هدایت شده از کانال متن روضه
#قسمت_دوم #روضه و توسل به حضرت علی اصغرعلیه السلام اجرا شده #شبِ_هفتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج عباس واعظی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
آمدم خیمه تا وداع کنم
دیدم از داغ آب میسوزی
بردم آبت دهم ولی دیدم
زیر این آفتاب می سوزی
کاش آبی شود محیا تا
خجل از روی خواهرت نشوم
سعی کردم که وقت بردن تو
چشم در چشم مادرت نشوم
*الهی برات بمیرم حسین!
آه علی جان پشت سر را نگاه کن پسرم جلوی خیمه ها رباب نشسته، به امیدی که به خیمه برگردی..*.
من که طاقت ندارم ای گل من که نگاهی کنم به پشت سرم
لیک حس میکنم که آمده اند جلوی خیمه ها زنان حرم
*همه زنای حرم اومدن دلواپس و نگران تو هستند، علی کوچولوی بابا! شده یه وقت یه کاری میخوای بکنی خیلی هم خاطر جمع نیستی میگی حالا توکل بخدا بینم چی میشه ببین چی میگه ابی عبدالله...*
گرچه ای کودکم نمیبینم ذره ای رحم در دل اعدا
شاید این دفعه وضع فرق کند کودک من توکلت به خدا
*بریم بابا توکل به خدا انشا الله شاید این بار رحم کردن، اومد جلوی لشکر...علی کوچولوش رو روی دست گرفت، فرمود: «ان لم ترحمونی فارحموا هذا الطفل»...
*مقابل لشکر ایستاد، لشکر!...*
به رخ کودکم نگاه کنید رنگ دیگر به روی طفلم نیست
کوفیان ارحمو به هذا الطفل قطره ای هم برای او کافیست
*مگر یه غنچه چقدر آب میخواد؟ یه مقدار آب بدید بسشه، ببینید چجوری به تلظی افتاده دیگه صداش هم در نمیاد...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_عباس_واعظی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
هدایت شده از کانال متن روضه
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت علی اصغرعلیه السلام اجرا شده #شبِ_هفتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج عباس واعظی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
خودمانیم شیرخواریه من
کاش از شاخه ات نمی چیدن
کاش پوشانده بودمت به عبا
تا گلوی تو را نمی دیدن
وقتی می آمدیم خواهر تو
با نگاهش مرا معذب کرد
تا برگردی و بخوابی باز
عمه گهواره را مرتب کرد
*همشون الان منتظرن من علی رو آروم کنم، سیراب بر گردونم، دست به دست کنن، بغلش کنن... ای حسین...*
علی جان!
تو بگو من چطور پاسخ این یک حرم اضطراب را بدهم
عمه با من، علی بگو که چطور من جواب رباب را بدهم
*جواب رباب رو چی بدم منتظره بچش رو برگردونم...
آمد ابی عبدالله برا وداع، تا آمد دید همه ی بچه ها و مخدرات تشنه هستن،
تا نگاه کرد دید همه ی بچه ها از عطش پژمرده شدن...
مرحوم مقرم میگه: آقا اومد خداحافظی کنه، یه دختر سه ساله آمد جلو بابا رو گرفت، صدا زد: بابا میخوای بری برو، فقط میخوام بهت بگم من تشنمه...
تا صدای غربت ابی عبدالله بلند شد: هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی یه وقت صدای گریه مخدرات بلند شد...
حضرت آمد خواهرش رو طلبید، خواهرم مگه من نگفتم تا من زنده ام صداتون به گریه بلند نشه؟ عرضه داشت چرا داداش شما فرمودید، اما تا صدای غربت شما بلند شد، صدای گریه ی علی اصغر هم بلند شد... هر کار کردیم آروم نشد...
