eitaa logo
هفت برکه گراش - گریشنا
1.3هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
397 ویدیو
26 فایل
پایگاه خبری هفت برکه گراش پایگاه خبری برتر شهرستان‌های استان فارس در طرح رتبه‌بندی
مشاهده در ایتا
دانلود
☯️ ۲: ستیز با کویر 🌴 قصه‌ی نخل‌های سرافکنده و باغ‌های سرسبز ✍️ مسعود غفوری 🔻بخش‌هایی از یادداشت: 🏜 چندی پیش، تصاویر هوایی گراش در ۳۷ سال اخیر در گوگل‌مپ (نقشه‌ی گوگل) منتشر شد. در این عکس‌ها، که می‌شد آنها را پشت سر هم به صورت فیلم دید، نکته‌ای ترسناک وجود داشت: ما با این همه باغ‌شهری در اطراف گراش، در طی سی سال، در دل کویر، یک منطقه‌ی سرسبز درست کرده‌ایم! 🏝 اما چرا ترسناک؟ چون ما حجم عظیمی از آب‌های زیرزمینی را با صدها چاه مجاز و صدها چاه غیر مجاز، پای درخت‌هایی ریخته‌ایم که گاه هیچ نسبتی با اقلیم ما ندارند و نه تنها هیچ ارزش اقتصادی به بار نیاورده‌اند، بلکه یک نیاز کاذب اجتماعی هم ایجاد کرده‌اند. ❗️نمی‌دانم زمانی که زمین‌های کشاورزی گراش را با طرح‌هایی همچون طرح طوبی قطعه‌قطعه و به همشهریان ما واگذار کردند، آن سازمان‌های متولی دقیقا به چه می‌اندیشیدند؟ آیا اقلیم ما را نمی‌شناختند و به کم‌آبی این منطقه واقف نبودند؟ از کجا قرار بود آب لازم برای این گسترش بی‌رویه و بی‌سابقه‌ی کشاورزی و باغداری تامین شود؟ آیا خشکسالی دوره‌ای و فاجعه‌ی دست‌برد به آب زیرزمینی را پیش‌بینی نکرده بودند؟ حالا آن‌قدر باغ‌شهری‌ها در اطراف شهر زیاد شده‌ و آنقدر آب نادر شده، که چاره‌ای جز بستن آب به روی این باغ‌شهری‌ها ندارند؛ یا این که باید آب را آنقدر گران کنند که صاحبان باغ‌ها چاره‌ای جز خشکاندن درخت‌ها نداشته باشند. آیا معلوم نبود که زراعت و باغداری به آب نیاز دارد؟ ❗️ و چه باغداری و زراعتی! [...] 🃏همشهریان ما در قبال این بی‌رحمی بی‌سابقه نسبت به آب و زمین منطقه، اغلب یک توجیه دارند: «این تنها دلخوشی ما در این شهر است. هیچ تفریح دیگری که برای جوانان نیست.» انگار دلخوشی و تفریح امروز می‌تواند بهانه‌ی قابل قبولی برای خالی کردن زمینِ زیر پای آیندگان باشد. و کیست که نداند بیشتر کسانی که دنبالِ داشتنِ «باغچه‌ای» برای تفریح هستند، نه تنها هیچ دانشی از باغبانی ندارند، بلکه نیازی هم به یاد گرفتنش حس نمی‌کنند. و کیست که نداند بیشتر کسانی که باغ می‌خواهند اما فرصت باغبانی ندارند، حتی فرصت باغ رفتن هم ندارند. «صحرا رفتنشان» محدود به چند شب در ماه است و به اتاقی برای بازی و گپ‌وگفت. 🔻 کامل در هفت‌برکه: ☑️ 7Berkeh.ir/archives/130984 ☑️ هفت‌برکه: «جوم» ستون جدیدی در هفت‌برکه است که در آن به روایت‌هایی بر خلاف دیدگاه غالب می‌پردازیم. ▪️☯️▪️ 🔴 7Berkeh.ir ✔️ t.me/HaftBerkeh ✔️ Instagram.com/7Berkeh ✔️ Whatsapp: bit.ly/7B-Wa ✔️ Ble.ir/7Berkeh
