eitaa logo
حبیب‌اله بابائی
1.4هزار دنبال‌کننده
527 عکس
80 ویدیو
68 فایل
اسلام تمدنی و تمدن اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
اربعین و «الهیات خدمت» (رویکرد تمدنی) نظام ارتباطی «زائر ـ خادم» در اربعین، دو عنصر کلیدی در مطالعات اجتماعیِ جهان اسلام پیش روی ما قرار می‌دهد: عنصر «زیارت»، و عنصر «خدمت». آنچه در این یادداشت کوتاه به آن اشاره می‌کنم موضوع «خدمت» در اربعین و ابعاد انسانی و جهانی آن در وضعیت کنونی دنیای اسلام است. تعبیر «الهیات خدمت» (theology of service) پیش از این در الهیات مسیحی مخصوصا در کلیسای کاتولیک در نسبت با خدا (خدمت به خدا) و خلق (خدمت به خلق) مطرح بوده است. در ادبیات جدید نیز موضوع «خدمت» را می‌توان در اخلاق کاربردی (در تعریف «حرفه» به مثابه شغلی که «آرمان خدمت» داشته باشد) و در معنویت‌شناسی و معنویت‌های نوظهور (داعیه‌ی اخلاق اجتماعی در معنویت‌گرایی جدید و وجود نوعی از خودارضایی اخلاقی در آن) دنبال کرد. اما «الهیات خدمت» در تفکر اسلامی را می‌توان هم در خدمت به خدا (قو علی خدمتک جوارحی)، هم در خدمت به دین، و هم در خدمت به انسان؛ مثل خدمت به امام (المواظبه علی خدمه الامام)، خدمت به پدر و مادر (در دعای 24 صحیفه سجادیه)، خدمت به عالم (احق الناس بالخدمه العالم)، خدمت به برادران دینی (اشرف العباده خدمتک اخوانک المومنین)، و خدمت به میهمان و غیره، جستجو کرد و به لحاظ نظری نیز نسبت بین «خدمت و معنویت» (اقتضائات و کارکردهای معنوی خدمت)، «خدمت و عزت» (اینکه خدمت نه به ذلت بلکه به عزت فرد می‌انجامد)، «خدمت و عدالت» (اینکه خدمت مناسبات عادلانه و برابری‌های اجتماعی را موجب می‌گردد)، را تحلیل کرد، لیکن آنچه که من در این نوشته کوتاه بدان اشاره می‌کنم رابطه بین «خدمت و همبستگی» در فرهنگ اربعین و آورده‌های اجتماعی و احیانا تمدنیِ آن است. نظام ارزشیِ «خدمت» در اربعین، اولا برخوردار از «خلوص خدمت» است (یعنی خدمت در برابر خدمت نیست، بلکه خدمت برای عشق است)، ثانیا خدمت به همه است (همه فارغ از دسته‌بندی‌های فرهنگی، قومی، و حتی مذهبی مشمول خدمت هستند)، ثالثا خدمت همه جانبه است  و همه زندگیِ خادم، حتی سایۀ شخص خادم (خدمت سایه) از جمله نذر و نذورات فرد خادم و در خدمت زوار قرار می‌گیرد. بر خلاف آنچه که در تاریخ خدمت تبشیری‌ها در مسیحیت بوده که خدمت در آن راهی بوده است برای توسعه استعمار غرب، خدمت در اربعین امری معنوی، اخلاقی، و انسانی است که جامعه اربعینی را به خوشه‌ای از نیکی‌های متراکم و بلکه «خیر بزرگ جهانی» بدل می‌کند و آن را به آستانه‌های تمدن نزدیک‌تر می‌کند (تأمل کنید در آیۀ « مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ»). این خوشه‌های انباشته از نیکی‌ و خیر، که همه خیر بودن آن را به زبان فطرت فهم و درک می‌کنند (اساسا زبان خدمت زبان فطرت است)، نوعی از یگانگی و توحید اجتماعی را ایجاد می‌کند و این بار به جای آنکه تقریب مذاهب و یا گفتگوی بین‌الادیان در سالن‌های تشریفات معطل بماند، در موکب‌های حسینی توسعه می‌یابد. بدین‌سان به نظر می‌رسد اگر الگوی «خدمت» و الهیات پشتیبان آن را بتوان به یک نظریه و یا به یک مدل ارتباطی در مناسبات انسانی و اسلامی تبدیل کرد می‌توان زمینه را برای تحول اخلاقی و ترقی تمدنی در میان مسلمانان از بالکان تا بنگال و از شرق تا غرب فراهم نمود و افق‌های جدیدی را فراروی انسان معاصر  بازگشود. در این میان به نظر ضرورت دارد که نخبگان و کنشگران تمدنی در جهان اسلام نسبت به سرمایه‌های تمدنی در جهان اسلام (مانند حج و اربعین) بیش از پیش اعتنا بورزند و نسبت به سرمایه‌های تمدنی دنیای اسلام بهوش باشند که آنها در حصار دولت‌های عراق و عربستان نماند و تصمیم در بارۀ اکنون و آینده‌ی این سرمایه‌ها نیز نه به دست سیاستمداران بلکه به دست عالمان و دانشمندان دنیای اسلام تعریف و تعیین شود.   @Habibollah_Babai
4_5944876998483511950.pdf
823K
سوگواری و رهایی‌بخشی @Habibollah_Babai
AUD-20210925-WA0010.mp3
47.9M
سخنرانی دکتر حبیب‌اله بابائی در مورد "اربعین و الهیات خدمت" در پژوهشکده حج و زیارت @Habibollah_Babai
