قسمت اول:
برخی درباره عرفان اسلامی قائل هستند که عرفان اسلامی تمدن سوز است نه تمدن ساز. برخی مدعی شواهد تاریخی و متنی هستند. می گویند ما نمی توانیم بر پایه عرفان اسلامی تمدن بسازیم. در برخی مباحث این نکات مورد بررسی مفصل تر واقع شده است.
اما واقعیت به لحاظ شواهد متراکم و هم اقدامی که حضرت امام ره داشت این است که باید گفت این عرفان اسلامی تمدن ساز است. علت اینکه عرفان اسلامی تمدن ساز است خود وضع دین و آیات و روایات است و نسبتی که عرفان با این منظومه دارد. ما در آیات و روایات داریم رهبانیت و تبتل و انقطاع الی الله. البته بیش از این ها هم هست. ما وقتی آیات و روایات را مشاهده می کنیم مغزش مسئله توحید و گرایش به خداوند متعال است. در همان رهبانیت که در روایتی لکل نبی رهبانیه ولی به حسب شرائط خاص بروز و نمود معنویت به شکل خاصی است. در زمان حضرت مسیح ع ای بسا انقطاع الی الله به گونه ای خاص است. ما می بینیم حضرت مریم و حضرت یحیی و حضرت عیسی علیهم السلام ازدواج نکرده اند و بعد از حضرت عیسی ع ما مسئله سیاحت و سر به بیابان گذاشتن زیاد است. در رهبانیت مسیحی بخشی دینی است و برخی پردازش های دیگر است که ضرورتا منفی نیست.
اما وقتی به زمان ختمی می رسیم، نبی ختمی ص با توجه به شرائط، ایشان رهبانیت را به سمت ویژه ای جهت می دهند. مثلا سیاحت امت را ایشان جهاد معرفی می فرمایند. یا رهبانیت امت را نماز و روزه و حج و جهاد را معرفی می کنند. ماهیت و هویت انقطاع الی الله در یک ساختار جدیدی قرار می گیرد. این معنا بعدا در میان عارفان مسلمان رواج پیدا کرده است. بعدا در فضای اسلام گرایش های رهبانیتی که در فضای مسیحیت می بینیم اینجا مشاهده نمی شود. تعدیل شده است. مثلا درباره تبتل روایتی هست که خانمی می آید خدمت امام صادق ع و می گوید مادرتان فاطمه زهرا س بتول بود و من هم می خواهم چنین شوم. امام صادق ع پرسید می خواهی چه کار کنی؟ گفت می خواهم ترک ازدواج کنم. حضرت فرمود مادر من بتول بوده و متبتله بود ولی ازدواج کرد و فرزندداشت و همسرداری کرد. اینجا تبتل و رهبانیت و انقطاعی که در اسلام هست که در قالب دخالت ها و حضورهای اجتماعی حاد می تواند شکل بگیرد.
مثلا در نگاه محی الدین ابن عربی می گوید روح عرفان عملی مجاهده است. مجاهده تحمل مشقت های جسمی است برای رسیدن به خداوند متعال است. خوب این البته در نماز و صوم و مانند آن هم هست. این تحمل را و مجاهده را اینجور معنی وقتی کردید می بینید اوج آن در جهاد اصغر بروز پیدا می کند. هیچ مشقت بر بدنی اشد از جهاد اصغر نیست. به تعبیر محی الدین ابن عربی انسان می خواهد خون خود را در راه خدا بریزد. مهم ترین مشقتی که می تواند بر بدن وارد شود همین ریخته شدن خون است.
در فتوحات ج 2 ص 146 بیان ایشان این است. فلما كان إتلاف المهج أعظم المشاق على النفوس لهذا سمي جهادا؛ با اینکه در نماز و روزه مجاهده هست ولی به آن ها نگفته اند جهاد ولی به جهاد اصغر گفته شده است. به همین خاطر گویی مجاهد مثل دائم الصیام و دائم الصلاه است. در ج 4 ص 463 می گوید.... حتى يرجع إلى أهله بما اكتسبه من أجر أو غنيمة إنه كالصائم القائم القانت بآيات اللَّه لا يفتر من صلاة و لا من صيام حتى يرجع المجاهد و قد عرفت بالحدیث الصحیح که ان الصوم لا مثل له و قد قام الجهاد مقامه و مقام الصلاة و ثبت هذا عن رسول اللَّه ص. باز در فتوحات ذیل آیه التائبون....و بشر المؤمنین که قسمت به قسمت عنوان هایی را که در آیه شریفه آمده است درباره سالکان الی الله مطرح می کند تا می رسد به سائحون که در اصل لغت به معنای سیاحت است که اشاره دارد به سابقه تاریخی این امر در ادیان که سیاحت معنوی بوده است، ولی در فضای سیاحت اسلامی این را جهت داد به سمت حج و جهاد است. و حتی در اسلام بروزات معنویات گرایانه در ادیان سابق به سمت اعتکاف در مسجد در قبال گوشه گیری های در غارها مطرح شد.
