eitaa logo
نوای حاج عباس واعظی
1.2هزار دنبال‌کننده
823 عکس
662 ویدیو
24 فایل
نوای حاج عباس واعظی مداح و ذاکر اهل بیت(ع) از شهرستان تربت حیدریه ارتباط با ادمین کانال @AbbasVaezy110 @Ghasem_7679هماهنگی تبادل
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀  فَجَعَلَ یَمَسَحُ الدَّمَ عَن ثَنایاهِ الشَّریفَةِ ▪️پس با گوشه عمامه (و یا به نقلی با آستین خود)، خون را از دندان های علی پاک می‌کرد اما باز دید سخن نمی‌گوید. 📋 فَجَعَلَ یَلثُمُهُ ▪️شروع کرد دندان های علی را بوسیدن. و می‌فرمود: 📋 عَلَیٰ الدُّنیا بَعدَکَ الْعَفَا. ▪️خاک برسر دنیا بعد از تو علی جانم. 📚 ریاض القدس ج۳ ص۴۸۹ 📚لهوف، ص۱۱۲ (قسمت آخر فقط) @ghasemnemati_ir 🩸آمدنِ زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها به مقتل حضرت علی اکبر علیه‌السلام… حمید بن مسلم گوید: 📋 فَكَأَنِّي أنظُرُ إلىٰ امْرَأَةٍ خَرَجَتْ مُسرِعَةً تُنادِي بِالْوَيلِ و الثَّبورِ، و تَقولُ: ▪️ وقتی‌که علی اکبر علیه‌السلام به خاک افتاد، گویا یک زنی را می‌دیدم که با سرعت از خیمه‌ها به سمت معرکه می‌آمد و ناله و فریاد سر میداد که: 🥀 يا حَبيباهُ! يا ثَمَرَةَ فُؤاداهُ! يا نُورَ عَيْناهُ! يا أخياهُ! و ابنِ أخياهُ 📋 لَيتَنِي كُنتُ قَبلَ هٰذا الْيَومِ عُمْيا، لَيتَنِي وَسَّدَتِ الثَّرَىٰ.لَیتَ الْمَوتُ اَعدَمَنی الْحَیاةُ و لَا اَراکَ قَتیلاً ▪️ای کاش قبل از امروز، کور بودم! ای کاش که خاک را، بالشت سرم می‌کردم! ای کاش مرگ، زندگی‌ام را می‌گرفت و تو را اینجور کشته نمی‌دیدم! 📋 جَاءَتْ و انْكَبَّتْ عَلَيهِ، فَجَاءَ الْحسينُ عليه‌السَّلامُ، فَأَخَذَ بِيَدِها و سَتَرَ وَجْهَهَا بِعَبائِهِ، و ألْقَىٰ عَباءَتَهُ عَلَيها، فَرَدَّها إلىٰ الْفُسطاطِ، ▪️آن زن جلو آمد و خود را به روی نعش علی اکبر علیه السلام انداخت. سیدالشهداء عَلَيْهِ‌السَّلَام، دست زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها را گرفت و عبایش را به روی او انداخت و صورتش را پوشاند و او را به خیمه‌ها بازگرداند. 📋 و أَقْبَلَ عليه السّلامُ بِفِتْيانِهِ، و قالَ: اِحْمِلوا أخاكُم ▪️ و رو جوانان بنی هاشم کرد و فریاد برآورد: بیایید برادرتان را به خیمه ها ببرید... برگرفته از: 📚معالی السبطین ج١ص۴٠٩ 📚طوفان البکاء(خطی) ص۵١٠ 📚اعیان الشیعه ج١ص۶٠٧ 📚مقتل الحسين، بحرالعلوم ص٣٣٧ 📚مقتل ابومخنف ص٨٣ ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ @ghasemnemati_ir 🩸از داغ علی اکبر علیه‌السلام، چشمان سیدالشهدا علیه السلام در حدقه می‌چرخید ... در نقلی، جابر بن عبدالله انصاری گوید: 📋 لَمَّا قُتِلَ عَلِيُّ بنُ الْحسينِ عليهماالسّلامُ دَخَلَ الْحسينُ إلىٰ الْفُسطاطِ باكِياً حَزيناً مَأیُوساً عَن نَفسِهِ. ▪️وقتی که علی اکبر علیه‌السلام به شهادت رسیده بود، سیدالشهدا علیه‌السلام در حالی که گریه میکرد و از خودش ناامید شده بود به خیمه‌ها آمد. 📋 فَقالَتْ سكينةُ: مالِي أراكَ تَنعَيٰ بِنَفسِكَ، و تُديرَ طَرفَكَ؟ أينَ أخِي عَليّ؟ ▪️حضرت سکینه علیهاالسلام پیش آمد و عرضه داشت: پدرجان! دارم میبینم که جان می‌کَنید و چشمانتان در حدقه دارد می‌چرخد! برادرم علی کجاست؟! 🥀 امام علیه السلام فرمود: نانجیبان، او را کشتند! 📋 فَلَمَّا سَمِعَتْ بِذٰلِكَ صَاحَتْ: وا أخاهُ! وا مُهجَةَ قَلباهُ! ▪️وقتی که حضرت سکینه علیهاالسلام این را شنید، فریادی برآوردکه ای وای برادرم! ای وای از پاره قلبم! 🥀 امام علیه‌السلام او را وصیت به صبر نمود و حضرت سیکنه سلام‌الله‌علیها عرضه داشت: 📋 يا أبَتاهُ كَيفَ تَصبِرُ مَنْ قُتِلَ أخوها و شُرِّدَ أبُوها؟! ▪️ای پدرجان! چگونه صبر کند کسی که برادرش کشته و پدرش تنها شده است؟! 🥀 در این هنگام امام علیه السلام فرمودند: إنّا للّه و إنّا إليه راجعون. 📚 الدّمعة السّاكبة، ج۴ ص ۳۲ @hajabasvaezii
بالای نعش تو پسرم میخورم زمین آتش گرفته این جگرم میخورم زمین مویم سپید گشته چنین قد کشیده ای حق دارم ای پسر پدرم میخورم زمین دست خودم نبود که با زانو آمدم پیچیده درد درکمرم میخورم زمین امروز روز جشن زمین خوردن من است کف میزنند دور و برم میخورم زمین با پهلوی شکسته تو زنده میشود داغ مدینه درنظرم میخورم زمین با هر تکان تنِ تو زهم باز می شود جسم تو را چگونه برم میخورم زمین @hajabasvaezii
چه بی رحمانه جانم را گرفتند همه تاب و توانم را گرفتند جوانی داشتم خوش قدّ و بالا فلک دیدی جوانم را گرفتند ؟ فلک دیدی چه خاکی بر سرم شد علی اکبر ؛ علی اصغرم شد برایش کوچه واکردند ای وای چقدر اکبر شبیه مادرم شد به چشم خود خزانش را نبیند غم آرام جانش را نبیند دعا کردم سر نعش جوانم کسی داغ جوانش را نبیند مبادا گلشنی پژمرده باشد که بی گل باغبان افسرده باشد کسی میفهمد از حال دل من که در غربت جوانش مرده باشد " زمین خوردی خزانی شد بهارت نزارم میکند حال نزارت ندارد قوتی پاهایم اما می آیم با سر زانو کنارت امان از ضربه با شدت علی جان تو را کشتند با سرعت علی جان شبیه فاطمه مادربزرگت زمین خوردی تو با صورت علی جان ترک خورده شبیه من لبانت شبیه تکه چوبی شد زبانت رمق دیگر ندارد دست هایم بگیرد لخته خون را از دهانت همین حس و همین حالت مرا کشت همین زخم پر و بالت مرا کشت نمانده جای سالم در سر تو همین لبهای پامالت مرا کشت علی اکبرم ! دردت به جانم نبی دیگرم ! دردت به جانم نکش پا بر زمین در پیش بابا عزیز پرپرم دردت به جانم بنازم لحن باباگفتنت را نکش از دست بابا دامنت را نشستم روی خاک و باتحیر تماشا میکنم جان کندنت را فراقت میکند پیرم همین جا به من باشد که میمیرم همین جا ندارم پای رفتن سوی خیمه کنار تو زمینگیرم همین جا علیرضا خاکساری @hajabasvaezii
