💠 خیرین به جای کمکهای موردی، موقوفه بسازند
🎤 مصاحبه با امرالله مولایی
▫️ رییس اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان گراش
📌 به مناسبت ۳۱ شهریور، روز وقف، و هفته وقف ۱۴۰۳
▫️ اداره اوقاف ادارهای نسبتا آرام است؛ اما هر جایی که با زمین مرتبط باشد، قطعا در گراش اداره مهمی است. در سالهای اخیر هم وضعیت اسناد زمینهای اوقافی و به ویژه واگذاری برکهها از حواشی این اداره بوده است. رییس اداره اوقاف میگوید این اداره درآمد زیادی ندارد و بخش اصلی درآمد برای نگهداری خود موقوفات هزینه میشود.
▫️ امرالله مولایی سال ۱۳۸۴ در اداره اوقاف گراش استخدام شد. او که اهل اشکنان لامرد است، در سالهای ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۶ به لامرد منتقل شد و پس از مدتی دوباره به گراش آمد و از سال ۱۳۹۷ تاکنون رییس اداره اوقاف گراش است.
🔻 وضعیت پرسنلی اداره اوقاف
▪️ هفتبرکه: اداره اوقاف چه تعداد کارمند دارد؟
▫️ مولایی: طبق چارت سازمانی، تعداد کارکنان اوقاف شش نفر تعریف شده است. تنها سالی که گراش شش نیرو داشت سال ۹۶ بود و بعد یکی یکی کم شد. الان دو نفر هستیم، من و آقای امینا.
▪️ هفتبرکه: تصمیمی برای استخدام نیروی جدید ندارید؟
▫️ مولایی: در کل کشور و به خصوص در استان فارس، خیلی از نیروهای اوقاف بازنشسته شدند اما به جای آنها حتی یک نفر هم استخدام نشد.
🔻 عملکرد و درآمدهای اوقاف
▪️ هفتبرکه: در چه موقوفاتی بیشترین سند را گرفتید؟
▫️ مولایی: پارسال ما دویست سند موقوفات داشتیم؛ و امسال در همین شش ماه، برای موقوفات حدود صد و خردهای سند گرفتیم. به نوعی میتوان گفت که گراش جور استان را هم میکشد.
▪️ هفتبرکه: میزان درآمد اوقاف چقدر است ؟
▫️ مولایی: الان درآمد اوقاف حول و حوش یک میلیارد تومان است. پارسال یک میلیارد و خردهای بود و امسال تاکنون چهارصد، پانصد میلیون تومان. برای ما تعیین میکنند که گراش باید دو میلیارد درآمد داشته باشد؛ یا مثلا لار ۷ میلیارد، مهر یک میلیارد و …
▪️ هفتبرکه: همه درآمدهایی که در شهرستان کسب میشود، همین جا خرج میشود؟ با چه روندی؟
▫️ مولایی: بخش عمده این بودجه را میگذارد برای حفظ خود موقوفات و ۵۰ درصد درآمد موقوفات میرود آنجا و ذخیره میشود، برای این که کار ثبتی انجام شود، سندی گرفته شود یا پرونده دعاوی و حقوقی چیزی پیش بیاید، نگهداری میکنیم.
▪️ هفتبرکه: عمده درآمدهای اوقاف گراش از چه طریق است؟
▫️ مولایی: درآمد ما بیشتر روی نقل و انتقالها و خرید و فروشها است. مثلا کسی بخواهد خانهاش را بفروشد.
▪️ هفتبرکه: پیشنهادی برای ایجاد درآمد برای اوقاف دارید؟
▫️ مولایی: واگذاری به صورت سرمایهگذاری مشارکتی میتواند درآمد خوبی برای اوقاف داشته باشد. یعنی مثلا از طریق موقوفات، چند شهرستان بیایند شراکت کنند و یک مجتمع بسازند. نمونهاش بازار بزرگ لار.
🔻 بحث برکهها: از واگذاری تا تعیین حریم آبخیز آنها
▪️ هفتبرکه: در مورد واگذاری برکهها و حریم آبخیز آنها هم همیشه حرف و حدیث وجود دارد. درآمد حاصل از این صرف چه چیزهایی میشود؟
▫️مولایی: در مورد برکهها ما بحث فروش برکهها را نداریم. ما اصلا کاری به خود برکه نداریم. زمینی را که به عنوان حریم آبخیز برکه در نظر میگیرند، از قدیم باب بوده است و سندش را داریم. ما این زمین را در قالب سرمایهگذاری برای کاشت درخت نخل و زیتون استفاده میکنیم. این در واقع یک نوع سرمایهگذاری است و به نفع مردم است....
▪️ هفتبرکه: آیا قانون و یا فرمول خاصی برای محاسبهی حریم آبخیز یا همان پیزاب هر برکه وجود دارد؟
▫️مولایی: این بحث را ما از قدیم داشتیم. در اوقاف، ساز و کار خاصی ندارد که بگویند این آبانبار یک هکتار پیزاب دارد و یا ۵ هکتار. کارشناس امور آب باید بیاید و بررسی کند و میزان پیزاب را تعیین کند.
🔻 پیشنهاد به خیرین برای وقف
▪️ هفتبرکه: چه کمبودهایی در زمینه وقف در گراش وجود دارد؟
▫️ مولایی: ما اطعام داریم، روضهخوانی داریم، آبرسانی داریم، اما موقوفات قرانی کم است. اگر موقوفانی در زمینه جهیزیه و ایتام و تحت پوشش بهزیستی و… ایجاد شود خیلی خوب است.
▪️ هفتبرکه: چه پیشنهادی در این زمینه دارید؟
▫️ مولایی: پیشنهادی برای خیرین دارم: خیر میآید یکدفعه پول کلانی را هزینه میکند که مثلا جهیزیه خریداری شود. یا خیر میآید و میگوید من ۷۰۰ میلیون امسال میدهم و بروید ویلچر بخرید برای بهزیستی. پیشنهاد ما این است که این ۷۰۰ میلیون را به مسئول اوقاف بدهد تا ۴ مغازه در شیراز خریداری کند. در این صورت شاید امسال ویلچر خریداری نشد، ولی بعد از آن، سالیانه از درآمد مغازهها میتوانیم برایشان ویلچر بخریم.
🔻 #گفتگو کامل در هفتبرکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/151133
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
هفت برکه گراش - گریشنا
💠 خیرین به جای کمکهای موردی، موقوفه بسازند 🎤 مصاحبه با امرالله مولایی ▫️ رییس اداره اوقاف و امور خی
💠 همکاری اوقاف با شهرداری به نفع مردم
🎡 پارک محلهای درمانگاه
🅿️ و پارکینگ بازار طلا
🎤 در مصاحبه با امرالله مولایی
▫️ رییس اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان گراش
▪️ هفتبرکه: چرا اداره اوقاف به جای این که مثل سالهای قبل با شهرداری همکاری کند، با افراد به صورت شخصی کار میکند؟ نمونه موفق این همکاری حمام دهباشی است که متعلق به اوقاف بود و اوقاف به شهرداری واگذار کرد و با اقداماتی که شهرداری انجام داد باعث شد که حمام حفظ شود. یا برخی از فضای پارکها مثل پارک لاله که موقوفه است با اجاره دادن به شهرداری مدیریت این پارک با شهرداری است و کارهای خوبی انجام میشود.
❓ اما به تازگی خبری منتشر شد که زمین پارکی که در خیابان درمانگاه قرار دارد، از شهرداری پس گرفته شده و به فردی واگذار شده است.
▫️ مولایی: این خبر دقیق نبود و از طرف ما صحبتی در آن نیامده بود. قضیه این است که از قدیم این زمین یک مستاجر داشته که زمین خانهاش و زمین این پارک که کنار هم قرار دارد، جزو قرارداد اجارهاش است. اما چون این شخص از آن استفاده نکرده است شهرداری آمده و این زمین را تبدیل به پارک کرده است و این بنده خدا هم چون از این زمین برای پارک استفاده شده، هیچی نگفته است و ما اطلاع نداشتیم که مال مستاجرمان است.
