eitaa logo
حبیب‌اله بابائی
1.1هزار دنبال‌کننده
465 عکس
72 ویدیو
62 فایل
اسلام تمدنی و تمدن اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
ملاحظات دکتر آرش وکیلیان (مدیر کل فرهنگی اجتماعی مرکز فضای مجازی) به یادداشت دکتر کاظمی: 👇👇 این متن اشتباهات فاحش بدی دارد: ۱- شرکت هرمی معمولا به شرکت هایی که با بازی پانزی مثل پنتاگونو مردم را سرکیسه و اغفال میکنند گفته میشود و ربطی به اقتصاد دیجیتال ندارد. ۲- در عصر اطلاعات ماهیت تولید از شکل کشاورزی و صنعتی سابق تغییر میکند و نمی توان گفت «بدون آنکه تولید داشته باشند» چون اینها خلق ارزش متفاوتی دارند. ۳- برنامه نویسی هم یک‌تخصص بسیار گران قیمت در عرصه حرفه ای محسوب میشود ضمن آنکه تخصص این حوزه محدود به آن نیست. ۴- خروج از چرخه آموزش پرورش و آموزش عالی چیست؟! الان آموزش پرورش داره از ابتدایی برنامه نویسی یاد می دهد. ۵- اینکه افراد خود را محدود به هیچ قیدی نمی دانند با منطق زندگی اجتماعی در تقابل است. احتمالا مقصود این بوده که تابع سبک زندگی غربی هستند. ۶- چرا باید با چنین شرکت هایی تقابل شود، مگر کار مجرمانه انجام می دهند؟!!! ۷- مقصود از حرفه ای شدن نظام استخدامی چیست؟ یعنی شرکت برای استخدام برنامه نویس باید چه چیزهایی را مدنظر قرار دهد! ۸- چرخه مالی این شرکت ها باید به تولید ختم شود؟! آیا منظور این بوده که بخش خدمات ارزش اقتصادی ندارد یا اینکه تولید ارزش در این شرکت ها رخ نمی دهد؟!!! بعد چطور محدود شوند؟ مثلا به اسنپ و تپسی بگویند حق رشد ندارید!!! ۹- این شرکت ها نباید سهام دار خصوصی داشته باشد و باید وارد بورس شود؟!! اتفاقا این شرکت ها بسیار مایلند وارد بورس شوند و حکومت به دلایل امنیتی مخالفت می‌کند. هر شرکتی وقتی قدری بزرگ میشود برای جذب سرمایه نیاز به راهکارهایی دارد که بهترینش بورس است. ۱۰- پول باد آورده کسب میکنند!!! یعنی الان سرمایه های باد آورده در حوزه اقتصاد دیجیتال در گردش است که ناشی از فعالیت مولد اقتصادی نیست و از طریق سرکیسه کردن مردم در قالب شرکت هرمی حاصل شده !!!
توضیحات و پاسخ دکتر کاظمی به دکتر وکیلیان 👇👇 🔘چرایی نگارش مختصر یادداشت فوق: دیروز داشتم در خیابان قدم می زدم، فروشنده سیار کتاب رسید، برای فروش پیشنهادهایی داشت. پیشنهادهایی از جنس رمانهای اول جهانی، کتابهای مدیریت زمان و نیز بحثهایی مرتبط به شخصیت شناسی و روانشناسی. با خودم فکر کردم که چرا باید یک فروشنده سیار کتاب، منو و لیست انتخابی خود را چنین چینش کند. کمی فکر کردم دیدم هنگامی که وارد کتابفروشی ها هم می شوید آن منوی اصلی که به شکل دایره ای در وسط کتابفروشی وجود دارد همینگونه است. هنگامی که به "طاقچه" وارد می شوید هم این جریان اولویت بخشی و ذائقه سازی اتفاق می افتد. هنگامی که دغدغه ام را در مورد طاقچه نوشتم و از سوی دوستانی بیان شد که انتشار یابد، به این فکر می کردم که چه اتفاقی افتاده است. به یک نتیجه کلی رسیدم و آن وارونگی بازار است که در ادبیات علمی امروز هم بدان می پردازند. تلاش کردم دغدغه های فرهنگی و نه اقتصادی خودم را بنویسم و حاصلش شد مختصر نویسی دیروز. تلاشم این بود بیشتر به دغدغه های فرهنگی توجه کنم تا به اصطلاحات اقتصادی و مهندسی آن و خود را محدود به مسائلی از این دست نکنم. چرا که این بازار و فن و تکنولوژی است که ما را به محدودیت هایی در تحلیل می رساند. 