eitaa logo
شهیـــღـد عِشـق
802 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
40 فایل
کانال بایگانی شد... به یاد شهیــღـد محمــღـدحسین محمـღـدخـانی کپی حلال حلال اینستا «آرشیو عکس ها و فیلم های شهید»👇🏻 https://instagram.com/hajammar_313
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطرات طنز شهدای دفاع مقدس 😂😂 خیلی شوخ و با روحیه بود. وقتی مثل بقیه دوستان به او التماس دعا می‌گفتیم یا از او تقاضای «شفاعت» می‌کردیم می‌گفت: مسئله‌ای نیست دو قطعه عکس سه در چهار و یک برگ فتوکپی شناسنامه بیاور ببینم برایت چکار می‌توانم بکنم. در ادامه هم توضیح می‌داد که حتماً گوشهایت پیدا باشد، عینک هم نزده باشی شناسنامه هم باید عکس‌دار باشد! @Hajammar313
فک کن بری ...... به همه بگی فردا پیش بی بی...... بری تو ....... پرچم یا ............ سربند کلنا یا زینب....... بری تو رو به روی ضریح.... .. تو بزاری رو با زبون بی زبونی بگی.. خانوم جات اینجاست اونجا میکنین... بگی خانوم اجازه برم دفاع کنم از ...... بعد............ یه .............. یه ................ یه ............... یه ................ یه ............ یه ............... بیابون ن ............... پشتت يه ........... انگار داره نگات میکنه...... خانوم میکنه........... حس میکنی ............... بهت :افتخار میکنه بهت میزنه...... یه نگاه به سرت به پرچم یا میندازی میگی تا اسم شما رو گنبد هست....... مگه کسی به چپ نگاه کنه.. خم شی بند پوتینتو سفت میکنی.... میکنی... سفت ... میگیری میگی یا عباس....... بعد از اینکه چندتا حرومی رو به رسوندی ببینی یه خورده به قلبت........... شروع میکنه به سوختن..... از خون دستت میفهمی شدی.... میگی بی بی ببخشید شرمندم...... توان ندارم........ دوستات جمع شن دورت به شمارش میوفته چشمات تار ميبینه.......... بی بی بیاد بالا سرت برا ........ خون زیادی ازت رفته....... . دوستات پاهاتو بلند کنن تا خون به برسه... اما ميگی پاهامو بذارین سرمو بلند کنین... بی بی اومده میخوام بهش بدم...... چند دقیقه بعد چشماتو ببندی....... چند روز بعد به خبر بدن شهید شدی....... عجب رویایی....... اللهم الرزقنا شهاده فی سبیلک بحق بی بی زینب @hajammar313
فک کن بری ...... به همه بگی فردا پیش بی بی...... بری تو ....... پرچم یا ............ سربند کلنا یا زینب....... بری تو رو به روی ضریح.... .. تو بزاری رو با زبون بی زبونی بگی.. خانوم جات اینجاست اونجا میکنین... بگی خانوم اجازه برم دفاع کنم از ...... بعد............ یه .............. یه ................ یه ............... یه ................ یه ............ یه ............... بیابون ن ............... پشتت يه ........... انگار داره نگات میکنه...... خانوم میکنه........... حس میکنی ............... بهت :افتخار میکنه بهت میزنه...... یه نگاه به سرت به پرچم یا میندازی میگی تا اسم شما رو گنبد هست....... مگه کسی به چپ نگاه کنه.. خم شی بند پوتینتو سفت میکنی.... میکنی... سفت ... میگیری میگی یا عباس....... بعد از اینکه چندتا حرومی رو به رسوندی ببینی یه خورده به قلبت........... شروع میکنه به سوختن..... از خون دستت میفهمی شدی.... میگی بی بی ببخشید شرمندم...... توان ندارم........ دوستات جمع شن دورت به شمارش میوفته چشمات تار ميبینه.......... بی بی بیاد بالا سرت برا ........ خون زیادی ازت رفته....... . دوستات پاهاتو بلند کنن تا خون به برسه... اما ميگی پاهامو بذارین سرمو بلند کنین... بی بی اومده میخوام بهش بدم...... چند دقیقه بعد چشماتو ببندی....... چند روز بعد به خبر بدن شهید شدی....... عجب رویایی....... اللهم الرزقنا شهاده فی سبیلک بحق بی بی زینب @hajammar313
▒ 🌹: نمےتوانیم با آمریکایۍ ها قـدم بزنیم و انتظار شهدا را هـم داشـته باشیـم. ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔷🔸
. 🍃هرچه تقویم را زیر و رو کردم تولد تا شهادتش در خلاصه می شود. را ورق زدم فهمیدم مادرش ، او را نذر حضرت عباس کرده بود. . 🍃حسرت هایش برای نبودن در ، کار دستش داد .بی قراری اش با چهارشنبه های نذر و روضه هیئت بیشتر شد ،پرنده قلبش خانه به خانه پرید تا در طواف عمه سادات آرام گرفت. . 🍃عشق به شهید در دلش جوانه زد و سبب شد تا نام جهادی را انتخاب کند .شاید هم ابراهیم شد تا اسماعیل نفسش را قربانی کند . گذشت از دنیا و تعلقاتش حتی از همسر و فرزندانش. . 🍃دلش در گرفتار شده بود . اما گاهی ترکش های پا و پهلویش او را مجبور به برگشت می کرد. در مجروحیت هم آرام و قرار نداشت. سرزدن به خانواده و یاد کردن دوستان شهیدش مرهم دل تنگی هایش بود. . 🍃مردانه پای قولش می ماند. با عهد کرد هرکس زودتر شهید شد سفارش دیگری را پیش کند . با شهادتش رفیق جامانده را کرد و ابوعلی هم به کاروان عشاق پیوست . . 🍃مصطفی در صدر قلب ها بود چه در سوریه که از محبتش به او گفت و چه در که با کارهای فرهنگی اش نوجوان و جوان خاطر خواهش بودند. . 🍃او مرد ماندن نبود. از سفره پاسداری از حرم، می خواست .در روز شهید شد ، روز چهارشنبه که نذر سقای کربلا بود برگشت و چه هیئتی برگزار کرد آن روزبا آمدنش . تقویم را ورق می زنم.امسال هم چهارشنبه است. سید ابراهیم تو را قسم به چهارشنبه های ابوالفضلی ات نگاهی کن به ما بلاتکلیف. . ✍️نویسنده : . به مناسبت سالروز تولد . 📅تاریخ تولد : ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ 📅تاریخ شهادت : ۱ آبان ۱۳۹۴.حلب سوریه . 📅تاریخ انتشار: ۱۸ شهریور ۱۳۹۹ . مزار : بهشت رضوان .