ببینید ببینید گلم رنگ ندارد
اگر آمده میدان سر جنگ ندارد
بارون بارون ببار از طاق آسمون
زودتر خودت رو برسون به تشنه های نیمه جون
بارون بارون حرم پر از تاب و تبه
ببین که چند روز و شبه اصغر من تشنه لبه
شد آرزوم که عمو جون بیاره آب شیرخواره رباب یه لحظه هم نداره خواب
نمیخوابه میترسه که خواب ببینه
گهوارشو دارن به غارت میبرن
مادرشو دارن اسارت می برن عمه رو با زور و جسارت می برن
بارون بارون شنیدی سقا نمیاد
رفته به دریا نمیاد به خیمه ما نمیاد
بارون بارون به امید فرات نباش دیگه ببار یواش یواش ببار و جبران کن برام
آروم آروم تو گوش اصغرم بخون
که نمیاد عموجون نچرخون، اینقدر زبون
*اینقدر زبون دور دهن نچرخون، باباتو کشتی، دیگه مادرت دل نداره ببینه...*
غم مخور ای کودک دردی کشم
من خودم تیر از گلویت می کشم
*زیر عبا مخفیش کرد، آمد پشت خیمه یه قبر کوچولو کند، تا میخواست این بدنو تو قبر بزاره، صدای اون خانم بلند شد بذار یه بار دیگه علی مو ببینم... ای حسین!
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_عباس_واعظی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
هدایت شده از کانال متن روضه
@babolharam_net4_5935811293184262871.mp3
زمان:
حجم:
25.42M
|⇦•رسید روضه ی عطش....
#روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده #شبِ_هفتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج عباس واعظی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
خودمانیم شیرخواریه من
کاش از شاخه ات نمی چیدن
کاش پوشانده بودمت به عبا
تا گلوی تو را نمی دیدن
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
#شعر_روضه
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_ع
یه باغبون خسته دل باغی پر از آلاله داشت
گُل های كوچیك و بزرگ شش ماه و سه ساله داشت
وقتی به باغش سر میزد دیگه غم و ماتم نداشت
با بودن یك باغ گُل چیزی تو عالم كم نداشت
اما یه روزی ناگهون قصد سفر كرد باغبون
همراه گُل هاغنچه ها پا زد به جای بی نشون
میرفت و روی دوش خود كوهی ز درد و غم كشید
تا كه یه روزی از روزا به دشت كربلا رسید
یه مشت حسود كینه دل میخواست آواره باشه
تو صحرای كربلا بی كس و بیچاره باشه
تو اون دیار بی كسی كه غافله بار رو گشود
بین گُلای باغبون یه غنچه ای شش ماهه بود
باغبون كربُ و بلا غنچه رو خیلی دوست میداشت
همیشه غنچه ی گُلو به روی سینش میگذاشت
از بس كه تشنه شده بود شبنم اشك رو میمكید
از سوز گرما و عطش جایی رو چشماش نمیدید
اون باغبون خسته دل غنچه رو در بغل گرفت
راهی شط آب شد و رو به سوی اجل گرفت
صدا میزد آی آدم آدما غنچه ی من بینظیره
اما اگه آبش ندید رو دست بابا میمیره
یه تیره دل یه بیحیا به دست خود کمون گرفت
تیر سه شعبه رو کشید حنجرشو نشون گرفت
یه خنده کرد به باغبون آروم آروم چشاشو بست
بغض رباب تو خیمهها ساکت و بی صدا شکست
باغبون از مرگ گلش رمق به زانو نداره
باید یه جوری تیر رو از حنجرش در بیاره
دیگه به گلخونه نرفت اومد به پشت خیمهها
دور از نگاه مادرش دور از چشای بچهها