🔘محل نزاع؛ وارونگی بازار (تولیدِ مصرف) اما دغدغه اصلی چیست؟ در دنیای پلتفرمی آنچه مشاهده می کنیم، آن است که ما بایک وارونگی و یک از خودبیگانگی مفرط مواجه شده ایم. فن سالاران امروز، با ورود به بازارهای امروز از آمازون گرفته تا علی بابا و سایر موارد امروز با برندسازی ها در حوزه مصرف دارند حوزه تولید را هم به سوی اهداف بازاری خود می کشانند. آن ها با ارزش بخشی اقتصادی و نه فرهنگی به محصولات، تولید کنندگان را دچار یک از خودبیگانگی مضاعف کرده اند به این شکل تولید کننده که دیروز در خط و مسیر سرمایه گذار عمل می کرد امروز باید در مسیر قواعد بازار الگوریتمی شده خود را تنظیم نماید و برندهای پلتفرمی و اپلیکیشنی خدماتی که تا دیروز در انتهای مسیر بودند و صرفا با درصدی از سود کسب شده از خدمات دهی درآمد حاصل می کردند امروز صحنه ای را ساخته اند که تولید کنندگان برای رسیدن به مشتری باید از آنها تبعیت کنند. آنها تولید ارزش جدید برای محصولات درون بازار می کنند و چینش ها را مشخص و فیلتر می کنند. طاقچه و مانند آنها نیز در این مسیر گام بر می دارند، یعنی از قواعد بازار برساخته شده بزرگتر جهانی پیروی می کنند و مضاف بر آن امروز آنها به دلیل حضور در حوزه دانشی، دغدغه های فکری و اندیشه ای جامعه را اولویت بندی می کنند. طاقچه یک اپلیکیشن ساده فروش کتاب نیست که بخواهد در انتهای مسیر صرفا مشتری را به کتاب برساند بلکه امروز دارد برندی می شود که نویسندگان و مترجمان کتاب نیز باید از ذائقه های برساخته شده آنها به شکل عمومی تبعیت کنند. این می شود دغدغه ای که باید اول بدان پرداخت. امروز دیگر حوزه کارشناسی طاقچه و کارمندی آن نیاز ندارد که به نیازها توجه کند بلکه تلاش می کند صرفا ذائقه ها را احصا کند و با جابجایی آنها و جهت دهی و پیشنهادسازی کسب سود نماید. از این روست که گفته می شود کارمندان تخصصی نیستند. یعنی امروز دیگر ما در فضای اپلیکیشن ها به این شکل به کتابداران تخصصی و علمی و نیز جریان شناسان فکری و فرهنگی نیاز نداریم بلکه با تبدیل کتاب ها به ارزشهای اقتصادی می توانیم جایگاه آنها را در بازار که به شکل اعداد در آمده است مشخص کنیم و به آنها جهت دهی کنیم. اینکه گفته شد برنامه نویسی، یعنی همین که امروز دیگر خوانش انسانی را کنار گذاشته ایم و بیان ماشینی را محمل تصمیمات و ذائقه سازی مخاطب قرار داده ایم. 🔘چرا مولد نیستنند؟ چرا می گوییم مولد نیستند، به این علت است که این نوع پلتفرمها و اپلیکیشن ها هیچ گاه به نیازهای واقعی نمی رسند بلکه جایگاه نیازها و ذائقه ها را عوض می کنند و از این رو سفارشات را بر این اساس تنظیم می کنند. شما هیچگاه از طاقچه این انتظار را نباید داشته باشید که با تعریف یک پروژه الهیاتی بزرگ در راستای شناخت نیازهای واقعی جامعه، از سرمایه های کسب شده تعریف کند و در این راستا اقدام کند. بلکه تلاش بر این است که صرفا ذائقه مخاطب را کنترل و مدیریت نماید و از آن سود کسب و ارزشها را بر این اساس تعریف نماید. این درحالی است که طاقچه در مقیاس بزرگ جهانی که امروز خواننده نیز از آن متاثر است باید از مدلها و الگوریتمهای شرکتهای بزرگتری همچون آمازون هم تبعیت کند که در راستای آمریکاییزه کردن و غربیزه کردن دنیای علم و دانش قدم بر می دارد. @Habibollah_Babai ادامه دارد 👇👇
