افسانه آکامانتو
🔹یکی از معروفترین شخصیتهای افسانهای ژاپن، روحی است به نام آکامانتو. این موجود به عنوان انساننمایی با نقاب و روپوش قرمز ترسیم میشود و در توالتهای عمومی و یا مدارس ظاهر شده و به هدف خود دستمال توالت قرمز یا آبی نشان میدهد و فرد بیننده مجبور است یکی از آن دو را انتخاب کند.
🔹انتخاب هیچ کدام از این دو رنگ، پیامد خوبی به همراه ندارد. انتخاب رنگ آبی منجر به خفه شدن و مرگ میشود، انتخاب کاغذ قرمز نیز منجر به مرگ در اثر شکستگی و پارگی بدن میشود.
🔹آکامانتو بسیار زرنگ است. اگر کسی بخواهد او را گول بزند و یا رنگی را انتخاب نکند، آکامانتو آن فرد را با خود به اعماق جهان زیرین میبرد. افسانه آکامانتو از دهه ۱۹۳۰ تا به امروز در ژاپن رایج است.
#افسانه_شهری
@HadeseNews
پنکه برقی قاتل
🔹کرهجنوبی یکی از پیشرفتهترین کشورهای جهان است. با این وجود، این کشور یکی از خرافاتیترین کشورهای جهان نیز هست و افسانهها و داستانهای خودش را دارد. حتما با خود فکر میکنید که منظور از مرگ بهوسیله پنکه این است که سر خود را در آن قرار دهید یا پنکه آتش بگیرد، اما اینطور نیست.
🔹مرگ توسط پنکه یا مرگ پنکهای اشاره به یک افسانه کرهای دارد مبنی اینکه اگر پنکه در یک محیط بسته در طول شب روشن باشد میتواند منجر به مرگ (با خفهکردن، مسمومکردن یا پایین بودن درجه حرارت بدن) شود.
🔹شواهد بسیار کمی برای اثبات این افسانه وجود دارد، با این حال تولیدکنندگان پنکه در کره با استناد یه این افسانه به مردم هشدار میدهند که با استفاده بهینه از پنکه، از این دست حوادث پیشگیری کنند.
🔹احتمالاً ریشه این افسانه شهری به سال ۱۹۲۷ باز میگردد. در این سال مقالهای منتشر شد که هشدار میداد، فنهایی که هوای کهنه و گرد و خاک در آن گردش میکند، میتواند منجربه حالت تهوع و یا خفگی شود.
#افسانه_شهری
@HadeseNews
آل یا زائو ترسان
🔹افسانۀ آل یا زائو ترسان در اصل یه باور خرافیه که به عنوان یک موجود اهریمنی میتواند به زنان تازه زا آسیب بزنه و یا حتی اونارو بکشه. بر اساس این باور اگه زائو در شش یا ۱۰روز اول تولد نوزادش، تنها بمونه، آل از دیوار خانه یا پشت بام وارد اتاق مادر میشه و قلب و شش (جگر) زن تازه زایمان کرده را در میاره و با خودش میبره که در اون صورت اگه آل بتونه جگر زن رو به آب برسونه و یا از آب عبور بده، زائو بیمار میشه و حتما میمیره.
🔹علاوه بر این، آلها گاهی جفت بچهها را هم میدزدن و میخورن که در این صورت نوزاد هم جان خودش رو از دست میده. توی بعضی موارد هم آلها، نوزادان زیر چهل روز را میدزدن و اون بچه رو با بچه خودشون یا بچهی جن عوض می کنن.
🔹این موجود خیالی که در باور مردمان قفقاز، ایران، آسیای میانه و بخشی از جنوب روسیه وجود داشته، در مناطق مختلف با نامهای متفاوتی هم شناخته میشد.
