فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان جان پرکینز در مورد "اسرائیل فراتر از سرزمین یهود"
@Habibollah_Babai
نشست "امت مجازی اسلام" در ادامۀ سلسله نشستهای «حکمرانی؛ فرهنگ و فضای مجازی» به همت دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم و به میزبانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، به صورت مجازی در روز هفدهم آبان 1399 برگزار شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ایسکا (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی) در ابتدا دبیر نشست، حجت الاسلام و المسلمين دكتر حبیب الله بابائی رئیس پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی چشمانداز کلی مباحث را ارائه نمودند. سپس سخنرانان مدعو، دکتر مهدی منتظر قائم عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، دکتر مختار شیخ حسینی مدیرگروه علوم سیاسی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی و دکتر سعید خلیلویچ مدیر مرکز علوم دینی قم در بلگراد، به بیان مطالب خود پرداختند.
گزارش تفصیلی از سرکار خانم اسدی
👇👇👇
@Habibollah_Babai
دکتر مهدی منتظر قائم نخست بحث انقلاب دیجیتال و جهان مجازی را مطرح کردند. به باور ایشان، انسان، موجودی مقهورِ تکنولوژی نیست. تکنولوژی میتواند به عنوان امری مخلوق انسان حاصل شود و بهرهورِ نهایی آن، انسان است که در سطح کلان جمعی، تکنولوژی را به کار میگیرد. ما امروز با عصر رسانههای کلاسیک، فاصله گرفتهایم. در عصر انقلاب دیجیتال همگان این ظرفیت را دارند که کلمه، صدا و تصویر را ذخیره و بازیابی کنند و آن را به راحتی به دیگرانِ بیشمار عرضه کنند. در چنین فضایی، یک بستر ارتباطیِ افقی به وجود میآید و جهان بشری به صورت شبکهای در میآید. مکانزدایی و زمانزدایی، ایجاد شبکههای ارتباطی بسیار، انفجار اطلاعات، تکثّر کانالهای ارتباطی، دردسترس بودن و ارزانی، دیگر خصلتهای جهان جدید هستند. باید توجه داشت که تکنولوژیها صرفاً ظرفیتهای بالقوهای هستند که انسانِ ساختیافته در درون جامعه و فرهنگ، از سطح فردی تا سطح کلان جهانی و بشری، میتواند این ظرفیت مثبت و منفیِ تکنولوژی را در شرایط مختلفی محقّق کند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، راهکارهایی را در مسیر بهرهوری بهینه از ظرفیت فضای مجازی برای خدمت به امت اسلامی یا تمدن اسلامی پیشنهاد نمودند. به عقیدۀ ایشان، پیشنیازهای اقدام در اين مسير، از لایههای زیرینتری شروع میشود که دیگر مجازی نیستند. پایینترین لایه، بحث جهانبینی و خداشناسی و انسانشناسی است. «امروز ما به چالشهایی رسیدهایم که فهم جدیدی را میطلبد. تفسیر بنده از جهان اسلام این است که جهان اسلام، تشنۀ ظهور افکار و اندیشههای جدیدی است که بتواند به این چالشها پاسخ دهد. ما در فلسفۀ اجتماع، فلسفۀ زیست جمعی، فلسفۀ سیاست و ... به بازاندیشی نیاز داریم. نیاز داریم که برگردیم یک معنای واحدی را از دینِ راستین اسلام و از توحید و نبوت ارائه کنیم که بتواند این جهان سیال و رفتارهای بسیار متشتت را در ذیل خودش جمع کند. ما باید بتوانیم یک مفصلبندی مرکزی و نسبتاً پایدار را ارائه دهیم و آن را مبنای وحدت امت اسلامی قرار دهیم.»