یادداشت‌های آمریکا (استقراض تمدنی) (قسمت 38) یک‌بار در کنفرانس انجمن بین‌المللی مطالعات تطبیقی تمدن‌ها که در شهر ریو برگزار شد از آقای دیوید ویلکینسون (از دانشگاه کلمبیا و سردبیر مجله World-Systems Research and the Comparative Civilizations Review) که تخصص‌اش مطالعه پدیده‌های بزرگ مانند امپراتوری‌ها، تمدن‌ها و سیستم‌های جهانی بود، پرسیدم که شما آمریکا‌یی‌ها که مدعی پایان تاریخ هستید، برای چی تطبیق تمدن‌ها را دنبال می‌کنید؟ ایشان در پاسخ به من گفت که ما در تطبیق تمدن‌ها نقطه‌های ضعف خود و نقطه‌های قوت دیگر تمدن‌ها را می‌شناسیم و آنگاه در صدد کسب نقطه‌های قوت دیگران و رفع نقطه‌های ضعف خود برمی‌آییم. نمونه‌های این استقراض تمدنی را من در جاهای مختلف دیدم. در کنفرانس اتریش در دانشکده الهیات اینسبورگ که در مورد «ژیرارد و اسلام» شکل گرفته بود، روز کنفرانس به پروفسور پالاور گفتم که سه‌شنبه آمدم محل کارتان، تشریف نداشتید، به من گفت که حمام بودم. ایشان همین لفظ حمام (Hammam) را به کار بردند. پرسیدم که حمام کجاست؟ ایشان نشانه‌هایی که از حمام به من گفتند همان چیزی بود که از حمام در فرهنگ خود داشتیم که الان متأسفانه نوعا تبدیل به خرابه‌ شده‌اند. مورد دیگر را یکی از اساتید در دانشگاه وین در مورد استقراض تمدنی و شاید سرقت علمی به من گفت. ایشان به من گفت که 70درصد از آثاری که شما در حوزه علمیه در ایران منتشر می‌کنید بی‌فایده است. از 30 درصد باقیمانده، 20 درصد از آثار خوب است، ولی 10 درصد از این آثار بسیار عالی است. بعد ایشان اشاره کردند که برخی اساتید در دانشگاه وین این 10 درصد از آثار حوزه را رصد می‌کنند و آنها را بخوبی می‌شناسند و می‌خوانند و آنگاه آن را به اسم خود در دانشگاه مطرح می‌کنند. به نظرم از این قبیل سرمایه‌های تمدنی فراوان در شرق و در جهان اسلام وجود دارد که ما از آن فهم تمدنی نداریم و قدرِ آن را نمی‌دانیم، ولی دیگرانی هستند که قدر آن را می‌دانند، آن را فهم می‌کنند و گاه غبطه آن را می‌خورند و اگر بتوانند از آن در بستر فرهنگی و تمدنی خود شبیه‌سازی می‌کنند. یکی از دوستانی که همراه با پدرش در واتیکان به دیدار پاپ رفته بود، می‌گفت پاپ رو کرد به پدرم و پرسید که چه طور است که جوانان شما این قدر برخوردار از شور معنوی هستند، ولی جوانان ما در غرب فاقد این شور معنوی هستند؟ بعد خودش پاسخ داده بود که خُب شما شرقی هستید و ما غربی.  @Habibollah_Babai
آنچه ما نمی‌خواهیم در مورد "ترجمه" بدانیم! (بمناسبت روز ترجمه) (قسمتی از مقاله "ریشه‌های فقدان خودمشاهده‌گری در میان نخبگان مسلمان") .... غفلت از جهان اسلام در مطالعات اجتماعی و جامعه‌شناختی در موسسات کشورهای اسلامی را می‌توان برای مثال در بیان دکتر احمد هاشمی (دانشگاه آکسفورد) در موضوع «ترجمه در جهان اسلام» دید و بی‌توجهی نخبگان جامعه‌شناس در ایران به عنصر «ترجمه» در پاسخ به سئوال راقم این سطور دید: «در حوزه مطالعات ترجمه کارهای زیادی دیده‌ام، اما کسی که جهان اسلام را رصد کرده باشد به خاطر نمی‌آورم. اصولا کمتر پژوهشگر ایرانی را می‌شناسم که نگاه جامع و روشمندی به تحولات فکری جهان اسلام کرده باشد و دست کم پنج جغرافیای فرهنگی جهان اسلام (دنیای عرب با سه محور مغرب عربی، مصر و شام، و حجاز، ایران یا جوامع پارسی‌گو Persianate Societies که شامل افغانستان و تاجیکستان هم بشود، ترکیه و پیشتر عثمانی که حوزه فرهنگی بالکان را هم دربر دارد، و شبه قاره و جنوب شرق آسیا با سه محور پاکستان و اندونزی و هند، و نیز آسیای میانه و قفقاز را در تحقیقاتش پیش چشم داشته باشد.» همین مسئله در مورد «ترجمۀ کتاب» در جهان اسلام نیز صادق است. مثلا عناوین مربوط به کتاب کودک در هشت ماه از سال 1397 در ایران 5400 عنوان بوده که از آن تعداد 4500 عنوان کتاب ترجمه بوده، و به اذعان معاون فرهنگی وزارت ارشاد (محسن جوادی)، 70 درصد از فروش کتابِ کودک نیز به کتاب‌های ترجمه‌ای اختصاص داشته است. جامعه‌شناسان این پدیده ترجمه و ریشه‌ها و پیامدهای اجتماعی آن را در ایران و سپس در جهان اسلام مطالعه نمی‌کنند. در این باره اساسا آمار مقایسه‌ای در ترجمه کتاب کودک در ایران و سایر کشورهای اسلامی وجود ندارد، و کسی هم در حوزه و دانشگاه‌ به پیامد فرهنگی ترجمه‌های «کتاب کودک» و آیندۀ نسل مسلمان در این جامعه مسلمانان نمی‌نگرد. این قصه بنابه گفتۀ محسن جوادی، در ساحت‌های اندیشه‌ای در ایران در همان سال (1397) نیز صادق است. در هشت ماه نخست از سال 97 در ایران، هزار و سیصد عنوان کتاب، تألیف شده، و دوهزار و دویست کتاب ترجمه شده است. با این همه نمی‌دانیم واقعیت ترجمه اندیشه‌ها و اندیشه‌های ترجمه‌ای در کشورهای ترکیه، مالزی، عربستان، تونس، و غیره چگونه است و معنای پراکندگی آمار در حوزه تألیف و ترجمه، در حوزه علوم اسلامی و علوم انسانی، در حوزه زنان و مردان، و در حوزه کودکان و بزرگسالان چیست و آیندۀ آن نیز چه خواهد بود؟ همین‌طور امروزه ما فاقد اطلاعات لازم و طبقه‌بندی داده‌های ضروری در موضوع کتاب در دنیای اسلام هستیم. در این باره علم‌سنجی‌های دقیقی در حوزه نشر کتاب، موضوعات و پراکندگی آن درپروژه‌های تألیفی و ترجمه‌ای، و زبان‌ و یا زبان‌های تألیفات در جهان اسلام و بُرد علمی و فکریِ آثار متفکران مسلمان در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی انجام نشده است و ما در این باره ذهنی نسبتا تاریک نسبت به وضعیت تفکر (در علوم اسلامی و در علوم انسانی) و آیندۀ فکری مسلمانان و پیامدهای اجتماعی و سیاسی و یا حتی اقتصادیِ «کتاب در دنیای اسلام» داریم. مثلا در همین موضوع «کتاب» در ایران و بلکه در جهان اسلام نمی‌دانیم چه میزان از آثار کنونی مسلمانان قابلیت ترجمه به زبان‌های جهان اسلام (اردو، عربی، فارسی، استانبولی، مالایایی و غیره) دارد، و چه تعداد و چه گونه‌هایی از آن قابلیت انتشار در سطح بین‌الملل را دارد. گفتنی است موضوع غرب‌زدگی در امر ترجمه و تألیف صرفا یکی از نمونه‌های غرب‌زدگی است که جامعه‌شناسان کمتر به آن می‌پردازند و به ندرت ریشه‌ها و پیامدهای آن را نشان می‌دهند. این در حالی است در موضوعات اندیشه‌‌ای در دنیای اسلام، نوعا ترجمه بر تألیف غلبه کرده و تولید اندیشه توسط اندیشمندان مسلمان در حوزه‌های علوم انسانی نیز به محاق رفته است (شما مثلا ببینید وضعیت عدالت‌اندیشی را در دنیای اسلام)؛ و ثانیا هیچ مطالعه روشنی از عنصر ترجمه در جهان اسلام (در یک نگرش تطبیقی به «ترجمه درایران»، «ترجمه در ترکیه»، «ترجمه در مالزی» و «ترجمه در جهان عرب») وجود ندارد (فقدان جامعه‌شناسی «ترجمه» در دانشگاه‌های اسلامی)، و ما نمی‌دانیم که دنیای اسلام با انبوهی از ترجمه‌ها از زبان‌های اروپایی ـ آمریکایی به زبان‌های اسلامی به چه سمت فکری و یا فرهنگی پیش می‌رود. @Habibollah_Babai
یادداشت‌های آمریکا قسمت 39 (مراسم کافی‌خوران اساتید) یکی از مراسم‌های ساده و البته بسیار موثر در روابط علمی و آکادمیک دانشگاهی، روابط غیر رسمی اساتید با یکدیگر بود. به رغم مشکلاتی که مدرنیته و ماشینی‌شدن انسان دربرداشته است، دست‌کم می‌توان غرب را در این نقطه و در فرایند علمی و دانشگاهی‌اش به روش‌های انسانی نزدیک‌تر دید.  اساتید دانشگاه یو وی ای ابتدای هر ترم یک مراسم کافی‌خوران داشتند که در آن مراسم با درس‌های ترمی همدیگر آشنا می‌شدند و در پی این اطلاع از فعالیت‌های آموزشی یکدیگر، برخی از دانشجویان خود را برای استفاده از کلاس‌های اساتید دیگر مطلع و راهنمایی می‌کردند و بلکه حتی گاهی خودشان در درس‌ برخی اساتید حضور می‌یافتند. نمونه این را من در کلاس کِوِن هارت در موضوع «تثلیث» دیدم که علاوه بر دانشجویان، برخی اساتید هم در آن حضور می‌یافتند. در موسسه مطالعات پیشرفته در فرهنگ، ما هر هفته روزهای سه‌شنبه مراسم کافی‌خوران داشتیم که در آن اساتید و محققان به گفتگوهای غیر رسمی با هم می‌پرداختند و نسبت به فعالیت‌های پژوهشی یکدیگر اطلاع پیدا می‌کردند. در دانشکده الهیات دانشگاه اینسبورگ، اساتید نه هر هفته، بلکه هر روز از ساعت 4 عصر تا 4.20 فقط به مدت بیست دقیقه در محل قهوه‌خوری‌ (یا  همان آبدارخانه) دانشکده جمع می‌شدند. من به همراه یکی از اساتید دانشگاه به مناسبتی در یکی از این بیست‌دقیقه‌ها حضور داشتم. تجربه جالبی بود. یکی از اساتید به من گفت که این 20 دقیقه جمع شدن‌ها بسیاری از ناهماهنگی‌های ما را برطرف می‌کند و مشکلات اداری ما را هم حل می‌نماید. در دانشگاه ویرجینیا هم نه فقط اطراف دانشگاه پر از کافه‌ بود و اساتید و دانشجویان به مناسبت‌های مختلف علمی برای گفتگو به آنجاها می‌رفتند، بلکه بسیاری از سالن‌های مختلف دانشگاه نیز کافه‌های مخصوص به خود داشت. مثلا شما برای اینکه بخواهید در کتابخانۀ دانشگاه با یکی از دوستان گفتگو داشته باشید لازم نبود از کتابخانه بیایید بیرون. علاوه بر اتاق‌های شیشه‌ایِ گفتگو در مخزن کتابخانه، خود کتابخانه هم کافی‌شاپ مجزایی داشت که می‌شد به راحتی برنامه و قرار گپ و گفت با اساتید و یا دانشجویان را درآنجا برنامه‌ریزی کرد. @Habibollah_Babai
PSQ_Volume 24_Issue 93_Pages 73-90.pdf
2.04M
مقاله "فقدان خودمشاهده‌گری در مسئله‌های تمدنی جهان اسلام" @Habibollah_Babai
📢 اداره بین‌الملل دانشگاه باقرالعلوم (ع) با همکاری سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برگزار می‌کند: 📶 👨🏻‍💻 وبینار تخصصی اسلام‌شناسی به زبان انگلیسی با موضوع: مؤلفه‌ها و شاخصه‌های تمدن نوین اسلامی 🔰 با ارائه حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر حبیب‌الله بابائی 📆 چهارشنبه 21 مهر ماه ١۴٠٠ 🕰 ساعت ۱۰:۳۰ تا ۱۲ 📎 yun.ir/b50xi8 ✅ شرکت برای عموم اساتید و دانشجویان علاقه‌مند آزاد است. 🌏 اداره بین‌الملل دانشگاه باقرالعلوم (ع) @BouNEWS @Habibollah_Babai
جلسات ماراتونی سرگروه‌های پژوهشی "امداد فرهنگی"، مجتمع طلائیه، کاشان قریب به سه سال است که پنج گروه‌ پژوهشی در دفتر تبلیغات اسلامی (میز مسائل اجتماعی) تجربه‌نگاری از طلاب و مبلغین امدادی را آغاز کرده‌ است. اکنون بحمدالله این کلان‌پروژه به اتمام رسیده و عن‌قریب از دانش‌ ضمنی شکل‌گرفته از متن تجربه‌های زیسته‌ی طلبه‌های جهادی رونمایی خواهد شد. آنچه از دیشب تا عصر امروز در قالب چهار جلسه‌ی سه‌ساعته با حضور آقایان دکتر مولائی، دکتر کاظمی، دکتر نوروزی، دکتر پرکان، دکتر یاسی، دکتر مومن، دکتر ذوالفقاری و سرکار خانم دکتر میر علی ملک در مجتمع طلائیه کاشان رخ داد، بررسی نهایی تک‌تک پروژه‌ها و گفتگو درباره تجارب امدادگری‌ طلبه‌های گمنام در بسترهای آسیب‌خیز اجتماعی (مثل زندان، حواشی شهرها و ...) بود. این مجموعه پروژه‌ها مسئله‌های جدید، ادبیات نو، و رویکردهای متفاوتی را در مواجهه با آسیب‌های اجتماعی ارائه می‌کند. امید است بتوان از آن در راستای توسعه دانش امداد فرهنگی و کنترل آسیب‌های اجتماعی استفاده کرد. @Habibollah_Babai