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
قسمت دوم:
اگر روح معنویت الهی کمال انقطاع الی الله است و رهبانیت است و رهبانیت معنای حقیقی اش این است دیگر نمی توان از تمدن سوزی معنویت اسلامی سخن گفت. با تعبیر تعرف الرهبانیه فی وجوههم، چندین روایت وجود دارد رهبانیت و مسئله انقطاع را توضیح می دهد.
در اصل مسیحیت التزام به عدم انجام ازدواج نبود بلکه حسن آن بود. در زمان رسول خدا ص همین رهبانیت ها شکل داشت می گرفت ولی رسول خدا ص این را به سمت خاص جهت داد.
بنابراین باید بگوییم جهاد در راه خدا تبتل و رهبانیت است و این در مجاهد فی الله است. جهاد باید ابزاری برای سلوک و خودسازی تلقی بشود.
اگر حقیقت عرفان اسلامی گذشتن از خود باشد، حالا باید ببینیم برنامه های متعدد سلوکی چه میزان می تواند این را تأمین کند. بسیاری از برنامه های سلوکی گاه ظاهرش ازخود گذشتن ولی باطنش خودپرستی شده است. مانند رسیدن به قدرت ها و بهره مندی هاست. اما در عباداتی که سخت می شود این فرصت خیلی بهتر مطرح می شود مانند نماز شب و روزه در روزهای تابستان که یا مخفی است یا مشقت واضحی دارد.
امر به معروف و نهی از منکر گاه در مسیر سلوک معنادارد و گاه بعد از رسیدن به حق تعالی، معنی دارد. جهاد هم همین طور است. به بیان دیگر اگر محتویات توسط عرفا مطرح شد و ما در حضرت امام ره می بینیم که ایشان سلوک و بلکه دیدار الهی را به نحو جدی و عملیاتی در صحنه عملیات تربیت جمعی قرار داده است. حضرت امام ره در مورد آن حدیث شهادت روی نقطه آخر دست گذاشته است و این یک مکتب تربیتی ویژه است. گاهی فرد خودسازی می کند و بعد جامعه سازی می کند(اشهد ان محمدا عبده و بعد رسوله) دخالت در اجتماع یک منطق دیگر هم دارد و آن هم برای خودسازی است. دخالت سیاسی گاهی حذف دیگران است برای مطرح شدن خود است. این یک منطق غلط است. همین تجربه را در خانواده می توان داشت؛ در خانواده می تواند همه برای من باشد یا من برای همه باشم. در صحنه اجتماعی مردم را بروز و ظهور الهی و عیال الله می بیند. در این مسیر می تواند توکل، فناء و مانند آن را برداشت کند.
ابن عربی نام دو نفر را می برد که به شکل جهاد به مقامات رسیده اند. یک نوجوان اندلسی به نام احمد بن همام که در نوجوانی و پیش از بلوغ به مقامات رسیده است. کان من کبار رجال مع صغر سنه...انقطع الی الله تعالی علی هذا الطریق. ج 4 ص 478 می گوید اگر خودش نمی تواند در جهاد باشد باید در فکر تجهیز مجاهدان باشد و در غیر این صورت شعبه ای از نفاق در چنین کسانی است.
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی کارشناس منوتو از دستاوردهای چهل ساله جمهوری اسلامی ایران در عرصه های سیاسی، هنری، ورزشی، نظامی و... میگوید و باعث بهم ریختن سناریو شبکه میشود!
