معنای «آنچه ترجمه نمیشود»
(بخشی از کتاب «درآمدی بر مسئلههای نوین تمدنی در جهان اسلام»)
جریان ترجمه در ایران، صرفا با ترجمه کردنها مرزهای روشنفکری در ایران را تعیین نمیکند، بلکه این جریان حدود و مرز تفکر و فرهنگ عرفی را با ترجمه نکردنها و نگفتنها نیز رقم میزند. برای مثال کتاب «خدایی در کار نیست» از استیون هاوکینگ، پنج بار در ایران ترجمه شده است، ولی همین کتاب نزدیک به پنجاه کتاب ضد و نقد دارد که هیچکدام در ایران ترجمه نشده است. (عبدالرحیم گواهی)
این رویکرد در بسیاری از زمینههای مختلف در علوم انسانی نیز صادق است. هر گونه از الهیات سیاسی و الهیات اجتماعی و الهیات فرهنگی که بخواهد مطالبی را با رویکرد ایجابی در نسبت دین و جامعه ارائه کند و مخاطبان دانشگاهی و حوزوی را با اندیشههای دینی غرب مدرن آشنا کند، نوعا از اولویتهای مترجمان برجسته در کشور خارج میشود و ترجمه نمیشود. برای مثال موضوع «الهیات عملی» (Practical Theology) که تحقیقات مربوط به آن بیش از 60 سال در دنیای غرب (آمریکا و اروپا) شکل گرفته است، در ایران حتی در اندازه یک مقاله انعکاس نیافته است. این نه بدان سبب است که مترجمان ما از آن بی اطلاع هستند، بلکه بدان جهت است که این پژوهشها در راستای پروژه سکولاریزاسیون در ایران و در جهان اسلام نیست.
از این جهت باید به جرأت گفت که ترجمه در ایران، کانالی است برای سانسور غرب مدرن. و البته یکی از عواملی که «غرب در غرب» را از «غرب در شرق» متفاوت میکند، همین «ترجمههای ایدئولوژیک» در جهان اسلام است.
@Habibollah_Babai
24.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰نقطههای حیات و نقطههای مرگ
▫️امید غیرواقع بینانه بهتر از ناامیدی واقع بینانه است.
- پیامبر اسلام در بدترین شرایط، اثرگذارترین و تمدنی ترین حرکت را آغازکرد.
- اعجاز قرآن کریم در این است که بدترین شرایط را به بهترین شرایط تبدیل می کند.
💢 نفحات را در فضای مجازی دنبال کنید؛
| ایتا | آپارات | تلگرام | اینستاگرام |
@Habibollah_Babai
سرنوشت بعضبعضها در قیامت (قسمت هفدهم)
وَقَالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا مَوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ ثُمَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ وَيَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضًا وَمَأْوَاكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ نَاصِرِينَ
[ابراهيم] گفت: «جز خدا، فقط بتهايى را اختيار كردهايد كه آن هم براى دوستى ميان شما در زندگى دنياست، آنگاه روز قيامت بعضى از شما بعضى ديگر را انكار و برخى از شما برخى ديگر را لعنت مىكنند و جايتان در آتش است و براى شما ياورانى نخواهد بود.»
(آیه فوق، خطابی است از حضرت ابراهیم به عامه قومش که بت پرستی شما هیچ دلیلی ندارد مگر علاقه قومیت، شما میخواهید به این وسیله امر زندگیتان را اصلاح کنید
سپس به سرانجام و باطن علایق اجتماعی که وادارشان کرد تن به بت پرستی بدهند اشاره میشود که بزودی این علایق شرکآلود در روزی که باطن هر چیز بیرون میافتد، به صورت دشمنی و نفرت از یکدیگر جلوه خواهد کرد.)ر.ک المیزان
بر این اساس، اگر علایق اجتماعی اصالت و اعتبار لازم را نداشته باشد و بر اساس توحید شکل نگیرد نمیتواند حقیقت عداوت و دشمنی و کینه بین مردم را از بین ببرد و روزی این پیوستگی ظاهری باطن خود را نشان خواهد داد.
نکته دیگر اینکه فرد مسلمان و جامعه اسلامی که باور به روز قیامت دارد و ابدیت را در پیش روی خود میبیند در ایجاد انسجام اجتماعی نمیتواند به قراردادهای صرفا زودگذر و مصلحتاندیشانهٔ دنیوی بسنده کند، بلکه باید امتداد اخروی و ابدی نظم اجتماعی و انسجام دنیوی خود را نیز منظور کند و برای آن به درستی بیاندیشد.
@Habibollah_Babai
ظلمات بعضها فوق بعض (قسمت هجدهم)
أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحَابٌ ۚ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا ۗ وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ. سوره نور: ۴۰
یا [كارهايشان] مانند تاريكيهايى است كه در دريايى ژرف است كه موجى آن را مىپوشاند [و] روى آن موجى [ديگر] است [و] بالاى آن ابرى است. تاريكيهايى است كه بعضى بر روى بعضى قرار گرفته است. هر گاه [غرقه] دستش را بيرون آورد، به زحمت آن را مىبيند، و خدا به هر كس نورى نداده باشد او را هيچ نورى نخواهد بود.
مراد از ظلمات، ظلمتها و تاریکیهای روی هم قرار گرفته است، و کسی که در تراکمی از تاریکیها فرو رفته باشد، راهی به سمت نور نخواهد یافت. تراکم ظلمتها هر قدر بیشتر باشد، فرد نسبت به نزدیکترینها (مثل دست خود) نیز کور خواهد بود.
نکته اینکه، بعضبعضها فقط در روابط اجتماعی و مناسبات بین انسانها نیست، بلکه در نسبت بین افعال انسانی نیز چنین شبکهای از بعضبعضها بوجود میآید.
@Habibollah_Babai
بعضبعضهای تاریخی (قسمت نوزدهم)
ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ، سوره آل عمران/۳۴
فرزندانى كه بعضى از آنان از [نسل] بعضى ديگرند.
آیه بدین نکته اشاره دارد که برخی از پیامبران از برخی دیگر پیدا شده، و به بعضی دیگر منتهی میشوند. و بموجب همین ارتباط، مجموع آنها متشابه الاجزا هستند و در صفات و حالات مثل هم هستند.
نکته اینکه، همیشه بعضبعضها در یک دوره زمانی و در عرض هم نیستند، بلکه گاه مناسبات میان بعضها در طول زمان و در فرایند ظهور نسلهای متوالی شکل میگیرد.
بعضها ی تاریخی گاه در طیب و پاکیزه بودگی است (قال رب هب لی من لدنک ذریه طیبه) و گاه نیز این علقه و نسبت بین بعضهای تاریخی در خباثت و پلیدی است (وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِي خَبُثَ لَا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِدا. «زمين پاك [و آماده]، گياهش به اذن پروردگارش برمىآيد؛ و آن [زمينى] كه ناپاك [و نامناسب] است [گياهش] جز اندك و بىفايده برنمىآيد.»).
@Habibollah_Babai
جمعبندی اولیه از آیههای بعض (قسمت پایانی)
۱. جستارهای قرآنی که در باره بعضبعضها مطرح شد، در پی کشف روابط و بلکه نظام مناسبات انسان با انسان، و گونههای پیوستگی و گسستگی در میان گروههای مختلف انسانی بود.
۲. این مجموعه از نکات، درآمد و مقدمهای بود بر اینکه اولا آیههای بعض، ظرفیت کشف الگوی روابط انسانی را دارد؛ و ثانیا اینکه نشان داده شود که موضوعات جدیدی با رویکرد متفاوتی را میتوان در فهم اجتماعی و گاه تمدنی از قرآن طرح کرد و به بحث گذاشت.