با نوک خنجر آقامون سینه خاک و چاک میکرد
یواش یواش عزیزشو با گریه زیر خاک میکرد
@hajabasvaezii
#زمینه
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_ع
تو خيمه ها غوغاييه همه به فکر آبن
تموم زنها اومدن تو خيمه ي ربابن
دلم اسیر چشاته
چشات به موج فراته
علی علی علی جان
اومدن و دور و بر گهواره رو گرفتن
از مادر بي رمقش شير خواره رو گرفتن
همه لالايي ميخونن مادر که شير نداره
همه ميگن کاشکي ميشد کمي بارون بباره
چرا همش بی قراری
باید که طاقت بیاری
علی علی علی علی جان
رقيه نازش ميکنه گريه نکن عزيزم
داداش کوچولو آب ميخواي از چشام آب ميريزم
گهواره رو تکون ميده بخواب گل بهارم
باگريه هاش ميگه خدا حيف که عمو ندارم
روقنداقش رد خونه
مادر لالایی میخونه
علی علی علی علی جان
وقتي رو دست زينبه علي کمي آرومه
نگاه مادرش ميگه ديگه کارش تمومه
وقتي زبون ميگردونه دور لباش ميسوزه
تاکه ميخواد ببوسدش لب بابا ميسوزه
ميخواست که تشنه نمونه به ظالما رو انداخت
وقتي که التماس ميکرد حرمله رو نميشناخت
بالای دل بی قراری
داره میمیره کنارش
@hajabasvaezii
#نوحه_سنگین
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_ع
ای غنچه ی باغ نینوا
شش ماهه سرباز کربلا
گردیده پرپر. در خون شناور
آه و واویلا واویلتا
ای عندلیب خوش نغمهام
در التهاب عشق منی
کوچکترین سورهای ولی
روح کتاب عشق منی
تو مهر مظلومیت من
در انقلاب عشق منی
گرچه علی اصغر منی
تو حجت اکبر منی
گردیده پرپر در خون شناور
آه و واویلا واویلتا
ای کوفیان با من دشمنید
با کودک من اصغر چرا
ای حرمله دستت بشکند
تیر سه شعبه دیگر چرا
گر داده بودیدش آب هم
میمرداو تیر آخر چرا
یارب ببین خونین حنجرش
آخر چه گویم با مادرش
گردیده پرپر. در خون شناور
آه و واویلا واویلتا
ای لاله از هرم آه خود
آتش به کرب و بلا مزن
لبهای خشکت را از عطش
بر هم چنان ماهیها نزن
ای جوجه ی بیبال و پرم
بر دست من دست و پا نزن
با دست خود ای نیکو وشم
تیر از گلویت خود میکشم
گردیده پرپر در خون شناور
آه و واویلا واویلتا
✍ حاج احمد واعظی
@hajabasvaezii
#واحد_تند
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_ع
قبله ی من كربلاست، گوشه ی كوی حسین
خانه ی قلبم كجاست، برسر موی حسین
روی نیازم كجاست، روی حسین است و بس
خانه ی قلبم كجاست، گوشه ی كوی حسین است
سلطان عالمین
گویم باشور وشین
مولانا یا حسین
چشم من و غیر او، تا به ابد كور باد
چیست بهشتم فقط، دیدن روی حسین
مست شود عالمی، از نفسش تا ابد
هركه فقط جرعه ای، زد ز سبوی حسین
عشق مطلوب من
یار محبوب من
مولانا یا حسین
مادر او می برد، اشك عزادار را
اشك عزادار چیست، آب وضوی حسین
باز غریب است او،باز لبش تشنه است
سوخت لب زینب از، داغ گلوی حسین
گریه ی تو مرهم است، مرهم زخمش ولی
زخم علی اكبر است، زخم مگوی حسین
ماه زیبای من
سرو رعنای من
مولا تا یا حسین
@hajabasvaezii
16.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شب_هفتم_محرم١۴٠٣
🌿 هیأت تو جنات نعیم منه
🩸اشک داغ تو زم زمه
#حاج_عباس_واعظی
#هیئت_حسینی_خوانسار