☯️ ۲: ستیز با کویر 🌴 قصه‌ی نخل‌های سرافکنده و باغ‌های سرسبز ✍️ مسعود غفوری 🔻بخش‌هایی از یادداشت: 🏜 چندی پیش، تصاویر هوایی گراش در ۳۷ سال اخیر در گوگل‌مپ (نقشه‌ی گوگل) منتشر شد. در این عکس‌ها، که می‌شد آنها را پشت سر هم به صورت فیلم دید، نکته‌ای ترسناک وجود داشت: ما با این همه باغ‌شهری در اطراف گراش، در طی سی سال، در دل کویر، یک منطقه‌ی سرسبز درست کرده‌ایم! 🏝 اما چرا ترسناک؟ چون ما حجم عظیمی از آب‌های زیرزمینی را با صدها چاه مجاز و صدها چاه غیر مجاز، پای درخت‌هایی ریخته‌ایم که گاه هیچ نسبتی با اقلیم ما ندارند و نه تنها هیچ ارزش اقتصادی به بار نیاورده‌اند، بلکه یک نیاز کاذب اجتماعی هم ایجاد کرده‌اند. ❗️نمی‌دانم زمانی که زمین‌های کشاورزی گراش را با طرح‌هایی همچون طرح طوبی قطعه‌قطعه و به همشهریان ما واگذار کردند، آن سازمان‌های متولی دقیقا به چه می‌اندیشیدند؟ آیا اقلیم ما را نمی‌شناختند و به کم‌آبی این منطقه واقف نبودند؟ از کجا قرار بود آب لازم برای این گسترش بی‌رویه و بی‌سابقه‌ی کشاورزی و باغداری تامین شود؟ آیا خشکسالی دوره‌ای و فاجعه‌ی دست‌برد به آب زیرزمینی را پیش‌بینی نکرده بودند؟ حالا آن‌قدر باغ‌شهری‌ها در اطراف شهر زیاد شده‌ و آنقدر آب نادر شده، که چاره‌ای جز بستن آب به روی این باغ‌شهری‌ها ندارند؛ یا این که باید آب را آنقدر گران کنند که صاحبان باغ‌ها چاره‌ای جز خشکاندن درخت‌ها نداشته باشند. آیا معلوم نبود که زراعت و باغداری به آب نیاز دارد؟ ❗️ و چه باغداری و زراعتی! [...] 🃏همشهریان ما در قبال این بی‌رحمی بی‌سابقه نسبت به آب و زمین منطقه، اغلب یک توجیه دارند: «این تنها دلخوشی ما در این شهر است. هیچ تفریح دیگری که برای جوانان نیست.» انگار دلخوشی و تفریح امروز می‌تواند بهانه‌ی قابل قبولی برای خالی کردن زمینِ زیر پای آیندگان باشد. و کیست که نداند بیشتر کسانی که دنبالِ داشتنِ «باغچه‌ای» برای تفریح هستند، نه تنها هیچ دانشی از باغبانی ندارند، بلکه نیازی هم به یاد گرفتنش حس نمی‌کنند. و کیست که نداند بیشتر کسانی که باغ می‌خواهند اما فرصت باغبانی ندارند، حتی فرصت باغ رفتن هم ندارند. «صحرا رفتنشان» محدود به چند شب در ماه است و به اتاقی برای بازی و گپ‌وگفت. 🔻 کامل در هفت‌برکه: ☑️ 7Berkeh.ir/archives/130984 ☑️ هفت‌برکه: «جوم» ستون جدیدی در هفت‌برکه است که در آن به روایت‌هایی بر خلاف دیدگاه غالب می‌پردازیم. ▪️☯️▪️ 🔴 7Berkeh.ir ✔️ t.me/HaftBerkeh ✔️ Instagram.com/7Berkeh ✔️ Whatsapp: bit.ly/7B-Wa ✔️ Ble.ir/7Berkeh