دبیرخانه مطالعات راهبردی مهدویت استان لرستان برگزار می کند: سلسله سخنرانی های «مهدویت و تمدن اسلامی» جلسه اول: «امید در تمدن اسلامی» سخنران: حجه الاسلام و المسلمین دکتر حبیب الله بابایی- ریاست پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی زمان: سه شنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۰- ساعت ۱۹ مکان: تالار جلسات آنلاین نهاد رهبری دانشگاه آزاد اسلامی استان لرستان به آدرس 👇: https://www.skyroom.online/ch/lums/moradian 🌹مقدم کلیه اساتید و علاقمندان را گرامی می داریم. ✍️ دبیرخانه مطالعات راهبردی مهدویت استان لرستان @Habibollah_Babai
یادداشت‌های آمریکا قسمت چهلم (دیپلماسی سوهان قم) همان‌طور که پیش از این گفتم، یکی از راه‌های ارتباطی من با اساتید بیشتر به صورت غیر رسمی و خارج از مسیر اداری و دانشگاهی بود. در این باره دعوت از اساتید برای ناهار و شام در فضای خانه و خانواده، راه‌های شناخت ما را نسبت به دغدغه‌ها و مسئله‌ها و نگاه‌های اساتید هموار می‌کرد. علاوه بر ناهار و شام، شیرینی‌های سنتی در ایران و محصولاتی که در ایران و یا کشورهای اسلامی وجود دارد نیز از جمله زمینه‌های آشنایی و ارتباطات فرهنگی جهان اسلام با دنیای غرب است. ما با خودمان چند جعبه شیرینی گز به آمریکا برده بودیم که در تسهیل ارتباطات فرهنگی‌مان با برخی از اساتید آمریکایی مفید بود. در سفری که بعدها به اتریش داشتم یکی از اساتید دانشگاه اینسبورگ به من سفارش رُطب (خُرما) داده بود و می‌گفت که ما در اتریش خرمایی مثل رطب ایران نداریم. چند جعبه رُطب که ارزشی بیش از صد هزار تومن نداشت، برخی از روابط علمی و فرهنگی من را در اینسبورگ آسان کرد. اخیرا در سفری که با دکتر محمدرضا بهمنی به شهر سوجو در چین داشتم چند قوطی سوهان کره‌ای از قم بردیم که دو جعبه از آن را در وقت استراحت روی میز پذیرایی قرار دادیم که همین مایه سئوال و گفتگو بین  ما و برخی اساتید حاضر در کنفرانس ‌شد. چند قوطی از آن را هم به برخی از اساتید موثر در انجمن ISCSC دادیم که بعدها همان در ارتباطات علمی ما و تهیه منابع از همین اساتید تأثیر مثبت گذاشت. @Habibollah_Babai
یادداشت‌های آمریکا، قسمت چهل و یکم (آرایش بانوان) در تجربه دو ساله‌ام در آمریکا به جرأت می‌توانم بگویم کسی از خانم‌ها را ندیدم که آرایش غلیظی کرده باشد. خانم‌ها حتی در مراسم‌های رسمی دانشگاه یا مدرسه آرایش خیلی ساده‌ای داشتند. به نظرم یکی از علت‌های نداشتنِ آرایش، نقش‌های غیرجنسی بانوان در دانشگاه بود. به بیان دیگر، زن‌ها دست‌کم در دانشگاه کارکرد جنسی نداشتند. کارکردهای اجتماعی بانوان (درست یا غلط) و همین‌طور کارکردهای علمی و دانشگاهی و تحقیقاتی خانم‌ها، موجب شده بود که اعتماد به‌نفس بانوان رشد کند و بدین‌ترتیب نقش جنسی آنها نیز در حاشیه باشد. حتی خیلی از خانم‌ها در کلاس‌های دکتری کمترین آرایش را نداشتند و تمرکزشان بر فعالیت‌های علمی‌شان بود. من از آنچه در آمریکا و سپس در ایران (در نگاه مقایسه‌ای) یافتم این بود که هر میزان شخصیت و سرمایه‌های وجودیِ بانوان تنزل پیدا می‌کند، ظاهرگرایی و آرایش زنان بیشتر می‌شود، و هر مقدار بانوان به جهت علمی و اجتماعی رشد می‌کنند، ظاهرگرایی و بازی با ظرافت‌های زنانه در میان آنها کمتر می‌‌شود. @Habibollah_Babai
«یتیم» در تمدن اسلامی (به مناسبت ولادت با سعادت رسول گرامی اسلام ص)   برای تمدن و تمدنی بودن شاخص‌های مختلفی در ادبیات جدید ذکر شده است. یکی از شاخص‌های تمدن در ادبیات امروز، تأمین حقوق ضعیفان (مانند زنان، اقلیت‌ها، معلولان و احیانا فقرا) است که از جمله شاخص‌های پنهان ولی بسیار مهم در فرایند تمدنیِ تمدن‌هاست (Bruce Mazlish, Civilization in a Historical and Global Perspective). به رغم توجه به حقوق ضعیفان در ادبیات تمدنی جدید، موضوع «یتیم» و تکریم او به مثابه شاخص در تمدن‌ها کمتر و شاید اصلا مورد بحث قرار نگرفته است. این شاید بدان سبب است که مسئله یتیم و وضعیت ایتام در نظام صنعتی، در قالب کودکان بی‌سرپرست، کودکان رهاشده، و کودکانِ کار (بعد از انقلاب صنعتی و سپس بعد از جنگ‌ جهانی دوم) و اخیرا کودکانِ تک‌والدینی، که یک آسیب تلقی می‌شوند، نمی‌تواند شاخصی برای یک تمدن به حساب آید، لیکن در تمدن اسلامی می‌توان