🔘چرا می گوییم ثروت بادآورده؟ چرا می گویم ثروت بادآورده. این نوع اپلیکیشن ها معمولا بدون آنکه ارزش واقعی محصول را پیگیری کنند، بدون آنکه در حوزه تولید ارزش معنوی کارها را محاسبه کنند، بیشتر در حوزه مصرف ارزشها را تعریف می کنند. این موضوع باعث می شود که ارزش معنوی تولید در مصرف هیچگاه مورد توجه قرار نگیرد. به این معنا که وقتی نویسنده ای کتابی را می نویسد، مالکیت معنوی آن صرفا با پول پرداخت می شود، اما این اپلیکیشن ها در انتهای مسیر اولا در حیطه تولید جدید که باید جریان ساز باشند ورود پیدا نمی کنند، خود را در دردسرهای اصلی قرار نمی دهند و صرفا با خرید مالکیت معنوی محصولات از پیش تعیین شده با نازل ترین قیمت ، در بازار مالیات را با ثبت شرکتی در قشم و جاهای دیگر نمی دهند، از امکانات رایگان استفاده می کنند، از حمایتهای دولتی بهره مند می شوند و محصولات را در یک بازار دیگر با چینش جدید با ارزشهای جدید و سودهای متنوعی همراه می کنند. این سودها آیا حقی برای تولید کننده ایجاد می کند. آیا بازاری که ساخته می شود و شبکه سازی آن توسط طاقچه انجام می شود و ویترینی که ساخته می شود سود آن فقط دیده می شود و یا آنکه طاقچه و امثال آن باید همیشه به تولیدکننده و مالکیت معنوی آن و تسهیل کننده(دولت و سهامداران در محصول) و بسترساز تا انتهای مسیر پایبند باشد. 🔘قیمت‌های غیرواقعی اینگونه می شود که سودهای بادآورده در یک چرخه قیمت گذاری معیوب همینطور افزایش پیدا می کند و این شرکتها بدون دردسری به سودهای بالای مالی و غیرمالی می رسند. شاید گفته شود طاقچه سود ده نیست(همانطور که آذری جهرمی هم گفت)، باید دید که طاقچه از قِبَل در مسیر فروش قرار گرفتن سرمایه های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دیگر را که از این طریق به دست آورده چگونه می خواهد با تولیدکنندگان و دیگر سهامداران عیان و پنهان محاسبه کند. مالکیت سرمایه های غیر مولدی که از طریق تولید دیگران به دست می آید، و بر اساس ارتباط شکل گرفته اند، آنها را همیشه سودمند و برندساز می کند. پیچیدگی سرمایه ها و سودها و ارزشهای این نوع شرکت ها ما را باید به یک مدل قیمت گذاری جدید و عادلانه سوق دهد و گرنه این شرکتها سریع رشد می کنند و سهامدار اصلی بازار خواهند شد. 🔘چرا خدماتی ها نباید جریان اصلی شوند؟ پیشنهادی که داده شد آن بود که این شرکتها تا مولد نشدن نباید چرخه اصلی را در اختیار بگیرند. به دلایلی که گفته شد و اینکه این شرکتها ارزش افزوده اشان باید در تولید قرار گیرد نه صرفا در چینش و استفاده از زمینه های دیگر. امروز اگر بنزین سه هزارتومان نباشد اسنپ نمی تواند رانندگان را به استخدام خود در بیاورد. پس سودی که از این قبل دارد در می آورد را باید در تجهیز مثلا ماشین ها به شکل برقی و یا سایر موارد سرمایه گذاری کند که یا در مصرف بهینه سازی کند و یا آنکه در تولید ماشین های جدید و صنعت جدید ورود پیدا کند. و گرنه به شکل امروزی در اقتصاد دلالی ایران این شرکتها بیشتر سود و بزرگتر می شوند. باید مقید کرد آنها را به تولید و گرنه استفاده از تسهیلات عمومی در قالبهای متنوع باید آنها را به شکل سهامی عام در بیاورد که صرفا هیئت مدیرانی داشته باشند. ما به دنبال تخریب نیستیم، می خواهیم جایگاه آنها را به جایگاه اصلی برگردانیم. امروز کشور ما همینطور غیر صنعتی و غیرمولد هست، با رشد چنین سکوهایی بیشتر در این مقیاس غرق می شود. هرمی هم که اینجا گفته می شود منظور مدل فعالیت است نه قواعد حاکم بر سود آن بازار. 🔘چرا می گوییم هرمی؟ حتما یک پروژه «تحلیل شبکه» کار کنید . می بینید که چقدر این فضا طبقاتی و هرمی است. ادبیاتی همچون مرکزیت، بینامرکزیت را مشاهده می کنید. هرمی به شکل سنتی که در عرضه کالای تولیدی هست به این شکل که بیاییم یک چیزی را در اختیار گروهی قرار دهم تا با تشکیل شبکه ای آن را بفروشند و در سود یکدیگر شریک باشیم نیست. بلکه هرمی در مصرف بدین معناست که ما با لایک ها و مصرف یک محصول، دیگرانی که در شبکه و دسته خودمان داریم را به مصرف کالایی خاص تشویق می کنیم، منوی آنها را تعریف می کنیم و ناخودآگاه در ارزش دهی کالا و مصرف خاص تاثیرگذار هستیم. شما با دیدن و لایک کردن و ... به صورت هرمی اولویت ها را در خرید تعریف و بازتعریف می کنیدو نتیجه آن همان فروش بیشتر می شود. @Habibollah_Babai
سلسله نشست‌های" الهیات تاریخ و مهدویت" 🔸نشست دوم: «جریان عاشورا و الهیات تاریخ» 🔹اساتید: ۱) حجت‌الاسلام دکتر حبیب الله بابایی ۲) حجت‌الاسلام دکتر احمد رهدار زمان: سه‌شنبه ۱۴۰۲/۰۵/۱۷ ساعت ۱۷:۳۰ مکان: دورشهر، کوچه ۲۸، پلاک ۶ @Habibollah_Babai 🆔 @etm313
تبلیغ متفاوت تجمع بزرگ گفتگو در رشت👆👆 https://eitaa.com/joinchat/2202861587C0d81a23bad @Habibollah_Babai
قم، شهر «سرای ایرانی» شهر لوازم خانگی!!! @Habibollah_Babai
چرا با قانون پیشنهادی حجاب مخالفم؟ سیدمحمد کاظمی قهفرخی به چند دلیل: 1- قانون پیشنهادی جایگاه حجاب را یک مولفه فرهنگی و داخلی به حساب آورده است و همین موضوع باعث شده به لایه های تمدنی و بین المللی آن که امروز نقطه شروع مسئله بودگی آن در لایه های اجتماعی و سیاسی شده توجه نشود. حجاب در کلام رهبری هم یک امر سیاسی و هم یک امر تمدنی به حساب آمده است اما در روح کلی قانون مذکور، این مسئله به یک مولفه فرهنگی و داخلی و سیاستی تنزل داده شده است. تنها در چند ماده مختصر تلاش شده به حوزه بین المللی و نه تمدنی اشاره شود و این موضوع ناامید کننده و آینده این قانون را با ابهامات جدی مواجه می کند. 2- هنگامی یک مسئله ای تمدنی و جهانی محسوب می شود، نیاز به بلوک سازی، شوراسازی و نیز نهادهای فرابخشی و فراملی همراه کننده داریم و نه نگاه ساختاری و بخشی و تکه تکه، که کارها را صرفا توزیع نماید. اگر مسئله شدن حجاب را ترکیبی می دانیم، نگاه غیرترکیبی و ساختاری به نظر می رسد روشی کهنه برای مدل و الگویی جدید است. علاوه بر آن نگاه بیرونی و وزارتخانه های بین المللی و نهادهای مرتبط باید اساس قرار می گرفتند و نه دوباره در بازی دولت- ملت، قانون در جهت ناکارآمدی خود حرکت کند. اساس قرار گرفتن نهادهای بیرونی، نافی جدیت و وظایف نهادهای داخلی نیست. 3- زنانگی بودن مسئله و ریشه های آن در پیدایش وضعیت امروز در قانون مورد غفلت است و روح سخت و سرد ساختاری بر مسئله اشراف دارد. ایدئال تایپ های زنانه ایرانی که باید برای آن قانونگذاری مدنظر قرار می گرفت و مسئله حجاب ذیل آنها تعریف می شد، در قانونگذاری و سیاستگذاری جمهوری اسلامی مغفول است و این موضوع حرکت رو به جلو را به ایستا و عدم تحرک تبدیل می کند. ریشه های تمدنی زنانه ایران که حجاب مقدمه رسیدن و استحکام آن است در هدف گذاری و شناخت مسئله مورد اغفال واقع شده است. 4- بیماری شکل گرفته امروزی، یک بیماری تهاجمی است و نمی توان با مدل احیاکنندگی جامعه را نسبت به این مسئله مصون کرد. تهاجمی که از سوی ایدئال سازی زن غربی برای زن شرقی و ایرانی برای فروریختن نظامهای ارتباطی و اجتماعی به عنوان پیامد تمدن پیشرفته ایرانی و امکان احیای هر لحظه ای آن شکل گرفته را نمی توان با پاک کردن المانها و تصورات با وجود رسانه های متنوع امروزی حذف کرد. امروز در برخورد تمدنی قرار داریم و سخن از صرفا بازنمایی و مدسازی حجاب و امثالهم روشی نازل در سطح مذکور به حساب می آید. امروز نگاه تهاجمی در قانونگذاری را که رهبری نیز بدان اشاره می کنند باید اساس قرار داد و در تهاجم، دفاع خود را از هویت ایرانی و ساختار سیاسی تعریف کنیم. 5- تغییر در منزلت های اجتماعی امروز مسئله اصلی در ایدئال سازی است. امروز در نظام طبقاتی، الگوها و ایدئالها تغییر کرده اند و زمینه شکل گیری سبک زندگی جدید شده اند. ولایت برای تغییر منزلتها در نگاه دینی ایجاد شده که برخی بر برخی دیگر دارند و اساس آنها ارزشهای دینی است و نه مادی و اجتماعی. تا منزلتهای اجتماعی هر چند در سطح تغییر نکند، تغییر در لباس اتفاق نمی افتد. امر به معروف و نهی از منکر که برآمده از نگاه ولایی و تبعیضی در ارزش ها است، در قانونگذاری مورد بی توجهی قرار گرفته است. امروز آمر به معروف و ناهی از منکر باید چنان مورد حمایت و توجه قرار گیرد که باکنشگری خود بتواند در میدان، منزلتهای ارزشی را در دیدگاه عمومی ترفیع و ترجیح دهد. اگر آمریت و نهی کنندگی را که از جایگاه بالای ارزشی گرفته می شود به تذکر هم عرض تقلیل دهیم، هیچگاه جایگاه ارزشها به جای اصلی خود باز نمی گردند. انتظار می رفت که جایگاه آمر و ناهی مورد حمایت ویژه قرار گیرد و برای آن برنامه ریزی جدی شود. این موضوع نافی تاثیرگذاری ساختارهای اقتصادی و حکمرانی در ایجاد منزلتهای موجود نیست اما نقص آنها را نافی تعریف منزلتهای ارزشی نمی داند. 6- نگاه اقتصادی و نیز جریمه ای به مسئله حجاب نگاه برآمده از سنت سیاستی غربی و اقتصاد سرمایه دارانه است. این نگاه سرکوب کننده طبقات پایین دست و برای طبقات بالا دست تنبه ایجاد نخواهد کرد. طبقاتی که به راحتی، گذر از جرائم و خسارتها قانون را با مسیرهای جایگزین جبران و یا اینکه می توانند روشهای دور زدن را به مرور در فرایندها ایجاد کنند. شاید گفته شود کنار آن مجازات های دیگر نیز گذاشته می شود که جنبه اقتصادی ندارند، آنها به شکل نه مصداقی ولی در کل در شرایط کنونی نیز وجود دارند اما مشاهده کردیم که قبل از اتفاقات سال گذشته، با وجود قوانین قضایی، جامعه به سمت ناهنجاری در حال حرکت بود. 7- اگر بر ابزار مادی اصرار وجود دارد حداقل پیشنهاد آن است که با نگاه پیشینی در عقود و قراردادها امکان ورود قضایی و قانونی را به سرمایه ها و سایر بازراها با ابزارهای لازم ایجاد کرد و نه در شرایط پسینی و امکان تخلف. @Habibollah_Babai
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 روایتگری فعالان رسانه‌ای کشورهای مختلف از حضور در «ایران» 📆اردیبهشت و خرداد ۱۴۰۲ ✅ کاری متفاوت از سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (اداره کل همکاری های رسانه ای و فضای مجازی) با همکاری سایر نهادها @Habibollah_Babai 🆔 https://ble.ir/damaavand_iran 🆔 https://t.me/damaavand_iran 🆔 https://eitaa.com/damaavand_iran 🆔 https://chat.whatsapp.com/BprUZ2Nd4rd1LTSEVCnmLG
سوریه از نگاهی دیگر در سفر چند روزه به سوریه و لبنان، به همت رایزنی فرهنگی دمشق و پیگیری ‌های مجدانهٔ شخص رایزن، دیدارهای مهمی با اساتید دانشگاه دمشق و اتحاد الکتاب العربی و شخصیت‌های فکری دمشق و نیز برخی دانشگاه‌ها و اساتید در بیروت داشتیم. سطح گفتگوها بالا و صریح و از سر اشتیاق بود. در این میان چند ضرورت قابل ذکر است: ۱. سوریهٔ امروز به رغم همه آشوب‌ها و گرفتاری‌هایش، داشته‌های زیادی برای ما در ایران و بلکه در جهان اسلام دارد. تاریخ سوریه (فقط ببینید عمق تمدنی پالمیرا را در سوریه)، ادیان باستانی در سوریه، ادبیات سوری‌ها، سنت روشنفکری در میان سوری‌ها، هنر سوری‌ها، جهان زنان فرهیختهٔ سوری، فرهنگ پوشش و حجاب سوری (که به آن لباس شَرف می‌گویند)، و نیز فرهنگ جرات و مقاومت عربی (که در بین امت عربی کاملا متفاوت بوده) از جمله ظرفیت‌های تمدنی سوریهٔ امروز است. ۲. از این‌رو کاش گفتگوی تمدن‌ها از گفتگوهای درون تمدنی بین اندیشمندان ایرانی و متفکران جهان اسلام در سوریه و عراق و لبنان و قطر و پاکستان و ترکیه آغاز می‌شد. بی‌شک امروزه تمدن نوین اسلامی بدون فعال‌سازی عقل مشترک و عقلانیت مشترک در باره مسئله‌های مشترک تمدنی، شدنی نیست. آینده تمدنی ما منوط به این گفتگوها و ارتباطات داخلی ماست و این سلسله از گفتگوها بسیار مهم‌تر و اولی‌تر است از گفتگوهای نخبگانی بین دنیای اسلام و جهان غرب. ۳. به رغم وجود ظرفیت‌های علمی در حوزه‌ها و دانشگاه‌های ایران، هنوز هیچ گفتگوی جدی بین ایران و مثل سوریه رخ نداده است. عدم گفتگو نه بخاطر فقدان زمینه‌ها، بلکه بخاطر حضور سطحیّون و متوسطین در گفتگوهای علمی و فرهنگی بین ایران و جهان عرب است. برخی از بزرگوارانی که به عنوان نماینده‌های حوزه و نظام در جهان عرب حضور دارند نماینده‌های خوبی از نظر سطح دانشی و فکری برای جمهوری اسلامی و در عرصه‌های معرفتی نیستند. حضور برخی از این نمایندگان به رغم خدماتی که در سطح توده و نیز در سطح ایرانیان خارج ایران داشته‌اند، موانع بزرگ و بدبینی‌های عمیقی را برای گفتگوهای تمدنی در عرصه‌های آکادمیک عربی ایجاد کرده است. عطف به نکته‌های فوق، ایران و سوریه و بلکه ایران و شامات را باید در کنار هم دید. سرنوشت تمدنی ما بی‌شک وابسته به سرنوشت تمدنی سوریه است. از این رو تئوریسین‌های فرهنگی ما باید علاوه بر ابعاد امنیتی، در باره ابعاد فرهنگی و تمدنی موضوع صادقانه اندیشه کنند و اقتضائات علمی این ضرورت را پاس بدارند. @Habibollah_Babai
کتاب «چیستی رویکرد تمدنی از عرصهٔ نظر تا صحنهٔ عمل» طی چند روز آینده منتشر می شود. این کتاب نه در باره «تمدن»، بلکه در باره «نگاه تمدنی» و مولفه‌های این نگاه و این رویکرد بحث می کند. اهمیت این کتاب که مجموعه فصول آن توسط اساتید مختلف در تمدن‌شناسی نوشته شده است، در بسط نگرش تمدنی به حوزه‌های مختلف نظری و عملی است. رویکرد تمدنی، دانش تمدن را از یک ایدۀ نظری به امر تطبیق یافته در متن زندگی اجتماعی تبدیل می کند. کسانی که می خواهند ایدۀ «تمدن» را از آسمان به زمین و از نظریه به عمل و از حوزه های انتزاعی به عرصه های انضمامی بیاورند سخت به این کتاب نیازمندند. فهرست فصول و نوشته این کتاب در فایل ذیل آمده است. 👇👇👇 @Habibollah_Babai