eitaa logo
کلامُکم نور (گفتگوهای روایی)
200 دنبال‌کننده
9 عکس
2 ویدیو
16 فایل
👈🏻ادمین: @mop1414 👈🏻کانال تلگرام https://t.me/Hadith1398
مشاهده در ایتا
دانلود
نوروز، جشنی ملی، و نه عیدی اسلامی (بخش دوم) - از جهت ديگر، برخی گفته اند عيد نوروز و مراسم آن از شعائر مجوس، غلات، و حتی حکام ظالم عباسی و دیگران و محتمل الحرمه است و اهتمام به آن نشان از میل به ایشان دارد، هم چنانکه مثلاً اگر یک فرد سنی در روز غدیر به شیعیان هدیه دهد، نشان از فاصله گرفتن از تسنن دارد. ضمن این که در آن زمان خلفاء عباسی رسما نوروز را تجلیل می کردند و آدابش را به جا می آوردند، لذا مساله تقیه نیز در بررسی برخی اخبار جای تأمل دارد. (عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏2، ص: 233، مناقب ابن شهرآشوب، ج‏4، ص: 318) اما باید گفت نوروز امروزه عرفا ـ نه تاریخا و اصالتا ـ عیدی مجوسی و یا غالیانه به حساب نمی آید. بلکه به عنوان عیدی ملی یا نژادی شناخته میشود. و این تغییر عنوان جای تأمل دارد. به هر حال جمعی از محققان به اخباری استناد کرده اند تا نشان دهند که سنت های ملل، مادامی که در تضاد با دین نباشند، و بدعت دینی به حساب نیایند اشکال نداند. (نمونه مقاله «نوروز در روایات اسلامی»، مهدی مهریزی و اخباری مانند عهد مالک در نهج البلاغة، ص: 431) - بر فرض نادرست صحت روایات نوروز و تایید آن روز نوروز در نزد فقها و محدثان روز مشخص و ثابت و متفقی نبوده است و تعیین نوروز به عنوان اول فروردین بعد از سال ۴۶۷ قمری توسط سلطان جلال الدین ملکشاه سلجوقی بوده است. و به طور کلی قبل از آن روز ثابتی نبوده و اقوال در تعیین آن متعدد است: ۱. اول برج عقرب = اول آبان ماه ۲. حلول شمس به برج حمل = اول فروردین (نوروز سلطانی که امروزه مشهور است) مطابق نظر صاحب جواهر ۳. ۱۰ ایار = ۲ اردیبهشت (مطابق نظر اهل حساب و علمای نجوم و هیئت طبق نقل ابن ادریس) ۴. ۱۷ کانون اول = صوم الیهود ۵. ۹ شباط ۶. ۱۱ حزیران = ۳خرداد (نوروز معتضدی) مطابق نقل کفعمی و... بنا بر این از سویی نوروز عيد اسلامي نيست، و اعياد اسلامي ما غدير و فطر و اضحی و جمعه است و نوروز جزء آن اعیاد اسلامی نيست؛ ولی در عین حال رد و تأیید دیگر مراسم نوروز که نص صریحی در مورد آن نداریم، منوط به بررسی ادله عام در مورد آن ها است. از کانال تلگرام غلو پژوهی
🔻تایید سنت‌های اجتماعی ارزشمند 🔹در عهدنامه مالک اشتر آمده که امام علی علیه السلام فرمودند: «سنت صالحی را که بزرگان این امت‌ به آن عمل کرده‌اند و باعث الفت اجتماعی آن امت شده است و امورشان بر اساس آن نیکو شده، نقض نکن.» 🔸 لا تَنْقُضْ سُنَّةً صَالِحَةً عَمِلَ بِهَا صُدُورُ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ اجْتَمَعَتْ بِهَا الْأُلْفَةُ وَ صَلَحَتْ عَلَيْهَا الرَّعِيَّةُ... 🔗نهج البلاغة، نامه 53 @Hadith1398