چه بی رحمانه جانم را گرفتند همه تاب و توانم را گرفتند جوانی داشتم خوش قدّ و بالا فلک دیدی جوانم را گرفتند ؟ فلک دیدی چه خاکی بر سرم شد علی اکبر ؛ علی اصغرم شد برایش کوچه واکردند ای وای چقدر اکبر شبیه مادرم شد به چشم خود خزانش را نبیند غم آرام جانش را نبیند دعا کردم سر نعش جوانم کسی داغ جوانش را نبیند مبادا گلشنی پژمرده باشد که بی گل باغبان افسرده باشد کسی میفهمد از حال دل من که در غربت جوانش مرده باشد " زمین خوردی خزانی شد بهارت نزارم میکند حال نزارت ندارد قوتی پاهایم اما می آیم با سر زانو کنارت امان از ضربه با شدت علی جان تو را کشتند با سرعت علی جان شبیه فاطمه مادربزرگت زمین خوردی تو با صورت علی جان ترک خورده شبیه من لبانت شبیه تکه چوبی شد زبانت رمق دیگر ندارد دست هایم بگیرد لخته خون را از دهانت همین حس و همین حالت مرا کشت همین زخم پر و بالت مرا کشت نمانده جای سالم در سر تو همین لبهای پامالت مرا کشت علی اکبرم ! دردت به جانم نبی دیگرم ! دردت به جانم نکش پا بر زمین در پیش بابا عزیز پرپرم دردت به جانم بنازم لحن باباگفتنت را نکش از دست بابا دامنت را نشستم روی خاک و باتحیر تماشا میکنم جان کندنت را فراقت میکند پیرم همین جا به من باشد که میمیرم همین جا ندارم پای رفتن سوی خیمه کنار تو زمینگیرم همین جا علیرضا خاکساری @hajabasvaezii
🥀  فَجَعَلَ یَمَسَحُ الدَّمَ عَن ثَنایاهِ الشَّریفَةِ ▪️پس با گوشه عمامه (و یا به نقلی با آستین خود)، خون را از دندان های علی پاک می‌کرد اما باز دید سخن نمی‌گوید. 📋 فَجَعَلَ یَلثُمُهُ ▪️شروع کرد دندان های علی را بوسیدن. و می‌فرمود: 📋 عَلَیٰ الدُّنیا بَعدَکَ الْعَفَا. ▪️خاک برسر دنیا بعد از تو علی جانم. 📚 ریاض القدس ج۳ ص۴۸۹ 📚لهوف، ص۱۱۲ (قسمت آخر فقط) @ghasemnemati_ir 🩸آمدنِ زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها به مقتل حضرت علی اکبر علیه‌السلام… حمید بن مسلم گوید: 📋 فَكَأَنِّي أنظُرُ إلىٰ امْرَأَةٍ خَرَجَتْ مُسرِعَةً تُنادِي بِالْوَيلِ و الثَّبورِ، و تَقولُ: ▪️ وقتی‌که علی اکبر علیه‌السلام به خاک افتاد، گویا یک زنی را می‌دیدم که با سرعت از خیمه‌ها به سمت معرکه می‌آمد و ناله و فریاد سر میداد که: 🥀 يا حَبيباهُ! يا ثَمَرَةَ فُؤاداهُ! يا نُورَ عَيْناهُ! يا أخياهُ! و ابنِ أخياهُ 📋 لَيتَنِي كُنتُ قَبلَ هٰذا الْيَومِ عُمْيا، لَيتَنِي وَسَّدَتِ الثَّرَىٰ.لَیتَ الْمَوتُ اَعدَمَنی الْحَیاةُ و لَا اَراکَ قَتیلاً ▪️ای کاش قبل از امروز، کور بودم! ای کاش که خاک را، بالشت سرم می‌کردم! ای کاش مرگ، زندگی‌ام را می‌گرفت و تو را اینجور کشته نمی‌دیدم! 📋 جَاءَتْ و انْكَبَّتْ عَلَيهِ، فَجَاءَ الْحسينُ عليه‌السَّلامُ، فَأَخَذَ بِيَدِها و سَتَرَ وَجْهَهَا بِعَبائِهِ، و ألْقَىٰ عَباءَتَهُ عَلَيها، فَرَدَّها إلىٰ الْفُسطاطِ، ▪️آن زن جلو آمد و خود را به روی نعش علی اکبر علیه السلام انداخت. سیدالشهداء عَلَيْهِ‌السَّلَام، دست زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها را گرفت و عبایش را به روی او انداخت و صورتش را پوشاند و او را به خیمه‌ها بازگرداند. 📋 و أَقْبَلَ عليه السّلامُ بِفِتْيانِهِ، و قالَ: اِحْمِلوا أخاكُم ▪️ و رو جوانان بنی هاشم کرد و فریاد برآورد: بیایید برادرتان را به خیمه ها ببرید... برگرفته از: 📚معالی السبطین ج١ص۴٠٩ 📚طوفان البکاء(خطی) ص۵١٠ 📚اعیان الشیعه ج١ص۶٠٧ 📚مقتل الحسين، بحرالعلوم ص٣٣٧ 📚مقتل ابومخنف ص٨٣ ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ @ghasemnemati_ir 🩸از داغ علی اکبر علیه‌السلام، چشمان سیدالشهدا علیه السلام در حدقه می‌چرخید ... در نقلی، جابر بن عبدالله انصاری گوید: 📋 لَمَّا قُتِلَ عَلِيُّ بنُ الْحسينِ عليهماالسّلامُ دَخَلَ الْحسينُ إلىٰ الْفُسطاطِ باكِياً حَزيناً مَأیُوساً عَن نَفسِهِ. ▪️وقتی که علی اکبر علیه‌السلام به شهادت رسیده بود، سیدالشهدا علیه‌السلام در حالی که گریه میکرد و از خودش ناامید شده بود به خیمه‌ها آمد. 📋 فَقالَتْ سكينةُ: مالِي أراكَ تَنعَيٰ بِنَفسِكَ، و تُديرَ طَرفَكَ؟ أينَ أخِي عَليّ؟ ▪️حضرت سکینه علیهاالسلام پیش آمد و عرضه داشت: پدرجان! دارم میبینم که جان می‌کَنید و چشمانتان در حدقه دارد می‌چرخد! برادرم علی کجاست؟! 🥀 امام علیه السلام فرمود: نانجیبان، او را کشتند! 📋 فَلَمَّا سَمِعَتْ بِذٰلِكَ صَاحَتْ: وا أخاهُ! وا مُهجَةَ قَلباهُ! ▪️وقتی که حضرت سکینه علیهاالسلام این را شنید، فریادی برآوردکه ای وای برادرم! ای وای از پاره قلبم! 🥀 امام علیه‌السلام او را وصیت به صبر نمود و حضرت سیکنه سلام‌الله‌علیها عرضه داشت: 📋 يا أبَتاهُ كَيفَ تَصبِرُ مَنْ قُتِلَ أخوها و شُرِّدَ أبُوها؟! ▪️ای پدرجان! چگونه صبر کند کسی که برادرش کشته و پدرش تنها شده است؟! 🥀 در این هنگام امام علیه السلام فرمودند: إنّا للّه و إنّا إليه راجعون. 📚 الدّمعة السّاكبة، ج۴ ص ۳۲ @hajabasvaezii
بالای نعش تو پسرم میخورم زمین آتش گرفته این جگرم میخورم زمین مویم سپید گشته چنین قد کشیده ای حق دارم ای پسر پدرم میخورم زمین دست خودم نبود که با زانو آمدم پیچیده درد درکمرم میخورم زمین امروز روز جشن زمین خوردن من است کف میزنند دور و برم میخورم زمین با پهلوی شکسته تو زنده میشود داغ مدینه درنظرم میخورم زمین با هر تکان تنِ تو زهم باز می شود جسم تو را چگونه برم میخورم زمین @hajabasvaezii