☯️ ۳: مولدسازی، فرصتی برای گراشی‌های در راستای نظام ✍️ یک گراشی از دبی ✔️ همتی و درایتی باید، اگر همتی و درایتی در گراش باشد. 📝 بیش از دو هفته از اعلان رسمی سران سه قوای جمهوری اسلامی ایران درباره طرح واگذاری و فروش اموال عمده‌ی غیرِ منقولِ مازاد و راکدِ دولت و نهادهای وابسته به دولت مثل بانک‌ها، موصوف به «طرح مولدسازی» می‌گذرد. چگونگی این طرح، درستی و یا نادرستی آن و یا قانونی و یا غیر قانونی بودن این طرح، مورد بحث و بررسی این نوشته نیست. هم‌اکنون این طرح تصویب شده و تاییدیه و ارشادیه‌ی رهبری نظام را نیز دارد. بنابراین، به قول قدمای گراش باید گفت قرص و محکم است و توپ هم چاره‌اش نمی کند [...] 🔻 سابقه‌ی واگذاری، واگذاری و هبه در جمهوری اسلامی 📌 از همان اول بسم‌الله، خشت بخشش و واگذاری اموال عمومی، ملی و دولتی به خودی‌های معتمد نظام بنیان گذاشته شد [...]. 🔻 اوج‌گیری خصوصی‌سازی / خصولتی‌سازی ▪️ اوج خصوصی‌سازی‌ها در دوره ریاست جمهوری دکتر احمدی‌نژاد بود، به خصوص در دوره دوم ریاست ایشان. این که چه شد و به کی فروخته شد و چگونه فروخته شد، به فرموده حکیم و بزرگ سخنور توس، «یکی داستان است پر آب چشم». به گونه‌ای این داستان پیش رفت که رئیس جمهور پیشین، آقای حسن روحانی، آن را «خصولتی‌سازی» نامید. خصولتی ترکیبی از کلمات خصوصی و دولتی است. 🔻 گراشی‌ها هر دو ملاک را دارند: توان خرید و خودی بودن ▪️ اکنون طرح مولدسازی و فروش اموال غیر منقول راکد دولت و بانک‌های دولتی در کشور آغاز شده است. تیم فروش هم مشخص و معرفی شده است. دستشان هم به مراتب از سازمان خصوصی‌سازی دوره‌های پیشین بازتر و آزادتر است. ▪️ می‌توان پیش‌بینی کرد که ملاک و معیار اصلی و مورد نظرشان در فروش، اول توانایی و پتانسیلِ خریدار در چگونگی و سرعتِ تبدیل کردن اموال و مولدسازی کردن اموال فروش رفته توسط خریداران آن، و دوم، ولایی و خودی بودن و وفادار بودنِ خریداران به نظام جمهوری اسلامی خواهد بود. ✅ خوشبختانه در کل، گراشی‌ها یکی از بهترین‌ها در میان خریدارانِ بخش خصوصی برای این هیئت هفت‌نفره‌ی فروش و واگذاری این اموال راکد دولتی هستند. 1️⃣ گراشی‌ها به درستی و راحتی می‌توانند املاک راکد را به بهره‌وری برسانند و هم خود و هم گراش را به دارایی برسانند. گراشی‌ها می‌توانند هم به صورت اشخاص حقوقیِ منفرد و هم با تشکیل شرکت‌های خصوصی فامیلی و چندنفره و هم با تشکیل شرکت‌های سهامی خاص در گراش، خود را به عنوان خریداران و یا توانداران به دست آوردن این املاک معرفی کنند. 2️⃣ موضوعِ اصلی و مهمِ خودی بودن و وفادار بودن و دوستدار نظام جمهوری اسلامی بودنِ گراشی‌ها بر همگان روشن و مبرهن است. مسئولین رده‌بالای دولت و حکومت شناخت خوبی از مردم گراش دارند. استاندار فارس و فرماندار گراش هم از اصناف گراش به خاطر دوری از اعتراضات تشکر کرده‌اند. مسئولین امنیتی و انتظامی هم یقین مطلق دارند. ❓ از کجا می‌توان شروع کرد؟ ⌛️ بنابراین هم‌اکنون جای درنگ و تاخیر نیست. بهترین شروع می‌تواند با گروه‌های فرهنگی و مذهبی و خیریه‌های ثبت‌شده در گراش باشد که هم‌اکنون در گراش وجود دارند و با خیرین و سرمایه‌داران خرد و کلان گراشی در تماس هستند. اینها و سایر افراد باید جلسات مشورتی با شورای شهر و فرماندار و نماینده مجلس تشکیل دهند و هر چه سریع‌تر، خود را به عنوان کاندیداهای اصلح دریافت و خریدارانِ معتمد نظام برای طرح مولدسازی معرفی کنند. ✔️ چندی قبل در هفت‌برکه، گزارشی از جلسه فرماندار گراش با پیشکسوتان بسیجی و جنگ و هیئت رزمندگان اسلام خواندم. می‌توانند همین نشست‌ها را در موضوع طرح مولدسازی هم برگزار کنند و هر گروهی به اندازه‌ی توان و نیرو و اندیشه‌ی خود از این طرح استفاده کند. تشکل‌هایی مانند صولت عنیبه و یا بیماران خاص و امثال اینها که دست در جیب خیرین دارند، هم‌اکنون وقت کار و حرکت آنها است که با فکر و ایده‌ی نو و کمک گرفتن اولیه از خیرین، بروند سراغ طرح مولدسازی تا هرچه زودتر بتوانند پشتوانه‌ی مالی و پایداری برای انجمن خود و گراش به دست آورند. 🔻 مقاله‌ی کامل در سایت هفت‌برکه: ☑️ 7Berkeh.ir/archives/131911 ▪️▫️▪️ 🔴 7Berkeh.ir ✔️ t.me/HaftBerkeh ✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa ✔️ Instagram.com/7Berkeh ✔️ eitaa.com/Haftberkeh ✔️ Ble.ir/7Berkeh
☯️ ۴: همان منوی همیشگی ⭕️ قصه‌ی محدود شدن خواسته‌های یک شهر ✍️ یادداشتی از مسعود غفوری 🔻 بخشی از یادداشت: 📃 هر وقت وزیری، استانداری یا مدیری در سطح کشوری از گراش بازدید کند، خواسته‌هایی که به نامِ مردم از ‌آن‌ها می‌شود، خیلی ساده و مکرر است. می‌شود از روی همان نامه و طومارِ ده سال پیش، رونویسی کرد و آن را دوباره تحویل استاندار جدید یا وزیر جدید داد. فرقی نمی‌کند استاندار دولت احمدی‌نژاد باشد یا روحانی و یا رییسی. منوی درخواست‌ها همان منوی ده‌ساله‌ی همیشگی است: محدوده، جاده چک‌چک، مجتمع اداری و شاید در ادامه، چند خواسته‌ی دیگر. قرار نیست این موضوعات تکراری به پایان برسد و خواسته‌های بزرگ‌تر مطرح شود؟ نباید به سراغ طرح‌های صنعتی و تجاری با اشتغال‌زایی بالا رفت؟ ❓ بیش از یک دهه است که مدیران دولتی در گراش، از فرمانداران و شوراهای شهر گرفته تا امامان جمعه و نمایندگان مجلس، خواسته‌های شهروندان گراش را به چند مورد خاص تقلیل داده‌اند. شاید وقت آن است که جدی به این سوال بیندیشیم: آیا در این تقلیل دادنِ خواسته‌ها، عمدی در کار است؟ آیا پروژه این است که بگویند مردم گراش فقط همین‌ها را می‌خواهند و بس؟ آیا هدف از این تقلیل دادن، کنترلِ خواسته‌های مردم این شهر است؟ ❗️ وقتی به ساز و کاری که خواسته‌های گراش را به این موارد خاص محدود کرده است نگاه می‌کنیم، این شک پررنگ‌تر می‌شود. دستور کار برای کنترل خواسته‌ها این است: اینها را آنقدر بزرگ کن که بقیه‌ی خواسته‌ها به چشم نیایند، و بعد، برآورده شدنِ آنها را آنقدر به تعویق بینداز که خودشان هم بقیه‌ی خواسته‌ها را مشروط به برآورده شدن همین‌ها کنند، و یا اساسا آنقدر ناامید شوند که از همه‌ی خواسته‌ها دست بکشند. 🔻 کوچک ولی غراق‌شده ▫️ در سطح ملی که هیچ؛ حتی اگر در سطح استانی نگاه کنیم، هر سه‌ی این پروژه‌ها کوچک و کم‌هزینه‌اند (شاید به جز مساله‌ی محدوده، که آن هم معلوم نیست چرا و چگونه به این شدت سیاسی و امنیتی شده است). با این حال، هیچکدام از این پروژه‌ها بعد از بیش از ده سال به سرانجامی نرسیده است. 🔻 کیست که بخواهد برای گراش کاری کند؟ ▫️ «شما بگویید برای گراش چکار باید کرد؟» نماینده‌ی مردم در مجلس خیلی صادق است که این سوال تراژیک را می‌پرسد؛ بقیه‌ی مسئولان حکومتی که حتی لزومی هم برای پرسیدن این سوال حس نمی‌کنند.... 🔻 فراموش‌شده در ته لیست ➖ سال‌هاست که مردم گراش از این می‌نالند که شهر از مسیرهای اصلی دور افتاده است و باید راهی برای خروج از این بن‌بست پیدا کرد.... ➖ سال‌هاست که گراشی‌ها خواستار طرح‌های تجاری یا صنعتی بزرگی هستند که بتواند بخشی از سرمایه‌های آن طرف آب را اینجا به کار ببندد... ➖ سال‌هاست که بخش بزرگی از شهروندان گراشی به خاطر گرانیِ افسارگسیخته‌ی زمین و مسکن در شهر، مجبور به حاشیه‌نشینی در محمدآباد و سلطان‌آباد و تنگ حسین شده‌اند.... ➖ سال‌هاست که فعالان فرهنگی و اجتماعی گراش خواستار گشایش‌هایی در فعالیت‌هایشان هستند... ➖ سال‌هاست که از ارتقای گراش به شهرستان می‌گذرد و... راستی، کسی می‌داند چطور شد که خواسته‌ی اصلی مردم در آن زمان و در دهه‌ی گذشته، یعنی راه‌اندازی و ارتقای ادارات، اینطور یواشکی فراموش شد؟ 🔻 کامل در هفت‌برکه: ☑️ 7Berkeh.ir/archives/134756 ▪️▫️▪️ 🔴 7Berkeh.ir ✔️ t.me/HaftBerkeh ✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa ✔️ Instagram.com/7Berkeh ✔️ eitaa.com/Haftberkeh ✔️ Ble.ir/7Berkeh
☯️ ۵: زوال علم در برده‌گاه دانشگاه ✍️ مسعود غفوری 🔻بخش‌هایی از یادداشت: ▪️ من با مدرک دکتری در مقطع ارشد مجازی در دانشگاه تهران تدریس می‌کنم و حق‌التدریسم به ساعتی دو دلار هم نمی‌رسد، یعنی کمتر از یک‌پنجمِ حقوق یک کارگرِ پیتزافروشی در آمریکا. هر وقت سخنی در مورد جایگاه علم و دانشگاه در این مملکت شنیدید، این معادله‌ی ساده را در ذهن داشته باشید. 🔳 دانشگاه هم مثل چیزهای دیگر ▫️ گسترش بی‌رویه و قارچ‌گونه‌ی انواع دانشگاه‌ها در کشور در دهه‌های گذشته که کار را به جاهایی همچون رقابتِ پوچِ بین دانشگاه آزاد و پیام نور کشاند، از همان ابتدا هم چشم‌اندازی جز بی‌ارزش و بی‌اعتبار کردنِ نهاد دانشگاه نداشت. وقتی هم که دولت حکم داد که دانشگاه‌ها باید بودجه‌ی خودشان را خودشان تامین کنند، پروژه‌ی بازاری شدن دانشگاه‌ها کلید خورد. در کشوری که بسیاری از نهادها فشل و بی‌خاصیت شده‌اند، عجیب نیست که چنین اتفاقی برای دانشگاه‌ها هم بیفتد؛ اگر این پروژه‌ای عامدانه نباشد. 💸 صحبت کردن از اعداد فقط نشانه است. «ردِ پول را بگیر» تا بدانی چه جاهایی برای دولت و حکومت اولویت دارند. 🎓 بزرگ‌ترین کلاه‌برداری علمی ▫️ وزارت‌خانه‌ی علوم در دولت‌های مختلفِ این چند دهه، بزرگ‌ترین کلاه را سر متقاضیان تحصیلات تکمیلی (ارشد و دکتری) گذاشته است: به موازات این که فرصت‌های علمی و دانشگاهی را از دسترس آنها دورتر و دورتر می‌کند، امکان ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر را برای آنها بیشتر و بیشتر فراهم می‌کند. ❗️ نه پرستیژ، نه پیشرفت، نه درآمد ▫️ در گذشته، شاید تا همین یک دهه پیش، تدریس کردن در دانشگاه هم از لحاظ اجتماعی پرستیژ داشت، هم از لحاظ علمی لطف داشت (از یاد دادن و بیشتر از آن از یاد گرفتن لذت می‌بردی)، و هم از لحاظ اقتصادی درآمدی. امروز حس می‌کنم هیچکدام از این سه دلیل قانع‌کننده نیست. 🧮 تعارف را کنار گذاشته‌اند ▫️ به نظر می‌رسد که دولت‌ها هم کم‌کم در حال کنار گذاشتن تعارف هستند. اگر به متن‌هایی مانند اسنادِ سیاستگذاری‌ها یا کتاب‌های درسی مراجعه کنید، می‌بینید که دیگر کمتر از ارزش علم صحبت می‌شود، بلکه همه چیز با ادبیات تولید، کارآفرینی، ارزش‌آفرینی و استارتاپی سنجیده می‌شود. ▫️ وقتی هم برای دانشجویان و هم برای دانشگاه‌ها، ارزش رشته‌های علمی با میزان پول‌سازی آن‌ها سنجیده ‌شود، یعنی نگاه‌ها به نهاد دانشگاه به تدریج تغییر کرده است: اگر پیش از این دانشگاه یک «موسسه عمومی» بود، اکنون یک «بنگاه اقتصادی» است و همانند هر بنگاه اقتصادی دیگری، «سودآوری» به هدف اصلی آن تبدیل شده است. 🏭 کارگران و مشتریانِ بنگاهِ دانشگاه ▫️ وقتی دانشگاه به یک بنگاه اقتصادی تبدیل شود، مدرسان و استادهای دانشگاه فقط چرخ‌دنده‌هایی هستند که باید بتوانند با کمترین خرج، دانشگاه را به پیش ببرند؛ «کارگران»ِ روزمرد و قابل تعویضی که نباید هیچ انتظار و توقعی داشته باشند (چون پشتِ در، افراد دیگری هستند که دوست دارند جایشان را بگیرند) و حتی می‌توان تا حد امکان، مزدشان را دیر پرداخت کرد. 