📝لزوم تواضع نسبت به شاگرد و استاد 🔹از حضرت صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند: علم را بیاموزید و در کنار آن با صبر و وقار خود را زینت دهید. در مقابل شخصی که به او علم می‌آموزید و نسبت به کسی که از او علم فرا می‌گیرید، متواضع باشید. از عالمان متکبر نباشید که تکبرتان باعث نابودی ثمرات علم‌تان شود. 🔸مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ تَزَيَّنُوا مَعَهُ بِالْحِلْمِ وَ الْوَقَارِ وَ تَوَاضَعُوا لِمَنْ تُعَلِّمُونَهُ الْعِلْمَ وَ تَوَاضَعُوا لِمَنْ طَلَبْتُمْ مِنْهُ الْعِلْمَ وَ لَا تَكُونُوا عُلَمَاءَ جَبَّارِينَ فَيَذْهَبَ بَاطِلُكُمْ بِحَقِّكُمْ. 🔗الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص36 @Hadith1398
📝علت لزوم ساده زیستی حاکمان 🔹از امیرالمومنین امام علی علیه السلام نقل شده که فرمودند: خداوند بر پیشوایان عادل واجب کرده است تا هم سطح فقیران جامعه زندگی کنند تا فقر و نداری، شخص فقیر را آشفته و پریشان نسازد. 🔸إنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ عَلَى أَئِمَّةِ الْعَدْلِ أَنْ يُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ كَيْلَا يَتَبَيَّغَ بِالْفَقِيرِ فَقْرُهُ 🔗كافي، ج۱، ص۴۱۱ @Hadith1398
📝ظهور چه زمانی واقع می‌شود؟ 🔻جواب جالب امام باقر به حمران 🔹از زراره نقل شده: حمران به امام باقر علیه السلام گفت: کاش برایمان بفرمایید این امر چه زمانی خواهد بود تا مسرور شویم‌‍‌! ایشان فرمودند: ای حمران‌‍‌! در گذشته مردی از عالمان بود و پسری داشت که رغبتی به دانش پدر نداشت و درباره‌‍‌ی هیچ چیزی از او نمی‌‍‌پرسید. آن مرد همسایه‌‍‌ای داشت که نزد او می‌‍‌آمد، می‌‍‌پرسید و فرا می‌‍‌گرفت. مرگ او فرا رسید، پسرش را فراخواند و گفت: پسرم‌‍‌! تو از آن [دانشی] که نزد من است روی گردان و کم رغبت بودی، و در مورد هیچ چیز سؤال نمی‌‍‌کردی، ولی من همسایه‌‍‌ای دارم که نزد من می‌‍‌آمد، می‌‍‌پرسید، فرا می‌‍‌گرفت و به خاطر می‌‍‌سپرد، پس اگر به چیزی نیاز پیدا کردی نزد او برو. 🔸آن مرد از دنیا رفت و پسرش باقی ماند. پادشاه آن زمان رؤیایی دید و سراغ آن مرد را گرفت، خبر فوت او را دادند، گفت: آیا فرزندی دارد؟ گفتند: بله پسری دارد‌. گفت: او را نزد من بیاورید، و برایش پیغام دادند حضور شاه برسد. پسر [با خود] گفت: به خدا نمی‌‍‌دانم چرا پادشاه مرا فراخوانده است، و دانشی هم ندارم، و اگر درباره‌‍‌ی چیزی از من سؤال کند رسوا می‌‍‌شوم! 🔹سفارش پدر را به یاد آورد و به سراغ آن مردی که از پدرش دانش برمی‌‍‌گرفت آمد و گفت: پادشاه سراغ من فرستاده و نمی‌‍‌دانم علّت آن چیست، و پدرم فرمان داده بود اگر به چیزی نیاز داشتم نزد شما بیایم. آن مرد گفت: اما من می‌‍‌دانم برای چه سراغ تو فرستاده است، پس اگر تو را آگاه ساختم هر آنچه خداوند نصیبت کرد، بین من و تو تقسیم شود. آن پسر هم قبول کرد. مرد او را قسم داد و تأکید گرفت که وفا کند. 🔸او گفت: پادشاه می‌‍‌خواهد از تو درباره‌‍‌ی رؤیایی بپرسد که چه زمانی است؟ بگو: این زمان گرگ است. پسر هم نزد شاه آمد، او گفت: آیا می‌‍‌دانی چرا به سراغ تو فرستادم؟ پسر گفت: فرستادی تا در مورد رؤیایی که دیده‌‍‌ای سؤال کنی که چه زمانی است؟ پادشاه گفت: درست گفتی، حال بگو چه زمانی است؟ پسر گفت: زمان گرگ، و شاه فرمان داد جایزه‌‍‌ای به او بدهند. او هم آن را گرفت و به خانه آمد، ولی حاضر نشد پول را تقسیم کند. با خود گفت: شاید من این مال را تمام و مصرف نکنم تا از دنیا روم، و ممکن است نیازمند نشوم و [دیگر] درباره‌‍‌ی چیزی - مانند اینکه از من پرسیدند - از من سؤال نکنند! 