▫️ تا این که آن شخص مراجعه کرد اوقاف و گفت که این ۲۸۵ متر زمین اوقافی برای ماست. از آنجایی که کل موقوفات باید تعیین و تکلیف شود و زمینهایی اوقافی که با اوقاف قرارداد اجاره ندارند ما به عنوان متصرف میشناسیم و پیگیری میکنیم که فلان زمین موقوفی را، آقای ایکس یا فلان ارگان، متصرف شده به آنها اخطاریه و یا نامه میدهیم.
▫️ وقتی آن شخص مراجعه کرد و گفت اینجا زمین ماست، ما هم به شهرداری نامه زدیم که اجارهی این فضای سبز را که به عنوان پارک استفاده میکند، پرداخت کند.
▫️ شهرداری در جواب به ما گفت: آنجا چون محل رفت و آمد محمدآباد و سلطانآباد است، باید یک تعریض خیابان انجام شود و زمین خیلی کم میشود و به درد پارک نمیخورد. خودشان پیشنهاد دادند که ما به آنها نامه بزنیم که زمین موقوفه است که بعد آنها نیز وسایل را جمعآوری کنند. چون تا جایی که خبر دارم، خیری قرار است یک پارک بزرگتری در آن منطقه بزند.
▫️ کل جریان این است که زمین اصلی مال مستاجر است و اگر حقی باشد مال مستاجر است. الان هم دارد ساخت و ساز میکند و اگر قرار است جلو ساخت و سازش گرفته شود شهرداری نباید پروانه بدهد و ما نمیتوانیم جلو کارش را بگیریم چون اجارهنامه دارد و زمین خودش است.
▫️ در مورد عقبنشینی هم هزینه به شهرداری پرداخت شده است. یعنی همان مقداری که شهرداری وارد مسیر خیابان شده، باید پولی به آن شخص و اوقاف بدهد که آن هم کوتاه آمدیم و گفتیم نمیخواهد.
❓ هفتبرکه: زمین کنار حسینیه چهارده معصوم(ع) که تسطیح شده است هم موقوفه است؟ از این نظر مهم است که اگر آنجا ساختوساز شود، مسیر پارکینگ بازار طلا گرفته میشود.
▫️ مولایی: بله. آنجا هم موقوفه است و در اجارهی مستاجری است که یک خانمی بود و آن خانم آن را فروخت به یک شخص دیگر. اداره ثبت هم موقوفه است و در اجارهی شهرداری است. آنجا هم مستاجرش یک شخص است و قرار است تبدیل به پارکینگ و یا یک پروژهی عامالمنفعه دیگر شود.
▫️ قرار بود آن مجموعه تخریب شود و تبدیل شود به پارکینگ برای بازار طلا. اگر پارکینگ شود بین شهرداری و اوقاف و مستاجر یک توافق سهجانبه صورت میگیرد که هم حقوق مستاجر رعایت شود هم اوقاف و شهرداری.
▫️ خلاصه آنجا مستاجر دارد و دست ما نیست. اگر دست ما بود با شهرداری کنار میآمدیم و توافق میکردیم. شهرداری باید جلو مستاجر را بگیرد و با او به توافق برسد.
🔻 #گفتگو کامل در هفتبرکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/151133
#ادارات
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✅ افزایش همزمان درجهی ۹ دهیاری شهرستان گراش
🔻مهندس محمد کاظم جعفری معاون برنامهریزی و امور عمرانی فرمانداری گراش
💬 با تلاش و پیگیریهای بخشداران مرکزی گراش و ارد همچنین دهیاران عزیز، موضوع ارتقا درجه دهیاریهای شهرستان به نتیجه رسید و تمامی ۹ دهیاری فعال شهرستان بین ۱ تا ۳ درجه ارتقا پیدا کردند.
💬 ده روستا گراش دارای دهیاری هستند که دهیاری فداغ نیز از قبل دارای درجه ۶ بود.
💬 با ارتقا دهیاری، چارت دهیاری گسترش پیدا میکند و امکان استفاده از نیروی بیشتر در دهیاری به وجود میآید. همچنین این موضوع در جذب و اختصاص اعتبارات دولتی نیز نقش موثری دارد.
🔘 به گزارش هفتبرکه سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور، دهیاریها را بر اساس سه شاخص جمعیت، درآمد و مساحت از ۱ تا ۶ درجهبندی میکند.
⬆️ بیشترین ارتقا درجه در روستای زینلآباد از ۲ به ۵ بود.
🎖 در حال حاضر روستاهای فداغ و خلیلی با درجه ۶ بالاترین درجه دهیاری را دارند.
🔻بخش ارد:
▫️زینلآباد : از ۲ به ۵
▫️ آغصه: از ۲ به ۴
🔻بخش مرکزی گراش:
▫️خلیلی : از ۵ به ۶
▫️لباشکن : از ۳ به ۴
▫️محمدزینا : از ۳ به ۴
▫️حسینآباد: از ۲ به ۴
▫️کنگ و ریشه: از ۲ به ۳
▫️بشیرآباد: از ۱ به ۳
▫️کنار زیارت: از ۱ به ۳
🔘 در بازنگری درجه دهیاریهای شهرستان گراش درجه ۲ دهیاری در دهستان سبزپوش بخش ارد، ۴ دهیاری در دهستان خلیلی بخش مرکزی و ۳ دهیاری در دهستان فداغ بخش مرکزی افزایش پیدا کرد.
🔻 #گفتگو کامل در هفتبرکه:
☑️ https://7berkeh.ir/archives/151483
#ارتقا
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🍱 #گپتریا: میر صالح، بانی چند رستوران در گراش و اوز
📸 مجید افشار
✍️ محمد خواجهپور، نوریه بلبل
🍢 سید میر عبدالله حسینی را خیلیها در گراش و اوز به نام میرصالح میشناسند. موسس رستوران صالح، نامش با بسیاری از رستورانها و کبابیها پیوند خورده است. در یک شب سرد در زمستانخانهی اقامتگاه نریمان اوز با او صحبت کردیم. خواهرزادهاش حاج عزیز نوبهار، مدیر فعلی رستوران صالح، هر جا که لازم باشد صحبتها را تکمیل میکند تا مروری بر آغاز رستورانداری و کبابی در گراش داشته باشیم.
📌 میر عبدالله با زبانی شیرین، خاطراتش را از مهاجرتش در کودکی به دبی و کویت برای کار هم مرور میکند. خاطرات او مثل یک فیلم تلخ و شیرینِ سیاه و سفید است که برای بسیاری از گپتریا آشناست و برای نسل جدیدتر، لذتبخش و عبرتآموز. حیفمان آمد که خاطرات میرصالح را با خوانندگان به اشتراک نگذاریم. به همین دلیل است که این بار مطلب گپتریا بلندتر از حد معمول است. پایان خوش یک ساعت گفتگوی ما هم یک سینی از انواع کباب است.
🌊 از ۱۲سالگی به دبی رفتم
▫️ میر عبدالله متولد ۱۳۳۴ است و مثل خیلی از گراشیها در کودکی، زمانی که ۱۲ساله بوده، برای کار راهی دبی شده است.
💥 فرار از بچهداری همان و سیلی خوردن همان!
🌊 بعد از سربازی رفتم کویت؛ بعد هم بندرعباس
🍔 از سال ۱۳۷۱ به کار اغذیهفروشی مشغول شدم
▫️ سال ۱۳۷۱ مرحوم سیفالله صالحی گفت که یک ساندویچی میخواهم بزنم. من گفتم که خب یک مغازه است. با قاسم نوروزی صحبت کردیم و آن مغازه را اجاره کردیم. اولش به اسم من اجاره کردند برای سیفالله، بعد سیفالله گفت که اینجا نمیشود و بَرِ بیابان است و اینها. تا اینکه رفتیم توی خیابان ساندویچی زد و بعد ما هم یک استخارهای زدیم که دیدیم خوب آمد و همان مغازه را نگه داشتیم. اسم مغازه صالح شد، چون من اسم کوچکم صالح است و تابلویی که برداشتیم به اسم کبابی صالح بود.
