنی" پنل تخصصی "عرفان تمدنی" با دو ارائه استاد یزدان‌پناه و استاد امینی‌نژاد و با دبیری حجه الاسلام عباس حیدری‌پور برگزار شد. گزارش تفصیلی ارائه استاد یزدان‌پناه با عنوان "شهادت و امتداد اجتماعی آن"👇👇 https://eitaa.com/Habibollah_Babai‌
قسمت اول: ما شاید در کار قاسم سلیمانی عظمت او را ببینیم ولی از ظرفیتی که در انقلاب اسلامی برای پرورش این شخصیت روی داده است هم باید سخن گفته شود. در عین حال که باید این شخصیت شناخته بشود مکتبی که برآمده از آن است باید به آن مکتب هم توجه کرد. انقلاب اسلامی همراه با خودش دسته ای از پدیده های متناسب با خود را فراهم کرده است. و این نمایی است از تمدن اسلامی که ما درصدد آن هستیم. به عنوان یک مقدمه کوتاه که جای البته تفصیل دارد باید اشاره کنم؛ ما وقتی فضای تمدن اسلامی را مطرح می کنیم چه تصویری داریم و چه مؤلفه هایی را دنبال می کنیم. گفته ام بنده در بحث های قبلی که مغز تمدن اسلامی معنویت و عرفان و توحید است بدون اینکه سهم سایر موارد را کم کنیم. این بحثی که الان می خواهیم وارد شویم نمونه ای است از نشان دادن اینکه چگونه معنویت مغز است. همین مسئله را در سایر مسئله های اجتماعی باید پی بگیریم. من دیده ام برخی می گویند تمدن اسلامی جمع دنیا و آخرت. اما مسئله بیش از این است. مغز تمدن اسلامی می شود فوق آخرت که خداوند متعال است. خودم تلقی ام نسبت به حاج قاسم سلیمانی این است که ایشان اندیشه شهادت را به عمق ویژه ای رسانده است در فضای سلوکی شان خیلی عمق داده اند. من به عنوان ابرشهید و شهید متعالی در تراز تمدن اسلامی از ایشان یاد کنیم. هرچند باز می توان بالاتر ترسیم کرد مثل امام حسین ع و سایر ائمه ع ولی خوب ایشان هم شاگردان آن مکتب هستند. ابرشهید و شهید متعالی در تراز تمدن اسلامی چگونه شخصیتی است؟ گاهی ما این را در لابلای شخصیت ها و برخی شهداء می دیدیم اما در مورد ایشان خیلی به چشم آمده است. ملت با لطف الهی با این شهادت برکت یافت. خود ایشان که البته نیاز نداشت. چه اضلاعی است که ایشان را به اینجا می کشاند و تبدیلش می کند به این شخصیت. بدانید کنش اجتماعی و فردی خالی از معنی نیست. با معنی کنش قابل فهم می شود. فهم کنش با معنی درون آن است. معنی اجتماعی کنش همان فرهنگ می شود. هر کنشی شدت و قوتش به معنی های پشت صحنه آن باز می گردد. کنش های اجتماعی‌ عمده‌ای که شهید سلیمانی انجام داد مقاومت و جهاد بود. پس وقتی عنوان می دهیم اضلاع، مرادمان آن معانی نهفته پشت صحنه است که البته بحث را معطوف می کنیم به شهادت. واقعیت این است که ما چند زاویه کار داریم که در مکتب امام ره به نحو واضح وجود دارد. یکی از آن ها سه گانه ای است به عنوان معنویت، عقلانیت و عبودیت. این سه گانه پایه انقلاب ماست. برخی متوجه نیستند. برخی عقلانیت را برمی دارند و می بینند برخی پایه های اندیشه ای با خلل مواجه می شود و ما تعبیر می توانیم بکنیم به اخباری گری صرف که این بروزات خاصی دارد و می شود به این بروزات اشاره کرد که ما نمی خواهیم الان به این نتایج و بروزات اشاره کنیم. معنویت و عرفان هم جایگاه جدی دارد یعنی همه کار برای خدا باشد و قیام لله باشد و برای خدا باشد. من مأمور به وظیفه ام که حالا در سخنان امام ره است، همین است. مامور به وظیفه بودن تعبد است ولی پشت صحنه آن معنویت است و آن خدا و خدامحوری است و لا غیر که حتی حضرت امام ره در بسیاری از جوان های پیرو خودش بنیاد کرد. و حتی در تحلیل ها هم خرمشهر را هم خدا آزاد کرد فرمودند و مشابه این موارد زیاد است؛ یک وقتی متکلمی گفت که متکلم هم این را می گوید که از او پرسیدم وقتی امام ره این را فرمود شما بار متکلمانه در غنای آن دیدید که اعتراف کرد خیر و در واقع این سخن‌هایی غنایی بیش از سطح متکلمانه دارد. در قصه عقلانیت که حضرت امام ره حاضر بود خودش را بشکند ولی این عقلانیت را نگه دارد. مثالش خوب پیام قطعنامه است. با اینکه آن مخالف خواست ایشان بود ولی خود را شکست. شریعت محوری هم جدی است. که در کار حضرت امام ره است و در کنش های شاگردان مکتب امام ره می بینیم. https://eitaa.com/Habibollah_Babai‌
