eitaa logo
حبیب‌اله بابائی
1.4هزار دنبال‌کننده
551 عکس
89 ویدیو
68 فایل
اسلام تمدنی و تمدن اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 گروه کارشناسی ارشد فقه خانواده، با همکاری معاونت پژوهش دانشگاه مجازی المصطفی«ص» برگزار می نمایند: *نشست علمی با موضوع: معرفی و نقد کتاب «زندگی زمینی و راز آسمانی»* 🌺با حضور نویسنده محترم: دکتر وحید سهرابی فر«عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی» 🌺 ناقد محترم: حجه الاسلام دکتر حبیب الله بابایی «دام مجده» عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی 🌺 دبیر جلسه علمی: دکتر حمید علی آبادی«مدیر دوره فقه اسلامی، معارف اسلامی و مطالعات زنان» 🗓 دوشنبه، ۳۱ خرداد ۱۴۰۰، برابر با ۲۱ ژوئن ۲۰۲۱ ⏱ 18 به وقت تهران Time.ir 🎦 لینک نشست: https://live.mou.ir/research 🔹 روش ورود به نشست: 1⃣ لینک را در مرورگر کروم وارد اجرا کنید. 2⃣ نام خود را وارد کنید. 3⃣ گزینه «Open in Browser» یا «در مرور گر باز کنید» را انتخاب کنید. بعد از اجرا وارد می شوید. 🌸 شرکت برای عموم آزاد است.
نشست "مسئله‌شناسی تمدن نوین اسلامی" در سازمان سمت لینک نشست https://b2n.ir/z06570 @Habibollah_Babai
یادداشت‌های آمریکا قسمت ۲۷ (زبان‌ و آموزش زبان‌های مختلف) زبان آموزی در دانشگاه‌های آمریکا بی‌شک یکی از عوامل برتری اساتید و دانشجویان آن است. اساسا هر زبان جدید، دنیای جدیدی از معنا و جهان جدیدی از منابع فکر و اندیشه را فرا روی محققان و پژوهشگران باز می‌گشاید. نوع دانشجویانی که من در تجربه خودم دیدم، قریب به 5 زبان می‌دانستند، و نوع اساتیدی که من در دانشگاه ویرجینیا و برخی از دانشگاه‌های دیگر با آنها در ارتباط بودم، بیش از 10 زبان می‌دانستند. در این بین محمود ایوب استاد نابینا و بازنشسته دانشگاه تمپل که من او را در دانشگاه برکلی (در سفر کوتاهم به کالیفرنیا) دیدم، بسیار جالب بود. اویی که همسرش برای او ریدینگ می‌کرد، خود بیش از 10 زبان می‌دانست. عبدالعزیز ساشادینا سال 2008 نزدیک سن بازنشستگی بود، زبان ایتالیایی را به عنوان چهاردمین زبان داشت کار می‌کرد. دانشگاه ویرجینیا هر تابستان برای دانشجویان دکتری دوره زبان آموزی داشت که هر دانشجویی می‌توانست هر سال یک زبان به سرمایه‌های زبانی خود اضافه کند. در این دوره کوتاه مدت، 4 ترم آموزشی در 9 هفته برگزار می‌شد و دانشجویان مهارت‌های «گفتن و شنیدن»، و «خواندن و نوشتن» را همزمان از صبح تا غروب کار می‌کردند. این دوره برای دانشجویان دانشگاه مجانی و برای غیر دانشجویان بیش از 1000 دلار هزینه دربر داشت.  @Habibollah_Babai
یادداشت‌های آمریکا قسمت 28 (writing) من در طول اقامت‌ام در آمریکا، جز کلاس advanced writing و کلاس accentتقریبا کلاس دیگری برای زبان انگلیسی شرکت نداشتم. بخشی از خلاء زبانی خود را در گفتگوهای مکرر و متعدد با اساتید و با دانشجویان دنبال می‌کردم و بخشی از آن را هم با حضور در کلاس‌های مختلف دانشگاه پی می‌گرفتم. نکته مهم در دوندگی‌های زبانی‌ام، تأکید من بر writing  بود. قبل از عزیمت به آمریکا رایتینگ برایم اهمیت داشت و اساسا آن را برای آینده علمی خود به عنوان به یک طلبه مهم‌تر از مهارت گفتگو می‌دیدم. برای همین نیز بعد از شروع کار خود در نگرش تطبیقی به موضوع «تأویل» (علامه طباطبائی) و «اسطوره‌زدایی» (رودولف بولتمان) کوشش کردم اولین مقاله‌ام به زبان انگلیسی را بنویسم. در نوشتن این مقاله بیشتر از دوستان دانشجویان دکتری استفاده می‌کردم. اما در پیشرفت مهارت رایتینگ‌ام بیش از دوستان دانشجو و کلاس‌های رایتینگ دانشگاه، از مرکز رایتینگ (writing center) استفاده می‌کردم. مرکز رایتنگ در دانشگاه یک مرکز کاربردی برای رایتینگ بود. در این مرکز اساتید و دانشجویان دکتری انگلیسی زبان حضور داشتند و نوشته‌ها و پیپرهای کلاسی دانشجویان غیرانگلیسی زبان را سطر به سطر به صورت حضوری می‌خواندند و همراه با توضیحاتی اصلاح می‌کردند. سهمیۀ هر دانشجو در کل ترم 10 جلسه بود که من گاهی با سماجت می‌توانستم درهر ترم 15 جلسه از اساتید نیتیو آنجا به صورت حضوری استفاده بکنم. این یکی از بهترین‌ جاهایی بود که می‌شد مهارت‌ نوشتن به زبان انگلیسی را یاد گرفت. علاوه بر هنر درست نوشتن و القای درست مطالب به عبارت‌های ساده‌تر و واضح‌تر، دیدن کیفیت کار افراد نیتیو در نوشتن قابل توجه بود؛ مثل اینکه چگونه یک فرد نیتیو به طور پیوسته به dictionary.comمراجعه می‌کند، یا چه طور در همان فایل  word از shift+f7 برای دیدن کلمه‌های مترادف و متضاد و انتخاب واژه‌ای مناسب استفاده می‌کند. استفاده از این ظرفیت ویژه در این مرکز و سپس استفاده از ویرایش  حضوری یکی از دانشجویان دکتری بود که بحمدالله توانستم در سال دوم از حضورم در آمریکا، اولین مقاله‌ام را در مجله Ecumenical Studies دانشگاه تمپل چاپ کنم.  @Habibollah_Babai
گفتگو با جان میلبنک، حوزه علمیه بر خط گفتگوهای بین‌المللی و بین‌الادیانی @Habibollah_Babai
" تحلیل تمدنی از گذشته تاریخی و سیره اجتماعی ائمه معصومین ع" با ارائه جناب استاد امیر غنوی و در گفتگو با اساتید تمدن، کلام، و تاریخ لینک حضور در جلسه https://bbb01.dte.ir/b/gkc-xkh-uoh-6i6
نکته‌ای در وصف فضیلت‌های مادرم (در چهلمین روز از فقدانش) ۱. مادرم در خانه و خانواده‌ بسیار متمکنی بزرگ شده بود، ولی هیچگاه درِ خانه را به روی تنگدستان و فقرا نمی‌بست. گاه ما فرزندان از سر کودکی و خامی از رفت و آمد فقرا و روستائیان به خانه‌مان شکایت می‌کردیم، ولی مادر هرگز به آنها رو تُرش نمی‌کرد و از پناه دادن به آن‌ها دریغ نمی‌ورزید. او به‌رغم مشکلات زندگیِ کارمندی و معلمی پدرم، چندین کودک بی‌سرپرست را از روستاهایی که پدر آنجا معلمی می‌کرد در خانه پناه داد و بزرگ‌شان کرد. ۲. مادرم هرچند ادعای انقلابی‌گری نداشت و از مدعی بودن هم متنفر بود، ولی بخاطر شرایط مبارزاتی پدرم، شرایط سختی را گذارند و در برابر حوادث و فشارهای سیاسی صبوری کرد. او در اوج فشارهای پیرامونی و فامیلی در دوران بعد از انقلاب تاب آورد و در تنهایی‌اش ساخت، و نیز در نبود پدرم در خانه، در برابر قلدرهای ضدانقلاب در خلخال که دست کم دو بار قصد داشتند خانه ما را به آتش بکشند، مردانه ایستاد.  ۳. مادرم بخاطر جو عامیانه در میان فک و فامیل، با طلبه شدن‌ام (به عنوان اولین طلبه در خانواده) و بعد با ملبس بودن‌ام به لباس روحانیت موافق نبود، ولی او هرگز متعرض طلبگیِ من نشد و هرگز کنایه‌ای به لباس من و هویت روحانی‌ام نزد. او در این باره بسیار مودب بود. به رغم فشارهایی که می‌دانستم او در مجالس مختلفِ زنانه از برخی جهلۀ عوام فقط از جهت «مُلّا» بودن فرزندش متحمل می‌شود و می‌رنجد، هیچ وقت دم نمی‌زد و هیچ‌گاه هم مهر و متانتش را از من دریغ نمی‌کرد. او دائم دعایم می‌کرد و به من آرامش می‌بخشید. ... و من اکنون بی‌صبرانه دلتنگ شنیدن صدای دعایش هستم. روحش شاد و یادش ماندگار! @Habibollah_Babai
مجلة المعارف العدد 3.pdf
2.91M
ویژه‌نامه مجله معارف (بیروت) در موضوع "غرب‌شناسی" @Habibollah_Babai
یادداشت‌های آمریکا، قسمت ۲۹، (خود و  ناخود) دانشجویان مسیحی و اساتید آمریکایی در دانشگاه ویرجینیا بیش از آنکه راغب باشند نکته و مطلبی از مدرنیته از ما غیرمسیحی‌ها و غیرغربی‌ها بشنوند، راغب بودند سخنی از سنت و میراث خودمان بشنوند. یک بار پیتر اوکس همین را صریحا به من گفت که ما به اندازه کافی از خودمان و درباره خودمان شنیده‌ایم، اکنون ما نیاز داریم صدایی و اندیشه‌ای از بیرون مدرنیته بشنویم. او همین مضمون را در جای دیگر و به گونه‌ای دیگر در باره روش تطبیقی گفت و گفت که شما چقدر می‌توانید به اندازه من یهودی از یهودیت بدانید، و من یهودی چه مقدار می‌توانم به اندازه شمای مسلمان از اسلام بدانم. بنابراین برای کار تطبیقی بهتر است ما مسئلۀ مشترک بین خود را معلوم کنیم و آنگاه هر کسی پاسخ‌های برآمده از سنت خود را ارائه کند و آن را به اشتراک بگذارد. بدین صورت به خودی خود کار تطبیقی شکل خواهد گرفت. اوکس خودش این کار را هر ساله در گفتگوهای SR (Scripture Reasoning) با تعیین موضوعات مشترک در تورات، انجیل، و قرآن (مثلا «نور» در متون مقدس)  با حضور مسلمانان و یهودیان و مسیحیان انجام می‌داد. یکی از دانشجویان دکتری دانشگاه ویرجینیا (اسمش را الان فراموش کرده‌ام) نیز همین نکته را متذکر شد. با ایشان در مورد پروژه‌ام، مقایسه بین «تأویل» علامه طباطبایی و «اسطوره‌زدایی» بولتمان، صحبت می‌کردم. او به من گفت که از بولتمان به ما نگویید. ما بولتمان را با نقدهای فراوان‌اش مکرر خوانده‌ایم. شما از علامه طباطبایی بگوئید که ما از ایشان چیزی نمی‌دانیم. وقتی من کتاب «قرآن در اسلام» علامه را که به انگلیسی ترجمه شده بود به ایشان معرفی کردم، در گفتگوی بعدی دیدم که کتاب «قرآن در اسلام» را از کتابخانه گرفته و محورها و عناوینی از کتاب علامه را به من نشان می‌دهد و می‌گوید امروزه این عناوین بحثی علامه طباطبایی در جامعۀ آکادمیک ما راهگشاست. همین نگاه را من در کنفرانس «اسلام و ژیرارد» در اینسبورگ اتریش دیدم. در ارائه مقاله‌ام در پی آن بودم که با استفاده از بیان استاد مطهری در بارۀ «خود مجازی و خود حقیقی»، «نظریه محبت» و دوست مشترک را در برابر «نظریه نفرت» و دشمن مشترک برجسته کنم و آن را در مواجهه با وضعیت هابزی جامعه کنونی مهم معرفی کنم. در این کنفرانس آنچه از من مورد استقبال قرار گرفت و برخی از اساتید آن را بسیار مهم ارزیابی می‌کردند، نه خوانش من از ژیرارد و یا حتی نقد من از او، بلکه ارائه نکته‌های ایجابی از اندیشمندان اسلامی در تفکیک «من عِلوی» از «من سِفلی» بود. @Habibollah_Babai