📖 استخاره کردم و خوب آمد و رستوران را خریدم
▫️ من مغازه را خریدم. چون به ایران برگشته بودم و باید کاری انجام میدادم. پول هم نداشتم. مرحوم عبدالحسین نوبهار، خدا رحمتش کند، گفت چی شده؟ من گفتم که اینطور شده. توی خیابان رد میشدیم که یک ماشین داشت رد میشد. خال عبدل دست تکان داد و ماشین نگه داشت. نوبهار به طرف گفت: یک تومن به من بده. او هم دفترچکاش را بیرون آورد و گفت: نوبهار بیشتر میخواهی؟ گفت: نه. چک را به ما داد. حالا من نمیدانستم که اصلا طرف کی است! ولی آن شخص نوبهار را کامل میشناخت. یک تومن که به ما داد، ما رفتیم بانک و پول را ردیف کردیم و پول کاشیها و استاد بنا و اینها را دادیم.
🥩 اولین نان داغ کباب داغ را زدیم
🎊 مشتریهایمان کارگرهای ساختمانی بودند و عروسیها
💼 مهاجرت به ستاره و پاتریس اوز
▫️بعد از اینکه مغازه را به عزیز نوبهار و خدا بیامرز سیفالله صالحی واگذار کردم، یک مدتی دلم میخواست گلفروشی بزنم که موفق نشدم. آمدم به ستاره اوز و آنجا را تحویل گرفتم. ۴ سال آنجا بودم. آنجا را خودم راه انداختم و خودم را هم از کار انداخت!
بعد از تمدید نکردن قرارداد با ستاره، یک نفر به من زنگ زد. دیدم مسئول پاتریس است. آقای مولوی. رستورانش را ما راه انداختیم. من و آقای پیشداد. دو سال پاتریس بودم.
📌 مراجعت به گراش و سالن سعادت
▫️ بعد برگشتیم گراش و سالن سعادت را تحویل گرفتیم. سه سال هم آنجا بودم.
🧳 مهاجرت به شهرک گلستان شیراز
▫️ بعد از سالن سعادت رفتم شیراز، شهرک گلستان، یک کبابی بود برای آقای مسلمانی. آن را خریدم. کبابی خاص گراش. ۴ - ۵ سال با پسرها آنجا بودیم، مهدی و محسن و مرتضی.
🏠برگشت به گراش و بعد اوز، خانه نریمان
▫️ میر عبدالله میگوید سرانجام کارش دوباره به گراش و اوز ختم میشود: «از آنجا هم بیرونبر حسینیه حضرت ابوالفضل که دو سال بودم.»
🍛 بعد هم از هتل نریمان سر در آورده است. میر عبدالله در مورد کارش در هتل نریمان اوز میگوید: «غذایمان مثل گراش است. اوز هم غذاهای روی آتش را بیشتر میپسندند. خورشت قیمهی گراشی را هم خیلی میپسندند. از کباب ماستی گراشی هم اینجا مشتریها استقبال میکنند، ولی برای عروسی نه. غذای اصلی ما شبها بیشتر کباب است.»
💚 آقای حسینی از اخلاق و منش مردم اوز هم حسابی تعریف میکند: «اوزیها خیلی زیاد احترام میگذارند. از شرایط کار در اوز راضیام.»
🔻 #گفتگو کامل در هفتبرکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/141876
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🌻 اسد شادی به دنبال آرامش بازنشستگی
📸 مجید افشار
✍️ راحله بهادر
#گپتریا
🥣 مغازهاش در بازارچه مرکزی، اجناس زیادی ندارد و صدا در آن میپیچد. ظروف، وسایل آشپزخانه و ضروریات منزل، عمدهی اجناس مغازهی او روی قفسهها، میز و انبار است. حالا در آستانه هشتادسالگی، بعد از عمری دوندگی، میخواهد باقی عمر را در خانه، با آرامش و دور از دردسرها و نگرانیها از حساب و کتاب سر کند.
👳♂️ 👵 حاج اسد شادی فرزند مشهدی نوشاد متولد ۱۳۲۴ است. او شش فرزند دارد، چهار پسر و دو دختر که همه ازدواج کردهاند. پسرهایش ابراهیم، عباس، احمد و یوسف هستند و گراش کار میکنند. میگوید: «حالا خودم و پیرزن ماندهایم!»
📖 آقای شادی پرانرژی حرف میزند و نقلهایش دلپذیر است. نامها، خاطرهها، آدمها و تاریخها را خوب به یاد میآورد و گذر زمان گردی بر حافظهی او نگذاشته است. او میگوید: «اگر بخواهم داستان زندگی را بگویم، کتابها میشود!»
⛵️ سوار بر لنجِ خاطرات آقای شادی به سوی خلیج فارس
▫️ داستان کسبوکار آقای شادی هم مثل مردهای کهنسال این شهر، از آن سوی آبها در کودکی شروع میشود و ما سوار بر لنج خاطراتش با او همراه میشویم. وقتی در ششسالگی مادرش را از دست میدهد، یک سال بعد پدرش دوباره ازدواج میکند و او در هفتسالگی راهی دبی میشود.
🖌 در تذکره مینوشتند: از این بندرعباس به بندر دیگر ایران
▫️ او تا نهسالگی در دبی مشغول به کار بوده است و بعد به گراش برمیگردد. آقای شادی میگوید آن روزها کاغذی بوده به نام علم و خبر یا تذکره که لیست و عکس مسافران در آن نوشته میشد. او میگوید: «در آن نوشته بود: از این بندرعباس به بندر دیگر ایران. نمیگفتند کشور عربی. یعنی جزو خودمان حساب میکردند.» و از دوران شکوه ایران یاد میکند.
✔️ خاطرهای از زیرکی آقای شادی در کودکی و یادی از شیخ رحمانی
▫️ کاسب خوشصحبتِ قصهی ما بعدش با حاج محمد نجفی به دبی و سپس به بحرین میرود. دو سال با او به مبلغ دستمزد ۱۳۵۰ تومان میماند. یک سال هم شریکی با او کار میکند و بعد از سه سال به دبی و بعد به ایران برمیگردد.
💍 دامادی و شادی دنیا و ادامهی زندگی
▫️ او در هجدهسالگی به گراش بر میگردد و ازدواج میکند. آقای شادی میخندد و بیتی هم از نسیم شمال میخواند: «لذت دنیا زن و دندان بود / بی زن و دندان جهان زندان بود.»
🚬 هشت سر قلیان یا دو پاکت سیگار
▫️ بعد از هشت سال کار در دبی با برادرش و گذراندن این فراز و نشیبها، ملک و خانه و زندگیاش را به قیمت ارزان آن زمان چهل و پنج هزار روپیه میفروشد و نوزده سال قبل برای همیشه به ایران برمیگردد تا حرفهای را که از کودکی آموخته است اینجا ادامه دهد؛ کاسبی.
📌 اولین مغازهاش در گراش، در خیابان دروازه، کنار مسجد صاحبالزمان بوده است و ظروف معدنی میفروخته است با اجارهی ارزان چهل تومان. به خاطر کثیف بودن کوچه، مغازه را جمع میکند. اما خانهنشینی با او نمیسازد و میگوید: «دست از کار کشیدم و یک سال خانه ماندم. دیدم شدنی نیست و آدم در خانه بیشتر خسته میشود. قبل از آن روزی هشت سر قلیان یا دو پاکت سیگار میکشیدم و ترک کرده بودم و اینطوری برایم بیکاری سختتر شده بود.»
▫️ این بار پشت کلات، مغازهی محمد شادرام را اجاره میکند و بعد از سه سال صاحب مغازه آن را میفروشد و مبلغ اجاره بالا میرود.
