مرحوم حاج شیخ عبدالعلی عرب، از شاگردان آیت الله حاج میرزا علی آقا شیرازی و آیت الله حاج آقا رحیم ارباب، از اهل معرفت و محبین حضرت صاحب الزمان صلوات الله علیه در اصفهان بودند.
وقتی با حاج آقا ولدی به منزل ایشان وارد شدیم، آقای عرب با وجود کهولت سن و بدنی بسیار نحیف در کمال ادب و تواضع و سکوت دو زانو در محضر آقای ولدی نشستند.
مجلس به سکوت طی شد اما انگار آقای عرب با چشمانشان تمنایی از حاج آقا ولدی داشتند.
ناگهان حاج آقا ولدی ایستادند و از آقای عرب درخواست سجاده نمودند.
آقای عرب که به خاطر کهولت سن و خشکی زانوها در هنگام برخاستن، نزدیک بود زمین بخورند، به سختی و با کمک دو نفر که زیر بغلشان را گرفتند، برخاستند و سجاده انداخته شد.
حاج آقا نماز استغاثه به حضرت زهرا سلام الله علیها را اقامه کردند.
بعد از اقامهٔ این نماز، آقای عرب درحالی که با پای برهنه تا در کوچه آمده بودند، حاج آقا ولدی را بدرقه کردند.
وقتی سوار ماشین شدیم، یکی از دوستان از حاج آقا ولدی در کمال ادب پرسید: اجازه هست سوالی بپرسم؟ و بعد از رخصت پرسید: آقای عرب با نگاهشان از شما چه می خواست و چه شد که نماز خواندید؟
و ایشان فرمودند: با نگاهشان درخواست می کردند تا دعا کنم و ایشان به زیارت امام زمان سلام الله علیه مشرف شوند و بنده به همین جهت نماز خواندم.
وقتی سال بعد مجدداً به همراه حاج آقا ولدی به دیدار آقای عرب رفتیم، در بدو ورود، آقای عرب درحالی که دستانشان را بر سرشان گذاشته بودند، با چشمانی اشکبار و صدایی لرزان و با حالت انکسار، خطاب به آقای ولدی گفتند: ممنونم!!! ممنونم!!! ممنونم!!! دیدار حاصل شد... شب جمعه... در کربلا... در بین الحرمین...
حاج آقا ولدی، انگشتِ اشاره بر روی بینی مبارکشان گذاشتند و با اشاره فرمودند: ساکت باشید، نوش جانتان، گوارای وجودتان...
#امام_زمان_علیه_السلام
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ولی_خدا
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#حاج_عبدالعلی_عرب