راهکار دومی که دکتر منتظر قائم برای حفظ تمدن اسلامی بیان کردند، رسیدن به یک برنامۀ اقدام مشترک است که در آن، تمام بازیگران جهان اسلام را حول یک ضرورت کلّی جمع کنیم که تمدن اسلام در برخورد با تجلّیات جهان مجازی، این امکان را دارد که جنبههای منفی را در تودههای بسیار وسیعی از مردمان خودش شاهد باشد. هرچه زودتر ما بتوانیم برای اسلامیسازیِ جهان مجازی اقدام کنیم، زودتر میتوانیم به برنامۀ اقدام مشترک برسیم: «ما تقریباً در جهان اسلام، forumهای تخصصی، توریسم بین جهان اسلام، سمینارهای مشترک، و همکاریهای جدی نداریم. در واقع تشتت یا مبانی اختلاف بر ما غلبه کرده و چندان امکان ارتباطات افقی را نداریم. با وجود این همه بحث از شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک و اینستاگرام و غیره، ما هنوز یک بستر فراملیتی، فرامذهبی ايجاد نکردهایم که نخبگان و تودهها در آن forumها و ورای اختلافات مذهبی و زبانی و غیره، بتوانند دربارۀ ماهیت اسلام و جهان اسلام، دردهای مشترک و آرزوهای مشترک، صحبت کنند. ما هنوز آن بلوک واحدۀ اسلامی را در عرصۀ اطلاعات و رسانهها تولید نکردهایم. و اگر بخواهیم به آن فهم مشترک از کنش و رفتار برسیم، قطعاً نیاز داریم که رسانههای مشترک را تقویت کنیم.»
@Habibollah_Babai
عنوان بحث سخنران دوم نشست، دكتر مختار شيخحسيني، «خلافت مجازی و هویتیابیِ مسلمان معاصر» بود. از دیدگاه ایشان، مهمترین بحران جهان اسلام معاصر، بحران هویت است. یکی از دردسترسترین الگوهاي هويتبخش، الگوهای ساخت مجدد خلافت است كه این الگوها بر روی زمین در دو تجربه القاعده و داعش، شکست خوردهاند. اما امروز داعش با تغيير استراتژي، مفهوم جديد خلافت مجازي يا خلافت ديجيتال را مطرح كرده و زمین بازی را به فضایی که مقابله با آن سختتر است، تغییر داده است. راهکار مواجهه با این تغییر استراتژی این است که خلأ هویتیِ انسان مسلمان معاصر، با الگوهای بدیل و متفاوتی پاسخ داده شود.
به گفتۀ دکتر شیخحسینی، در جهان اسلامی معاصر سه جریان پرچمدار هویتبخشی هستند: 1- جریان سلفی جهادی، 2-جریان تجددگرا یا سکولار، و 3- جریان اصلاح که حد وسط دو جریان مذکور است. «جریان حد وسط، با سید جمال و محمد عبده شروع شد و ادامۀ آن را میتوانیم در بخش شیعی با انقلاب مشروطه و در ادامه انقلاب اسلامی بدانیم. ایدۀ مرکزی این جریان برای هویتبخشی این است که پیوند بزند بین اینکه ما دل در تراث و سنتمان داشته باشیم و به پرسشهای امروزمان هم بتوانیم پاسخ بدهیم. لذا در بخش هویتبخشی، باید با نگاه ایجابی و راه حل، این ایدۀ جریان وسط را تقویت کنیم.» نکتۀ پایانی بحث ایشان این بود که ما در جهان اسلام ما با بحران گفتگو مواجه هستیم و مراودههای فکری و فرهنگی نداریم. دهههای آینده، بستر فضای مجازی در صورت تقویت احتمالاً میتواند کمک کند که ما حداقل در آشنایی با یکدیگر بتوانیم به یک تفاهم بهتری برسیم.