🔹بعد پادشاه رؤیایی [دیگر] دید و او را فراخواند، او هم از کار خود [با آن مرد] پشیمان شد و گفت: به خدا قسم دانشی که نزد شاه بروم ندارم، و نمی‌‍‌دانم با رفیقم چه کنم، من پیمان شکنی و بی‌‍‌وفایی کردم، آنگاه گفت: در هر حال نزد او رفته عذرخواهی می‌‍‌کنم و برایش سوگند یاد می‌‍‌کنم، شاید به من خبر دهد. لذا نزد او آمد و گفت: من چنان کردم و به آنچه میان خود و تو بود وفا ننمودم و آنچه در دست داشتم از بین رفت! به تو احتیاج دارم، تو را به خدا قسم می‌‍‌دهم من را رها نکن، به تو اطمینان می‌‍‌دهم چیزی به دستم نیاید مگر آنکه با تو تقسیم کنم. مرد گفت: می‌‍‌خواهد درباره‌‍‌‌‍‌ی رؤیایی که مشاهده نموده از تو سؤال کند که چه زمانی است؟ تو هم بگو: زمان گوسفند است. 🔸او هم نزد شاه آمد، او گفت: چرا به سراغت فرستادم؟ پاسخ داد: برای آنکه رؤیایی دیده‌‍‌ای و می‌‍‌خواهی در مورد زمان آن از من سؤال کنی، شاه گفت: درست گفتی، حال بگو چه زمان است؟ وی گفت: زمان گوسفند، و او فرمان داد صله‌‍‌ای به او بدهند. پسر آن را گرفت و به خانه برگشت. پیرامون اینکه آیا با او وفا کند یا نه اندیشه کرد، یک بار بر آن شد تا انجام دهد و بار دیگر منصرف گشت، سپس گفت: شاید دیگر تا ابد نیازی به او پیدا نکنم! و باز هم به عهد خود وفا نکرد. 🔹پادشاه بار دیگر رؤیایی دید و سراغ او فرستاد، او هم از کرده‌‍‌ی خویش پشیمان شد و گفت: پس از دو بار پیمان شکنی چه کنم؟ دانشی [هم] ندارم، ولی تصمیم گرفت نزد همسایه برود. آمد و او را به خدای تبارک و تعالی سوگند داد تا به او بیاموزد، و گفت که این بار وفاداری می‌‍‌کند و گفت: دیگر پیمان شکنی و بی‌‍‌وفایی نخواهم کرد. آن مرد از او پیمان گرفت و گفت: تو را فراخوانده تا از رؤیایی پرسش کند، پس چون سؤال کرد بگو: زمان میزان است. 🔸چنین شد و شاه جایزه داد. او هم گرفت و نزد مرد همسایه آمد، در مقابل او قرار داد و گفت: هر آنچه به دست آوردم را آورده‌‍‌ام. مرد عالم گفت: زمان نخست زمان گرگ بود و تو از گرگ ها بودی، زمان دوم زمان گوسفند بود که می‌‍‌خواهد [انجام دهد] ولی انجام نمی‌‍‌دهد، تو هم چنین بودی می‌‍‌خواستی ولی وفا نکردی، و الان زمان میزان است و تو وفادار بودی، پس مالت را بگیر که من هیچ نیازی به آن ندارم و مال را به او باز گرداند. 🔗کافی، ج۸، ص۳۶۲ @Hadith1398
📝لزوم توجه یکسان به علائم و قواعد ظهور 🔹فلسفه آن دسته از علائم متعددی که برای ظهور ذکر شده و با نقل معتبر به ما رسیده، دو علت مهم دارد؛ اول: «شناخت امام زمان بعد از ظهور از میان مدعیان» و دوم: «حفظ امید». از علی بن یقطین نقل شده که حضرت کاظم علیه السلام فرمود: «شیعه ۲۰۰ سال است که با آرزوها تربیت می‌شود.» همچنین نقل شده که پدر علی بن یقطین که طرفدار بنی العباس بود به وی گفت: «چرا خبری که پیامبر درباره حکومت بنی العباس داده بود، محقق شد اما خبر حکومت بنی هاشم هنوز محقق نشده است؟» علی بن یقطین به وی گفت: «اگر زمان آن را برای ما مشخص می‌کردند و می گفتند ۲۰۰ تا ۳۰۰ سال دیگر مثلاً محقق می‌شود، مومنین به قساوت قلب مبتلا می‌شدند اما همواره به ما گفتند که چقدر فرج نزدیک است تا بین دل‌ها الفت حاصل شود و فرج نزدیک شود.» (کافی، ج۱، ص۳۶۹) 🔸اما آنچه در کنار علائم ظهور اهمیت دارد، توجه به قواعد ظهور است. بنابراین باید توجه کرد که فلسفه غیبت حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف چیست و چگونه اسباب غیبت برطرف می‌شود؟ آیا مومنین نقشی برای ظهور امام زمان دارند؟ 🔹علامه مجلسی ۲۲ روایت را درباره علت غیبت جمع آوری کرده‌اند که توجه به آنها می‌تواند مفید باشد. (نک: بحار الانوار، ج۵۲، ص۹۰؛ باب علة الغيبة و كيفية انتفاع الناس به في غيبته صلوات الله عليه‏) در این ۲۲ روایت، سه وجه ذکر شده؛ وجه اول اینکه یک علت پنهان و مخفی دارد که بعد از ظهور معلوم می‌شود. وجه دوم اینکه امام خوف قتل دارند؛ در این باب، روایت اول، پنجم، دهم، شانزدهم، هفدهم، هجدهم، بیستم، بیست و یکم و بیست و دوم، بر این وجه دلالت دارند. و وجه سوم اینکه ایشان برخلاف سایر ائمه که مجبور به بیعت با طاغوت زمان خود شدند، به دلیل بیعت نکردن با طاغوت، غائب شده‌اند؛ روایت یازدهم تا پانزدهم دلالت بر این وجه دارند. 🔸اما در برخی روایات دیگر که علامه مجلسی در این باب ذکر نکرده است، عدم وجود یاوران وفادار علت وقوع غیبت دانسته شده است. در روایتی که طبق مبانی برخی از علماء معتبر تلقی می‌شود، از حضرت عبدالعظیم حسنی نقل شده که حضرت جواد علیه السلام فرمود: «هرگاه که سیصد و سیزده نفر از اهل اخلاص جمع شوند، قائم خروج می‌کند.» (کمال الدین، ج۲، ص۳۷۸) یا در روایت معتبر دیگری حمران بن اعین از حضرت صادق علیه السلام درباره زمان فرج سوال می‌کند. حضرت صادق با ذکر داستان مفصلی، نکته لزوم وفاداری را تاکید می‌کنند. (نک: کافی، ج۸، ص۳۶۲) 👈🏻در واقع می‌توان اکثر روایاتی را که در این زمینه بیان شده، به نکته نبودن یاران صادق و وفادار دانست. یعنی به همین دلیل، حضرت حجت ترس از کشته شدن در هنگام خروج دارند. و اگر این افراد باشند، دیگر به دلیل عدم بیعت با طاغوت، مجبور به پنهان شدن نیستند. 🔹در همین رابطه جالب است که در نقل معتبر دیگری آمده که سدیر صیرفی گفته: بر امام صادق(ع) وارد شدم و عرض کردم: تو را به خدا چرا نشسته‌ای؟ امام صادق(ع) فرمود: ای سدیر! چه اتفاقی افتاده است؟ سدیر گفت: از فراوانی دوستان و شیعیان و یارانت می‌گویم. امام فرمود: فکر می‌کنی شیعیان ما چند نفر باشند؟! سدیر گفت: یکصد هزار نفر. امام فرمود: یکصد هزار نفر؟! سدیر گفت: آری و شاید دویست هزار نفر! امام فرمود: دویست هزار نفر؟! سدیر گفت: آری و شاید نیمی از جهان! سپس در بین راه امام صادق(ع) در حالی که به گله بزها نگاه می‌کرد فرمود: ای سدیر! اگر شیعیان ما به تعداد این بزها رسیده بود بر جای نمی‌نشستم.» سدیر می‌گوید: من تعداد بزها را شمردم دیدم آنها هفده عدد بودند. (کافی، ج۲، ص۲۴۲) 🔸همچنین شیخ صدوق از امام صادق علیه السلام نقل کرده که ایشان از مفضل بن قیس پرسیدند: «شیعیان ما در کوفه چند نفرند؟» مفضل جواب داد: پنجاه هزار نفر! حضرت [متعجب از پاسخ قیس] پیوسته سؤال خود را تکرار کردند تا اینکه فرمودند: «امید داری بیست نفر باشند؟!» سپس فرمودند: «به خدا سوگند دوست داشتم در کوفه تنها بیست و پنج نفر بود که به ولایت ما معرفت داشتند و جز سخن حق بر ما نمی‌بستند.» (صفات الشيعة، ص۱۵) 🔹قابل توجه است که بر اساس برخی از روایات نیز به نحوی «به بن بست رسیدن جمیع مکاتب» زمینه ساز ظهور معرفی شده؛ از حضرت صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند: «دولت ما آخرین دولت است و هیچ گروه مدعی نیست مگر آنکه قبل از ما به قدرت می‌رسد؛ این به آن علت است که وقتی سیره ما را هنگام به دست گرفتن قدرت دیدند، نگویند که اگر ما هم بودیم مثل اینها حکمرانی می‌کردیم، و این همان قول خداوند متعال است که فرمود: و العاقبة للمتقین» (الارشاد ج۲ ص۳۸۵) 🔸بنابراین همان طور که توجه به علائم ظهور برای «حفظ امید و جلوگیری از قساوت قلب» و «فهم مدعی راستین از مدعیان دروغین» لازم است، نباید از توجه به قواعد ظهور و اموری که باعث ظهور امام زمان و تحقق عدالت می‌شود، غفلت کرد. @Hadith1398
📝حفظ نشاط در عبادت 🔹از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که پیامبر (صلی الله علیه و آله) به امام علی (علیه السلام) فرمودند: «این دین، محکم و سنگین است. پس با نرمی به آن وارد شو (و آن را حمل کن.) عبادت خداوند را نزد خودت منفور نکن. کسی که افراط می‌کند، مانند کسی است که میان‌بُر بزند اما هم توانایی مرکبش از دست برود و هم به مقصد نرسد. پس عملت، مانند عبادت کسی باشد که امید مرگ در پیری و سالخوردگی را دارد! اما ترست از انجام گناهان، مانند ترس کسی باشد که گمان می‌کند فردا از دنیا می‌رود!» 🔸همچنین از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که در هنگام نوجوانی مشغول طواف بودم و خودم را در عبادت به سختی انداخته بودم. پدرم (امام باقر علیه السلام) من را دید در حالی که داشتم عرق می‌ریختم و به من فرمود: ای جعفر! ای پسرم! خداوند وقتی که بنده‌ای را (به دلیل حُسن اخلاق و تقوایش) دوست داشته باشد، به عمل کم او نیز راضی می‌شود. 🔗کافی، ج2، ص86 و 87 @Hadith1398
کلامُکم نور (گفتگوهای روایی)
📝حفظ نشاط در عبادت 🔹از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که پیامبر (صلی الله علیه و آله) به امام علی
متن عربی روایات: 🔻حمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ عَنِ الْخَشَّابِ عَنِ ابْنِ بَقَّاحٍ عَنْ مُعَاذِ بْنِ ثَابِتٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَيْعٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَا عَلِيُّ إِنَّ هَذَا الدِّينَ مَتِينٌ فَأَوْغِلْ فِيهِ بِرِفْقٍ وَ لَا تُبَغِّضْ إِلَى نَفْسِكَ عِبَادَةَ رَبِّكَ فَإِنَّ الْمُنْبَتَّ يَعْنِي الْمُفْرِطَ لَا ظَهْراً أَبْقَى وَ لَا أَرْضاً قَطَعَ فَاعْمَلْ عَمَلَ مَنْ يَرْجُو أَنْ يَمُوتَ هَرِماً وَ احْذَرْ حَذَرَ مَنْ يَتَخَوَّفُ أَنْ يَمُوتَ غَداً. 🔻عدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ عَنْ مَنْصُورٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَرَّ بِي أَبِي وَ أَنَا بِالطَّوَافِ وَ أَنَا حَدَثٌ وَ قَدِ اجْتَهَدْتُ فِي الْعِبَادَةِ فَرَآنِي وَ أَنَا أَتَصَابُّ عَرَقاً فَقَالَ لِي يَا جَعْفَرُ يَا بُنَيَّ إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَحَبَّ عَبْداً أَدْخَلَهُ الْجَنَّةَ وَ رَضِيَ عَنْهُ بِالْيَسِيرِ. 👈🏻برای ترجمه روایت اول از شرح فارسی شهاب الاخبار ص373 استفاده شد.