۳. هرچند آیههای بعض و مناسبات بین بعضها بسیار ساده به نظر میرسد، ولی کشف عمق این روابط در همین آیههای بعض بسیار پیچیده و دشوار است.
۴. شاید بشود گفت که هویت هر گروهی، هر جامعهای، و هر تمدنی بستگی دارد به مجموعه نسبتهای (نه یک نسبت) آن جامعه با جوامع دیگر و گروههای انسانی دیگر. کشف این نظام ارتباطی که بهطور پیوسته هم در حال شدن و تغییر است از دشواریهای این بحث در نسبتهای پیچیده بین بعضبعض ها، آنهم در دنیای پر حرکت مدرن و معاصر است.
@Habibollah_Babai
کتابی متفاوت در باب گونههای طلبههای کنشگر در اینستگرام از پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی
@Habibollah_Babai
👆👆👆
🔰 درباره کتاب: طلاب و روحانیون در ایران همیشه از کنشگران فعال اجتماعی در نهادهای دینی سنتی بودند. این گروه اجتماعی که دارای مرکزیت در حوزه دین و دینداری است به دلیل وجود نقش های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به عنوان یکی از مراجع اصلی در مسائل جامعه شناخته می شوند. طلاب به دلیل بسترهای تربیتی همچون نهاد حوزه علمیه دارای وجهه ی نخبگانی هستند و به دلیل حضور در عرصه تبلیغ به عنوان روشنفکران اجتماعی نقش آفرینی می کنند. وقوع انقلاب اسلامی و پررنگ شدن نقش آفرینی و جایگاه اجتماعی طلاب و از سوی دیگر تحولات فناورانه در سطح اجتماعی باعث شد طلاب در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی کنشگری خود را پی بگیرند.
🔹این کتاب در صدد است با کاوش صفحات و پست های طلاب کنشگر در شبکه اجتماعی اینستاگرام، گونههای کنشگری روحانیت در فضای مجازی را بررسی و تبیین نماید.
🔸همچنین این کتاب بر این نکته تاکید دارد که در سیاست گذاری فضای مجازی تاکید تنها بر پلتفرم و زیرساخت مشکل را حل نخواهد کرد و متغیرهای اجتماعی واقعی و کنشگری در فضای مجازی نیز باید لحاظ گردد.
این کتاب به تمام کسانی که کنشگری روحانیت، مطالعات روحانیت، تبلیغ دین و دینداری و اساساً فعالیت در فضای مجازی موضوعات مورد علاقه آنهاست توصیه می شود.
@Habibollah_Babai
@tablighnews
معانی نوساختهی تمدنیِ امام خمینی
انقلاب اسلامی در ایران، صرفا نه انقلاب در ساختار، بلکه مهمتر از آن انقلاب در مفاهیم و معانی جدید و اصیلی بود که رهبران انقلاب مخصوصا امام خمینی ره به مثابه یک مجتهد عالم به زمانه ارائه کرد. معانی که امام خمینی ره مطرح کردند ایران را با تمامی کاستیها و ضعفهایش، وارد الگوی جدیدی از معانی و دنیای مفاهیم نو کرد. انسان انقلابی با همان مفاهیم اصیل و جدید دوران دفاع مقدس را طی کرد، و سپس دوران سازندگی، دوران پرآشوب اصلاحات، و سپس دورانهای آشفته بعدی را از سرگذراند.
معانی و مفاهیمی که در دوره تأسیس جمهوری اسلامی توسط معمار انقلاب ایران ساخته شد، در صورتبندی جهان تمدنی ایرانیانِ انقلابی موثر واقع شد. مثلا مفهوم «بسیج» در بیان و ادبیات امام خمینی ره فرهنگ جدید و نهاد متفاوتی را در ایران خلق کرد که هم در دوران دفاع مقدس و هم در زندگی اجتماعی و فرهنگی مردم اثری ماندگار داشت. فرهنگ بسیجی یکی از مفاهیمی بود که در حرکتهای عمومی و اصلاحی بسیار موثر واقع شد. همینطور مفهوم جدید از «جهاد» و تطبیق آن بر «جهاد سازندگی»، «جهاد دانشگاهی»، «جهاد فرهنگی» و سپس جهاد در عرصههای اجتماعی و تمدنی از جمله مفاهیم بسیار موثری بود که منتهی به نهادهای حیاتی در جمهوری اسلامی ایران گردید.
یکی دیگر از معانی ساده و البته بسیار فراگیری که امام خمینی آن را مطرح کرده و در عرصههای جهانی در مورد نظام سلطه و دولت آمریکا به طور پر بسامد استفاده شد، واژه «شیطان بزرگ» بود که نه فقط در جهان اسلام این مفهوم در مورد آمریکا نهادینه شد، بلکه در دنیای غرب نیز این مفهوم در مورد خود آمریکا با عنوان (Great Satan) مورد استفاده قرار گرفت. در همین راستا بود که امام رابطه ما با آمریکا را به رابطه «گرگ و میش» تشبیه کردند و این نوع از تضاد و تعارض را بین تمدن غرب و تمدن اسلامی به تصویر کشیدند.
علاوه بر این مفاهیم، امام خمینی ره در یک ابتکاری هوشمندانه در مواجهه با اسرائیل، آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را به عنوان روز جهانی قدس اعلام کردند و این نامگذاری تحولات گستردهای را در کشورهای اسلامی و انسجام آنها در مواجهه و مقابله با اسرائیل موجب گردید.
علاوه بر موارد فوق، آنچه امام خمینی با انقلاب اسلامی در معنای آن تحول ایجاد کرد، معنای تمدن بود که آن را از تمدن به مثابه «تجددِ سکولار» (در کتاب «بسوی تمدن بزرگ» نوشته محمدرضا پهلوی) به تمدن به مثابه «تحقق جامع دین» تغییر دادند. البته شایان ذکر است که واژۀ «تمدن» در ادبیات امام خمینی ره بیشتر حالت نفی و سلب داشته است و ایشان با بهکارگیری واژۀ تمدن به رد و انکار تمدن غرب، و تمدنی که نظام شاهنشاهی آن را در کتاب «به سوی تمدن بزرگ» وعده میداد، میپرداخت. در یک نگاه، پروژۀ فکری امام ـ با توجه به جایگاه تاریخی و نقش بنیانگذاری ایشان در انقلاب، حکومت اسلامی (فاز اول ساخت تمدن اسلامی) بوده و نه کلیت تمدن اسلامی. در نگاه دیگر و با توجه به دیگر عبارات ایشان که اسلام را دراعلا مرتبۀ تمدن میدانند و یا تمدن مسلمانان را فوق تمدنها میدانند و یا اینکه بر تمدن الهی تأکید میکنند، وی به جنبههای ایجابی تمدن نیز به اختصار اشاره کرده اند، لیکن چون دوره رهبری ایشان از آغاز نهضت تا رحلت، دورۀ تأسیس و نه تفسیر و تفصیل گفتمان انقلاب و جمهوری اسلامی بوده، او نتوانست به جنبههای ایجابی تمدن اسلامی به تفصیل ورود پیدا بکند.