خلاصه کتاب "عیار تمدنی جمهوری اسلامی" با عنوان "کارنامه تمدنی" در ۲۶۴ صفحه به اهتمام عباس حیدریپور آماده و منتشر شد. (قیمت ۳۲ تومن)
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
👆👆👆
پنل تخصصی «عفو و انتقام در روابط بینالملل» در سمینار «شهید امت، انسان تراز تمدنی» با ارائه حجتالاسلاموالمسلمین رضا اسلامی و دبیری دکتر مهدی شجریان برگزار شد. خلاصه محتوای ارائهشده در این پنل به شرح ذیل است:
مقصود از ملل در «روابط بینالملل»، تلقی سنتی از آن که به ملت اسلام، یهودیت، مسیحیت و ... اشاره داشت، نیست. امروزه ملتها با مرزهای جغرافیایی شناخته میشوند. مرزهای که تحت یک حاکمیت مستقل قرار دارند و آن شکل سنتی و قدیمی اصلاً دیگر وجود ندارد. در روابط بین این حاکمیتها با مرزهای جغرافیایی مستقل، اگر نسبت به حاکمیت اسلامی تعرضی شد و جنایتی شکل گرفت در اینجا اصل بر عفو و گذشت است یا انتقام و تلافیجویی؟ حکومت اسلامی در مواجهه با زیادهخواهی دشمن و اقدامات تروریستی او چگونه باید عمل کند؟
سؤال دیگر نقش مطالبه مردمی در مسئله انتقام است. در مسئله شهادت سردار سلیمانی، حضور میلیونی مردم در تشییع باشکوه پیکر او همراه با شعار «انتقام سخت» گردید و عملاً انتقام را به یک مطالبه حداکثری عمومی تبدیل کرد. آیا حکومتی که مبنای خود را دموکراسی میداند، میتواند در مقابل چنین مطالبهای بیتفاوت باشد؟
وقتی به کتاب و سنت مراجعه میکنیم، در روابط فردی و اجتماعی توصیه به عفو و گذشت و صفح بهصورت مکرر دیده میشود. پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله بعد از فتح مکه عفو عمومی دادند و فرمودند: «لا تثریب علیکم الیوم اذهبوا انتم الطلقاء». قاعده جبّ در فقه نیز بر مبنای همین عفو و گذشت پایهگذاری شده است. حجم گسترده این شواهد از کتاب و سنت نشان میدهد که بدون شک نهتنها در روابط فردی، بلکه در روابط سیاسی و بینالمللی نیز اصل اولیه عفو است و باید جلوه رحمانیت اسلام در این روابط نمایش داده شود.
از طرفی دیگر ادله انتقام نیز در کتاب و سنت بهصورت مکرر وجود دارند. ادله صلح و عفو در مجازاتهای شخصی و عمومی و حتی روابط بینالملل و پذیرش صلح و ... هیچکدام ناظر به موردی که دشمن تهدید کند و به جرمش افتخار نماید نیست. در جریان ترور شهید سردار سلیمانی، دشمن نهتنها ابراز ندامت نکرد بلکه اعلام رسمی کرد که این ترور را انجام داده است و جانشین سردار را نیز به ترور تهدید کرد و به جرم خود در سطح بینالملل افتخار کرد. اینکه در چنین موردی نظیر برخی افراد تنها به ادله صلح و عفو استناد کنیم نوعی برخورد گزینشی با ادله محسوب میشود. در این مورد باید ادله انتقام را دید و به آنها استناد کرد.
در ادله انتقام گاهی مجازاتهای سنگینی برای دشمن اعمالشده است. پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله حکم سنگین سعد بن معاذ در حادثه پیمان شکنی یهودیان را تنفیذ کرد. مسئله دیگر که در ادله دیده میشود بحث مجازاتهای رعب برانگیز است. خراب کردن نخلستان یهود و واردکردن ضربه اقتصادی به آنها با این مقصود که دشمن عبرت بگیرد و دست از اقدامات خصمانه بردارد در سیره پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله دیده میشود. حتی منشأ جنگ نهروان ترور یکی از اصحاب خوب امیرالمؤمنین علیهالسلام بوده است که وقتی خوارج گفتند ما همه خون او را به عهده میگیرم امام فرمود اگر همه دنیا خون او را به عهده گیرند و من بتوانم با همه آنها بجنگم چنین میکنم.
بهصورت کلی باید گفت در روابط بینالملل اصل بر عفو و صفح است نا زمانی که جنبه تربیتی دارد و باعث اصلاح دشمن میشود اما در مواردی که دشمن دست از تهدید برنمیدارد و بر دشمنی خود میافزاید باید با انتقام سخت با او مواجه شد و اگر در این میان مطالبه مردمی وجود داشته باشد نیز اعمال چنین انتقامی ضرورت بیشتر پیدا میکند.