قسمت دوم: آیا در شهادت شهید سلیمانی هم این سه ضلع هست؟ برخی می خواهند کورکورانه بروند شهید بشوند ولی ما در کار شهید سلیمانی با اینکه شجاعت و تمنای شهادت می بینیم ولی حرکت کورکورانه نمی بینیم. قبلا هم داشته ایم. نوع قلم شهید چمران را هم دیدیم. جوانی که در صدر اسلام مکاشفات داشت و گزارش داشته ایم که سخنان و ناله های اهل جهنم را می شنید و پیامبر ص تأیید فرمودند و خوب درخواست دعای شهادت کردند و شهادت ایشان با چنین عمق خداخواهی ای محقق شد. اینکه در قصه شهید سلیمانی ایشان می خواهد محل دفنش در کنار شهید یوسف الهی باشد به خاطر همین است. این را حضرت امام ره تزریق می کند که شهید نظر می کند به وجه الله. که حدیث داریم خون شهید هفت خاصیت دارد و خاصیت هفتمش این است. گاهی شهادت فی سبیل الله است و گاهی لله و فی الله می شود. تمام آنچه که در دین داریم یک سطح بالایی به نام عبادت احراری دارد که در شهادت هم مطرح است. گاهی قد و قامت یک شهید در حد رفتن به بهشت است ولی گاهی شهادت شهادت احراری است. این دست نوشته آخر شهید سلیمانی است که من خواهان دیدارت هستم...دیداری که موسی ع را ناتوان از ایستادن و نفس کشیدن نمود. این منطق برتر شهادت است که اینجا معنویت عمق پیدا می کند. اینکه خدایی می خواهم بشوم. ما در مورد اباعبدلله ع این را دیدیم که در نهایت وقتی بر زمین افتاده اند لامعبود سواک را سر می دهد. شهادت متعالی شهادت احراری می شود نه شهادت فی سبیل الله. و البته آن هم کم نیست. برخی جوان ها این را می خواهند که بد نیست ولی منطق نهایی نیست. به تعبیر حضرت امام ره این را در اسلام ناب محمدی ص داریم. عقلانیت را در شهادت و معنویت را خیلی پرتر می شود مطرح کرد حتی اندیشه صبر و جهاد را باید بر همین اساس توضیح داد. ادبیاتی که علامه در المیزان دارد که شهادت فی الله و فی سبیل الله را از هم جدا می کند همین است. شهادت اگر بخواهد از بعد عبودیت و شریعت هم مطرح بشود، این است که قرار نیست فقط بروم جلو و صف را بشکنم بلکه بندگی کردن است. اگر کسی بتواند توضیح دهد عقل و عرفان و شریعت کنار هم قرار بگیرد چه معجونی را پدید می آورد خیلی عمق پیدا می شود. چیزی که طراوت می دهد جمع این سه گانه است و از اعوجاج ها و خشکی ها جلوگیری می کند. در همان معنویت هم عقلانیت جمع می شود و هم شریعت. این مؤلفه ها در شهید سلیمانی جمع شده است. در نامه آخر شهید چمران هم توضیحاتی دارد که ای دست ها و پاها مبادا کوتاهی کنید که می خواهی به محضر خدا برسی. این هم از همین نوع است. مؤلفه و جهت دیگر دنیا و آخرت و توحید است، برخی جوری توضیح می دهند که دنیا فقط مهم است که این دیگر خیلی پرت است. اما برخی دیگر توضیح می دهند که دنیا هیچ اصالتی ندارد و هیچ جهت توجهی نیاز ندارد تبدیل می شود به یک زهد خشک بی منطق که این عملا حذف آن عقلانیت است. برخی می گویند معنویت و جوری توضیح می دهند که گویا دنیا حذف می شود. و این خطاست. دنیا مهم است چون سعادت من و اجتماع را رقم می زند. این توضیح خوشی دارد در اندیشه صدرا؛ سعادت معنوی توحیدی را نمی توانید جوری طرح کنید که دنیا و بدن را حذف کنید. حتی فرض کنید اگر آخرتی نباشد به خاطر عزت مندی به دنبال مقاومت و ظلم ستیزی می بودیم. کسی هم که برای معنویت کار می کند اندیشه ظلم ستیزی را برنمی دارد. رنگ اخروی می دهد چون می خواهد به رنگ اصلی درآید. در مکتب امام و در مکتب شهید سلیمانی دیدیم که یک بغض نسبت به ظالم دارند نه به خاطر اینکه خدا گفته است. بلکه به خاطر اینکه ظلم بد است و این همان جمع متعادل است. https://eitaa.com/Habibollah_Babai‌