با این همه و بهرغم ادبیات سیاسی و سلبی امام در موضوع تمدن، به لحاظ مبانی فکری و اندیشههای جامع اجتماعی، سیاسی، فلسفی و عرفانیِشان، نمیتوان امام را یک مبدع و یا یک موسس تمدنی به حساب نیاورد. از نظر برخی از محققان اساسا شاخصههای اندیشه تمدنگرا را درآراء و عملکرد امام خمینی ره بیش از هر جای دیگر میتوان جستجو کرد. ایدهها و طرحهای امام در مورد انقلاب فرهنگی، وحدت حوزه و دانشگاه، اتحاد امت اسلامی (هفته وحدت)، نقش زمان و مکان در اجتهاد، و مهمتر از همه موضوع و معنای ولایت مطلقه فقیه و احکام حکومتی و بالاخره تفسیر حکومت به عنوان فلسفه عملی فقه، همه، نقطههای عطف اندیشۀ تمدنگرای امام خمینی ره بوده است.
@Habibollah_Babai
مفاهیم نوساختهی تمدنیِ آیتالله خامنهای
مفاهیم در سطح ملی ـ مفاهیم متعددی در دوران رهبری آیت الله خامنهای مطرح شد که بسیار حائز اهمیت بود که برخی از آنها در سطح ملی و برخی دیگر در سطح جهان اسلام و در راستای صورتبندی تمدن نوین اسلامی بوده است. برخی از این نمونه مفاهیمی که در سطح ملی در بیان رهبری هویدا شد عبارت بود از: موضوع امداد فرهنگی (متفاوت از مددکاری اجتماعی) برای «صیانت فرهنگی»، «صیانت دینی»، «صیانت ایمانی»، و «صیانت اخلاقی» از آسیبدیدگان اجتماعی مطرح شد. همین نگاه ابداعی و ابتکاری ایشان در موضوع «امداد فرهنگی» موجب شد که بعدها در حوزه های علمیه قم و دفتر تبلیغات اسلامی، همین موضوع (امداد فرهنگی) به یکی از کلان پروژه های تحقیقاتی و آموزشی تبدیل شود و طلبههای علوم دینی را در نظام اسلامی برای مواجهه با آسیبها و آسیبدیدگان اجتماعی (مثلا معتادان) آموزش بدهد.
موضوع دیگری که در سطح ملی در ایران مطرح شد و به رغم مخالفتهایی که برخی دولتها و دولتمردان با مقام معظم رهبری داشتند، توانست جاهایی به حل مسئله بپردازد، موضوع اقتصاد مقاومتی برای مواجهه ایران با تحریمهای آمریکا و کشورهای اروپایی بود که عملا با توسعه مفهوم مقاومت به حوزههای اقتصادی راههای جدیدی را در مواجهه با بحران اقتصادی در ایران پیش پای ایرانیان گذاشت.
تهاجم فرهنگی، ناتوی فرهنگی، و شبیخون فرهنگی از جمله مفاهیم مهم دیگری بود که رهبری در مواجهه با مسئلههای فرهنگی و هجمههای فرهنگی غرب علیه ایران و نسل جوان در ایران مطرح کردند. این موضوع هرچند برای برخی از مسئولان وقت فرهنگی جدی تلقی نشد، لیکن از سوی نیروهای انقلابی و موسسات فرهنگی (آنهایی که امروز به عنوان «آتشبهاختیار» شناخته میشوند) جدی گرفته شد.
در مواجهه با پرسشهای بنیادین و ضرورت تحرک حوزههای علمیه در پاسخ به مسئلههای کلان اجتماعی بعد از انقلاب، رهبری به موضوع و مفهوم جنبش نرمافزاری پرداختند و تلاش کردند که ظرفیتهای تازۀ نخبگانی را در ایجاد یک موج جدید علمی (در حوزه علوم انسانی) ایجاد کرده و با زمینهسازی برای آزاداندیشی راهی برای ابتکار علمی و حل مسئلهها و پیچیدگیها بگشایند.
از جمله موضوعات دیگری که در سطح ملی و برای حل مسئلههای داخلی مطرح شد، موضوع مردمسالاری دینی و توجه به دو بعد دینی ـ مردم، الهی ـ انسانی، و مشروعیت و مقبولیت عنوان شد.
فتنه و موضوع بصیرت در مواجهه با آشوبگران داخلی ایران در دوره انتخابات سال 1388 و استفاده ابزاری از دموکراسی و آزادی برای مردمسالاری در ایران، و همینطور موضوع خودی و غیرخودی از جمله مفاهیم بسیار مهمی بود که در تنظیم مناسبات جامعه ایران موثر واقع شد و گاه منجر به تصمیمات در عرصههای سیاستگذاری و تصمیمگیری گردید.
از جمله موضوعات بسیار مهم دیگری که ایشان در سطح ملی مطرح کردند موضوع الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت بود که در سال 1390 هم طی یک حکمی، مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را تشکیل دادند و اعضای شورای عالی آن را منصوب کردند.
یکی از موضوعات و مفاهیم جدیدی که مقام معظم رهبری در مواجهه با مسئله «برجام» مطرح شد، عنوان نرمش قهرمانانه بود که در مواجهه صلحآمیز و یا مذاکره با آمریکا و اروپا در موضوع انرژی هستهای مطرح شد. اخیرا نیز ایشان در مواجهه با سیل متراکم فضای مجازی و ایجاد شبهههای اعتقادی و سیاسی و از بین بردن «امید» در جامعه ایران، مفهوم جهاد تبیین را به مثابه یک «فریضه فوری» مطرح کردند که باید در صدد مواجهه سریع و متراکم با موج سنگین عملیاتی روانی دشمن در فضای مجازی برآمد.
یکی دیگر از این موضوعات بسیار مهم در سطح ملی نیز موضوع استقلال فرهنگی بود که ایشان آن را در عِدل و کنار استقلال سیاسی و استقلال اقتصادی مطرح کرده و گفتند:
من عرض میکنم که امروز در دنیای کنونی، هر حرکتی، هر اقدامی، هر حرفی که در جهت استقلال سیاسی کشورها و ملتها باشد، در جهت استقلال فرهنگی کشورها و ملت باشد، در جهت استقلال و رشد اقتصادی کشورها و ملتها باشد، در جهت وحدت باشد، در جهت اقتدار امت اسلامی باشد، در جهت ترویج علم در دنیای اسلام باشد، در جهت رشد دادن جوانهای دنیای اسلام باشد، هر حرکتی در این جهت عمل صالح است، حسنه است. (24/08/1398).
@Habibollah_Babai
ادامه 👇👇👇
مفاهیم فراملی
نوع مفاهیمِ نوساختۀ رهبری در مقیاس جهانی و برای جهان اسلام و در راستای صورتبندی تمدن نوین به کار رفته است که علاوه بر موضوع تمدن در ادبیات رهبری و مفهوم سازیهای زیادی که ایشان در این باره داشتهاند، میتوان به موضوعات مختلف و متعددی در این باره اشاره کرد که هر یک در مقیاس جهان اسلام و در راستای شکلبندی تمدن اسلامی مطرح کردهاند. یکی از این مفاهیم تمدنی البته در رویکرد سلبی نسبت به رقیب تمدنی ما (یعنی تمدن غرب بویژه آمریکا)، مفهوم نظام سلطه است. از منظر مقام معظم رهبری، در نظام سلطه، دنیا به دو بخش سلطهگر و سلطهپذیر تقسیم میشود و جبهۀ سومی (جبهۀ مستقل) در آن وجود ندارد. (دیدار با بسیجیان، تاریخ 06/09/1398). در همین نسبت ایشان به مفهوم استکبار و استکبارستیزی و مقاومت در برابر استکبار تأکید میکند و میگوید:
ملتهای ما، جوانان ما، دانشمندان ما، علمای دینی و روشنفکران مدنی ما، سیاستورزان و احزاب و جمعیتهای ما، امروز باید آن گذشته بیافتخار و شرمآور را جبران کنند؛ باید بایستند و در برابر زورگویی و دخالت و شرارت قدرتهای غربی مقاومت کنند. همه سخن جمهوری اسلامی ایران که دنیای استکبار را نگران و خشمگین کرده است، دعوت به این مقاومت است: مقاومت در برابر دخالت و شرارت آمریکا و دیگر قدرتهای متجاوز و به دست گرفتن سررشتهی آیندۀ دنیای اسلام با تأکید بر معارف اسلامی. (28/.4/1400 پیام به مناسبت فرارسیدن ایام حج).