#افسانه_شهری
@HadeseNews
حادثه نیوز
پنکه برقی قاتل 🔹کرهجنوبی یکی از پیشرفتهترین کشورهای جهان است. با این وجود، این کشور یکی از خرافات
دختر جاده استودلی
🔹ترسناکترین افسانههای شهری آنهایی هستند که نزدیک خانه رخ میدهند. در ویرجینیا جادهای به نام استودلی وجود داشت. سالها قبل یک دختربچه همراه مادر و پدر الکلیاش در یک خانه کوچک در این جاده زندگی میکرد. یک شب پدر الکلیاش او و مادرش را تا حد مرگ کتک زده و به خودش شلیک میکند. این دختر که فکش از صورت اش آویزان شده بود سریع نمرد و به سمت جاده رفت تا کمک بخواهد، درحالیکه لباسخواب اش خونی بود.
🔹حالا اگر به جاده استودلی رفته و از پیچهای آن عبور کنید دختربچه کوچکی را میبینید که در آنجا میچرخد و پشت اش به شماست. برخی رانندهها که از موضوع خبر ندارند و برای کمک کردن بهطرف اش میروند، او به سمتشان برگشته و جیغ میکشد. گاهی هم از دهان اش خون میچکد.
#افسانه_شهری
@HadeseNews
حادثه نیوز
دختر جاده استودلی 🔹ترسناکترین افسانههای شهری آنهایی هستند که نزدیک خانه رخ میدهند. در ویرجینیا
کودک آبی
🔹در این افسانه یک مادر پسر کودک اش را با یک آینه میکشد. به همین دلیل برخی میخواهند روح این کودک را احضار کنند. برای این کار شبانه به حمام رفته و روی شیشه مهگرفته مینویسند: “کودک آبی”. سپس باید برق را خاموش کرده و دستش را طوری نگه دارد که گویی آن کودک در آغوشش است. سپس روح آن کودک در آغوشش نمایان میشود. اگر کودک از بغل اش بیفتد، نام کودک از روی آینه محو شده و آن فرد میمیرد.
🔹برخی میگویند اگر به یک حمام تاریک بروید و ۱۳ بار نام “کودک آبی” را تکرار کنید و دستهایتان را به عقب و جلو حرکت دهید کودک ظاهر شده و شما را چنگ میزند. در این صورت باید کودک را رها کرده و فرار کنید زیرا مادرش در آینه ظاهر شده و شما را میکشد.
#افسانه_شهری
@HadeseNews
حادثه نیوز
کودک آبی 🔹در این افسانه یک مادر پسر کودک اش را با یک آینه میکشد. به همین دلیل برخی میخواهند روح
پسر غرقشده در هاوایی
🔹در روستایی کوچک در جزیره بزرگ هاوایی اتفاقی غمانگیز میافتد که هنوز هم ساکنان آنجا را تحت تاثیر قرار داده است. گفته میشود گروهی از کودکان در سال ۱۹۴۷ در نزدیکی یک آبگیر بازی میکردهاند که یک پسر پایش میلغزد و در آب میافتد. دوستان او فورا به سراغ کمکش میروند، اما جسم بی جان او در اعماق دریا پیدا میشود.
🔹مردم این جزیره تلاش میکنند تا این اتفاق غمانگیز را فراموش کنند، اما رویدادهای بعدی که در این آبگیر اتفاق میافتد آنها را متقاعد میکند که روح پسر بچه غرقشده در آب است و دوست دارد هر کسی را که زندگی میکند با خودش به این قبر آبی بیاندازد. شایعه شده که این پسر غرق شده به دنبال روحی برای جایگزین کردن خودش در اعماق آبگیر است.
#افسانه_شهری
@HadeseNews
حادثه نیوز
پسر غرقشده در هاوایی 🔹در روستایی کوچک در جزیره بزرگ هاوایی اتفاقی غمانگیز میافتد که هنوز هم ساکن
جزیره عروسکها (The Island of the Dolls)
🔹بر طبق افسانههای محلی، مردی با نام «جولیان سانتانا» که از ساکنان تازه وارد این جزیره بوده است، جنازه دختر بچهای را در حالی که در یک رودخانه غرق شده بود پیدا میکند؛ در کنار دخترک نیز عروسک آن در حین غرق شدن همراه وی بوده است، پیدا میشود. 🔹جولیان به احترام این کودک، عروسک را از درختی آویزان میکند. وی ادعا کرده بود که پس از آویزان کردن عروسک از درخت، نجواهای دختر، جیغهای عجیب و حتی در برخی موارد صدای زمزمه و قدم زدن دخترک را در جنگل شنیده است.