از شخصیت یتیم، کرامت یتیم، و بلکه عزّتِ یتیم، که نه فقط یک آسیب بلکه یک فرصت تلقی می‌شود، به مثابه یک شاخص مهم و البته متمایز و متفاوت از شاخص‌های مدرن تمدنی سخن گفت. وجود آموزه‌های دینی و فرهنگ اسلامی برآمده از کتاب و سنت در میان مسلمانان موجب شده است که یتیم در میان مسلمانان نه صرفا یک فرد آسیب‌دیده‌ای که باید به او ترحم کرد (نگرش و کارکرد سلبی)، بلکه به مثابه فردی که تحت ولایت خاصۀ الهی است (الم یجدک یتیما فآوی) مورد احترام و گاه عزت قرار گرفته و همین نیز زمینه را برای رشد و ترقی یتیم در جامعه اسلامی فراهم نموده است (نگرش و کارکرد ایجابی) . همین که خداوند خود را حامی و متولی یتیم نامیده و نسبت به ظلم بر یتیم هشدار داده، باعث شده است که مومنان در حفظ اموال یتیم (در مذمت آکل مال الیتیم)، در تکریم یتیم (خیر بیوتکم فیه یتیم مُکرّم)، در ترحم بر یتیم (تحننوا علی ایتام الناس)، در پناه دادن بر یتیم (من آوی الیتیم)، در تأدیب و تعلیم و تربیت یتیم (ادّب الیتیم)، در نیکی بر یتیم (برّوا ایتامکم)، در شاد کردن یتیم (من فرح یتامی المومنین)، در نوازش یتیم (و لیمسح راسه) و در مراعات حقوق یتیم (من رعی الایتام)، اهل تقوی و مراقبت باشند (اتقوا الله فی الضعیفین النساء و الیتیم) و زمینه‌های لازم را برای رشد و ترقی و تعالی یتیم در جامعه اسلامی فراهم آورند. رویکرد ایجابی به یتیم، علاوه بر آموزه‌های دینی در کتاب و سنت، ریشه در نگرش‌های تحلیلی و اجتماعی هم می‌تواند داشته باشد. اینکه مثلا هرچند فقدان پدر خلاءهای محبت را برای فرد یتیم ایجاد می‌کند، محبت‌های بسیاری از سوی اطرافیان و بستگان برای یتیم فعال می‌کند، که نمونه آن را می‌توان در محبت برخی عموهای پیامبر اسلام بعد از رحلت عبدالله (پدر پیامبر) مشاهده کرد. شکل‌گیری موج محبت به یتیم بعد از فقدان پدر، خود یک پدیده جدید اجتماعی و برخوردار از ظرفیت انباشته انسانی و سرمایۀ اجتماعی است. علاوه بر این، هرچند فقدان پدر موجب یتیمیِ فرد می‌شود، نوعی از مسئولیت زودهنگام و استقلال در نظر و عمل را برای فرد یتیم ببار می‌آورد و رشد و ترقی او را سرعت می‌بخشد. همین حس تنهایی و ضرورت بازسازی خود موجب می‌شود که یتیم‌ها نه فقط نسبت به خود بلکه نسبت به دیگر افراد بی‌سرپرست نیز احساس مسئولیت ‌کنند و در رفع محرومیت دیگران تلاشی مضاعف از خود نشان دهند. نکته ایجابی دیگر در یتیم، گذرکردن از تابوهای قدیمی و جهش به سمت فضای جدید و دنیایی متفاوت است که گاه موجب می‌شود سیر طبیعی تکامل اجتماعی از نسل گذشته به نسل بعدی، سیری سریع و جهشی خارق‌العاده در فرد یتیم بوجود آید و فاصله‌ مثبت در ناحیه نسل‌ها را در کمترین زمان طی کند... ادامه 👇👇 @Habibollah_Babai
ادامه مطلب بالا 👇👇 اکنون به رغم اینکه موضوع «یتیم» در اندیشه اسلامی (قرآن و روایات) و در تاریخ اسلام موضوع برجسته و بسیار مهم است، لیکن نه محققان تاریخی و دپارتمان‌های تاریخ اسلام به آن پرداخته‌اند و مثلا کتابی در باب «تاریخ یتیم در اسلام» نوشته‌اند، و نه اندیشمندان در حوزه علوم اجتماعی و جامعه‌شناسی در مورد فرصت‌ها و تهدید‌های یتیم در جامعۀ اسلامی و جهان اسلام اندیشه می‌کنند و نسبت به آیندۀ تمدنی آن توجه می‌کنند. فقدان نگاه تاریخی به موضوع یتیم باعث شده است که ما ندانیم که یتیم‌هایی مانند حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در تاریخ اسلام در چه مکانیسمی تبدیل به کنشگران تمدنی و افرادی در مقیاس امت (یتیم ـ امت) شده‌ و توانسته‌اند نظام جدیدی از مناسبات کلان انسانی را رقم بزنند. و همین‌طور فقدان نگاه اجتماعی و حتی تمدنی به موضوع «یتیم» در اکنون جهان اسلام موجب شده است که نخبگان ما در بارۀ وضعیت جامعۀ یتیم‌ها در دنیای معاصر اسلام و آسیب‌ها و فرصت‌های موجود آن نیاندیشند و سیاستگزاری‌های فرهنگی و حتی تمدنی مربوط به یتیم را به انجام نرسانند. این در حالی است که علاوه بر ایتام برجا مانده از فوتی‌های حوادث طبیعی (سیل و زلزله) و فوتی‌های کرونایی، در امروز جهان اسلام که آغشته به جنگ‌های مذهبی و قومی (البته با حمایت غرب) بوده است، موضوع یتیم یکی از مسئله‌های جاری جهان اسلام در لبنان، یمن، عراق، سوریه، و حتی ایران امروز (فرزندان برجامانده از دوران دفاع مقدس و دفاع حرم) است. در این باره، همان‌طور که بی‌توجهی عالمان و پژوهشگران می‌تواند زمینه را برای آسیب‌زایی و آسیب‌پذیری یتیمان در جامعه جهانی اسلام فراهم سازد، توجه و تأکید بر موضوع یتیمان دنیای اسلام از جهاتی می‌تواند فرصت‌ها و ظرفیت‌های جدیدی را در رشد و تعالی جمعیت متفاوت و شکل‌گیری نسل یتیم ـ امت‌ها (یتیمانی که می‌توانند در سطح امت اسلام نقش‌آفرینی کنند) خلق نماید.  @Habibollah_Babai
لینک مقاله‌ای که سال ۹۰ در باره الهیات عملی در مجله نقد و نظر منتشر شد http://jpt.isca.ac.ir/article_458.html @Habibollah_Babai
دوره کوتاه‌مدت "عدالت اجتماعی" در پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی، گروه "عدالت اجتماعی" لینک ثبت نام؛ https://b2n.ir/z46685 @Habibollah_Babai
حبیب‌اله بابائی
ادامه مطلب بالا 👇👇 اکنون به رغم اینکه موضوع «یتیم» در اندیشه اسلامی (قرآن و روایات) و در تاریخ اسلام
ملاحظه جناب دکتر علی بیات استاد دانشگاه تهران در باره یادداشت "یتیم" 👇👇 موضوع و مسئله ضعیفان(فقرا، مساکین، ایتام و ....) از دو منظر بایسته توجه و تامل است. اول به لحاظ آسیب شناسی حیات فردی و اجتماعی که امری طبیعی و قهری است و به دلایل مختلف برای خیلی افراد پیش می آید و علت آسیب هم از دست دادن یا رفتن سرپرست یا ولی و قیمت است . دوم که مهمتر و اساسی تر از اولی است مدیریت و راه و روش جبران آسیب است یعنی جایگزینی ولی و سرپرست است. اما موضوع ولایت و سرپرست خود دو مفهوم و تعیّن و مصداق دارد یکی سرپرست در امور معیشت و تمشیت حیات فردی شخص یتیم و دیگری سرپرست در امور تمشیت حیات جمعی و اجتماعی و خصوصا در حوزه امور فکری-فرهنگی، سیاسی و .... است. مفهوم اول آسیب و عوارض منفی یتیمی را برای فرد یتیم منتفی می کند اما مورد دوم یعنی ولایت عامه الهی و ولایت خاصه معصومین علیهم السلام آسیب ها و عوارض ضلالت، تباهی و بی پناهی ناس یا مردم را منتفی می سازد و این ناظر است به همان کلام نبی مکرم اسلام که انا و علی ابوان هذه الامه. - یعنی حق ولایت تشریعی( پدری یا ابوّت نبوت و امامت بر همه امت). والسلام علی ماهدانا الله. @Habibollah_Babai
یادداشت‌های آمریکا، قسمت چهل دوم (خدایا چرا رهایم کرده‌ای؟) در مواجهه با مسیحیان و گاه گره‌های عقیدتی آنها، رویکرد سخت و صلبی نداشتم. گاه کمک می‌کردم که مسیحی در مسیحی بودن‌اش اهل عمق و اعتقاد باشد. زمانی باآقای بل وایدر در مرکز مطالعات مسیحی گفتگو می‌کردم. به این نکته از کلام حضرت عیسی ع بر بالای صلیب در باور مسیحیان رسیدیم که «خدایا چرا رهایم کرده‌ای؟ (why have you forsaken me?). این یکی از گره‌های عقیدتی بل وایدر که خود دکترای انجیل داشت و یک مرکز مسیحی را هم مدیریت می‌کرد، بود. اینجا من در صدد توجیه بیان عیسی مسیح در باور وایدر برآمدم که شاید پیامبر شما اینجا از زبان دِلال و ناز استفاده کرده است. وایدر زبان ناز و دلال در دعا را نمی‌دانست. توضیح دادم که ما در ادبیات و در ادعیه اسلامی زبان دلال داریم که نه زبان اعتراض بلکه زبان ناز و نیاز است و خود راهی است برای تقرب و نزدیکی بیشتر به خدا. همین جمله بل وایدر را بسیار مبتهج کرد و احساس کرد که من عقدۀ عقیدتی‌اش را گشودم.   همسرم مدت‌ها با خانم کِلی از مبلغه‌های مسیحی گفتگوهایی داشت. بحث‌شان به توحید و تثلیث کشیده بود. در ادامه گفتگوها خانم کِلی به جهت باور و عقیده تثلیث‌اش کم‌کم دچار مشکل می‌شد. به همسرم گفتم که اگر می‌توانی توحید را به جای تثلیث در باور او بنشانی، خب گفتگو را ادامه بدهید، ولی اگر نمی‌توانی به جای تثلیث عقیده‌ای ایجاد بکنی، بحث را ادامه ندهید و در عقیده‌اش خللی ایجاد نکن. این بدان سبب بود که به نظرم باور به مسیحیت و حتی تثلیث در فضای سکولار و دنیوی غرب بهتر از بی‌باوری محض و بی‌ایمانی مطلق بود. البته بعدها در مورد توحید در مسیحیت دیدیم که اساسا برخی از مسیحیان خود اهل توحید هستند. این رویکرد را در کلاس تثلیث کِوِن هارت دیدم که از تثلیث و نسبت بین پدر و پسر و روح‌القدس خوانش توحیدی ارائه می‌کرد و آنگاه می‌گفت که ما توحیدی فکر می‌کنیم در حالی که قرآنِ مسلمانان ما را تثلیثی می‌خواند! یکی از بانوان مسیحی در گفتگو خصوصی‌ با خانواده ما با نگرانی اظهار می‌کرد که باور ما توحیدی است ولی این باور را از عموم مسیحیان پنهان می‌کنیم تا مبادا ما را تکفیر کنند.  @Habibollah_Babai
یادداشت‌های آمریکا، قسمت ۴۳ (جشن هالووین) یکی از جشن‌های جالب در آمریکا جشن هالووین  روز 31 اکتبر بودکه توأم با وحشت و لذت بود. فارغ از آنچه که ویکی‌پدیا در مورد هالووین نوشته و آن را یکی ازآیین‌های مسیحیت غربی و برای یاد گذشتگان و قدیسان و شهدای مسیحی قلمداد کرده، آقای مک‌دونالد یکی ازدوستان مسیحی‌ام آن را جشن اجنّه می‌دانست و می‌گفت که به باور مردم در این روز، جنّ‌ها به درب منازل مردم مراجعه می‌کنند و با گرفتن شکلات شرّشان را کم می‌کنند. متن جشن هالووین هم حرف جناب مک‌دونالد را تأیید می‌کرد و نه توضیح ویکی‌پدیا را. اساسا مسیحیان از شرکت در این جشن خودداری می‌کردند و آن را به لحاظ عقیدتی درست نمی‌دانستند. به خاطر همین موضوعِ جنّ در این جشن بود که بسیاری از افراد در این روز لباس‌های ترسناک و شبیه جنّ به تن می‌پوشیدند و مردم هم در مقابل به آنها و افرادی که در این جشن حضور می‌یابند شکلات پخش می‌کردند. شکلاتی که در این روز بین کودکان و مردم توزیع می‌شود شاید در هیچ روزی از  ایام سال تکرار نمی‌شود. به رغم خرافی بودن جشن هالووین، این جشن بسیار مورد استقبال عموم مردم بود، و برای من همواره این سئوال مطرح بود که دنیای مدرن و جهان علم چه‌طور به خرافه رو می‌آورد و از آن چنین سراسیمه استقبال می‌کند؟ بعدها فهمیدم که آنچه روح دنیای غرب امروز را شکل می‌دهد ضرورتا نه علم، بلکه پول یا دلار (به قول رضا امیرخانی در کتاب بیوتن) است و هر آنچه که می‌تواند در خدمت نظام سرمایه‌داری و کارخانه‌های بزرگ شکلات در آید و چرخه اقتصادی آن را سهل‌تر بچرخاند و لو اینکه از جنس خرافه باشد (مثل هالووین یا مانند فال‌گیری) و یا از جنس دین باشد (مثل مراسم کریسمس) مورد استقبال نظام بازار و سرمایه‌داری قرار می‌گیرد.  @Habibollah_Babai
✍️کنفرانس وحدت ابوظبی؛ رقیبی تازه برای گفتمان رو به افول تقریب در تهران 🔹شورای جهانی جوامع مسلمان () اعلام کرد که کنفرانس بین‌المللی "وحدت اسلامی: مفهوم، فرصت‌ها و چالش‌ها" از 12 تا 14 دسامبر در ابوظبی پایتخت این کشور و تحت حمایت شیخ نهیان بن مبارک آل نهیان وزیر و ، و با مشارکت بیش از 500 رهبر، محقق، متفکر و روشنفکر از 140 کشور جهان برگزار می‌شود. 🔹دکتر علی راشد النعیمی، رئیس شورای جهانی جوامع مسلمان در اعلام جزییات کنفرانس در یک نشست خبری تصریح کرد که اهمیت این کنفرانس ناشی از نیاز به ارائه یک گفتمان فکری و دینی است که خلأ موجود در این عرصه را در میان مسلمانان کشورهای مختلف جهان پر می‌کند و به چالش «هویت و احساس تعلق» نزد مسلمانان معاصر می‌پردازد و این بر تقویت نقش پیشگام و اندیشمندان اسلامی برای راهنمایی مسلمانان در این عرصه و ارائه یک پیشنهاد فکری و قانونی منطبق با تاکید می‌کند. 🔹شورای جهانی جوامع مسلمان یک سازمان بین المللی غیردولتی است که مقر آن در ابوظبی است و بیش از 900 سازمان و نهاد اسلامی از 142 کشور جهان را تحت پوشش خود دارد. این شورا را می‌توان نسخه اماراتی « الأسلامی» عربستان سعودی دانست. 🔹این مرکز به گفته خود اهدافی همچون تحکیم سازمان‌ها و انجمن‌های فعال در جوامع مسلمان، تجدید فکر، بهبود عملکرد و هماهنگی بین آنها را دنبال می‌کند و برای دستیابی به این هدف، به ادغام جوامع و اقلیت‌های مسلمان در کشورهای خود به گونه‌ای که شهروندی کامل و مسلمان به شمار آیند، کمک می‌کند. 🔹ظاهرا مهم‌ترین موضوع غایب در ابوظبی چنانکه خود را در گفته‌های علی راشد النعیمی، رئیس شورای جهانی جوامع مسلمان، نشان می‌دهد، مسأله خواهد بود که بی‌شک با توجه به معامله قرن و توافق ما بین اسرائیل و امارات، گامی در تعارض با اهداف و منافع رژیم صهیونیستی برداشته نمی‌شود. 🔹گفتنی است که سه‌شنبه ۲۷ مهرماه، در تهران سی و پنجمین کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی با شعار «اتحاد اسلامی؛ صلح و پرهیز از تفرقه و تنازع در جهان اسلام» برگزار شد. 🔹در کنفرانس تهران علامه از علمای اهل سنت و رهبر ، تاکید کرد که کشورهایی مانند ، و ، باید سازمانی همچون «مجمع تقریب» تشکیل دهند و کارهایی که در ایران برای نزدیک‌کردن مذاهب اسلامی انجام می‌شود، در این کشورها نیز در دستور کار قرار گیرد. 🔹چنین می‌نماید که امارات به خوبی به خلأ گفتمان و در میانه گفتمان اصلی خود مبنی بر تسامح، مدارا و هم‌زیستی پی برده است. این در حالی است که عربستان با توجه به گفتمان دینی مبتنی بر سلفیت و با توجه به تعارض‌های جدی با ایده تقریب، که خود را در آثار کسانی همچون ناصر القفاری نشان داده است، با وجود حرکت به سمت اسلام معتدل، همچنان با ادعای تقریب و وحدت اسلامی فاصله جدی دارد. 🔹بی‌شک با توجه به تعارض خاستگاه‌های فکری ایران و امارات در نگاه به مسأله وحدت، باید کنفرانس وحدت ابوظبی را در صورت برگزاری قوی و استقبال علما و اندیشمندان جهان اسلام، رقیبی جدی در آینده‌ای نزدیک برای کنفرانس وحدت تهران و گفتمان آن دانست. این در حالی است که انتقادها به عملکرد ضعیف سازمان مذاهب اسلامی و کنفرانس سالانه آن مدت‌ها است بالا گرفته است و با ادامه این روند باید امارات را پیروز این جدال گفتمانی دانست. @dolatedin @Habibollah_Babai