🏧 وقتی دانشگاه به یک بنگاه اقتصادی تبدیل می‌شود، دانشجو هم عملا یک «مشتری» است که باید احترام ببیند تا از دست نرود. دانشگاهی که با هزار قلاب، دانشجویان را به دام می‌کشد تا جیبشان را خالی کند، این حق را برای دانشجو ایجاد می‌کند که بپرسد: «ما اینقدر پول می‌دهیم، درس هم بخوانیم؟» ⚫️ ورشکستگی و زوال نهاد دانشگاه ◽️ هر وقت کسی در مورد جایگاه علم و نهاد دانشگاه در این مملکت صحبت کرد، یا در مورد استقرار یا ارتقای دانشگاه‌ها در منطقه استدلال آورد، این معادلات را در ذهن داشته باشید. دانشگاه دیگر ربط چندانی به دانش ندارد. 🔻 کامل در هفت‌برکه: ☑️ 7Berkeh.ir/archives/135110 ▪️▫️▪️ 🔴 7Berkeh.ir ✔️ t.me/HaftBerkeh ✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa ✔️ Instagram.com/7Berkeh ✔️ eitaa.com/Haftberkeh ✔️ Ble.ir/7Berkeh
☯️ ۶ – آیا شوتی‌ها قاچاقچی‌اند؟ ✍️ مسعود غفوری 🔻 بخشی از یادداشت: ▫️ در شروع بحران کرونا، زمانی که ماسک و دستکش و اسپری ضد عفونی‌کننده از ضروری‌ترین چیزها بود و کاملا هم نایاب شده بود، مسئولان شهرستان گراش (از مدیران دولت گرفته تا دانشکده علوم پزشکی) دست به دامان گروهی از خیرین و افراد مرتبط با کشورهای حاشیه خلیج فارس شده بودند که این کالاها را هر طور که شده وارد شهر کنند. حتی در مواردی این کالاها را با افتخار به شهرهای دیگر ارسال می‌کردند تا کارنامه‌ی بهتری در مدیریت بحران برای خود بسازند. 🚘 این کالاها چطور به گراش، این شهر کوچک در جنوب استان فارس می‌رسید؟ از طریق شبکه‌ای از لنج‌های غیر قانونی در سواحل خلیج فارس، و بعد هم شوتی‌ها، یعنی ماشین‌های سواری که اجناس را از سواحل به مناطق مرکزی منتقل می‌کنند. رانندگان این ماشین‌ها شبکه‌ی گسترده‌ای را در بسیاری از جاده‌های مناطق جنوب کشور تشکیل داده‌اند و گاهی می‌توان ماشین‌هایشان را به خاطر سرعت و همچنین ریسک‌پذیری بالایشان در جاده‌ها شناسایی کرد. بسیاری از این افراد به ناچار وارد این شغل شده‌اند، شغلی که به دلیل غیر قانونی بودن و خطرات زیادش، با شغل کولبری و سوخت‌بری قابل مقایسه است. ▫️ حالا که سه سال از آن روزهای سخت گذشته، شاید دولت دوباره وارد کردن ماسک و دستکش خارجی را مصداق «قاچاق» بداند و این داستان را به فراموشی بسپارد. ⭕️ و این داستانی است که بارها تکرار شده است؛ مثلا وقتی کالاهای مورد نیاز در جبهه‌ها به صورت قاچاقی وارد کشور می‌شدند و به خط مقدم می‌رسیدند؛ یا وقتی یک دستگاه پزشکی به صورت قاچاقی به کشور وارد می‌شود و در بیمارستان مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ یا وقتی مواد اولیه غذایی همچون برنج و گوشت برای اجرای مراسم مذهبی به صورت غیر قانونی بین استان‌ها جابجا می‌شود. این موارد را کمتر کسی «قاچاق» می‌داند و افراد دخیل در آن را تحت عنوان «قاچاقچی» محکوم می‌کند. اتفاقا تامین کالا در شرایط بحرانی را نشان‌دهنده‌ی مسئولیت اجتماعی این افراد می‌دانند. 