از موضوعات مهم دیگری که ایشان در یک نگاه کلان جهانی جعل کردهاند مفهوم پیچتاریخی و اخیرا بحث نظم جدید در جهان در بیان ایشان است. ما امروز در جهان اسلام در دوره ی آشوب بسر می بریم و تحقق آن اهداف نیازمند این است که ما بتوانیم از دوران آشوب عبورکنیم. این وضعیت را علمای سیاست، نقطۀ آشوب تلقی میکنند، ولی آیت الله خامنهای یک بحث خیلی بنیادی تری دارد و مفهوم «پیچ تاریخی» را به جای «آشوب» اولین بار در دیدار با اعضای مجلس خبرگان بکار گرفتند. پیچ تاریخی همان دوران گذار توسعه ای است. آیت الله خامنهای در یکی از دیدارهای خود بدین مطلب اشاره کرده و میگویند:
امروز دنیای اسلام در یک مرحلهی حساس تاریخی داد به سر میبرد. اینهایی که شما ملاحظه میکنید آل سعود آن جوری، یمن آن جوری، عراق این جوری، سوریه آن جوری، مسائل مربوط به آمریکا، مسائل مربوط به رژیم صهیونیستی، کارهایی که در منطقه میکنند، تصمیمهایی که میگیرند، فشاری که روی جمهوری اسلامی میآورند، ـ یک مجموعه ی کار است، یک هدفی دارد دنبال میشود. در یک چنین شرایطی که دنیای اسلام در واقع از یک پیچ تاریخی دارد عبور میکند، ما وظایفی داریم، ما تکالیفی داریم؛ هر کداممان به یک نحوی، نمیتوانیم غفلت کنیم از نیازهای امروز دنیای اسلام؛ در آن نیازها هم، نیازهای جمهوری اسلامی است؛ چون جمهوری اسلامی میاندار این حادثهی عظیم است. بله بازیگران بسیارند؛ کنندگان و کنشگران و فعالان در دنیای اسلام زیادند، از همه نوعش؛ اما میاندار، جمهوری اسلامی است. مطمئنا اگر جمهوری اسلامی نبود، اگر امام بزرگوار نبود، این حوادث در دنیای اسلام نبود و استکبار بدون هیچ مانعی کار خودش را دنبال میکرند و هیچ احتیاجی به این همه چالش هم نداشت. (24/04/1395 در دیدار جمعی از شاعران آئینی و مداحان خراسان)
همین رویکرد را در قالب بحث دیگری با عنوان «نظم جدید بینالمللی» بعد از جنگ روسیه با اوکراین مطرح کردند و گفتند:
امروز جهان در آستانۀ یک نظم جدید بینالمللی است که این نظم، بعد از دوران نظم قطبی جهان، و نظریه نظم جهانِ تکقطبی در حال شکلگیری است که البته در این دوره آمریکا روز به روز ضعیفتر شده است... قضایای جنگ اخیر اوکراین را باید عمیقتر و در چارچوب شکلگیری نظم جدید جهانی دید که احتمالا فرایندهای پیچیده و دشواری، در پی آن شکل خواهد گرفت که در چنین شرایط جدید و پیچیدهای وظیفه همه کشورهای از جمله جمهوری اسلامی حضور سخت افزاری و نرمافزاری در این نظم جدید به منظور تأمین منافع و امنیت کشور و به حاشیه نرفتن است. (06/02/1401، در دیدار با جمعی از دانشجویان)
@Habibollah_Babai
ادامه 👇👇👇
مفهوم تمدن
همانطور که اشاره شد، مفهوم مهم دیگری که مقام معظم رهبری نزدیک به سه دهه است که در دوران رهبری خودشان بر آن اصرار داشتهاند مفهوم تمدن بوده است. بعد از امام راحل، ادبیات نوی تمدنشان که بخشی از آن معطوف به سلب و نفی تمدن غرب (بهویژه ابعاد سیاسی و اخلاقی غرب) بود، مفهوم تمدن با یک رویکرد جدیدتر و شاید جدیتر در سخنان آیت الله خامنهای ادامه یافت؛ ولی به تدریج و از سال 1370 (1991م)، پس از گذشت یک دهه از پیروزی انقلاب، ادبیات ایجابی و تأسیسی تمدن در سخنان رهبری شکل گرفت. پس از آن نظریه چالشبرانگیز هانتینگتون مبنی بر برخورد تمدنها (به صورت یک مقاله در سال 1372 (1993م) در آمریکا انتشار یافت و سپس در سال 1375 ش (1996 م) این نظریه در قالب یک کتاب چاپ شد. در سیام شهریور 1377 (سپتامبر 1998) رئیس جمهور وقت ایران در واکنش به نظریه هانتینگتون، طرح گفتگوی تمدنها (در برابر تئوری هانتینگتون) را در سازمان ملل مطرح کرد. در عین حال، گفتمان تمدنی در ادبیات رهبر ایران که از سال 1372 شروع شده بود همچنان ادامه یافت و ایشان (رهبری) با مخاطبان بیرونی و گاه خارجی مسئله گفتگوی تمدنها را مورد تأکید قرار دادند و با مخاطبان داخلی بر تأسیس تمدن و فرایند ساخت تمدن تأکید کردند (از سال 1379ش/ 2000 م به بعد). آنچه مقام معظم رهبری از تمدن گفتهاند و میگویند نه برای دادن یک امید واهی به جامعه ایرانی و دنیای اسلام، بلکه برای توجه دادن به ظرفیتها و زمینههای تمدنی در ایران از یک سو، و برنامهریزی و برنامهسازی برای آینده مترقی ایران به مثابه یک الگوی تمدنی در جهان امروز از سوی دیگر بوده است.