🔹وی با نصب عروسکهای بیشتر در تلاش بود تا روح دخترک را آرام کند. در نهایت جنازه جولیان سانتانا در محل غرق شدن دخترک کوچک یافت میشود. پس از گذشت سالها، عروسکهای بسیاری از درختان این جزیره آویزان هستند که تعدادی از گردشگران پُر دل و جرات را به سمت خود میکشانند.
🔹شایان ذکر است که برخی از این گردشگران ادعا میکنند که چشمان عروسکها مسیر حرکت آنها را دنبال کرده و آنها بارها این مسئله را به چشم خود دیدهاند.
#افسانه_شهری
@HadeseNews
حادثه نیوز
پسر غرقشده در هاوایی 🔹در روستایی کوچک در جزیره بزرگ هاوایی اتفاقی غمانگیز میافتد که هنوز هم ساکن
پشت سرتان را بررسی کنید!
🔹به نظر میرسد این افسانه مستقیما از یک فیلم ترسناک بیرون آورده شده است. افسانهای از سیدنی که سعی میکند رانندهها را مجبور کند همیشه به آیینه ماشین خود نگاه کنند. بر طبق این افسانه جادهای در استرالیا وجود دارد که قتلهای غیر قابل توضیح و فعالیتهای فراطبیعی در آن اتفاق افتاده است.
🔹تعدادی از رانندهها گزارش دادهاند که رادیو ماشینها در این جاده خاموش میشود و درهای اتومبیل نیز بدون دلیل خاصی قفل میشوند. یکی از داستانهای غیر قابل توضیح این جاده، مرگ دختری در سال ۱۹۷۰ بود که مورد حمله قرار میگیرد و کشته میشود. عوامل یک فیلم سینمایی در این منطقه مدعی شدند که با این دختر مواجه شدهاند.
#افسانه_شهری
@HadeseNews
حادثه نیوز
پشت سرتان را بررسی کنید! 🔹به نظر میرسد این افسانه مستقیما از یک فیلم ترسناک بیرون آورده شده است. ا
دوال پا
🔹از دوال پا در افسانهها این گونه سخن به میان آمده است: این موجودات بر سر راه مردمان مینشستند و با چهرهای بدبخت و ذلیل از آنها کمک میخواستند که بیمارند و نمیتوانند راه بروند تا به منزل خود که در این نزدیکی است برسند. و چنان گریه سر میدادند که دل هر رهگذری به رحم میآمد.
🔹تا عابر به او میگفت بیا تا به تو کمک کنم دوال پا به سرعت بر گردهی رهگذر سوار میشود و پاهای چهل متری و به شکل تسمهی خود را که پنهان کرده بود به دور بدن عابر گره میزد و استوار میکرد به صورتی که عابر تا آخر عمر نمیتوانست از دست دوال پا خلاص شود.
#افسانه_شهری
@HadeseNews
حادثه نیوز
چارلی بدون چهره سالها پیش کودکی ۹ساله به نام ریموند رابینسون در مسیر پل مورادو نزدیک بور فیلز مورد
نقاشی نفرین شده مرد مضطرب
🔹۲۵سال بود که تابلوی نقاشی یک مرد مضطرب در انباری خانه مادر بزرگ «شان رابینسون» خاک میخورد تا اینکه پس از مرگ مادر بزرگ شان آن را به ارث برد مادر بزرگ همیشه به شان میگفت که شخصیت نقاشی یک شیطان است و نقاش از خون خود برای کشیدن آن استفاده کرده و پس از کشیدن تابلو خودش را کشته است.
🔹او ادعا میکرد که وقتی تابلو به دیوار خانهاش آویزان بود صدای گریه را میشنید و سایه مردی را در خانهاش میدید برای همین تابلو را به انباری برد دیگر هیچ وقت آن را بیرون نیاورد.