@Habibollah_Babai
کارشناس سوم نشست، دکتر سعید خلیلویچ، تعامل بین امت و فضای مجازی را تعاملی عینی با همۀ گستردگی و فواید عظیم آن دانستند. به اعتقاد ایشان، وظیفۀ معرفتی و فرهنگیِ اصیل ما در تحلیل تعامل بین امت اسلامی و فضای مجازی، رصد و حراست از استقلالِ درونی و ساختاریِ علم وحیانی است، که البته با طهارت معنوی قرینه است. در این زمینه نگرانیهایی وجود دارد: نخست آنکه ما در فضای موجود مجازی در جهان اسلامی، مرجعیت تولید علم دینی متناسب با نیازهای امروز را از دست دادهایم. نکتۀ دوم، حاکی از تمرکز و حوصلۀ علمیِ فروکاستهشدۀ مصرفکنندگان محصولات دینی است. نکتۀ سوم، اصالت روانشناختی و معنویِ فردگرایی در این فضاست، که به معنای حذف اهمیت جماعت در مناسک معنوی است. عامل نگرانی چهارم عبارتست از تقلیل ظرفیتهای اجتماعیِ فضای مجازی برای بروز طهارت و تزکیه به عنوان محصول ضروریِ علم حقیقی. و نگرانی آخر: نهادینه شدن عادت پذیرش اطلاعات بدون لحاظ دقیق معیارهای صحت و سقم روشی و علمی.
مدیر مرکز اسلامی قم در بلگراد در پایان اشاره کردند که در فواید متکثّر ابزارهای اطلاعرسانی فضای مجازی نباید تردید کرد و همۀ مباحث فوق، ناظر به پشتوانههای معرفتی پنهانی است که به عنوان فرهنگ حاکم و غالبِ بر فضای مجازی در تعامل بین فضای مجازی و امت اسلامی وجود دارد. ما باید بر تداوم بسط امت در قالب خردهفرهنگ شکلیافته در فضای مجازی تأکید کنیم؛ یعنی خردهفرهنگی که متشکل از افرادی است که دغدغۀ معرفتی عمیق نسبت به پشتوانههای معرفتی فضای مجازی دارند، این خردهفرهنگ در فضای مجازی نمود و تداوم پیدا کند.
در بخش پایانی نشست، شرکتکنندگان سؤالاتی را ناظر به مباحث جلسه مطرح نمودند که توسط کارشناسان پاسخ داده شد.
@Habibollah_Babai
✅نشست علمی شکل گیری دانش نظری جدید و ایده اسلامی سازی تمدنی نوین درایران جدید(رویکرد انتقادی)
⬅️ارائه دهنده: حجت الاسلام و المسلمین دکتر حبیب الله بابایی عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و رئیس پژوهشکده مطالعاتت تمدنی و اجتماعی
⏰زمان: چهارشنبه ۱۳۹۹/۹/۱۹ ساعت ۱۰
⬅️مشاهده آنلاین
🌐www.dte.bz/1001
@Habibollah_Babai
https://us02web.zoom.us/j/5874882045
"گفتگوی اسلام و مسیحیت کاتولیک در وضعیت پاندمی"
در حال برگزاری ...
@Habibollah_Babai
غربشناسی تجربی
گزارش سفر به آمریکا (۲۰۰۷- ۲۰۰۹)
قسمت دوم: (حیاء و حجاب)
برای ویزا از طریق دوبی اقدام کردم و برای مصاحبه در سفارت آمریکا به همراه همسرم و فرزاندانام محمد و زهرا به دوبی رفتیم. یکی از اولین دیدههای سفرم به دوبی، دختران بیحجاب فیلیپینی در دوبی و حیا و نجابت آنها بود. آنچه از دختران فیلیپینی دیدم، و آنچه که بعدها از برخی دختران عراقی در شهرهای غیرمذهبی مانند بغداد دیدم، و آنچه که بعدها در سفرهای چین و مالزی و فیلیپین دیدم، تفکیک زن غربی از زن شرقی در موضوع «حیاء» به مثابه یک پدیده فرهنگی و تمدنی بود. مدتها در نسبت بین حیاء و حجاب، حیای بدون حجاب، حجاب بدون حیا، و حجاب توأَم با حیاء فکر میکردم و دربارۀ ضرورت حفظ توأمان حجاب و حیاء تأملهایی داشتم. مسئلۀ «حیاء» در مدت حضورم در آمریکا نیز همواره برایم محل توجه بود و آن را به عنوان یکی از مسئلههای چالشی بین مسیحیت و مدرنیته میدیدم. مسیحیان نوعا فرهنگی پوشیدهتر داشتند و در آن متأثر از فرهنگ مستوریِ مریم مقدس (مجسمههای محجبه حضرت مریم) بودند و بسیاری از غیردیندارانی که در فرهنگ برهنگی از داروینیسم اثر گرفته بودند. یادم هست وقتی در کارگروه گفتگوی بین الادیان (SR) با مدیریت پیتر اوکس در دپارتمان دینشناسیِ دانشگاه ویرجینیا شرکت کردم، موضوع سخن و گفتگو در باب آدم و حوا (فبدت لهما سوآتهما) بود که یکی از دانشجویان با تعجب از من از علت شرم و حیای حوا و آدم سئوال کرد و من در سئوال او و البته در عمق تفاوتهای فرهنگی بین خود و ایشان درماندم.