قسمت سوم: اندیشه مطرح در آیه ان الله اشتری من المؤمنین در یک جاست ولی تمامش این نیست که فقط جنت به معنای معهود نتیجه باشد.....در کنارش شهید ینظر الی وجه الله است که این خیلی اوج پیدا می کند. برخی این سه گانه ظلم ستیزی، بهشت رفتن و معنویت را جمع می کنند. کسی که خدا رامی خواهد، بهشت را هم می خواهد نه به خاطر خود بهشت بلکه لبخند خداوند را در آن می جوید. او جمع کرده است بین بهشت و منطق توحیدی. برخی گفته اند چرا بهشت را حذف می کنید. بهشت جای توجه حق است به نحو برگ افتخار و جای توجه حق است. در مورد ظلم ستیزی هم معتقدم که این هم حق است چون با حقیقت انسانی سازگار است. ظلم ستیزی به بهشت می برد و محبوب خداست. یک سه گانه یا چهارگانه دیگر است؛ که این اصل اندیشه شیعی است. شیعه سه اندیشه ممتاز دارد و تقریبا موتور محرکه اوست؛ یکی ولایت است، دیگری شهادت و سومی امید است. این را در سه امام ع دیده است( اولی در حضرت امیر ع دیده است و در فرزندان آن حضرت، شهادت را در امام حسین ع و سومی را در قیام حضرت حجت عج و آینده خوش و رحمت الهی دیده است. این سه معنا ولایت پذیری، شهادت طلبی(شهادت پذیری با همه آثارش) و امید به قیام حضرت حجت ع است. همیشه شیعه با این سه گانه نفس می کشد. و ولایت پذیری محور می شود. این ولایت پذیری را شهید سلیمانی خیلی خوش پیاده کرد. سه بار قسم می خورد که مهم ترین شرط عاقبت بخیری رابطه قلبی با حکیمی است که سکان دار انقلاب است. ما الان کسانی را داریم که نوعی مستقل می خواهند خدمت بدهند که این نوعا خلل ایجاد می کند. درباره امید هم صحبت ایشان در جنگ 33 روزه است که می دیدیم امید ما قطع می شود. در آن نقاط خیلی کور نوع شیعه به ائمه و حضرت زهرا س و حضرت ولیعصر عج متوسل می شوند که باز در کار و توسلات ایشان دیده می شود باید بر فرهنگ شیعه این اندیشه ها مستولی باشد. و بعد از جوان بخواهیم که این مسیر را برود. شخصیتی مثل ایشان در اوج لطافت قرار دارد. لطافت های انسانی و ولایی. گاهی می گفتیم تضادی است در امیرالمؤمنین ع در اینجا(که هم جمع رحمت و هم غضب الهی است) اینجا هم به مراتبی دیده می شود که سرّش جمع شدن این سه گانه است. حالا چنین اضلاعی وقتی که کنش درست می کند؛ کنش اجتماعی بی مرز و بی انتها درست می کند. کسی که منطق احدی الحسنین و منطق شهادت فی الله را پذیرفت ،کسی که اندیشه شهادت دارد فعل و کنشش به اتمام نمی رسد به علاوه هر جا شیعه و مسلمان و مظلومی در خطر و ظلم باشد او هست و یک بی مرزی دیگر دارد و آن بی مرزی از حیث عمق است. کسی که می خواهد شهید فی الله بشود پایان ندارد و می داند باز خیلی کار دارد. قد و قامتس اخلاص و کنش اجتماعی اش بی پایان می شود. درباره حضرت امام ره خودشان برای یک عالم ربانی بیان می کنند که من از خودم حسابرسی کردم که برای مردم انجام می دهم یا برای خدا. و دیدم وقتی برای خدا انجام دادم چقدر بی پایان شد. اخلاص آیا می تواند موجب توحد اجتماعی شود یا نه؟ بله پاسخ همین است و می توان تحلیل را انجام داد که چگونه توحد اجتماعی می آفریند. اخلاص است که کار را بی مرز می کند. https://eitaa.com/Habibollah_Babai‌