یادداشت‌های آمریکا، قسمت۴۴ (خودکشی‌های پل گلدن‌گیت) مدت کوتاهی که سانفرانسیسکو رفته بودم، با یکی از دوستان مقیم آنجا رفتیم پل معلق گُلدن‌گِیت. اطراف پل گلدن‌گیت با تورهای فلزی پوشانده شده بود. از رفیق ایرانی‌ام پرسیدم که فلسفه تورهای آهنی دور پل چیست؟ ایشان در جواب به من گفتند که برخی از جوانان برای خودکشی به پل گلدن‌گیت می‌آیند و از اینجا خودشان را پرت می‌کنند. تورهای آهنی برای جلوگیری از خودکشی جوانان است. امکان خودکشی و ذهنیت آن در دانشگاه نیز وجود داشت و اساتید مراقب آن بودند. علاوه بر کلاس «خودکشی» (suicide) در دانشگاه، که استاد و دانشجویان آن راه‌های جلوگیری از خودکشی را مطالعه می‌کردند، دیگر اساتید نیز همواره از اتفاقات پیرامونی‌شان مراقبت می‌کردند که نکند کسی دست به خودکشی بزند. روزی در محل اتاق پیتر اکس بودم و در مورد پروژه‌ام با ایشان گفتگو می‌کردم، که از پنجره اتاق دختر خانم دانشجویی را دیدیم که رفته بالای پشت‌بام. من فکر نمی‌کردم که این اتفاق ساده ممکن است مایه نگرانی باشد، خب دانشجویی رفته بالای پشت بام، و این می‌تواند ده علت مختلف داشته باشد. ولی اکس از دیدن این صحنه خیلی نگران شد و اولین چیزی که به نظرش رسید مسئله خودکشی بود. سریع از اتاق رفت بیرون تا بلکه اگر مسئله مربوط به خودکشی است، از آن جلوگیری کند. که البته و بحمدالله بخیر گذشت. آنچه در این باره برایم عجیب بود ذهنیت اکس در مورد دانشجویان و امکان انجام خودکشی در صحنه‌های عادی روزانه بود.  @Habibollah_Babai
«الهیات عملی» متفاوت است از «الهیات عمل‌گرا» الهیات عملی، اندیشیدن در باره عمل فردی و اجتماعی انسان به روش الهیاتی است. این نوع از الهیات که مسایل الهیاتی خود را از "خیابان" برمی­گزیند، در گام نخست به تحلیل و تفسیر الهیاتی از واقعیات اجتماعی و فرهنگی پرداخته، و سپس با نگرش انتقادی به آسیب­های ایمانی و دینی فرهنگ موجود، به طرح پیشنهاداتی برخاسته از منابع الهیاتی، برای گشودن راه زندگی ایمانی برای مومنان (حل معضل اندیشه دینی و زندگی دینی)، و همین­طور حل معضلات زندگیِ انسانِ غیر مومن تلاش می­کند. در تبیین ماهیت الهیات عملی و خاستگاه حوزوی آن در مسیحیت، باید به تفاوت بین «الهیات عملی» (practical theology) و «الهیات عمل‌گرا» (pragmatic theology) توجه کرد. هرچند الهیات عملی با تحفظ بر ماهیت الهیاتی بودن آن به تبیین رابطه میان عمل و نظر از یک سو، و نظر و الهیات از سوی دیگر بستگی دارد، ولی این الهیات وابسته به مبنای مارکسیستی و یا پراگماتیستیِ تحویل نظر بر عمل نیست. یعنی اگر الهی‌دانی امروزه بر عمل تأکید می­کند نه به معنای اولویت عمل اجتماعی و طرد معرفت نظری است و نه به معنای ارائه تعریف پراگماتیستی از معرفت (معرفت نه به مثابه صِرفِ بازنمود شیء بلکه تصاحب وجود آن شیء) است، بلکه در نگرش الهیات عملی آنچه مورد تأکید می­باشد قلمرو گستردۀ دین در زندگی و ظرفیت­های متون دینی برای مواجهه با مسایل عملی و اجتماعی در متن جامعه از یک سو، و شأن تحول­آفرین الهیات (الهیات نه فقط تفسیر می­کند بلکه تغییر می­دهد) از دیگر سو است. الهیات پراگماتیستی با الهیات عملی در این نکته نیز متفاوت است که الهیات پراگماتیستی یا عمل­گرا در تلاش است که الهیات را به حوزه عمل نزدیک کرده و آموزه­های الهیاتی را کاربردی سازد. در حالی که الهیات عملی در صدد مواجهه با مسائل و معضلات اجتماعی با رویکرد الهیاتی است و این متفاوت است از کاربرد آموزه­های الهیاتی در مرحله عمل. همین­طور به نظر می‌رسد الهیات عمل­گرا حاصل توسعۀ سکولاریسم در حوزه الهیات است، در حالی که الهیات عملی (الهیات پرکتیکال) حاصل توسعه الهیات به حوزه زندگی بوده و در برابر دکترین سکولاریسم و پروسۀ سکولاریزاسیون قرار می­گیرد. خاستگاه حوزویِ  الهیات عملی (مثلا در حوزه الهیاتی پرینستون Princeton Theological Seminary) و خاستگاه دانشگاهی الهیات پراگماتیستی شاهد بر همین مدعا است. البته الهیات پرکتیکال (عملی) و الهیات پراگماتیستی در اصل اینکه به مسایل فرهنگی و اجتماعی می­پردازند مشترک هستند، لیکن خاستگاه آنها و روش انجام مطالعاتشان و همین­طور نتیجۀ الهیاتی هر یک کاملا متفاوت از هم هستند. @Habibollah_Babai
سلسله نشست‌های راهبردی - تمدنی نشست "وضعیت تکنولوژی در جهان اسلام، جایزه المصطفی ص" با ارائه دکتر مصطفی زمانیان مدیر پژوهشکده سیاستگذاری آیندگان و مهندس محمد مهدی جعفری مشاور بنیاد علم و فناوری مصطفی(ص) زمان برگزاری: پنج شنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۰ مکان: قم- مرکز همایش های غدیر لینک ورود به جلسه به صورت مجازی 🌐https://dte.bz/scscenter @Habibollah_Babai
⬅️ دوره کوتاه‌مدت آموزشی تمدن اسلامی و فرهنگ معاصر، توسط گروه مطالعات فرهنگی تمدنی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام (وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی) به‌صورت حضوری و مجازی برگزار می‌گردد. ⏰زمان برگزاری: ۹، ۱۰ و ۱۱ آذرماه ۱۴۰۰ مهلت ثبت نام: ۲۲ تا ۲۸ آبانماه ۱۴۰۰ هزینه ثبت نام و صدور گواهی ۵۰,۰۰۰ تومان شماره کارت جهت واریز هزینه: ۶۰۳۷۹۹۷۷۵۰۰۰۱۹۳۶ به نام صندوق رفاه دانشگاه باقرالعلوم(ع) جهت ارسال تصویر فیش واریزی از طریق لینک زیر اقدام فرمایید https://b2n.ir/q27957 ⬅️لینک ثبت نام: http://b2n.ir/u20157 @Habibollah_Babai
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تمدید ثبت‌نام دوره "تمدن اسلامی و فرهنگ معاصر" تا چهارم آذر ماه @Habibollah_Babai