🌻 غمی پنهان در خندهی آقای شادی
▫️ حاج اسد در این مغازه در بازار مرکزی از سال ۱۳۹۹ کاسبی میکند و میگوید: «فقط میخواهم مغازه را کنسل کنم و خودم را بازنشسته کنم.»
✔️ آقای شادی حافظهاش مثل ساعت کار میکند. به عکاس هفتبرکه آقای افشار میگوید: «در دورهی کرونا هم آمدی و عکسم را گرفتی و یادم مانده. کت آمریکایی هم پوشیده بودم.» میخندد و قصهی یکی دیگر از گپتریای شهر ما آمیخته در تلخی و شیرینیهای روزگار با عمر بلندشان ادامه خواهد داشت.
🔻 #گفتگو کامل در هفتبرکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/152531
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🛟 یونس نوروزی: طالب هر نوع کار داوطلبانه هستم
👨🏻یونس نوروزی در لباس فرم هلالاحمر، سالهاست که مشغول فعالیت داوطلبانه است. اما فعالیتهای داوطلبانه او محدود به هلالاحمر نیست. هر جا که خبری از خدماترسانی به مردم باشد او در صف داوطلبین میایستد.
🎤 این گفتوگو را در آذرماه ۱۴۰۲ به مناسبت روز جهانی داوطلب با او انجام دادیم تا از تجربهی فعالیتهایش برایمان حرف بزند. اکنون به مناسبت روز جهانی داوطلب این گفتگو منتشر میشود.
💬یونس نوروزی:
▫️ متولد ۱ شهریور ۱۳۵۲ و گراشی و در بازار کاسب هستم. از شروع فعالیت جمعیت هلال احمر در گراش جذب این جمعیت شدم، فعالیتهای داوطلبانه با روحیات و روش و منش من در زندگی هماهنگ است.
🚑 هلال احمر زمینههای مختلفی دارد مانند امداد و نجات کوهستان، جاده، سیلاب، حمایت روانی، پیشبیمارستانی، برپایی اردوگاه، ارتباطات رادیویی و ... میتوانم بگویم در ۹ تخصصی که هلال احمر دارد دستی بر آتش دارم و در آن آموزش دیدهام.
▫️ من معتقد هستم که انجام کارهای عامالمنفعه با خود برکت میآورد. اگر آدم قصد خدمت داشته باشد تعادل بین کار و کارهای عامالمنفعه اصلا مشکلی ایجاد نمیکند. خودستایی نباشد ۷۰ یا ۸۰ درصد از ساعتهای حضور در مغازهام صرف کارهای عامالمنفعه میشود. نیت آدم آلوده به ریا نباشد، خدا خودش قدردان است.
▪️ عملیات زلزلهی بم سال ۱۳۸۲، زلزلهی بوشهر، زلزلهی لامرد و بحث امداد و نجات کوهستان مرحوم مهدی حسینی و محمود رشیدی و کسانی دیگر که به لطف خدا زنده ماندهاند، مثل مهدی استوار در ذهنم ثبت شده است.
▫️ فقط مبلغی به عنوان حقالزحمه به ما تعلق میگیرد و البته پوشش محل کارمان از جمله لباس و کاور، کفش را جمعیت هلالاحمر تهیه میکند.
✔️ خانوادهی خودم و همهی دوستان و همکارانم که با جان و دل میآیند همگی پشتیبان هستند. چرا که اگر پشتیبانی خانواده نباشد آدم در این کار هیچوقت نمیتواند بماند.
▫️ استقبال مردم گراش از فراخوانهای کمک مالی خوب است ولی باز هم تقاضا دارم که پشتیبانی بیشتری کنند که بیشتر بتوانیم خدمت کنیم.
▫️ شکر خدا استقبال نیروی جوان در کار داوطلبانه خوب است ولی ما باز هم دوست داریم که بیشتر از اینها بیایند. بالاخره سنی از ما گذشته و فردا ما باید برویم کنار و دیگر دوستان و همشهریهایمان بیایند و خدمت کنند.
▫️ تقاضا دارم پشتیبانی مالی از جمعیت هلالاحمر سراسر کشور را فراموش نکنیم. این بالاترین کمک است و پیشتیبانی مالی کمک بزرگی به مردم است.
📌 زمان سیلاب و بارندگی، مردم از خانههایشان بیرون نیایند. در این موقعیتها بخشی از نیروهایمان باید انرژیشان را صرف کنار بردن مردم و تقاضا برای اینکه به خانههایشان برگردند و جاده را خلوت کنند شود.
📌 در تصادفات هم اینکه به مصدوم دست نزنند خودش بالاترین کمک است. چرا؟ چون امدادرسانی باید تخصصی باشد در غیر این صورت کمکهای غیر اصولی ممکن است باعث عارضه نخاعی و یا آسیبهای بیشتر به مصدوم شود.
🔻#گفتگو کامل در سایت هفتبرکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/140824
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🎭 ۵۰ سال پس از اجرای نخستین نمایش گراش
💠 معلم بوشهری از عشق به آیینهای گراش میگوید
☑️ هفتبرکه: احمد تمدن، که در زمان حضورش در ابتدای دهه ۱۳۵۰ در گراش با نام احمد عوضی شناخته میشد، معلم ریاضی مدرسه ابدی بود اما نامش با اجرای نمایش «کلات» (یا «جنگ قلعه») و ساخت فیلمهای کوتاه صامت در خاطر بسیاری از گراشیها مانده است. دو فیلم نمایش «کلات» و «تیلکدوز» از تمدن به همراه توضیح کوتاهی، پیش از این در هفتبرکه منتشر شده است.
✔️ به لطف و پیگیری عبدالعلی صلاحی، مدیر بنیاد کهنپارسیان جنوب، توانستیم با آقای تمدن که در زادگاهش بوشهر زندگی میکند ارتباط بگیریم که حاصلش این مصاحبه مکتوب و مفصل با اوست. آقای تمدن در این مصاحبه از علاقهاش به گراش، خاطرات معلمیاش، فضای فرهنگی و شهری گراش در آن زمان، و همچنین کارهای فوق برنامهاش همچون اجرای نمایش و ساخت فیلم صحبت میکند.
🔻 بخشی از صحبتهای آقای تمدن:
▫️ من هنگام اقامتم در گراش با نام و نام خانوادگی احمد عوضی شناخته میشدم. متولد 1329 در بندر بوشهر هستم که حدود سی سال پیش، نام خانوادگیام به تمدن تغییر یافت. زاده بوشهرم اما به واسطه شغل پدری که کارمند بانک ملی بود، از کودکی به شیراز، فیروزآباد، مجددا شیراز و برای تحصیل سه سال آخر دبیرستان به بوشهر رفتم.
▫️ در لباس سپاهی دانش به لار و سپس به هرمود صحرای باغ رهسپار شدم.
▫️ در سال ۱۳۵۲ پس از اتمام دوره سپاهی دانش، با آنکه پدر مصر بود من مشاغلی مانند کارمند بانک ملی یا استخدام در شرکت نفت را انتخاب کنم، اما با شوق و ذوق فراوان معلمی را این بار بر خلاف دوران سپاهی دانش به اختیار برگزیدم و در تمام عمر تاکنون یک لحظه از این انتخاب نادم نبودم. به استخدام اداره فرهنگ لار (آموزش و پرورش زمان پهلوی) در آمدم.
👨🏫 برای من و آقای یاعلی مدد که دوست و همکلاسی دوران تحصیلم بود، حکم معلمی در گراش صادر شد.
▫️ سال اول به دانشآموزان ابتدایی مدرسه «برق روز» درس میدادیم.
▫️ از سال ۱۳۵۴ معلم مدرسه راهنمایی ابدی شدیم تا پایان سال تحصیلی ۱۳۵۶.