یادداشت‌های آمریکا، قسمت ۳۰ (اسلام‌ کاریکاتوری) یه بار جناب محسن کدیور، که برای یکسال تدریس به ویرجینیا آمده بود، به من گفت که ضعیف‌ترین دانشجویان من مسلمان هستند. مسیحیان و یهودیان بسیار جدی‌تر از مسلمانان اسلام را می‌خواندند. در کنفرانس AAR که بزرگ‌ترین کنفرانس دین‌شناسی در آمریکای شمالی است، در سال 2009 چهار یهودی چهار مقاله فقط در مورد آیۀ «فاضربوهن» نوشته بودند. شبیه این وضعیت در قرآن‌شناسی غیرمسلمانان را من در کنفرانس اینسبورگ هم دیدم که همه مقالات روز دوم کنفرانس، همه قرآنی بود و هیچ یک از نویسندگان آن نیز مسلمان نبودند. در این وضعیت برخی از مسلمانانی که نوعا به عنوان اسلام‌شناس این طرف و آن طرف دعوت می‌شدند گاه اولیات از اسلام را نمی‌دانستند. یکی از دانشجویان پاکستانی که پیش من متن تفسیر المیزان را می‌خواند، مدتی غیبش زد. بعد از یک هفته دوباره ایشان را دیدم. پرسیدم کجا بودید، گفت دانشگاه تگزاس دعوت شده بودم برای اساتید دانشگاه در مورد «علم در اسلام» سخنرانی داشتم!! کسی که نمی‌توانست متن عربی بخواند رفته بود در مورد علم در اسلام سخنرانی بکند. در کنفرانس سالانه SR جمعی از مسلمانان برای گفتگوی با مسیحیان و یهودیان حضور داشتند که به جرأت می‌توان گفت که خانم‌جلسه‌ای‌های ما در ایران به مراتب سواد دینی و اسلامی‌شان بیشتر از برخی از خانم‌ها و آقایان حاضر در آن کنفرانس بودند. مزیت افراد حاضر در این کنفرانس بیشتر آشنایی‌شان با زبان انگلیسی بود. این وضعیت در مورد کرس‌های اسلام‌شناسی هم کم و بیش هویدا بود. یه بار از یکی از اساتید یهودی سئوال کردم که چرا اسلام‌شناسی مثل مطالعات یهودی در دانشگاه‌های آمریکا رونق ندارد؟ ایشان در پاسخ به من گفت که نه شما مسلمانان و نه ما یهودیان انتظار نداریم دانشگاه‌های مسیحی برای ما یهودیان و شما مسلمانان هزینه کنند. در چنین وضعیتی ما یهودیان برای تأسیس کرس‌های یهودی و یهودیت‌شناسی هزینه می‌کنیم (مثال زد همسر خود را که برای تأسیس یک کرس یهودیت‌شناسی در ویرجینیا 1200000 دلار هزینه کرده بود) ولی شما مسلمانان پول نفت را صرف این مسائل نمی‌کنید. اساسا بعد از یازدهم سپتامبر که اسلام در آمریکا تبدیل به مسئله امنیتی شد، اسلام‌شناسی هم بیشتر ژورنالیستی شد. یکی از علت‌های ژورنالیستی شدن اسلام و اسلام‌شناسی‌ در آمریکا پردرآمد بودن اسلام‌شناسی در آمریکا بود. اندرو یکی از دوستان مسیحی‌ام در موسسه «مطالعات پیشرفته در فرهنگ» که من را برای ماندن در آمریکا تشویق می‌کرد، گفت که پول در آمریکا در اسلام‌شناسی است و اگر شما اینجا بمانید درآمد خوبی خواهید داشت. این وضعیت در مورد کلیات اسلام و اسلام‌شناسی بود، اما در مورد تشیع اساسا کار از بیخ مشکل داشت و اسلام شیعی و مکتب قم تقریبا امری ناشناخته بود. در این باره قطع ارتباط سیاسی ایران وآمریکا که به نظرم درست هم بوده و من از آن به شخصه دفاع می‌کنم، ولی باید گفت تسری عدم ارتباط سیاسی به حوزه‌های علمی و فرهنگی و نبود ارتباط میان نخبگان آمریکا و ایران در حوزه اسلام شناسی به نفع اسلام و تشیع در دنیا و در آمریکا نبوده است و در این باره حوزه علمیه تشیع در ایران کرس‌های شیعه‌شناسی و اسلام‌شناسی در دنیا را عملا باخته است.  @Habibollah_Babai
یادداشت‌های آمریکا، قسمت ۳۱ (وضعیت مسلمانی) آنچه در مورد اسلام کاریکاتوری گفتم مربوط به فضای آکادمیک و نخبگانی مطالعات اسلام در آمریکا بود. آنچه اکنون اشاره می‌کنم مربوط به وضعیت مسلمانی مسلمانان در آمریکاست. در مورد اسلام و مدرنیته و فرهنگ مسلمانی و فرهنگ مدرن و نقطه‌های چالش یا فرصت می‌توان به تفصیل نوشت. قصد من اینجا طرح بحث آکادمیک نیست، من صرفا در پی بیان مشاهداتم هستم. در مشاهدات خودم از میان ایرانیان و افغانی‌ها و گاه عرب‌ها، آنچه از مسلمانی می‌دیدم مسلمانیِ صادقانه و دور از ریا بود و اساسا محملی برای ریاکاری و ظاهرسازی وجود نداشت اما سطح تلقی و سطح درک از مسلمانی سطحی بسیط، ساده و گاه بسیار نازل بود. برای اینکه چرا مسلمانی و سطح آن در آمریکا بسیار ساده و گاه بدون آنکه مبالغه بکنم پایین‌تر از سطح مسلمانی در روستاهای ایران بود، علت‌های مختلفی در نظرم هست: 1. یکی از علل نازل بودن سطح مسلمانی، شاید نازل بودن اسلام آکادمیک بود، ولی مهم‌تر از  اسلام آکادمیک که در یادداشت قبلی به آن اشاره کردم، «اسلام در رسانه» بود که موجب می‌شد نه فقط مسلمان سیاه آمریکایی بلکه حتی مسلمان ایرانی مقیم آمریکا نیز تلقی‌اش از اسلام و زندگی مسلمانی بسیار پایین و مقدماتی باشد. مثلا اسلامی که فاکس نیوز یا سی ان ان از آن صحبت می‌کرد اسلام خشن و اسلامی تک بُعدی بود و به طور طبیعی فرد مسلمان در آمریکا نیز هویت مسلمانی خود را از همین‌ فضای رسانه‌ای دریافت می‌کرد و از آن متاثر می‌شد. 2. علاوه بر رسانه‌ها، منبرهای خود مسلمانان برای تبلیغ و ترویج اسلام نیز این خامی در مسلمانی را تقویت می‌کرد. منبرهای مسلمانان متعلق به دو قشر از مبلغان و سخنرانان بود: الف) روحانیت سنتی؛ مثل آنچه که شبکه سلام در آمریکا آن را تبلیغ می‌کرد و یا مثل برخی از مراکز اسلامی مانند مرکز آی ای سی در واشنگتن که برخی از سخنران‌های آن (که کلی هم به پایشان هزینه می‌شد و به عنوان مبلغ از ایران دعوت می‌شدند) سطح نازلی از اسلام را برای مخاطبین ارائه می‌کردند؛ یا مثل برخی از نماز جمعه‌هایی که ظاهری از اسلام را برای مسلمانان تبلیغ می‌کردند (نمونه‌های این گونه از نماز‌جمعه‌ها را در سانفرانسیسکو دیدم و بعدها پس از ظهور داعش، بستر ظهور داعش غربی در این جور از نمازجمعه‌ها مستعد و فراهم یافتم). باید اشاره کنم که اسلام موجود در مراکز اسلامی ـ ایرانی نسبت به اسلام موجود در مراکز اسلامی ـ افغانی آشفته‌تر بود. افغانی‌ها اهتمام بیشتری به مراکز اسلامی و برنامه‌های سنتی و اسلامی‌ داشتند تا ایرانی‌ها که سرگردان بین اسلام سنتی و اسلام مدرن مانده بودند. ب) مبلغان کت‌و‌شلواری و روشنفکر که اسلام تقلیل‌یافته و کوچک‌شده‌ و معیوبی را تحویل مسلمانان ایرانی و غیرایرانی می‌دادند. برآیند هر دو قشر از مبلغان و هر دو نوع از اسلام، تناقض‌های سلوکی مسلمانان در دو راهه اسلام و مدرنیته در آمریکا بود.  @Habibollah_Babai
دفتر نخست "درآمدی بر فهم تمدنی قرآن" به اهتمام پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی (دفتر تبلیغات) به سرانجام رسیده و انشالله امسال منتشر می‌شود. این پروژه با اولین هم‌اندیشی قرآنی - تمدنی با عنوان «روش‌شناسی مطالعات تمدنی قرآن» در ماه مبارک رمضان سال 1395 آغاز شد و در ماه‌های رمضان‌ سال‌های بعد نیز ادامه یافت. در این مجموعه نشست‌ها و هم‌اندیشی‌ها آقایان محمدعلی‌مهدوی‌راد، محمدتقی سبحانی، احمد مبلغی، عبدالکریم بهجت‌پور، سعید بهمنی، احمد پاکتچی، محمدعلی میرزایی، محسن الویری، احمد آکوچکیان و علیرضا قایمی‌نیا حضور داشته و به ارائه بحث پرداخته‌اند. دفاتر بعدی "فهم تمدنی قرآن" به دو صورت "تفسیر موضوعی- تمدنی" (که به صورت مجموعه مقالات آماده شده) و "تفسیر ترتیبی - تمدنی" تقدیم پژوهشگران و علاقمندان خواهد شد. گزارش محتوایی 👇👇  @Habibollah_Babai