📝عبادت ابوذر 🔹از امام رضا علیه السلام نقل شده: عبادت به زیاد روزه گرفتن و زیاد نماز خواندن نیست. عبادت به تفکر در امر خداوند است. (کافی، ج2، ص55) 🔸از امام علی علیه السلام نیز نقل شده: تفکر باعث نیکی و عمل به آن است. (همان) 🔹از امام صادق علیه السلام نیز نقل شده: اکثر عبادت ابوذر دو چیز بود؛ تفکر و عبرت گرفتن. (خصال، ج1، ص42) @Hadith1398
کلامُکم نور (گفتگوهای روایی)
📝عبادت ابوذر 🔹از امام رضا علیه السلام نقل شده: عبادت به زیاد روزه گرفتن و زیاد نماز خواندن نیست. ع
متن عربی روایات: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع يَقُولُ لَيْسَ الْعِبَادَةُ كَثْرَةَ الصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ إِنَّمَا الْعِبَادَةُ التَّفَكُّرُ فِي أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. (کافی، ج2، ص55) مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ سَهْلٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ رِبْعِيٍّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ص إِنَّ التَّفَكُّرَ يَدْعُو إِلَى الْبِرِّ وَ الْعَمَلِ بِهِ. (همان) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ يَحْيَى بْنِ أَبِي عِمْرَانَ الْهَمْدَانِيِّ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كَانَ أَكْثَرُ عِبَادَةِ أَبِي ذَرٍّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ خَصْلَتَيْنِ التَّفَكُّرَ وَ الِاعْتِبَارَ. (خصال، ج1، ص42)
📝دیوانه واقعی کیست؟ 🔹شیخ صدوق نقل کرده که پيامبر خدا (صلّى الله عليه و آله) بر گروهى گذر كرد و فرمود: براى چه اجتماع كرده‌ايد؟ گفتند: يا رسول اللّٰه اين ديوانه غش می‌کند و ما به خاطر او اينجا جمع‌ شده‌ايم! پیامبر فرمود: اين شخص دیوانه نيست بلكه بیمار است، سپس فرمود: آيا به شما خبر بدهم كه دیوانه واقعى كيست‌؟ گفتند: آرى يا رسول اللّٰه! فرمود: دیوانه واقعى كسى است كه در راه رفتن تكبر كند و با گوشه چشم نگاه كند و شانه‌هاى خود را از تكبر بجنباند و از خدا آرزوى بهشت كند در حالى كه او را نافرمانى مى‌كند! او كسى است كه مردم از شرّ او در امان نيستند و اميدى به خير او نيست! چنين كسى واقعاً دیوانه است اما اين شخص، فقط بیمار است. 🔗خصال، ج1، ص332 @Hadith1398
کلامُکم نور (گفتگوهای روایی)
📝دیوانه واقعی کیست؟ 🔹شیخ صدوق نقل کرده که پيامبر خدا (صلّى الله عليه و آله) بر گروهى گذر كرد و فرمو
متن عربی روایت: 🔸حدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِي إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَاشِمٍ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ اَلْحَسَنِ اَلْفَارِسِيِّ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ اَلْجَعْفَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ زَيْدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: مَرَّ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَلَى جَمَاعَةٍ فَقَالَ عَلَى مَا اِجْتَمَعْتُمْ قَالُوا يَا رَسُولَ اَللَّهِ هَذَا مَجْنُونٌ يُصْرَعُ فَاجْتَمَعْنَا عَلَيْهِ فَقَالَ لَيْسَ هَذَا بِمَجْنُونٍ وَ لَكِنَّهُ اَلْمُبْتَلَى ثُمَّ قَالَ أَ لاَ أُخْبِرُكُمْ بِالْمَجْنُونِ حَقِّ اَلْمَجْنُونِ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ إِنَّ اَلْمَجْنُونَ حَقَّ اَلْمَجْنُونِ اَلْمُتَبَخْتِرُ فِي مِشْيَتِهِ اَلنَّاظِرُ فِي عِطْفَيْهِ اَلْمُحَرِّكُ جَنْبَيْهِ بِمَنْكِبَيْهِ يَتَمَنَّى عَلَى اَللَّهِ جَنَّتَهُ وَ هُوَ يَعْصِيهِ اَلَّذِي لاَ يُؤْمَنُ شَرُّهُ وَ لاَ يُرْجَى خَيْرُهُ فَذَلِكَ اَلْمَجْنُونُ وَ هَذَا اَلْمُبْتَلَى.