💐 باور کنید در روزهای اولیه ورود به گراش با چنان مردم ساده، بیتکبر و مهربان و دانشآموزان مشتاق و مستعدی روبرو شدیم که دیگر جای هیچگونه دلتنگی و استرس نبود.
✔️ سالهای پنجاه با اینکه گراش تازه تبدیل به شهر شده بود، تمام مظاهر شهری در آن دیده میشد.
❓ متاسفانه علیرغم میل مردم و اعلام آمادگی برای صرف هزینه و ساخت دبیرستان، تا آن موقع دبیرستانی در گراش دایر نشد.
🎭 از سن پایین علاقه بسیاری به کارهای نمایشی سینما و تئاتر داشتم.
▫️ نخستین بار نمایشنامه «شب» نوشته امین فقیری، نویسنده شیرازی، را تمرین کردیم
🎭 خیلی دوست داشتم یک نمایشنامه بومی با استفاده از آئینها و مراسم گراش که مورد علاقهام بود بنویسم. اجرای این رسم و رسوم فقط در قالب یک نمایشنامه مقدور بود. در همین چارچوب، نمایشنامه «کلات» را تنظیم و به صورت فشرده در ساعات تعطیلی مدرسه تا دیر وقت تمرین و به اجرا در آمد.
📹 به فکر فیلمی از برکهها در نواحی مختلف افتادم. فیلم دوم «تیلکدوز» بود. فیلم سوم درباره یک آدم آوارهای بود به نام «جانی». فیلم دیگر درباره «کوره گچپزی» که نزدیک گراش واقع شده بود.فیلمی هم از نمایشنامه «کلات» که به «جنگ قلعه» معروف شده گرفتم. فیلمی از سنگتراش زحمتکشی در بالای قلعه که نام او در خاطرم نمانده ساختیم.
🎭 در تدارک نمایش «کلات» معلمان و دانشآموزان سوای اینکه هر کدام نقشی در نمایش داشتند، در آمادهسازی تجهیزات اجرا همهجور همراهی انجام دادند و در تمرین، ساخت دکور و اجرا پا به پای من میآمدند. آقای غلامحسین محسنی، تاریخپژوه، و آقای کامیاب علاوه بر بازیگری به دلیل بومی بودن و شناختشان از منطقه، در نوشتن نمایشنامه کمک فراوان کردند. آقای جعفری دبیر حرفه و فن و استادی ماهر همراه با دوستم آقای یاعلی مدد با امکانات ناچیز دکور نمایش را برپا کردند. همچنین آقای یاعلی مدد علاوه بر بازی با ابزار ابتدایی گریم بازیگران را به عهده داشتند. آقای بهادری، دبیر علوم، هم نقش یکی از بازیگران را ایفا میکردند.
▫️ دانشآموزانی که کنار معلمان بازی داشتند، آقایان قنبر مهرابی، ابوالحسن فردوسی، محمد قائدی، مصطفی محسنی، صفر آذرآیین، شادرام و عباسپور و عدهای که متأسفانه نامشان را به خاطر ندارم با عذرخواهی از همه آنها.
💐 من بدون دعوت هم آرزومندم که یک بار دیگر شهر محبوب و خاطرهانگیز گراش را ببینم و در کنار مردمان آن دیار نفس بکشم.
🔻 #گفتگو کامل و عکسهای آرشیو غلامحسین محسنی از نمایش در هفتبرکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/153785
▪️🎭▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
🎂 مادر و دختر کیکساز از تجربه فودبلاگری میگویند
✍️ نوریه بلبل
👩🍳 اسماء رحیمی و دخترش فاطمه را میتوان یکی از اولین تیمهای مادر-دختری اینستاگرام در گراش دانست که کیکپزی آموزش میدهند. ویدیوهای این دو نفر هم آموزنده و شیرین است و هم بانمک. این گفتگو را به مناسبت روز قناد، ۲۰ دیماه، با خانم رحیمی انجام داده بودیم، و کمی با تاخیر منتشر میشود؛ که میگویند «کیکش خوشمزه باشه، بگو دیر برسه!»
🍾 فودبلاگرهای خانوادگی
🍪 اسما رحیمی از سال ۱۳۹۴ وارد حرفه کیک و شیرینیپزی شده است و صفحه اینستاگرامی «ملکهکیک» را از سال ۱۳۹۶ ساخته است. اما بعد از تولد فرزند دوم کمی از فضای کیک و کیکپزی دور میشود.
📹 اسماء در شروع دوبارهاش علاوه بر نشان دادن و تولید محتوا از کیکهایش با مشورت همسرش و در نظر گرفتن شرایط فرهنگی گراش، خودش هم به جلوی دوربین میآید و یکی از انگشتشمار گراشیهایی میشود که تصمیم گرفته به طور مستقیم هنر و کارش را جلو دوربین معرفی کند.
✔️ بهگفتهی اسماء از زمانی که تصمیم گرفته از پشت دوربین به جلوی دوربین بیاید و به طور مستقیم برای مخاطب تولید محتوا کند، صفحهی اینستاگرامیاش رشد بیشتری داشته است و مردم بازخوردهای بیشتری به او میدهند. الآن صفحهی اینستاگرامیاش بیش از ۴ هزار نفر دنبالکننده دارد و خودش از این تعداد دنبال کننده راضی است و امیدوار است که مردم بیشتری او را دنبال کنند.
📹 فاطمه، دختر اسماء، نیز از فضای کیک و کیکپزی دور نیست. او همانند مادرش این هنر را دوست دارد و در پیجی (cake.cheften) جدا از مادرش آموزش کیک میدهد. اسماء میگوید: «صفحهی فاطمه بیشتر به آموزش کیک اختصاص دارد و چون الان مدرسه دارد و درسهایش کمی سنگین شده فعالیتی ندارد. تا قبل از اینکه مدرسهها باز شود، پیجش فعال بود و رشد خوبی داشت و مردم بازخورد خوبی میدادند.»
🎯 از کاردانی کامپیوتر به نقش حنا و پخت کیک
▫️ اسماء رحیمی متولد شهریور ۱۳۷۴ و مادر دو فرزند است. او از سمت مادر گراشی و از سمت پدر لاری است و یک دختر دهساله به نام فاطمه و یک پسر یکسالونیمه به نام فرهان دارد. او بعد از گرفتن دیپلم کامپیوتر از هنرستان در سال ۱۳۹۱ با سعید اکبریان ازدواج میکند.
▫️ اسماء در کنار همسری و مادری کردن که یک کار تمام وقت است، یک قناد پارهوقت نیز است و در اتاقی از طبقهی دوم خانهشان در بلوار «اللهقلیخان مقتدری» که پنجرهاش رو به بوستان یاران باز میشود، خاطرهی روزهای شیرین مردم را میسازد.
▫️ کیکپزی اولین شغل او نبوده و قبل از آن دورهای نقش حنا و بعد از آن هم تزئین سینی و طبقهای عروسی کار کرده است.
👩🍳 از آموزش دیدن تا آموزش دادن
▫️ اسماء بعد از اینکه وارد حرفهی پخت کیک میشود، به همراه سه تا از دوستانش تصمیم میگیرند که در کلاسهای آموزشی فهیم کیترینگ شرکت کنند و بعد از آن هم سری به کلاسهای خیاطی بزنند.
▫️او گاهی وقتها هنرش را به علاقهمندان هم آموزش میدهد و تا الان در فضای خانگیاش حدود ده هنرجو داشته است، ولی این روزها به دلیل کوچک بودن فرزندش، فعلا آموزشی ندارد.
🍱 رونق فروش خوراکی خوب است
✔️ نظرش این است که فروش خوراکی در منطقه جواب میدهد و همیشه برای آن مشتری هست: «از اینکه قناد شدم پشیمان نیستم و خیلی هم خوشحال هستم.»
🎂 آرزوهای یک قناد
▫️ یکی از آرزوهای شغلی اسماء این است که کارگاهی بزرگتر از جایی که الان در آن کار میکند و یک بوتیک کیک داشته باشد و بیشتر هم کیک تولدی بزند و کار کند تا کیکهای کافیشاپی و دسرهای تکنفره.