@Habibollah_Babai
سردار سلیمانی عرفان یزدانپناه 98.11.17.MP3
32.49M
فایل صوتی استاد یزدانپناه (شهادت و امتداد اجتماعی آن) و استاد امینینژاد (تاثیر جهاد اصغر بر جهاد اکبر) تاریخ ۱۷. ۱۱. ۹۸
@Habibollah_Babai
با عرض پوزش از بزرگواران از اینکه گزارش جلسه استاد یزدانپناه و استاد امینینژاد بدون تنظیم و تدوین اولیه گزارش گردید.
با توجه به اهمیت بیانات ارائه شده در این جلسه، گزارش محتوایی این جلسه از نو بازنویسی شد که ذیلا تقدیم میشود. 👇👇
شهادت و امتداد اجتماعی آن
یداله یزدانپناه
بزرگی قاسم سلیمانی نباید ما را از فهم و درک «بستر رشد سلیمانی» غافل کند. بستر رشد و تربیت سلیمانی و مانند او همان زمینهها و ظرفیتهایی است که انقلاب اسلامی ایران بوجود آورده است. از این رو، هرچند شناخت سلیمانی اهمیت دارد، شناخت مکتب سلیمانی و مکتبی که او را ساخته اهمیت مضاعفی دارد. انقلاب اسلامی به همراه خود دستهای از پدیدههای متناسب با خود را خلق کرده است که شهید سلیمانی از آن جمله پدیدههاست. این نمایی است از تمدن اسلامی که در پی خلق آن هستیم. آنگاه که ما سخن از تمدن اسلامی به زبان میآوریم و تصویری که از آن در ذهن داریم معنویت، عرفان و توحید در آن مرکزیت دارد. این به معنای نادیده گرفتن دیگر عناصر تمدنی در تمدن اسلامی نیست، بلکه به معنای اهمیت معنویت در تمدن اسلامی است، و تحلیل شهادت در چشمانداز تمدنی هم در همین راستا معنا پیدا میکند. درست است که تمدن اسلامی در صدد جمع بین دنیا و آخرت است، لیکن رسالت این تمدن چیزی بیش از این است و افقهای تمدنی اسلام نه صرفا آخرت، بلکه اصل توحید و خدای متعال است.
آنچه در مورد شهید سلیمانی میتوان طرح کرد، این است که این شهید بزرگ، اندیشه شهادت را به عمق ویژهای رسانید. در این باره من از این شهید، به «اَبَرشهید» و «شهید متعالی در تراز تمدن اسلامی» تعبیر میکنم. البته اَبَرشهیدان در اسلام مراتبی دارند که اوج آن را میتوان در مورد امام حسین علیهالسلام مشاهده کرد، لیکن آن امام شهید و سایر ائمه نیز مسیر را هموار کردهاند و پیروانی را پرورش دادهاند که آنها نیز در همان مسیر تبدیل به شهدای اثرگذار و شهیدان بزرگ و شهیدان تاریخساز و تمدنساز بشوند.
اَبَرشهید و شهید متعالی در تراز تمدن اسلامی چگونه شخصیتی است؟ این گونه از شخصیتها را فراوان میتوان در تاریخ شهادت در اسلام مشاهده کرد، لیکن این برجستگی و بزرگی در مورد شهید سلیمانی خود را بیشتر ظاهر ساخت. مردم در ایران با این شهادت برکت یافتند و توسعه معنوی پیدا کردند. حال سئوالی که مطرح میشود این است که اساسا چه اضلاعی و چه ابعاد وجودی است که چنین شخصی را به چنان مقامی میرساند و او را به یک ابرشهید تبدیل میکند؟ این نکته را باید همواره در نظر داشت که اساسا کنش اجتماعی و فردی خالی از معنی نیست. آنچه که که کنش فردی و اجتماعی را مفهوم میسازد، از جنس معناست. فهم کنش با توجه به معنیِ نهفته در درون ممکن میشود. معنی اجتماعیِ کنش هم همان فرهنگ است. شدت و قوت هر کنشی برآمده از معناهای موجود در بطن آن کنش است. کنش های اجتماعی شهید سلیمانی نیز که غالبا از جنس مقاومت و جهاد بود، با معانی نهفته در آن فهم و درک میشود. حال وقتی سئوال از اضلاع و ابعاد شخصیتی قاسم سلیمانی میکنیم، منظورمان همان معانی نهفته در کنشهای اجتماعیِ ایشان است.
@Habibollah_Babai