🔹رابینسون ادعا میکرد به محض اینکه نقاشی را به خانهاش برد اتفاقهایی دقیقا شبیه آنچه مادر بزرگش تعریف کرده بود شروع به رخ دادن کرد. پسر شان بدون دلیل از پلهها میافتد، یک نفر موهای دخترش را از پشت سر میکشید و آنها سایه مردی را در خانه می دیدند و صدای گریه میشنیدند.
🔹پس از همه این اتفاقهای عجیب، طولی نکشید که شان هم مثل مادر بزرگش تابلوی نقاشی را به زیر زمین برد تا از همه این حوادث در امان باشد.
#افسانه_شهری
@HadeseNews
حادثه نیوز
نقاشی نفرین شده مرد مضطرب 🔹۲۵سال بود که تابلوی نقاشی یک مرد مضطرب در انباری خانه مادر بزرگ «شان راب
ال سیلبون
🔹ال سیلبون در کودکی همراه والدیناش در ونزوئلا زندگی میکرد. ازآنجاییکه این پسر تکفرزند بود به یک فرد تنها و لوس تبدیل شد. او یکشب گوشت آهو میخواست و ازآنجاییکه پدرش نتوانست آن را تهیه کند عصبانی شد، شکم پدرش را درید، رودههایش را درآورد و به مادرش داد تا بپزد. مادرش آنها را پخت اما به رنگ گوشتها مشکوک شد و زمانی که اصل ماجرا را فهمید، به پدربزرگ کودک اجازه داد هر بلایی سر بچه بیاورد.
🔹پدربزرگ بدن بچه را زخم کرد و سپس روی آن فلفل و آبلیمو مالید. سپس یک کیسه استخوان پدرش را به او داد و سگها را رها کرد تا او را دنبال کنند. اما پیش از آنکه سگها او را تکهپاره کنند پدربزرگ او را نفرین کرد و افسانه این موجود از اینجا آغاز شد.
گفته میشود آل سیلبون هنوز هم آواره است و بدون اینکه کسی متوجه شود وارد خانههایشان میشود. سپس کیسه استخوانها را روی زمین میگذارد و آنها را میشمارد. اگر بدون اینکه کسی متوجه شود برود، یکی از اعضای خانواده میمیرد. اما اگر متوجه او شوند آن پسر موقعیتهای بد آنها را به شانس تبدیل میکند.
#افسانه_شهری
@HadeseNews
حادثه نیوز
ال سیلبون 🔹ال سیلبون در کودکی همراه والدیناش در ونزوئلا زندگی میکرد. ازآنجاییکه این پسر تکفرزند
جعبه اسباببازی شیطان
🔹گفته میشود که فیلم “برپا خیزان جهنم” در آمریکا افسانههای مختلفی به وجود آوردهاند. طبق این افسانه در لوئیزیانا یک کلبه چوبی به نام جعبه اسباببازی شیطان وجود دارد که از کف تا سقف آن پر از آینه است. اگر فردی وارد کلبه شده و برای مدتزمان طولانی در آن بماند شیطان ظاهر شده و روح او را تسخیر میکند. محققان مسائل ماورالطبیعی متوجه شدند که در شش سوی این کلب آینههای وارونه قرار دارد. اما هیچکس نمیتواند بیش از پنج دقیقه در آنجا بماند.
🔹مردی که بیش از چهار دقیقه در آنجا مانده بود، درحالیکه اصلاً حرف نمیزد ازآنجا خارج شد و هرگز صحبت نکرد. یک زن درحالیکه در کلبه بود به ایست قلبی دچار شد و یک پسر نوجوان آنقدر جیغ کشید و دستوپا زد که او را از کلبه خارج کردند. او دو هفته بعد خودش را کشت.
#افسانه_شهری
@HadeseNews
حادثه نیوز
جعبه اسباببازی شیطان 🔹گفته میشود که فیلم “برپا خیزان جهنم” در آمریکا افسانههای مختلفی به وجود آو
نیکور
🔹اسبها همیشه در عکس و فیلم مخلوقات بسیار زیبایی بودند. اما اگر به ایسلند رفتید و یک اسب خاکستری را دیدید که کنار یک دریا یا دریاچه ایستاده حتماً به سمهایشان نگاه کنید. اگر سمهایش برعکس بود در حقیقت یک هیولای دریایی به نام نیکور است.