📌 اسماء از حمایتهایی که تا به الان شده است میگوید: «خانوادهی خودم و همسرم از همان اول مخالفتی با کار کردنم نداشتند و همگی حامی من هستند.»
🔻 #گفتگو کامل در هفتبرکه:
7berkeh.ir/archives/147007
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🔆 هدف ما خرید تجهیزات پزشکی، کمک به بیماران نیازمند و خرید داروست
✅ به مناسبت «روز احسان و نیکوکاری»، سراغ عبدالرضا افشار، مدیر عامل مؤسسه خیریه بیمارستان امیرالمومنین علی(ع) گراش، در گفتگو با روابط عمومی بیمارستان از عملکرد این موسسه گفته است. این موسسه خیریه که امسال چهارساله شده است، یکی از مراکز خیریه بیمارستانی تحت نظارت وزارت بهداشت و درمان است که از چند سال پیش در بیمارستانهای دانشگاهی شروع به کار کردهاند.
💬 مدیر خیریه بیمارستان در این مصاحبه درباره تاریخچه، هدف و نحوهی انجام کمک به بیمارستان و دریافت کمک از خیرین صحبت کرده است.
❓ مؤسسه خیریهی بیمارستان در چه تاریخی شروع به کار کرد؟
➖ عبدالرضا افشار: مجوز راهاندازی مؤسسه در تاریخ ششم آذرماه ۱۳۹۹ از جانب وزارت کشور صادر گردید اما شروع کار ما در این خیریه از ابتدای سال ۱۴۰۰ بود. قبلا در مرکز پیشگیری از سرطان مستقر و فعال بودیم و از حدود یک سال پیش به دفتری در ساختمان اداری نقل مکان کردهایم.
❓ هدف اصلی از تشکیل مؤسسه خیریه چه بود؟
➖ در اساسنامه ذکر شده که مهمترین هدف، خرید تجهیزات پزشکی برای مرکز درمانی و کمک به بیماران نیازمند و خرید دارو جهت درمان ایشان است. وجوهات پرداختی خیّرین چند بخش دارد. اوایل چند تن از خیرین ماهانه واریزهای ثابتی را به حساب خیریه داشتند. درکنارش از مردم و خیرین دیگر نیز گاه به گاه دریافتیهایی داشتیم، اما در حال حاضر آن کمکهای ثابت ماهانه را نداریم.
❓ برای صرف و تخصیص دریافتیها چه کسانی و چگونه تصمیم میگیرند؟
➖ قسمتی از واریزیها توسط خود خیّر تعیین هدف شدهاند که ما به آن وجوهات نشانهدار میگوییم. برای مثال، شخصی خوش دارد در خرید دستگاهی خاص شریک شود یا به درمان بیماران سرطانی کمک کند و یا ترجیح میدهد در تهیهی تجهیزات بیمارستانی سهیم باشد. ما نیز تعهد داریم مبلغ را در همان بخش معیّن صرف کنیم. اما مواردی هست که فرد انتخاب را به عهدهی خود ما میگذارد و دستمان باز است. طبق اولویتهای لیست ملزومات هر کجا نیاز پررنگتر بود آنجا متمرکز میشویم.
❓ مهمترین فعالیتهای این مؤسسه کجا و چگونه بوده است؟
➖ باید بپذیریم که در شرایط فعلی، درمان و تهیهی دارو سخت شده است. افراد زیادی از پس هزینههای آن برنمیآیند . از همان بدو راهاندازی، هیأت مدیره مصوب کرد که ماهانه مبلغی مشخص را از طریق شناسایی و معرفی مددکار فعال در بیمارستان، تحت عنوان کمک هزینهی درمان به بیماران نیازمند اختصاص دهیم.
پس در نذر سلامتی، منتظر و همپایتان هستیم. صحبت دکتر عبدالهی را همیشه به خاطر دارم. میگفت: در این مسیر حتی اگر شخصی به قدر یک ریال خواست شریک و سهیم باشد، آن را بپذیرید و بگذارید آن حس شیرین و خیر و برکت متعاقبش را با خود ببرد. نیت خیّر قابل احترام و تقدیر است.
❓ خیّرین به کجا مراجعه کنند؟ مسیرهای ارتباطی را بفرمایید.
➖ دفتر مؤسسه در ساختمان اداری بیمارستان گراش واقع شده و میتوانند حضورا مراجعه کنند. در غیر این صورت ما طرحی را داریم به نام نذر سلامتی، افراد میتوانند بنا به میل و بضاعت خود هر میزان که بخواهند به نیت سلامتی خود و عزیزانشان ما را در این مسیر زیبا و پر خیر و برکت همراهی نمایند.
❓ خوشترین و بدترین روزهای فعالیتتان در این مؤسسه چه بوده است؟
➖ قطعا بدترینها روزهایی هستند که افرادی از ما کمک بخواهند و دست ما خالی و بسته باشد و برعکس بهترین روزها را وقتی داریم که خیّرین دست مؤسسه را میگیرند و میتوانیم گره از کار بندگان خدا باز کنیم. شیرینی دعای دردمند و بیمار پس از حل شدن مشکلش بیشتر از عسل نباشد کمتر نیست.
❓ خاطرهی جالبی از این مدت فعالیتتان به خاطر دارید؟
➖ اوایل راهاندازی مؤسسه، شخصی داروهای مختص به درمان سرطان را به ارزش ۱میلیون و ۲۰۰هزار دلار به خیریه اهدا نمود، گویا داروها را برای بیمارشان تهیه کرده بودند و قبل از تکمیل درمان فوت شده بود و ما آن را به بخش پیشگیری از سرطان منتقل کردیم.
📌 خیرین عزیز می توانند نذر سلامتی خود را به شماره های زیر نزد بانک ملی واریز نمایند:
▫️شماره حساب: 0114417205000
▫️شماره شبا: 360170000000114417205000
▫️شماره کارت: 6037997599280618
🔻 #گفتگو کامل در هفتبرکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/156583
▪️🔆▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🏓 محمدسبحان یحیایی در راه تیم ملی: روزانه سه ساعت تمرین میکنم
✔️ محمدسبحان یحیایی، بازیکن نوجوان تنیس روی میز گراش، چند هفته پیش به اردوی انتخابی تیم ملی در تهران دعوت شد.
💬 به گفتهی مهدی یحیایی، رییس هیات، در این اردو هشت نفر برتر کشور، به همراه دو بازیکن رنکینگ جهانی، یعنی فراز شکیبا و پرهام گلستانی، در طی دو روز به صورت دورهای رقابت خواهند کرد و در نهایت سه نفر برتر به همراه یک نفر با انتخاب مربی تیم ملی، پیراهن تیم ملی را میپوشند و به رقابتهای آسیایی ازبکستان اعزام میشوند.
🎤 به همین بهانه، با محمدسبحان و مربیاش حمیدرضا موغلی به گفتگو نشستهایم تا از این بازیکن آیندهدار بیشتر بدانیم.
🏓 تولد در خانوادهای اهل پینگپنگ
▫️ محمدسبحان یحیایی در ۲۹ دی سال ۱۳۸۸ در خانوادهای پینگپنگی چشمش را به جهان باز کرد. هشت سال قبل، زمانی که هفتساله و دانشآموز کلاس اول ابتدایی بود، ورزش تنیس روی میز را شروع کرد. او بعد از تنیس روی میز به تنیس خاکی علاقه دارد.
در خانوادهی یحیایی، بعد از چهار عنصر اصلی آب، خاک، هوا و آتش، ورزش پینگپنگ عنصر پنجم تشکیلدهندهی هر نوزادی است که پا به دنیا میگذارد! علی یحیایی، پدر محمدسبحان، که کارمند دانشکدهی علوم پزشکی گراش است، اولین مقام استانی را در رشتهی پینگپنگ برای شهرستان گراش کسب کرده است.