به هر حال روز و وقت مصاحبه من رسید. مصاحبه کننده مردی با چهره شرقی (احتمالا هندی) بود. از خودم و از کارم و علت رفتنام سئوال کرد و من با صراحت آذری و شهرستانیام در مورد پروژهام و علت رفتنام به آمریکا توضیحاتی دادم. ویزای ما به رغم طلبه بودنام و حجاب چادری همسرم به صورت مشروط (مشروط به ارائه مدارک مربوط به دفتر تبلیغات اسلامی) پذیرفته شد. موافقت مشروط با ویزای ما موجب عصبانیت کسانی شد که برای آمدن به سفارت آمریکا خیلی چیزها را در ایران جا گذاشته بودند و انتظار داشتند درخواست ما، چون ظاهری مذهبی داشتیم، برای ویزا مردود شود.
ویزای من تقریبا در 59 روز رسید و ویزای همسرم حدودا 70 روز طول کشید، و من در این چند روز در کشاکش نرفتن یا بهتنهایی رفتن بودم. بعدها دیدم سفر با خانواده آوردههای فکری و فرهنگی سفرم را چندبرابر کرد و این یکی از برهههای برکت همسرم در زندگی علمی و طلبگیام بود.
@Habibollah_Babai
#یادداشت_های_سفر_آمریکا
Torabi Mar 1:
#هفته_پژوهش
🔵 نشست علمی "وضعیت زنان و پیشرفتهای آن در جهان اسلام و ایران"
✅با حضور
🔸سرکار خانم علاسوند ( ایران)
🔸سرکار خانم سعاد الجزائریه ( الجزایر)
🔸سرکار خانم فاطمه الشافعی (امارات)
🔸سرکار خانم خدیجه اللواتی ( عمان)
🔸سرکار خانم هدیل المهنا ( کویت)
📆 یکشنبه 23 آذر
⏰ 14:30 ـ 17
حضور در نشست از طریق وبینار🔻
🌐https://live.mou.ir/wrc
جهت رعایت دستورالعمل های بهداشتی نشست بدون حضور جمعیت و بصورت وبیناری برگزار می گردد.
•┈┈••✾••┈┈•
📌 اطلاع رسانی رویدادهای علمی پژوهشکده زن و خانواده
🌐 http://event.wrc.ir
📌 کانال پژوهشکده در سروش
🆔https://sapp.ir/womenrc
📌 کانال پژوهشکده در ایتا
🆔 https://eitaa.com/womenrc
سین برنامه رونمایی از آثار پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی
@Habibollah_Babai
کتاب مهم ظرفیتهای تمدنی علم کلام به اهتمام پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی و به کوشش جناب حجه الاسلام عباس حیدریپور منتشر شد. این کتاب از سلسله پروژههای خوانش تمدنی اسلام و ظرفیتهای تمدنی علوم اسلامی است که شکلگیری آن تقریبا ۵ سال بطول انجامید. امیدواریم فاز بعدی این پروژه با عنوان ظرفیتهای تمدنی عرفان و فلسفه اسلامی تا پایان سال ۱۴۰۰ به اتمام برسد. انشالله
@Habibollah_Babai
فرصت مطالعاتی به آمریکا (از سال 2007 تا 2009)
قسمت سوم: (سفر قسطی به جهان فرهنگی متفاوت)