🔹این هیولا انسان را به آب کشانده و آن را میکشد. پوست او چسبناک است، درنتیجه اگر به او نزدیک شوید نمیتوانید خود را جدا کنید. بلکه به همراه او به خانهاش در زیر آب برده شده و غرق میشوید. گفته میشود که اگر با فریاد نامش را تکرار کنید به خانهاش در زیر آب میرود.
#افسانه_شهری
@HadeseNews
حادثه نیوز
نیکور 🔹اسبها همیشه در عکس و فیلم مخلوقات بسیار زیبایی بودند. اما اگر به ایسلند رفتید و یک اسب خاک
زن پوینچیانا
🔹طبق این افسانه استرالیایی یک زن جوان توسط یک ماهیگیر ژاپنی مورد بیاحترامی قرار میگیرد. زمانی که او متوجه میشود که حامله است ترسیده و خودش را از یک درخت پوینچیانا حلقآویز میکند. از آن زمان روح او بهعنوان یک زن زیبا برای مردان در آن منطقه ظاهر میشود. اما همینکه مردان به او نزدیک میشوند او به یک هیولا تبدیل شده، آنها را تکهپاره کرده و رودههایشان را میخورد.
🔹اگر شجاع هستید در یک شب تاریک و بدون ماه سه بار بچرخید و نام او را صدا بزنید، اگر او احضار شود با صدای بلند جیغ میکشد و شما را باخبر میکند.
#افسانه_شهری
@HadeseNews
حادثه نیوز
زن پوینچیانا 🔹طبق این افسانه استرالیایی یک زن جوان توسط یک ماهیگیر ژاپنی مورد بیاحترامی قرار میگی
وندیگو
🔹وندیگو معروفترین موجود افسانهای آمریکای شمالی است. هر ساله در جنگلهای آمریکا، گزارش مشاهده موجودی عجیب و غریب سروصدا میکند که افراد بسیاری این موجودات را همان وندیگو میدانند. وندیگو یا ویندیگو موجودی دیو مانند و ترسناک و تخیلی در افسانههای سرخ پوستان آمریکای شمالی بهویژه آلگانکوئینها است که در شمال شرق ایالات متحده و شرق کانادا زندگی میکنند.
🔹گفته میشود وندیگو موجودی پانزده فوتی، با بوی متعفن، پوسیده و لاغر است. لبهایش پاره و خونین است و اگر انسانی ببیند، به او رحم نمی کند. بر اساس افسانهها، این حیوان بهطور مداوم در حال شکار و کشتن قربانیان است، با این وجود هرگز نمیتواند بر اشتهای بیپایانش غلبه کند.
🔹این موجود وارد علوم پزشکی نیز شده است و سندروم وندیگو (حالتی که شخص تمایل درونی به خوردن گوشت انسان داشته باشد) نیز از اسم این موجود افسانهای گرفته شده است.
#افسانه_شهری
@HadeseNews
حادثه نیوز
وندیگو 🔹وندیگو معروفترین موجود افسانهای آمریکای شمالی است. هر ساله در جنگلهای آمریکا، گزارش مشاه
پرنده سیاه چرنوبیل
🔹صرف ذکر اسم چرنوبیل هم ناراحت کننده است چه برسد به افسانه های ناراحت کننده پیرامون آن. فاجعهٔ چرنوبیل یک حادثهٔ هستهای بود که در تاریخ ۲۶ آوریل ۱۹۸۶ (۶ اردیبهشت ۱۳۶۵) در رآکتور هستهای شمارهٔ ۴ در نیروگاه چرنوبیل، در نزدیکی شهر پریپیات در شمال اوکراین، رخ داد. فاجعهٔ چرنوبیل، هم از لحاظ هزینه و هم از لحاظ تلفات، بدترین حادثهٔ هستهای در تاریخ محسوب میشود.