@Habibollah_Babai
ادامه 👇👇👇
«مدار تمدنی» در تضاد با «وضعیت ترمیدور»
از منظر مقام معظم رهبری، انقلاب اسلامی در یک مقیاس چهل سالهی دوم نه تنها در وضعیت تِرمیدور قرار نگرفته و قرار نمیگیرد بلکه باید وارد یک مدار دیگری شود که آن مدار، مدار تمدنساز است. مفهوم تِرمیدور را اولین بار کِرین برینتون در کتاب کالبد شکافی چهار انقلاب مطرح کرد. تِرمیدور یعنی بازگشت به شکل بندی های هنجاری، فرهنگی، تمدنی و سیاسی قبل از انقلاب. و حرف برینتون این بود که انقلاب های بزرگ مثل انقلاب انگلیس، انقلاب فرانسه، انقلاب آمریکا، انقلاب روسیه، شکل بندی های هنجاری و فرهنگی و تمدنی و سیاسی اش به قبل از انقلاب برگشتند.تمام بحث رهبری این بود که ما نه تنها در مدار تِرمیدور قرار نداریم و قرار نمی گیریم بلکه به طور اجتناب ناپذیر یک قله های جدیدی را در دستور کارمان قرار خواهیم داد و باید برای آن روز تلاش کنیم.در یک مرحله تاریخی توانستیم امنیت سازی، ثبات، توسعه، رشد اقتصادی و تأمل در ساخت اجتماعی را در داخل کشور شکل بدهیم. در یک دوران تاریخی باید این را بتوانیم از فضای داخلی به عرصه ی منطقه ای و بین المللی تسرّی بدهیم. از نظر رهبری اساسا «مفهوم استکبار، مقابله با استکبار را از سوی مسلمین و مومنین و نظام و انقلاب اقتضا میکند؛ آن هم نه به صورت مصلحتی و موسمی و تاکتیکی، بلکه به صورت همیشگی این مقابله وجود دارد. ذات انقلاب این است و تا انقلاب هست، چنین چیزی هم خواهد بود.» (10/08/1368 در دیدار با دانشجویان و دانشآموزان)
با توجه به همین نکته میتوان استمرار تفکر انقلاب و ادبیات انقلاب را در بیانات مقام معظم رهبری دنبال کرد و به درستی آن را درک کرد که چرا ایشان به صورت مداوم از کلیدواژههایی با بنمایه و مضمون «انقلاب» استفاده میکند، مانند: «جوان مومن انقلابی» (3 خرداد 1395)، «تفکر انقلابی» (19 دی 11394)، «هندسه انقلاب اسلامی»، «خطوط اساسی و اصول انقلاب اسلامی» (14 بهمن 1394)، «انقلابی ماندن»، «انقلابی فکر کردن»، و «انقلابی عمل کردن» (20 اسفند 1394)، «انقلابیگری»، «مهد انقلاب»، و «انقلابزدایی» (25 اسفند 1394)، «تربیت انقلابی»، و «کار انقلابی» (1 اردیبهشت 1395)، «تجربه متراکم انقلاب» و «نیروهای انقلابی» (3 خرداد 1395)، «جریان غیر انقلابی» (14 بهمن 1394 و 25 اسفند 1395)، «هویت انقلابی» (13 اردیبهشت 1395)، «تفکر انقلابی» (25 اسفند 1394). بدینسان، «اگر آنچه که واقع شد، ادامه پیدا نکند و تعمیق نشود و تعمیم نیابد... این انقلاب قطعا موفق نبوده و نیست» (1 اسفند 1369). مفهوم انقلاب در ادبیات رهبری و همین طور در ادبیات حضرت امام خمینی ره و شخصیتهای فکری انقلاب مانند شهید مطهری با ادبیات رایج در مورد انقلاب کاملا متفاوت است و اساسا انقلاب ایران، انقلابی بیبدیل و انقلابی شبیه انقلاب اسلامی پیامبر در صدر اسلام است. بدینسان، پاسخ ضد ترمیدوری رهبر انقلاب روشن است. همچنانکه تولد انقلاب اسلامی با اسلام انقلابی ممکن شد، بازتولید انقلاب اسلامی در برابر جریان بازگشت انقلاب، با تأکید بر این مفاهیم ممکن میگردد. «در انقلاب اسلامی پادزهرِ فرود انقلاب، در خود این انقلاب گذاشته شده است». (14 خرداد 1385). در این نگاه، رهبری از چالش بازگشت، فرصتی درست میکند برای بسط معنایی بیشتر انقلاب. در سطح امامت، امام با اجتهادی انقلابی به بازتولید و بسط معانی و مفاهیم انقلابی میپردازد، افقهای جدیدی در ساحت اندیشه انقلاب میگشاید و مفاهیم جدیدی را خلق میکند. در سایه همین گشایش و توسعه مفهومی است که نیروهای انقلابی امکانهای جدیدی برای کنشگری پیدا میکنند و سطوح متکاملتری از انقلاب اسلامی را بازتولید میکنند.
@Habibollah_Babai
ادامه 👇👇👇
خاستگاه قرآنی اندیشهٔ تمدنی رهبر انقلاب
معانی ملی و فراملی، معانی سلبی (فمن یکفر بالطاغوت) و ایجابی (و یومن بالله)، و معانی فرهنگی و تمدنی در انقلاب اسلامی و در ادبیات امام راحل و مقام معظم رهبری از کجا میآید؟ با بررسیهای اجمالی که در آثار و بیانات امام خمینی ره و رهبر انقلاب معلوم میشود که خاستگاه اصلی در ادبیات امامین و رهبران انقلاب، قرآن کریم است. اکنون این مقاله در پی بحثهای زبانشناختی و نظریههای معنا نیست که ببیند جهانِ پیشازبانی در این معانی کجاست و معانی را باید کجا جستجو کرد. این نوشته در پی ریشهیابی بیانات انقلاب در تاریخ اندیشه و عملکرد انقلاب رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنهای است. در تاریخ اندیشه، تاریخ بیانات، و تاریخ عملکرد رهبری انقلاب در طول رهبری ایشان، قرآن به مثابه نقشه راهی برای انقلاب، نقشۀ راهی برای عبور از بحرانهای اجتماعی و سیاسی، نقشۀ راهی برای ترسیم آینده انقلاب، و نقشۀ راهی برای صیرورت تمدنی انقلاب بوده است و این نه رویکرد جدید، بلکه رویکرد قدیمی ایشان در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن است.
اینکه قرآن نقش مرکزی در میان نخبگان تمدنی اسلام داشته است، پیش ازاین نیز مورد توجه شرقشناسان بوده است. از نظر مارشال هاجسن توجه خاصی که مسلمانان به آیۀ «کنتم خیر امه اخرجت للناس» (آل عمران، 110) داشتهاند آنها را در طراحی و ساخت جامعهای موفق انگیزهبخش بود به طوری که آنها توانستند نهادهای ممتاز و متمایز ادبی، هنری، علمی، سیاسی و فرهنگی عرضه کرده و آن را عالمگیر کنند. از نظر هاجسن، هرچند مسلمانان موفقیتهای زیادی به دست آوردند ولی شکستهای بزرگی را هم متحمل شدند، لیکن این بردوباخت مسلمین باعث نشد که آنها از تحقق زندگیِ قرآنیشان ناامید گشته و در این مورد کوشش دوبارهای ازخود نشان ندهند. آنها همواره برای ایجاد یک جامعه الهی تلاش کرده و بدان امیدوار بودهاند.
این قاعده، در مورد ایران بعد از انقلاب و بلکه جهان اسلامِ بعد از انقلاب ایران نیز صادق بوده است. بدینسان، قرآن یکی از مصادر مهم در صیرورت معانی جدید در انقلاب اسلامی و در حرکت تمدنی جریان مقاومت در منطقه به رهبری مقام معظم رهبری داشته است. به بیان دیگر، آیت الله خامنهای در میان معرکۀ سیاسی و تمدنی، همواره قرآن میخواند، قرآن را مکرر و مکرر میخواند، و قرآن را در رفت و برگشت بین کتاب و سنت ازیک طرف، و کتاب و میدان زندگی و تحولات عصری از طرف دیگر مورد استنطاق اجتماعی و تمدنی قرار میدهد و از آن اصول و مفاهیم تمدنیِ متفاوت از تمدن سکولار غربی استخراج میکند. در اینکه مستندات قرآنی مواضع سیاسی و انقلابی، شعارهای تمدنی، و نظریات و ایدههای اجتماعی به صورت تفصیلی چه بوده است، پژوهش جدیای تاکنون صورت نگرفته است، لیکن برخی از موارد را میتوان در این نوشته به صورت اشاره ذکر کرد:
👇👇👇
۱. آیۀ پشتیبان در «امکان بازتولید تمدن اسلامی»
آیت الله خامنهای در امکان بازتولید تمدن اسلامی ابتدا به دوره بعثت اشاره کرده و میگوید:
مشعلی که پیغمبر اکرم ص برافروخت، آن روز دنیایی را روشن کرد؛ آن روز تمدنهایی را ـ نه یک تمدن را ـ پایهریزی کرد و امروز هم میتواند. آن روز هم دنیا چیزهای تازهای داشت: علم داشت، پیشرفت داشت، انطاکیه را داشت، روم را داشت، یونان را داشت، ایران را داشت، هگمتانه را داشت، پرسپولیس را داشت، آن روز هم دنیا آن چنان تهی تهی نبود، اما وقتی این مشعل روشن شد، وقتی این خورشید فروزان شد، همه شمعها فروغ خودش را از دست دادند و این بر همه غالب شد. بعثت، این طور ظهور و غلبهای تس. این همان مشعل است، این، همان خورشید است، باید قدرش را بدانیم، باید بعثت را درخودمان و در زندگیمان زنده کنیم. (20/10/1372، بیانات در دیدار کارگزاران نظام).