از صندوق قرضالحسنه بسیجیان 4 میلیون تومان وام گرفتم تا بلیط اولین، دورترین، و طولانیترین سفر خود را کلید بزنم. این اولین سفر قسطی من در سلسله سفرهای آیندهام بود، سفرهایی که بخشی از زندگیام را برایش هزینه کردم. یادم هست که در یکی از کلاسهای ضیافت دانشگاه شیراز یکی از اساتید به من تعریضی داشت که «ظاهرا شما بیش از دکتر ظریف سفرخارجی رفتهاید» و چرا من نرفتهام؟ تلقی ایشان این بود که همۀ ما آخوندها وصل به مراکز دولتی هستیم و سفرهای آسان و رایگان میرویم. من تنها پاسخام به ایشان این بود که هزینههای سفرم را با قناعت در زندگی شخصیام جور میکنم. بی پولی در سفرهای خارجیام همواره یکی از نقطههای اضطراب و رنج من بوده است. در دوبی با تورِ شهریِ هتل به مرکز خرید رفتیم تا در اولین سفر شاید چیزی تهیه کنیم ولی با دیدن قیمتها به اتفاق خانواده دست از پا درازتر برگشتیم. بیمه من و خانواده در آمریکا، واقعا بیمه مرگ بود و حداقلها را پوشش میداد. برای مشکلات مالیای که درآمریکا داشتم همین بیمه را هم چهار ماه تمدید نکردم تا اینکه مسئول مربوط به ویزای من در دانشگاه UVA متوجه ماجرا شد و هشدار داد که نداشتن بیمه در آمریکا بازی با مرگ است و بدون بیمه بهتر است به کشور خودتان برگردید و من ناگزیر شدم مجدد بیمهام را تمدید کنم.
به هر حال، با پرواز ایرانایر به سمت لندن حرکت کردیم. کسی بخواهد ایرانیها را بشناسد باید پروازهای ایرانی را تجربه کند و آن را با پروازهای غیر ایرانی مقایسه نماید. در پروازهای ایرانی مسافران با هم گرم هستند. حتی در صف دستشویی هم مردم فرصت را غنیمت میشمارند و با هم گعده میکنند. برخی اصلا قرار ندارند و کمتر سرجای خود مینشینند و مدام در رفت و آمد هستند تا زمانی که مهماندار اعلام هشدار کند. ارزش پروازهای ایرانی را زمانی میتوان به درستی درک کرد که پروازهای دیگر را تجربه کرده باشید. یادم هست در سفر به شهر ریو (در برزیل)، که سفر قسطی دیگرم بود با وامی که از بانک مهر اقتصاد برداشته بودم، پروازم از دوبی به ریو قریب به 15 ساعت طول کشید. در طول این پرواز که جز دو نفر، همه غیر ایرانی بودند، مسافران یا میخوردند، یا میخوابیدند و یا فیلم نگاه میکردند و ارتباط مسافران با همدیگر بسیار سرد و نوعا خشک بود و این خشکی و سردی را من کم و بیش در سفرهای بعدیام از شهر شارلوت آمریکا به سانفرانسیسکو، از کشور عمان به فیلیپین، از اینسبورگ به وین در اتریش، و از کلن به هامبورگ در آلمان مشاهده کردم.
ادامه 👇👇
@Habibollah_Babai
#یادداشت_های_سفر_آمریکا
در پرواز ایرانایر که به سمت لندن راه افتاد، صندلی جلویی، جوانی به نظرم از انگلستان بود و صندلیاش خوابیده بود. از ایشان خواستم که صندلیاش را درست کند. ایشان برای عذرخواهی و تشکر انگشت شصتاش رابه من نشان داد. خوشم نیامد ولی فهمیدم قصد تشکر داره. من هم از ایشان تشکر کردم، ولی نمیتوانستم برای تشکر از ایشان انگشت شصتم را نشان بدهم، چون معنای انگشت شصت در ذهن من با معنای این حرکت در ذهن ایشان بسیار متفاوت از هم بود. این یکی از نقطههای تفاوت فرهنگی بود که باید درکش میکردم.