🔹جنبه ماورا طبیعی داستان کمتر شناخته شده است. هزاران نفر از مردم تخلیه شده چرنوبیل از یک ظاهر وحشتناک صحبت می کردند که به عنوان منادی این فاجعه عظیم ظاهر شده بود. آنها می کفتند که یک موجود ترسناک انسان نما با بالهای بزرگ و چشمانی مانند زغال داغ در آسمان ظاهر شده بود.
🔹این موجود ناشناخته به پرنده سیاه چرنوبیل معروف شد. تا به امروز نیز معلوم نشده است که این افسانه ساختگی بود یا واقعی، با این وجود، افرادی که این واقعه را به چشم خود دیده بودند، بر روی حرفشان پافشاری بسیاری می کردند.
#افسانه_شهری
@HadeseNews
حادثه نیوز
پرنده سیاه چرنوبیل 🔹صرف ذکر اسم چرنوبیل هم ناراحت کننده است چه برسد به افسانه های ناراحت کننده پیرا
زنی با دهان چاکخورده
🔹ژاپن کشور افسانههای و داستانهای متفاوت، از جمله داستانهای هیولا و ارواحی است که در کمتر فرهنگ دیگر وجود دارد. اما تعداد کمی به اندازه افسانه ژانین کوچیساکه اونا یا زن دهان چاکخورده، ترسناک هستند.
🔹طبق این افسانه وحشتناک، کوچیساکه اونا در برابر افرادی که در شب به تنهایی راه میروند ظاهر میشود. در نگاه اول به نظر میرسد که او یک زن جوان و جذاب است که قسمت پایین صورت خود را با ماسک یا نقاب پوشانده است.
🔹او به قربانی خود نزدیک میشود و یک سوال ساده میپرسد: “آیا من زیبا هستم؟”. اگر قربانی بگوید بله، کوچیساکه اونا تمام صورت و دهان چاکخورده در حال خونریزیاش را آشکار میکند. او یک بار دیگر خواهد پرسید: “آیا من هنوز زیبا هستم؟” اگر قربانی او «نه» بگوید یا فریاد بزند، کوچیساکه اونا به دهان قربانیش حمله میکند و آن را میبرد تا مانند دهان او شود. اگر قربانی او بگوید بله، ممکن است او را تنها بگذارد یا تا خانه دنبال کند و او را به قتل برساند.
#افسانه_شهری
@HadeseNews
حادثه نیوز
زنی با دهان چاکخورده 🔹ژاپن کشور افسانههای و داستانهای متفاوت، از جمله داستانهای هیولا و ارواحی
آزمایش خواب شوروی
🔹در اواخر دهه ۴۰ میلادی گروهی از دانشمندان روس تصمیم می گیرند برای تحقیق و بررسی درباره تاثیرات بیخوابی بر انسان دست به یک آزمایش نامتعارف بزنند. آنها پنج زندانی را انتخاب کرده و از آنان میخواهند در ازای آزادی به مدت ۱۵ روز و در بعضی منابع ۳۰ روز متوالی نخوابند. دانشمندان روس برای بیدار نگه داشتن این پنج زندانی از گازی موسوم به گاز نیکولایف مخلوط با اکسیژن استفاده کردند.
🔹این آزمایش درنهایت به ماجراهای وحشتناک و منزجرکننده ای ختم می شود و طبق داستان، زندانیان پس از گذشت چند روز علایم دیوانگی و در نهایت آدمخواری از خود نشان داده و همدیگر را می کشند.
🔹مانند بسیاری از داستان های اینترنتی، ماجرای این آزمایش هم به داستان و افسانه میماند و حقیقت آن هرگز ثابت نشد و مدارک مستندی از آن به دست نیامد.
#افسانه_شهری
@HadeseNews
حادثه نیوز
آزمایش خواب شوروی 🔹در اواخر دهه ۴۰ میلادی گروهی از دانشمندان روس تصمیم می گیرند برای تحقیق و بررسی
اتاق قرمز
🔹داستان خیالی اتاق قرمز به دنیای مجازی و اینترنت باز می گردد. صفحه تبلیغاتی قرمز رنگی بر روی صفحه کامپیوتر ظاهر می شود که روی آن نوشته شده: آیا دوست داری؟! وقتی فرد اقدام به بستن آن کند، بار دیگر ظاهر می شود و این بار همراه باصدایی می گوید: آیا اتاق قرمز را دوست داری؟! اگر صفحه را بار دیگر ببندید این بار لیستی از اسامی در مقابل چشمان فرد مورد نظر نقش خواهد بست که نام او نیز جز لیست است . در این لحظه آن شخص به شکل مرموزی کشته می شود و خون او تمام اتاق می پوشاند.