سپس ایشان در ادامه میگوید: «بعثت همیشگی است؛ نسخه اسلام که در بعثت آمده همیشگی است. این بعثت یک امر دائمی برای بشر است و این، خصوصیت بعثت خاتمالانبیاء (ص) است، یعنی هر وقت که زمنه عالم و زندگی بشر از معنویت تهی شود، همین معارفی که قرآن کریم به آن ناطق است، میتواند در هر زمانی بیاید و آن خلاء را پر کند. (13/11/1370، بیانات در دیدار با کارگزاران نظام)
آنگاه ایشان با استناد به آیهی «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا ۚ وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» (سورۀ نور: 55) تأکید میکند که تحقق کامل وعده الهی یعنی پیروزی حق بر باطل و بازسازی امت قرآن و تمدن نوین اسلامی. رهبری در ادامه در باره این آیه و امکان تمدن نوین اسلامی توضیح میدهند که نشانۀ این وعده تخلفناپذیر در اولین و مهمترین مرحله، پیروزی انقلاب اسلامی درایران و بنای بلندآوازه نظام اسلامی بود که ایران را به پایگاه مستحکمی برای اندیشه حاکمیت و تمدن اسلامی تبدیل کرد. (17/09/1387، پیام به کنگره عظیم حج).
@Habibollah_Babai
ادامه 👇👇👇
۲. آیۀ پشتیبان در «زوال و انحطاط تمدن غرب»
آیت الله خامنهای، فرسودگی جبهۀ مقابل، یعنی تمدن غرب، را یکی از نقاط امید ما میشمارد و در قبال کسانی که این سخن را قبول ندارند و زوال تمدن غرب را انکار میکنند، به آیۀ قرآنی « أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَىٰ تَقْوَىٰ مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَىٰ شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ ۗ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ» (سورۀ توبه، 109)، استناد میکند و میگوید که دنیای غرب امروز لب گودال است، البته حوادث و تحولات جوامع به تدریج اتفاق میافتد، حتی خود اندیشمندان غربی هم این را احساس کردهاند و بر زبان میآورند و میگویند. این هم یکی از نقطه امید ماست. (01/03/1398 در دیدار با جمعی از دانشجویان)
نکته جالب اینکه، ایشان در اجلاس جهانی علما و بیداری اسلامی، با اشاره به آیهی وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ ۚ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ ۖ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ ۖ وَسَاءَتْ مَصِيرًا (سوره فتح، 6)[2] تمدن اسلامی را شدنی و مصداق حسن ظن به خدا و محال انگاری تمدن را در میان مسلمانان مصداق سوء ظن به خدا میداند و میگوید:
امت اسلامی با همهی ابعاض خوئد در قالب ملتها و کشورها،باید به جایگاه تمدنی مطلوب قرآن دست یابد. شاخصهی اصلی و عمومی این تمدن، بهرهمندی انسانها از همهی ظرفیتهای مادی و معنویای است که خداوند برای تأمین سعادت و تعالی آنان، در عالم طبیعت و در وجود خود آنان تعبیه کرده است. آرایش ظاهری این تمدن را در حکومت مردمی، در قوانین برگرفته از قرآن، در اجتهاد و پاسخگویی به نیازهای نوبهنوی بشر، در پرهیز از تحجر و ارتجاع و نیز بدعت و التقاط، در ایجاد رفاه و ثروت عمومی، در استقرار عدالت، در خلاص شدن از اقتصاد مبتنی بر ویژهخواری و ربا و تکاثر، در گسترش اخلاق انسانی، در دفاع از مظلومان عالم، و در تلاش و کار و ابتکار، میتوان و باید مشاهده کرد. نگاه اجتهادی و عالمانه به عرصههای گوناگون، از علوم انسانی تا نظام تعلیم و تربیتی رسمی، و از اقتصاد و بانکداری تا تولید فنین و فناوری، و از رسانههای مدرن تا هنر و سینما، و تا روابط بینالملل و غیره و غیره، همه از لوازم این تمدنسازی است. تجربه نشان داده است که اینها همه، کارهای ممکن و در دسترس تواناییهای جوامع ما است. نباید با نگاه شتابزده و یا بدبینانه به این چشمانداز نگریست. بدبینی به تواناییهای خود، کفران نعمت الهی است؛ و غفلت از امداد الهی و کمک سنتهای آفرینش، فرولغزیدن به ورطهی «الظانین بالله ظن السوء» است. (09/02/1392).
@Habibollah_Babai
ادامه 👇👇👇
۳. آیۀ پشتیبان در «تناوب تمدنی، و نوبت تمدنی مسلمانان»
مقام معظم رهبری در بیان اینکه امروز حرکت تمدنی در جهان نوبت مسلمانان است، به آیهی 140 از سوره آل عمران « إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ ۚ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءَ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ»، اشاره کرده و میگوید:
امروز، وظیفهی امت اسلامی تنها این نیست که به یادبود ولادت پیغمبر یا بعثت پیغمبر جشن برپا کند؛ این کار کوچک و کمی است نسبت به آنچه وظیفهی او است. دنیای اسلام امروز وظیفه دارد مثل خود اسلام و مثل خود پیغمبر، روحی در این دنیا بدمد، فضای جدید ایجاد کند، راه تازهای را باز کند. ما به این پدیدهای که در انتظار آن هستیم، میگوییم «تمدن نوین اسلامی». ما باید دنبال تمدن نوین اسلامی باشیم برای بشریت؛ این تفاوت اساسی دارد با آنچه قدرتها در بارهی بشریت فکر میکنند و عمل میکنند؛ این به معنای تصرف سرزمینها نیست؛ این به معنای تجاوز به حقوق ملتها نیست؛ این به معنتای تحمیل اخلاق و فرهنگ خود بر دیگر ملتها نیست؛ این به معنای عرضه کردن هدیهی الهی به ملتهاست. تا ملتها با اختیار خود، با انتخاب خود، با تشخیص خود راه درست را انتخاب کنند. یک روزی مردم اروپا با استفاده از دانش مسلمین و فلسفهی مسلمین توانستند از این دانش و فلسفه استفاده کنند و یک تمدنی را برای خودشان شالودهریزی کنند. این تمدن البته تمدن مادی بود. از قرن شانزدهم و هفدهم میلادی اروپاییها شروع کردند به شالودهریزی یک تمدن جدید، و چون مادی بود از ابزارهای گوناگون بیمحابا استفاده کردند؛ [از طرفی] به سمت استعمار رفتند، ... از یک طرف هم خودشان را در درون تقویت کردند با علم و با فناوری و با تجربه، و این تمدن را بر عالم بشریت حاکم کردند. این کاری بوده است که که اروپاییها در طول چهار پنج قرن انجام دادند. این تمدنی که آنها به دنیا عرضه کردند، جلوههای زیبایی از فناوری و سرعت و سهولت و ابزارهای زندگی را در اختیار مردم گذاشت، اما خوشبختی انسانها را تأمین نکرد، عدالت را برقرار نکرد، بعکس، بر فرق عدالت کوبید، ملتهایی را اسیر کرد، ملتهایی را فقیر کرد، ملتهایی را تحقیر کرد؛ در درون خود هم دچار تضادها شد. ... امروز نوبت ما است، امروز نوبت اسلام است. وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ امروز نوبت مسلمین است که با همت خود، تمدن نوین اسلامی را شالودهریزی کنند. همچنان که اروپاییها آن روز از دانش مسلمین استفاده کردند، از تجربهی مسلمین استفاده کردند، از فلسفه مسلمین استفاده کردند، ما [هم] امروز از دانش جهان استفاده میکنیم، از ابزارهای موجود جهانی استفاده میکنیم برای برپا کردن تمدن اسلامی، منتها با روح اسلامی و با روح معنویت. این وظیفهای امروز ما است. (08/10/1394، در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی).
@Habibollah_Babai
#نشست_علمی #تمدن_توحیدی
مرکز پژوهشی مبنا برگزار میکند:
🌀 کرسی علمی ترويجی «جایگاه تنوع در تمدن توحیدی»
🎤 ارائه دهنده: حجت الاسلام والمسلمین بابائی (رئیس پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
🎤ناقد: حجت الاسلام والمسلمین میرمحمدی (رئیس مرکز پژوهشی تمدن اسلامی پیامبر اعظم (ص) و رئیس مرکز خدمات حوزه های علمیه)
▫️دبیرعلمی: حجت الاسلام والمسلمین شجریان (مدیرگروه نهادهای دینی مرکز پژوهشی مبنا)
🗓 زمان: ۱۹خرداد ماه ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۳۰
🏢 مکان: قم، بلوار عماریاسر، خ شهید قدوسی، خ شهید شفیعی اقدم، پلاک ۱۲، مرکز پژوهشی مبنا، طبقه۴
🔗 ورود به جلسه برخط
🆔@mabna_center
⚛️دومین پیش نشست همایش «الهیات خدمت» با موضوع «فقه امداد» به همت پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی و همکاری پژوهشکده فقه و حقوق و مرکز همکاریهای علمی و بینالمللی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار میشود:
◀️سخنران: آیت الله احمد مبلغی
◀️دبیر نشست: حجتالاسلام و المسلمین دکتر مهدی فیروزی
☑️روز: پنجشنبه
🗓تاریخ: 1401/03/26
🕥ساعت: 18 الی 20
🌐 لینک حضور در جلسه dte.bz/scscenter
@Habibollah_Babai
نکات تحلیلی از مشاهدات علمی و تجربیات پژوهشی در آمریکا
قسمت اول: آسیبهای شناختِ غرب در غرب
شناخت غرب برای کسانی که به غرب سفر میکنند، به دو دلیل، نه آسان بلکه گاهی دشوار است: الف) پارادوکسهای موجود در فرهنگ و زندگی آمریکایی که موجب دوگانه اندیشیِ کسانی میشود که غرب را تازه تجربه میکنند. ب) پیشفرضهای ذهنی و پیشزمینههای فرهنگی و تربیتیِ آنهایی که به غرب سفر میکنند. چنین پیش فرضهایی، تفسیر رخدادهای اجتماعی در خیابان را نه فقط برای تازهواردها، بلکه برای اقامت گزیدگان ایرانی در آمریکا نیز دشوار کرده است. برای فهم بهتر این موضوع به مثالهای زیر توجه کنید:
(۱) در آمریکا، توقف رانندهای ماشین (از فاصلهی دور) در مواجهه با عابر پیاده برای آن است که حق قانونی فرد پیاده مراعات گردد، ولی در ایران چنین پیشامد نادری، تصمیم اخلاقی فرد راننده در احترام به عابر پیاده را نشان میدهد. در غرب، معمولاً جبراقتصادی چنین حرکت الزامآور قانونی در خیابان را موجب میشود بی آنکه مفهوم اخلاقی ویژهای را در برداشته باشد؛ البته عامل قانونی و اقتصادی که با فشار پلیسی، چنین رویه اخلاقی را بوجود میآورد، به نوعی از اخلاق جبرگونه و عادت یافته در اقلیتی از مردم انجامیده است که در نبود قانون نیز، آنها به این نوع اخلاق و رفتار درونی شده، التزام داشته و آن را رفتاری انسانی و معقول قلمداد میکنند.
(۲) در ادارات دولتی و غیردولتی، آمریکا، اخلاق حرفهای و آداب رفتاری در تعامل با ارباب رجوع چنان برجسته است که موجب میشود افراد تصور کنند که خوش خلقی در این جامعه به عنوان یک ارزش انسانی و اخلاقی مورد تأکید است، ولی با مراجعات مکرر و مشاهدات مختلف معلوم میشود که برخوردهای اخلاقی با سیاه و سفید، مسلمان و مسیحی، و زن و مرد، یک قانون است. این قانون آنچنان در سیستم اجتماعی آمریکا تضمین شده است، که مسایلی همچون تبعیض نژادی (مسئله سیاهان) با سرعت غیرقابل تصوری در چارچوب ارزشهای دموکراسی و سرمایهداری در حال تغییر است. سیاهان آفریقایی که پنجاه سال پیش از این، انسان بودنشان در غرب مورد سؤال بوده است (البته هنوز ذهنیت عمومی نسبت به این مسئله به موجب فرهنگ خاص سیاهان و آمار بالای بزهکاری در میان آنها از بین نرفته است.) امروزه به یکی از عوامل تعیین کننده در سطوح بالایی اجرایی و سیاسی بدل شدهاند که نمونه آن را میتوان در انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب رئیس جمهور سیاه از سوی مردم آمریکا مشاهده کرد.
اخلاقی بودن سیستم اجتماعی با افراد غیر آمریکایی و یا سیاهان آمریکایی، در نگرش ما ایرانیها به معنای اخلاقی و ارزشی بودن سیستم اداری و اجتماعی است، در حالیکه در فرهنگ آمریکایی، رفتار اخلاقی در محل شغل ضرورتا کار اخلاقی و ارزشمدارانه نیست، بلکه کاری است قانونی که از رهگذر آن، سود بیشتری به شرکتهای اقتصادی میرسد. از همین رو کسی که در نظام سرمایه داری شغل دارد و به صورت طبیعی هم نگران از دست دادن شغل خود است، باید از توانایی اخلاقی خوبی برخوردار باشد که بتواند رضایت مشتریان را به دست آورد.
(۳) در سیستم اجتماعی آمریکا مزاحمتهای خیابانی نسبت به خانمها وجود ندارد. به جرأت میتوان گفت که در مدت اقامت خود در آمریکا در شهر شارلوتسویل، موردی از مزاحمتهای خیابانی مشاهده نکردم. این بدان معنا نیست هرگز چنین پدیدهای آنجا وجودد ندارد. نبود مزاحمتهای آشکار، نشان از واقعیتهایی درجامعه فرهنگی غرب دارد. چرا یک پسر جوان در خیابان و یا در کلاسی که در کنارش دختران نیمه عریان نشستهاند، نسبت به جنس مخالف ایجاد مزاحمت نمیکند و حواسش هم سر کلاس پرت نمیشود؟ چنین رخدادی در ایران، قاعدتا باید نشان از حیا و عفت آن پسر جوان داشته باشد، ولی این معنای از حیا هرگز در چارچوب فرهنگی غرب شناخته شده نیست. نبود مزاحمت خیابانی به گونهها و علتهای مختلفی بوجود آمده است:
@Habibollah_Babai
ادامه 👇👇👇
۳.۱. زنان در دنیای غرب، ارزش جنسی (صرف نظر از ارزش معنوی) خود را از دست دادهاند که نشانههای آن را میتوان در تبلیغات حرفهای و رسانهای برای تحریک مردان، مطالبه جنسی زنان از مردان، و بی رغبتی آشکار مردان نسبت به زنان دانست. روشن است که این معنا از نبود مزاحمت خیابانی، نه نشان از سلامت اجتماعی، بلکه نشان از نوعی بیماری جنسی در جامعه دارد.
۳.۲. فشار قانونی و جبر پلیسی سبب میشود هرکسی به خود حق تجاوز به حقوق جنسی دیگران را ندهد. اینکه قانون دارای اهمیت اجتماعی است، اینکه پلیس از حریم قانون دفاع میکند، اینکه امید در رسیدگی آسان به شکایات وجود دارد و اینکه جایگاه قانون به عنوان ضمانت نظم اجتماعی برای همه پذیرفته شده است، میتواند در کنترل مزاحمان خیابانی موثر باشد و هوسهای خیابانی را کنترل نماید، البته این معنا از نبود مزاحمت خیابانی پدیدهای مثبت و قابل توصیه است.
۳.۳. ارزش مساوی و پذیرفته شده زن در برابر مرد در آمریکا سبب شده زنان بسیاری، با حفظ متانت انسانی خود، نمونههای ارزشمندی از الگوی شخصیتی زن را در کنار مردان به رخ کِشیده و توانمندیهای انحصاری و ویژه خود را برجسته سازند. این برتری به خودی خود راه را بر نگاههای هوس آلود و ابزاری به زنان بسته است.
خلاصه آنکه نمودهای مثبت اخلاقی و رفتاری در جامعه مدرنی مانند آمریکا برای کسانی که با ذهنیت شرقی و ایرانی پدیدههای غربی و آمریکایی را فهم و تفسیر میکنند، سوء تفاهمهای بسیاری ایجاد کرده، آنها را در شناخت غرب به نوعی بدفهمی در شناخت غرب دچار کرده است. همین سطح از تحلیل، مبنای بسیاری از ایرانیان برای اقامت در دنیای غرب بوده و هست.
@Habibollah_Babai
نکات تحلیلی از مشاهدات علمی و تجربیات پژوهشی در آمریکا
قسمت دوم: بیگانگی از زبان علمی و فرهنگی
مسئله زبان دنیای مدرن از دیگر مولفههایی است که شناخت جامعه بیگانه غرب را برای ما دشوار کرده است. در ایران زبان انگلیسی به مراتب آسانتر از آنچه که هست تلقی میشود و سطح زبانی که آموزش داده میشود، از زبانی که در محافل آکادمیک غرب رایج است بسیار پایینتر میباشد. آموزش «سخنرانیهای علمی»، «نویسندگی علمی»، و «تندخوانی در زبان انگلیسی»، در ایران بسیار ضعیف، و نیاز به آن در دانشگاههای غربی بسیار زیاد و پررنگ است. حضور در دانشگاه غربی با ضعف در نویسندگی، کندخوانی، و اشکالات مربوط به تلفظ و لهجه که نقش آن در فهم و تفهیم مخاطب کمتر از گرامر نیست، مانع بزرگی در فهم فضای پیرامون علمی است.
معضل زبان دانشجویان و پژوهشگرانِ سفر کرده ایرانی به غرب، به مهارتهای زبانی محدود نمیشود، بلکه ناآشنایی به زبان علمی و فرهنگی غرب را نیز شامل میشود. نشناختن غرب و فرهنگ آن، کار ما را در فهم زبان علمی مدرن سختتر میکند (حتی اگر به لحاظ مهارت زبانی بسیار پیشرفته باشیم). سئوالات، روشها، رویکردها، و عادتهای علمی ما بویژه در حوزه علوم انسانی، کاملا بیگانه از آن چیزی است که در غرب وجود دارد. شناخت چنین زمینه علمی نیز نه از راه دور و نه در فرصتی اندک (آنچه که کاروانهای توریستی فکر میکنند) امکانپذیر نیست. شناخت و اصلاح چنین مهارتهای زبانی، نه در یک کلاس، بلکه در یک تجربه علمی به دست میآید. برخی از این مهارتها را میتوان در مراکز نویسندگی (Writing Centers)، برخی در کلاسها و سمینارهای علمی، و برخی در گفتگوهای علمی با دانشجویان و اساتید، و مابقی آن با زندگی در متن جامعه مدرن غربی به دست میآید. گفتنی است علت گوشهنشینی و سکوت بسیاری از روشنفکران ایرانی در سمینارها و مراسمات علمی دانشگاههای غرب نه فقط لکنت زبانی آنها، بلکه در همین نکته و ناتوانی آنها در فهم زمینههای زبان و دانش مدرن غربی هست.
شایان ذکر است ضعف زبان در ایران، نه فقط به آموزشگاهها و مربیان زبان ایرانی برمیگردد بلکه به الگوهای زبانی ما هم مربوط میشود. متاسفانه اساتیدی که در ایران الگوی زبان انگلیسی شناخته شدهاند الگوهای مناسب و مطلوبی نیستند. این الگوهای زبانی که تنها یک یا دو زبان بیشتر نمیدانند (در حالی که همتایان آنان در غرب بیش از ده زبان میدانند) صرفا از توان ترجمهای خوبی برخوردارند، ولی نه میتوانند بنویسند و نه میتوانند به خوبی صحبت کنند. همچنین این الگوهای زبانی، بیشتر بر گرامر و دقتهای تنگ تعبیری تأکید دارند (ترجمه به مثابه یک فن و هدف نه ابزار فهم). در حالی که زبان رایج در میان دانشجویان و اندیشمندان غربی، زبان ترجمهای نیست، بلکه از طریق "سرعت" و "کثرت" در خواندن متون بدست میآید. بسیاری از دانشجویان دکترا و حتی برخی از مربیان زبان انگلیسی، سادهترین اصطلاحات گرامری را نمیدانند و حتی برخی نیز از گرامر ابراز تنفر میکنند. منظور من از این نکته، نه بی اهمیت دانستن گرامر، بلکه تأکید بر نقش پرخوانی و تندخوانی در آموزش زبان تخصصی است.
@Habibollah_Babai
▫️تقابل «فرهنگ جهانی مدرن» و «فرهنگ جهانی اسلام»
📌 آنچه در سیزدهمین نشست از سلسله نشستهای همایش بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی مطرح شد؛
🔸 حجتالاسلام و المسلمین دکتر #حبیب_لله_بابایی، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
◾️ دغدغه بحث تقابل و مواجهه فرهنگ جهانی مدرن با فرهنگ جهانی اسلام و امکان صورتبندی و شکلگیری تمدن اسلامی در بستر فرهنگ مدرن یک دغدغه تمدنی است. اینکه در دنیایی که مشحون از فکتهای مدرن است آیا ما امکانی پیدا میکنیم که تصور یک تمدن اسلامی داشته باشیم.
@Habibollah_Babai
🆔 @iictchannel