5 ساعت در فرودگاه لندن توقف داشتیم. آقایی نه چندان جالب در فرودگاه لندن شعبدهبازی میکرد. چیزی از دهان قورت میداد و بعد با صدای ناجور همان را از پشت خود درمیآورد. دیگران هم به تماشا ایستاده بودند. این نقطه دوم تفاوت فرهنگی در اولین روز سفرم بود که آن را غیرمودبانه میدانستم. برای نماز باید تجدید وضو میکردم، به سرویس بهداشتی رفتم و آنجا هم تفاوتهای فرهنگی دیگری را دیدم. کمکم دریافتم گیت فرودگاهها گیت عبور به کشورها نیست، گیت ورود به مناسبات جدید، ارزشهای متفاوت، قوانین بسیار مختلف و اساسا یک دنیای دیگر است. بعدها در سفرم به فیلیپین و صحبت با برخی از مسئولان ایرانی در مانیل متوجه شدم که بسیاری از دانشجویان عزیز به همین یک نکته توجه ندارند و عبور از گیت را به لحاظ فرهنگی درست درک نمیکنند و در برقرار ارتباط با دیگران (مثلا مخزنی دختران)، فرهنگ دیگران را با فرهنگ ایرانیان یکی تلقی میکنند و دختران خارجی را همچون دختران ساده ایرانی تصور میکنند و درنتیجه دردسرهای زیادی را برای خود و خانوادههای خود درست میکنند (ببینید وضعیت برخی از دانشجویان ایرانیِ زندانی شده در برخی از کشورهای شرقی را).
از همین منظر بعدها در آموختن زبانهای دیگر و ضرورت آن به این نتیجه رسیدم که آموختن یک زبان جدید، صرفا طریقی برای فهم کتابهای مربوط به آن زبان نیست، بلکه آموختن زبان جدید، آموختن یک دنیای جدید است و جهانهای افراد به تعداد زبانهایی است که افراد با آن آشنا هستند.
ادامه دارد...
@Habibollah_Babai
#یادداشت_های_سفر_آمریکا
لینک گوگل فرم عضویت در انجمن علمی بین المللی اربعین
(فرم مختصر): https://b2n.ir/386151
(فرم تفصیلی): https://b2n.ir/405283
@Habibollah_Babai
گزارش دور هفتم گفتگوی دینی.pdf
1.27M
گزارش دور هفتم گفتگوی دینی ایران و فیلیپین
@Habibollah_Babai
فرصت مطالعاتی به آمریکا (از سال 2007 تا 2009)
قسمت چهارم (ممنوعیت سیب ایرانی)
بعد از 5 ساعت توقف در لندن، با پرواز ویرجین به سمت آمریکا (واشنگتن) حرکت کردیم و بعد از 9 ساعت پرواز در فرودگاه بین المللی دالاسِ واشنگتن به زمین نشستیم. در این سفر نگران نمازم نبودیم. ما نماز ظهر و عصر را در لندن و نماز مغرب و عشا را در شارلوتسویل ویرجینیا خواندیم. البته نمیدانستم آرامشام در مورد وقت نماز فقط مربوط به مسیر رفت است، در مسیر برگشت باید مدام نگران طلوع و غروب آفتاب میبودم. بیتوجهی و بیتجربگیام در مسیر برگشت از واشنگتن به قطر کار دستم داد و تا بخودم بیام نماز صبحام قضا شد، و تا بجنبم نماز ظهر و عصرم ام هم فوت شده بود. این تجربه در مسیر برگشت از برزیل به دوبی به کارم آمد و اعلام اوقات شرعی در پرواز امارات (که از این جهت یکی از پروازهای خوب برای نمازگزاران است) عامل مضاعفی بود که بتوانم وقت نمازها را دریابم و به موقع نماز صبح و ظهر و عصر را بخوانم.
ادامه 👇👇
@Habibollah_Babai
#یادداشت_های_سفر_آمریکا
در فرودگاه دالاس معطلی نداشتیم. یک پاسپورت خانوادگی داشتیم با چهار ویزا. هرچند مقداری خندهدار بود ولی جمع خانوادگی و با هم بودنمان در این جامعه خیلی مغتنم بود. در عبور از گیت فرودگاه، تنها مشکل ما چهار عدد سیب بود که اجازه نداشتیم آنها را وارد آمریکا کنیم. نباید نژاد سیب ایرانی با نژاد آمریکایی محصولات کشاورزی مخلوط میشد (از همینجا حساب کنید حساسیت آمریکاییها را نسبت به هویت خود). بالاخره بعد از تحویل چمدانها و ساکها وارد آمریکا شدیم. ما در انتخاب ساک و چمدان، سفر به آمریکا را با سفر به زنجان و خلخال اشتباه گرفته بودیم. بعدها فهمیدم توشههای سفر به غرب با توشههای سفر به شرق خیلی فرق میکند.
