33.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وای من خیمه ها به غارت رفت
گیسویی روی نی پریشان شد
وسط چند خیمهٔ سوزان
خواهری دل شکسته حیران شد
وای من چادری به یغما رفت
بانویی معجرش در آتش سوخت
مرد بیمار این حرم تنهاست
نیمه ای از بسترش در آتش سوخت
شعله و دود تا فلک می رفت
کربلا هم سقیفه ای دارد
به لب کُند تیغ خرده نگیر!
هر که اینجا وظیفه ای دارد
عاقبت هر چه بود، با سختی
سر خورشید را جدا کردند
مرد خورجین به دستی آوردند
صحبت از درهم و طلا کردند
مرد خورجین به دست با سرعت
سمت دار العماره می تازد
مرد خوش قولِ کوفه با جیبی
مملو از گوشواره می تازد
باد تند خزان چه سوزی داشت!
چند برگی ز لاله ای گم شد
در هیاهوی زیور زینب
گوشوارِ سه ساله ای گم شد
وای از هق هق النگوها
آسمان هم به گریه افتاده
درشلوغیِ عصر عاشورا
حرمله یاد هدیه افتاده
حرف خلخال را دگر نزنید
درد سر ساز می شود به خدا
دختران تازه یادشان رفته
زخم ها باز می شود به خدا
سر عباس را به نیزه زدند
تا ببیند چه بر حرم رفته
تا ببیند نگاه یک لشگر
سمت بانویی محترم رفته
وحید قاسمی
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#جگر_سوخته
#وفا
#ولی_خدا
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#یا_ام_البنین