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🔰@hajabasvaezii
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
اى اهل کوفه رحمى این طفل جان ندارد
خواهد که آب گوید اما زبان ندارد
دیشب به گاهواره تا صبح دست و پا زد
امروز روى دستم دیگر توان ندارد
هنگام گریه کوشد تا اشک خود بنوشد
اشکى که ترکند لب دور دهان ندارد
اى حرمله مکش تیر یکسو فکن کمان را
یک برگ گل که تاب تیر و کمان ندارد
شمشیر اوست آهش، فریاد او تلظّى
جانش به لب رسیده تاب بیان ندارد
رحمى اگر که دارید یک قطره آب آرید
بر کودکى که در تن جز نیمه جان ندارد
با من اگر بجنگید تا کشتنم بجنگید
این شیر خواره بر کف تیغ و ستان ندارد
مادر نشسته تنها در خیمه بین زنها
جز اشک خجلت خود آب روان ندارد
تا با خدنگ دشمن روحش زند پر از تن
جز شانه امامش دیگر مکان ندارد
میثم به حشر نبود غیر از فغان و آهش
آن کو از این مصیبت آه و فغان ندارد
@Mohebozahra
#شب_هفتم_محرم
#نوحه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
غـرقه به خـون کبـوترم، نـور دو دیـدۀ ترم
ای گل سرخ پرپــــرم، آه علـی اصغـــرم
بلبـل بـاغم ای علــی، مـرهم داغم ای علی
شمع و چراغم ای علی، مانده به جای اکبرم
آه عل اصغرم
کودک خسته جان من، طفلک ناتوان من
کشتـۀ بیزبـان من، جـوجـهکبـوتـر حرم
آه علیاصغرم،
من خجلـم ز مــادرت، هـم ز سکینه خـواهرت
غرقه به خونه پیکرت، چون سوی خیمه گه برم؟
آه علیاصغرم،
بــاز سلام من رســان، جـد گـرامی مرا
هم به علی مرتضی، هم به حسن برادرم
آه علی اصغرم
@Mohebozahra
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
اى اهل کوفه رحمى این طفل جان ندارد
خواهد که آب گوید اما زبان ندارد
دیشب به گاهواره تا صبح دست و پا زد
امروز روى دستم دیگر توان ندارد
هنگام گریه کوشد تا اشک خود بنوشد
اشکى که ترکند لب دور دهان ندارد
اى حرمله مکش تیر یکسو فکن کمان را
یک برگ گل که تاب تیر و کمان ندارد
شمشیر اوست آهش، فریاد او تلظّى
جانش به لب رسیده تاب بیان ندارد
رحمى اگر که دارید یک قطره آب آرید
بر کودکى که در تن جز نیمه جان ندارد
با من اگر بجنگید تا کشتنم بجنگید
این شیر خواره بر کف تیغ و ستان ندارد
مادر نشسته تنها در خیمه بین زنها
جز اشک خجلت خود آب روان ندارد
تا با خدنگ دشمن روحش زند پر از تن
جز شانه امامش دیگر مکان ندارد
میثم به حشر نبود غیر از فغان و آهش
آن کو از این مصیبت آه و فغان ندارد
@Mohebozahra
#شب_هفتم_محرم
#نوحه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
غـرقه به خـون کبـوترم، نـور دو دیـدۀ ترم
ای گل سرخ پرپــــرم، آه علـی اصغـــرم
بلبـل بـاغم ای علــی، مـرهم داغم ای علی
شمع و چراغم ای علی، مانده به جای اکبرم
آه عل اصغرم
کودک خسته جان من، طفلک ناتوان من
کشتـۀ بیزبـان من، جـوجـهکبـوتـر حرم
آه علیاصغرم،
من خجلـم ز مــادرت، هـم ز سکینه خـواهرت
غرقه به خونه پیکرت، چون سوی خیمه گه برم؟
آه علیاصغرم،
بــاز سلام من رســان، جـد گـرامی مرا
هم به علی مرتضی، هم به حسن برادرم
آه علی اصغرم
@Mohebozahra