🛒 این قضیه در مورد بسیاری از اجناس خارجی که در سوپرمارکت‌های گراش و منطقه وجود دارد و مردم از روی عادت می‌خرند، از جمله سیگار، رِد بول یا کیت‌کَت هم صادق است. این اجناس خارجی از طریق شبکه‌ای از شوتی‌ها به گراش و دیگر شهرهای منطقه می‌رسند. در تعریف اداری و حقوقی، این کالاها غیر قانونی و قاچاق، و خود این افراد هم «قاچاقچی» محسوب می‌شوند. اما کافی است چند بار واژه‌ی «قاچاقچی» را تکرار کنید و تصویرهایی را که از این کلمه در ذهن دارید مرور کنید تا به بیهودگی اطلاق این واژه به چنین افرادی پی ببرید. اینها را تنها یک سیستم صلب و بوروکراتیک می‌تواند با برچسب «قاچاقچی» شایسته‌ی مجازات بداند. در عرف و در میان مردم، شوتی‌ها نسبتی با قاچاقچی‌ها ندارند، همانطور که کولبرها و لنج‌دارها ندارند. 📓 تعریف واژه‌ها در عرف مهم است ▫️ واژه‌ها معنایشان را از فرهنگ لغات نمی‌گیرند. معنای واژه‌ها را موقعیت و زمینه‌ی استفاده‌ی آنها مشخص می‌کند و هیچوقت هم ثابت و صلب نیست. 📖 مشروعیت قوانین از مردم می‌آید ▫️ قوانین هم مشروعیتشان را از کتاب‌های حقوقی نمی‌گیرند، بلکه از خود مردم می‌گیرند. وقتی قانون حکم به ممنوعیت چیزی می‌دهد که در عرف جامعه کاملا رایج و مرسوم است و به راحتی در بازارِ عرضه و تقاضا وجود دارد، روشن است که باید در نوع این قانون‌گذاری بازنگری کرد. تاکید می‌کنم که ما در مورد قاچاق انسان و مواد مخدر صحبت نمی‌کنیم. صحبت در مورد کالاهای مصرفی همچون نوشابه و شکلات و میوه است. 📌 مرعوب کردن در مقابل مشروعیت بخشیدن ▫️ هر قدر که دولت با زبان بوروکراتیکش بخواهد بین واژه‌ی قاچاقچی با واژه‌هایی همچون شوتی و کولبر و لنج‌دار تناظر ایجاد کند، راه به جایی نمی‌برد. ▫️ از یک طرف، دولت که در تامین کالای باکیفیت و مطلوب جامعه ناتوان است، با ممنوع کردن واردات کالاها، عملا آنها را به چرخه‌ی قاچاق وارد می‌کند. ▫️و از طرف دیگر، حجم کالایی که توسط شوتی‌ها و کولبرها و از طریق ته‌لنجی قاچاق می‌شود، در مقایسه با آمار قاچاق رسمی تقریبا هیچ است. 📌 قاچاقچی دانستن کسانی مثل شوتی‌ها و کولبرها و لنج‌دارها از آن دسته مقولاتی است که احتمالا حالاحالاها مورد مناقشه خواهد ماند؛ تا جایی که فرمانده نیروی انتظامی کل کشور نیز شاید از روی اجبار بگوید: «کولبر را قاچاقچی نمی‌دانیم». به نظر می‌رسد مردم بسیار زودتر از اینها این تصمیم را گرفته‌اند. 🔻 کامل در هفت‌برکه: ☑️ 7Berkeh.ir/archives/139702 ▪️☯️▪️ 🔴 7Berkeh.ir ✔️ t.me/HaftBerkeh ✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa ✔️ Instagram.com/7Berkeh ✔️ eitaa.com/Haftberkeh ✔️ Ble.ir/7Berkeh