🔹چند سال پیش یک دختر ژاپنی به جرم قتل و مثله کردن همکلاسی خود دستگیر شد. این جنایت فجیع در شهر ( ساسیبو ) اتفاق افتاد. و دختر نوجوان همکلاسی خود را در زنگ تفریح و وقت غذا به طرز وحشتناکی با بریدن سر و قطع دست چپ کشت. در بررسی کامپیوتر او در قسمت تاریخ متوجه شدند که او کلید واژه (اتاق قرمز ) را جستجو کرده است.
#افسانه_شهری
@HadeseNews
حادثه نیوز
اتاق قرمز 🔹داستان خیالی اتاق قرمز به دنیای مجازی و اینترنت باز می گردد. صفحه تبلیغاتی قرمز رنگی بر
کودک روی صندلی
🔹این افسانه اگرچه در کشورهای دیگر هم گفته میشود اما به نروژ تعلق دارد. سالها بود که یک زوج نروژی باهم به تعطیلات نمیرفتند. یک سال که همهچیز خوب بود برای پسرشان پرستار گرفته و تصمیم گرفتند به یک تعطیلات طولانی بروند. روز عزیمتشان پرستار نیامده بود و به آنها زنگ زده و گفت که خودرواش خراب است. اما گفت سریع به مکانیک زنگ زده و تا یک ربع دیگر پیاده به خانهشان میآید.
🔹آنها که باید سریع به فرودگاه میرسیدند کودک را در صندلی مخصوص کودک نشانده و از او خداحافظی کرده و رفتند. درب را هم باز گذاشتند تا پرستار برسد. برخی میگویند پرستار رسید و ازآنجاییکه دید درب قفل است، زیرا باد آن را بسته بود، تصور کرد آنها کودک را همراه خود بردهاند. درنتیجه آنجا را ترک کرد. برخی میگویند پرستار در راه بازگشت تصادف کرد و کشته شد. برخی هم میگویند این پرستار از اقوام مسن این زوج بود و پیش از رسیدن از دنیا رفت.
🔹درهرصورت این زوج از تعطیلات به خانه بازگشته و کودک مرده و پفکردهشان را میبینند که هنوز روی صندلیاش نشسته است.
#افسانه_شهری
@HadeseNews
حادثه نیوز
کودک روی صندلی 🔹این افسانه اگرچه در کشورهای دیگر هم گفته میشود اما به نروژ تعلق دارد. سالها بود
اجساد پل بندر سیدنی
🔹سیدنی یکی از مشهورترین شهرهای جهان است. روح این شهر با افسانهها عجین شده است. از تونلهای مخفی زیرزمینی گرفته تا مارماهیهای غولپیکر و هیولای ماقبل تاریخ رودخانه سیدنی. یکی دیگر از معروفترین افسانههای این شهر، اجساد درون پل بندر این شهر است.
🔹این پل در سال ۱۹۳۲ افتتاح شد و شهرت جهانی دارد. متاسفانه ساخت این پل هزینههای جانی بسیاری داشته است. بر اساس آمار رسمی، ۱۶ نفر در اثر سقوط و تصادف ساختمانی، در طی احداث این پل جانشان را از دست داده اند.
🔹با این وجود بومیان و افسانههای محلی میگویند رقم کشته شدهها بسیار بیشتر از آن چیزی است که بهطور رسمی اعلام شده است. از آنجایی که اعلام کشتهشدهها به ضرر پیمانکار تمام میشد، این احتمال میرود که تعداد بسیاری از کارگران کشته شده در طی احداث این پل، زیر سازههای آن مدفون شده باشند.
#افسانه_شهری
@HadeseNews