▫️ محمدسبحان میگوید: «به واسطهی خانواده پدری، پدر و عموهایم باعث شدند من این ورزش را دنبال کنم و پدرم به طور حرفهای بازی میکند.»
▫️محمدسبحان دانشآموز پایهی نهم مدرسهی شاهد شهید سلیمانی است و روزانه به طور معمول سه ساعت تمرین میکند. او برای سال آینده تصمیم دارد رشتهی ریاضی را انتخاب کند، چون هم علاقه دارد و هم استعداد.
🔻 شروع جدی تنیس روی میز
▫️ او به طور اتفاقی وارد این ورزش شده است: «یک روز به پدرم گفتم که من را ببر چمن فوتبال تیم شهدا. اما بابام میخواست برود تمرین پینگپنگ و همراه او رفتم و از همان روز اولی که من رفتم سالن پینگپنگ به این ورزش علاقهمند شدم.
محمدسبحان پدرش را اصلیترین فردی میداند که باعث شده او به اینجا برسد: «پدرم با وجود کار زیادی که دارد در این هفت-هشت سالی که من وارد این رشته شدم، یک شب هم نشده که تمرینات من را از دست بدهد و همیشه من را در سالن و تمرینات همراهی میکند و تذکرات بازیها را به من میدهد.»
▫️او در مورد مادرش هم میگوید: «مادر قوت قلب من است و هر وقت باخته باشم به من دلداری میدهد.»
🔻 حمیدرضا موغلی، مربی پایهی محمدسبحان
▫️ حمیدرضا موغلی که در مسابقات انتخابی تیم ملی به عنوان مربی پایه در کنار محمدسبحان حضور دارد، میگوید: «در این هشت سالی که محمدسبحان در این رشته است، علاوه بر من برادرم هادی، حمید جعفری و محمد حسینا هم در کنار او بودهاند و زحمات زیادی برای او کشیدهاند.»
✔️ حمیدرضا از شانس محمدسبحان برای پوشیدن لباس تیم ملی میگوید: «این ۱۰ نفر سطح بازیهایشان با هم برابر است و فقط در حد چند امتیاز میتوان گفت ردهی آنها جابجا بشود. ما خوشبین هستیم که محمدسبحان جزو چهار نفر باشد و اگر هم نتوانست چیزی از دست نداده است و به تلاش خودش ادامه میدهد.»
▫️ او در ادامه میگوید: «تفاوت محمدسبحان با دیگر رقیبانش در مسابقات برونمرزی است که در آن شرکت کردهاند و اگر دقت کنیم بازیکنی که در دور قبل انتخاب شده بود، سالی چهار بار مسابقات برونمرزی شرکت کرده بود و محمدسبحان فقط توانست یک بار مسابقهای برای اولین بار در خارج از کشور شرکت کند، خوب است اما کم است.»
🔻 موفقیت به شرط حمایت
▫️ موغلی در مورد هزینههای ورزش تنیس روی میز میگوید: «به لحاظ هزینهای همهی هزینهها شخصی است و اگر هر بازیکن بخواهد سالی چهار بار در مسابقات برونمرزی شرکت کند، هزینهی سنگینی برای آنها میتراشد.»
▫️ او از حامیان شاگردش و ورزش تنیس روی میز نیز تشکر میکند: «من از مدیریت نوشابه انرژیزا جوفیا، رستوران حاتم و رستوران صالح تقدیر و تشکر میکنم چون برای پیشرفت این رشته هزینه میکنند و زحمت میکشند. همچنین از علیرضا دانشور، رییس شورای شهر و خود خانواده محمدسبحان که همیشه پای کار بودند.»
📌 حمیدرضا موغلی در نهایت از سه نیاز اصلی ورزش تنیس روی میز گراش، یعنی سالن بزرگتر و مجهزتر، تامین هزینههای اعزام بازیکنان به مسابقات و همچنین تامین هزینه برگزاری مسابقات، صحبت میکند.
🔻 #گفتگو کامل در هفتبرکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/157542
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🏺 #گپتریا: حسن کهنسال، فروشندهی قدیمی اجناس محلی
📸 مجید افشار
✍️ راحله بهادر
🌊 گراشیهایی زیادی هستند که پس از مدتی کار در کشورهای حوزه خلیج فارس، به شهر خود برگشتند و در همین جا روزگار گذراندند. حاج حسن کهنسال یکی از آنهاست که این بار در هشتگ #گپتریا به مغازه کوچکش سر زدیم. او ۵۵ سال پیش مغازهاش را در کویت فروخت و به خانمش گفت: «دِگه بَر وَ اِنه ناکنُم».
🧿 حالا او یکی از قدیمیهای فروش صنایع دستی در گراش است که اگر چه مغازهاش در مکانی نو است، اما اجناسش همچنان از دل گراشِ قدیم میآید: قلیان و سرکئلون، نئگ و بَمبِه، مَهی مُته برای مهوه، تنباکو و زغال و چیزهایی که در اکثر خانههای قدیمی جایی را به خود اختصاص میدادند و کمکم در خانههای جدید در حال فراموشی هستند.
🔻گوشهی دنجی در گراش با اهل خانواده
🔅 از همان درِ مغازهاش، سُپهای گرد و رنگی حصیری، ما را به آرامش و سادگی گراش قدیم وصل میکند. قلیانش هم چاق است و گاهی پُکی میزند و اینطوری راحت و خودمونی گفتگو با حاج حسن شروع میشود.
▫️ آقای حسن کهنسال فرزند غلام متولد ۱۳۲۴ و امسال هشتادساله شده است. او هشت فرزند دارد، پنج دختر و سه پسر که همگی را سرانجام داده است؛ یعنی ازدواج کردهاند. خودش میگوید: «از جوانی از اول تا آخر مغازه داشتهام، هم در گراش و هم بیرون از گراش. یک ماه بعد از انقلاب از کویت به گراش برگشتم و کارم را در گراش شروع کردم.»
▫️ کهنسال در جوانی هفت-هشت سالی در کویت به تنهایی در یک بقالی شاغل بوده است. میگوید: «شش ماه تنهایی کار میکردم و دو ماه برمیگشتم گراش و دفعهی پنجم ششم همسرم را بردم چون تنها بودم. اما آخر تصمیم گرفتیم مغازه را بفروشیم چون خانمم دلش تنگ میشد. به خانمم گفتم: مغازه را میفروشیم و «دِگه بَر وَ اِنه ناکنُم» و همین کار را هم کردم. آن روزها ۲۶۰ تومان پول اضافه آمد و گراش یک مغازه باز کردیم.» تولد پسرش علی در کویت مهمترین سوغاتی او از آنجا است.
✋ او در میان گفتگو با مجید افشار، عکاس و خبرنگار هفتبرکه، با مشتری و رهگذرهایی که دستی به سلام بلند میکنند هم گپ میزند.
🛒 حاج حسن اول انقلاب به گراش برمیگردد و میگوید یکی از اولین سوپریها را در گراش با سه در واقع در پاساژ صاحبالزمان باز کرده است. او میگوید: «راضی هم بودم و آن سالها درآمدی هم نبود، سالی چهل یا پنجاه تومان. سالهای بعد تا سالی دو میلیون تومان هم کار کردیم.»
⚱️ بعدها در مغازهی حاجی فرامرزی مستاجر میشود. تا اینکه سیزده سال قبل بچههایش ساختمان روبهروی مدرسهی احمدی را خودشان میسازند و پدرشان به این مغازه کوچ میکند. آقای کهنسال بقالی را کنار میگذارد و تا الان که سیزده سال است در همین مغازه، فروشندهی اجناس محلی است.