ادامه 👇👇
@Habibollah_Babai
#یادداشت_های_سفر_آمریکا
دکتر ساشادینا با پسرش محمد دنبالمان آمده بود. از واشنگتن تا شارلوتسویل در ایالت ویرجینیا تقریبا 2 ساعت راه بود. چمدانها را به ماشین آقا محمد بار کردیم، خودمون سوار هوندای مدل 1994 (ماشینی معمولی وساده) شدیم. بعدها در مورد سادهزیستی دانشجویان و اساتید آمریکا بیشتر خواهم گفت. دکتر ساشادینا در طول رانندگی به خاطر شاید خستگیاش ماشین را گاه به چپ و راست میکشاند. محمد پسرش زنگ زد و تذکر داد که درست رانندگی کند ممکن است که پلیس تصور کند مست هستیم و ما را جریمه کند. این تلقی از رانندگی با یک انحراف ساده به راست و چپ، حکایت از زمینههای فرهنگی و تصادفات جادهای (که بسیاری از آنها به خاطر الکل بود) داشت. بعدها در آزمون آییننامه رانندگی دیدم که چقدر از قوانین و جریمهها مربوط به رانندگی در حالت مستی است، و بعدها در شبهای کریسمس نیز فهمیدم که چرا برخیها احتیاط میکنند و درآن شب به علت وفور رانندگان مست در جاده، کمتر از خانه بیرون میروند. ساعت 11 شب بود که به آپارتمان اجارهای خود در محوطه دانشگاه ویرجینیا در شهر شارلوتسویل رسیدیم و بعد از یک روز پر ماجرا به استراحت پرداختیم.
@Habibollah_Babai
#یادداشت_های_سفر_آمریکا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جانکاه قرآنی که زیر دست و پا بود/ جانکاه تر آیات کوثر داشت می سوخت
یادداشتهای سفر به آمریکا (قسمت پنجم)
اولین روزم در شارلوتسویل بعد از نماز صبح، دعای استغاثه را خواندم. این شروع دعای استغاثه در زندگیام بود. قبل از عزیمت به آمریکا، دو سفارش معنوی از بزرگان گرفته بودم: یکی سفارش مرحوم آیت الله یکتایی بود که فقط یک جمله به من گفت که «خدا را فراموش نکن»، و دیگری توصیۀ یکی از اساتید اخلاق (حاج آقای مویدی) در حرم حضرت معصومه س بود که وقتی نگرانیام را از سفر به غرب به ایشان ابراز کردم، گفتند سحرها دعای استغاثه به امام زمان را بخوانید.
با روشن شدن هوا، سرسبزی افسانهای شهر شارلوتسویل آنهم در فصل رنگارنگ پاییزی و رفتوآمد سنجابها و آهوها به محوطه کپلیهیل در دانشگاه ویرجینیا واقعا وسوسهانگیز بود. این یکی از وسوسههای عادی و البته بسیار موثری بود که منِ تازهوارد را به فکر فرو میبرد تا مدام در مقایسه ایران و آمریکا، قم با شارلوتسویل، و سنت با مدرنیته فکر کنم و در نقد دو گانۀ «خود» و «غیر» پیوسته اندیشه نمایم، اندیشهای که در 20 ماه اقامتم در آمریکا تقریبا هیچگاه من را رها نکرد. علاوه بر زیباییهای طبیعی شارلوتسویل، وسوسههای دیگری بود که میتوانست در دوراهی بین جهان خود و دنیای غرب، آیندهای متفاوت را برای من رقم بزند که به برخی از این وسوسهها بعدها اشاره خواهم کرد.
@Habibollah_Babai
#یادداشت_های_سفر_آمریکا