💈 یک عمر تنهایی فروشندگی کردن، از کویت تا گراش
🏺 یکی از اجناس مغازهاش قلیان است که سفیدها را از لار و رنگیها را از شهرضا میآورد. مشتریهایش از گراش و شهرهای اطراف هستند؛ از لار و بستگ گرفته تا فیروزآباد. میگوید: «الحمدلله به اندازهی بخور و نمیری کار میکنیم. لقمهی نانی هست و تنمان هم درست است.» و ادامه میدهد: «اینجا هم تنها کار میکنم. همهی عمرم تنها بودهام. فقط هشت ماه کویت شاگردی کردهام و چهار سال و پنج ماه هم بحرین.»
🔅 بچههای حاج حسن هر کدام راه شغلی خودشان رفتهاند. محمد و مهدی در سوپرمارکت و علی در بستنیفروشی کار میکنند. دوباره خدا را شکر میکند و میگوید: «درست است درآمد زیادی ندارم اما تنمان درست است و پول برای دکتر ندادهام. معامله را تا جایی که بتوانم عندالله و راست و صاف است و کاری به کار کسی ندارم.»
▫️ مجید افشار به شوخی میپرسد: «کسی تا حالا به اینکه تنباکو میفروشی اعتراضی نکرده؟ چیزی نگفته؟!» و حاج حسن جواب میدهد: «نه! من خودم بیست و چهار ساعته قلیان میکشم و از بحرین هم شروع شد. خودم چاق میکنم و تنباکوی تند هم استفاده میکنم و سرد دوست ندارم.» محصول تنباکوی او هم از شهرهای مختلف مهمان گراش است؛ از جاسک تا گزیر و میناب و هر کدام طرفداران خودش را دارد.
▫️ پسرهایش محمد، علی و مهدی و دخترهایش رقیه، معصومه، حلیمه، زینب و فاطمه ثمرهی زندگی آقای کهنسال هستند؛ بعد از گذشت یک عمر زحمت و تلاش در مغازههایی که تا هشتادسالگی اغلب به تنهایی چرخانده است.
🔻 #گفتگو و عکسهای کامل در هفتبرکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/158686
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🔴 ستاد پزشکیان: یک لیست سه نفرهی بومی برای فرمانداری گراش به استاندار دادهایم
📌 در حالی که فرمانداران بیشتر شهرستانهای استان فارس در دولت پزشکیان تغییر کرده است، وضعیت فرمانداری گراشی در بلاتکلیفی قرار دارد. فرمانداران به عنوان نماینده عالی دولت، اصلیترین چهره حامی دولت در هر شهرستان هستند. تصمیمگیر اصلی در انتخاب فرماندار، استانداری است اما برای این انتخاب، معمولا استانداران نظرات گروههای مختلف سیاسی و اجتماعی را دریافت میکنند.
🗳 یکی از موثرترین این گروهها در دورههای مختلف، حامیانی هستند که دوره انتخابات برای رایآوری رییسجمهور تلاش کردهاند و بعد از انتخابات توقع دارند نقشی در مدیریت سیاسی شهرستان داشته باشند. کامران جعفری رییس ستاد پزشکیان شهرستان گراش در چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بود.
❓ به دلیل تاخیر زیاد در انتخاب فرماندار گراش، از کامران جعفری در مورد فعالیتهای این ستاد که اکنون به نام «شورای راهبری اصلاحطلبان گراش» فعالیت میکند، برای انتخاب فرماندار پرسیدیم.
💬 جعفری میگوید از هفت ماه پیش، یک لیست سهنفره را به استاندار پیشنهاد دادهاند که هر سه از کارکنان وزارت کشور و بومی شهرستان گراش هستند.
✅ قاسم فرسوده معاون پیشین فرمانداری گراش، علیاصغر علیپور فرماندار پیشین اوز و عبدالحمید عالمی کارشناس فرمانداری گراش به ترتیب سه گزینه پیشنهادی هستند.
❓ هفتبرکه: نقش ستاد انتخاباتی پزشکیان در انتخاب فرماندار گراش چقدر است و آیا در این مورد اقدامی هم داشتهاید؟
▪️ جعفری: ستادهای دکتر پزشکیان در گراش از همان ابتدای پیروزی دکتر پزشکیان این موضوع را با حساسیت زیاد پیگیر بوده است و پس از جلسات متعدد داخلی با دعوت از حدود ۵۰ نفر از فعالین سیاسی و اجتماعی و معتمدین از کل شهرستان، اقدام به تشکیل شورایی هفتنفره از میان این افراد کرد. این شورای هفتنفره با نام «شورای راهبردی اصلاحطلبان شهرستان گراش» با ۵ عضو منتخب از شهر گراش و یک عضو دائم از بخش ارد و یک عضو دائم از فداغ و خلیلی شروع به کار کرد. این شورا ۱۲ گزینه با اولویت بومی را که توسط همان جمع ۵۰ نفره پیشنهاد شده بودند، در یک جدول امتیازی ۱۰ شاخصهای قرار داد و هر شاخصه ۵ امتیاز داشت و به صورت رایگیری مخفی، این ۷ نفر به افراد معرفی شده، امتیاز دادند. سپس گزینهی اول تا سوم که بیشترین امتیاز را کسب کرده بودند، به استانداری فارس برای تصمیمگیری پیشنهاد داده شد.
❓ میتوانید این هفت نفر را معرفی کنید؟
▪️ غلامحسین آگاه (از فداغ و خلیلی)، غلامرضا کرمی (از ارد)، رویا نوروزی، ابراهیم مهرابی، محمدرضا پاکسرشت، رضا دیباچی و کامران جعفری.
❓چه موانعی است که با وجود این که سه گزینه فرمانداری را از حدود ۷ ماه پیش معرفی کردهاید، هنوز فرماندار گراش معرفی نشده است؟
▪️ دقت و حساسیت زیاد دکتر امیری، استاندار محترم فارس، در انتصاب فرمانداران را میتوان اولین دلیل طولانی شدن انتصابات در فارس برشمرد... ضمن اینکه پست فرمانداری گراش تا قبل از این دوره برای بازیگران سیاسی فارس، سهلالوصول بوده و تقریبا قبل از تعیین تکلیف پیروز انتخابات ریاست جمهوری، زنبیلها برای پست فرمانداری گراش از هر دو طیف سیاسی در اتاق معاونت سیاسی استانداری رزرو شده بود. اما این دوره، توانستیم این نگاه را از فرمانداری گراش دور کنیم و نظر مساعد استانداری را در مورد اهمیت و ارجحیت و نیاز شهرستان به فرماندار بومی بگیریم و مدعیان غیر بومی کوتاه بیایند.
❓ به جز ستاد انتخاباتی پزشکیان، چه گروههای دیگری در انتخاب فرماندار گراش نقشآفرینی میکنند؟ با این افراد مثل نماینده، امام جمعه و یا طیفهای انقلابی هم برای انتخاب فرمانداری رایزنی داشتهاید؟
▪️ با اهمیت و اهتمام ویژهای که استاندار محترم فارس جناب دکتر امیری به ستادهای دکتر پزشکیان در فارس داشتهاند، ستادهای شهرستانی را تنها مرجع رسمی پیشنهاددهندهی گزینههای فرمانداران در شهرستانها میدانند.
▫️ اما نماینده به روال ادوار گذشته، تعیین فرمانداریهای حوزه انتخابیه را حق نمایندهی مجلس میدانستند و چندین گزینهی غیر بومی را به استانداری معرفی کردهاند.
▫️ امام جمعه محترم گراش دخالتی در این موضوع نداشتند و نشنیدم و ظاهرا فرمودهاند که از شورای سیاستگذاری ائمه جمعه توصیه شده در انتصابات دولت دخالت نکنند.
❓ با همه این تفاصیل، به نظر شما چه زمانی فرماندار گراش انتخاب خواهد شد؟
▪️این سوالی است که ما نیز به عنوان جلودار مطالبهگران مردمی گراش از مسئولین استانداری و مخصوصا معاونت سیاسی استاندار داریم و دوست داریم این تغییر زودتر انجام پذیرد.
🔻 #گفتگو کامل در هفتبرکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/159462
#سیاسی
▫️▪️▫️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh