گفتند که مهربانترین بابا کیست؟
چون ماه شب چاردهم نورانیست
گفتم پدر معنوی ملت ما
سیدعلی حسینی خامنه ایست❤️
#یاعلی
#میلاد_مبارک
#امامنا
#سیدنا
#حضرت_دلبــر
#حضـرٺ_عشـــق
@hajammar313
#صلےاللهعلیڪ_یاامیرالمومنین
💖ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﭘﺎے ﮔﻠﻬـﺎ ﻫﻤﭽــﻮ ﺧﺎﺭﻡ
💗ﺍﮔﺮ سـرمایہ ﺍے ﺑﺮ ڪﻒ ﻧﺪﺍﺭﻡ
💖ﺧﻮﺷﻢ ﺍﺯ ﺭﻭے ﺍﺧﻠﺎﺹ ﻭ ﺍﺭﺍﺩٺ
💗امیرالمُؤمِنیـنْ ﺭﺍ ﺩﻭﺳٺـــ ﺩﺍﺭﻡ
#میلاد_امام_علی(ع)💞
#روز_پدر💛
#بر_شیعیانش_مبارڪ_باد🎊
#یاعلی
@hajammar313
*﷽*
🌹
{🕊صَلَّىْ ألٰلّهُ عَلَیْکَٔ یٰاْحَضرِتِ؏ـَلّیٖ(؏)🕊}
تا حبّ عــღــلی و آل او یافتــღــه ایم
کام دل خــღــویش مو به مو یافته ایم
وز دوستی عــღــلی و اولاد علی است
در هر دو جهان گر آبرو یافــღــته ایم
دلم شــღــده غرق ســღــرور و شعف
کعبه شــღــده بهر عــღــلی یک صدف
مــღــرغ دلم رها شـღـده به ســღــوی
ایــღــوان باصــღــفای شاه نجــღــف
ولادت حضرت؏ـلـــی(؏)وروز پـدر مبارک
👏👏👏👏👏👏👏👏👏
أَللّهُمَّ صَلِ؏ـَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ؏َـجِّلْ فَࢪَجَهُمْ
أَلْحَمْدُ لِلَّهِ أْلَّذِیٖ جَعَلَنَاٰ مِنَ أْلْمُتَمَسِّکِٔینَ بِوِلٰاَیَةِ أَمِیرِأْلْمُؤْمِنِینَ وَ أَلْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ أْلْسَّلاَمْ
@hajammar313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعر طنز با لحجه قمی
@hajammar313
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 توصیه معنوی رهبر انقلاب پیرامون تعطیلی اعتکاف امسال
🔻 حضرت آیتالله خامنهای همواره با اشاره به برگزاری مراسم معنوی اعتکاف در ایام البیض (۱۳-۱۵) ماه رجب آن را یک فرصت با ارزش برای صفا دادن به دل، توبه و خودسازی دانستهاند. مؤمنین و بهویژه جوانان نیز در طول سالیان بعد از انقلاب اسلامی با گرایش به این پدیدهی معنوی آن را مغتنم شمرده و برای استفاده از این پدیدهی معنوی در مساجد شهرها سه روز معتکف شدهاند.
🔹 اما امسال به دلیل شیوع ویروس کرونا و توصیهها و دستورالعملهای مجموعههای مسئول برای پرهیز از اجتماع به منظور جلوگیری از ابتلا به این بیماری، قرار شد مراسم معنوی اعتکاف در سراسر کشور برگزار نشود.
🔹 با توجه به شرایط پیش آمده، رئیس ستاد مرکزی اعتکاف با ارسال نامهای از رهبر انقلاب درخواست کرد برای کسانی که قصد شرکت در مراسم معنوی اعتکاف را داشتند و اکنون از این فیض محروم ماندهاند توصیهای داشته باشند.
🔺 حضرت آیتالله خامنهای در پاسخ به این نامه و برای استفاده از فرصت ایامالبیض ماه رجب به تمام مشتاقان مراسم معنوی اعتکاف امسال توصیهای مرقوم داشتند که متن آن را پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR منتشر میکند:
«کسانی که از عمل با فضیلت اعتکاف محروم ماندهاند، بهتر است در هر یک از این سه روز نماز حضرت جعفر طیار علیه السلام بخوانند.»
#زنان_عنکبوتی
#قسمت_هشتم
سینا با جواب داد:
– فکر کنم تازه سجاده نشینی شروع شده باشه!
اینا تایم کاریشون بیست و چهار ساعته اس آقا!
-تا ده دقیقه ی دیگه تیم جایگزین میاد.
برید اداره یه استراحتی بکنید منم میام ببینیم با موشایی که دارن میفتن وسط خونه باید چه کار کنیم!
شهاب با مشت و مال سینا، سر از روی میز بلند کرد و نگاه خواب آلودش را دوخت به صورت او:
– آقا امیر گفته برای صبحونه بریم اتاقش! پاشو جمع کن!
شهاب صاف ایستاد و دستی به موهایش کشید:
– من مرده ی صبحونه کاری ام. اونم بعد از بیست وچهار ساعت گرسنگی!
صبحانه در میان سکوت امیر خورده شد که سرش داخل پرونده ای بود که می خواند و ابرو هایش را مدام در هم می برد و باز می کرد.
سینا نگاهش به کاسه ی حلیم امیر بود که شنید:
– روی تمام دخترایی که وارد اون خونه می شن تم سوار کنید و تا فردا بگید که کدومشون به درد کار می خوره. شهاب! تو نه،
سینا! تو، کنار خونه می مونی و رفت و آمد دو تا خونه رو کنترل می کنی.
شهاب! تو مسئول تعقیب همه باش.
شهاب با کمی تامل گفت:
-همه رو که نیرو نداریم آقا. خودتون می دونید که با توجه به پخش شدن نیروها توی پرونده های دیگه دست من خالیه!
امیر با تامل نگاه از صورت شهاب برداشت و گفت:
-همیشه خواهش جواب می ده.
از سید کمک بگیر.
منم برم پیش حاجی ببینم توی چه ماجرایی داریم پا می ذاریم و تا کجا باید پیش بریم!
تو حتما با سید هماهنگ شو!
سینا با خنده گفت:
– دم سید رو ببین اداره رو بچاپ!
روز پر کاری بود برای شهاب و روز و شب سختی برای سینا. از صبح که آمدند با رفت و آمد افراد جدیدی روبه رو شدند. رفت و آمد زنان و دخترانی در رده سنی متفاوت! غافلگیر شده بودند.
سینا شماره ی تمام ماشین ها و تصویر برداری تمام افراد را انجام داد. قرار شد شهاب تنها روی کادر موسسه ت.م سوار کند و فعلا زن های دیگر را رصد اطلاعاتی کنند!
آن روز بیش از پنجاه بار زنگ در موسسه زده شد و همه هم زن وارد شد و تا عصر و ساعت پایان کاری موسسه، خروج چندانی نداشتند. شهاب با معرفی سینا هر کدام از نیرو هایش را در پی یکی از زن های اصلی موسسه روان کرد! کوچه که خلوت شد امیر با سینا ارتباط گرفت:
– سلام تیزبین! شنیدم اونجا پارتی بوده. از تو هم پذیرایی شد؟
سینا لبخند کجی زد و گفت:
– آقا باب میل من نبود خوراکشون. خیلی هم شلوغ بود و من هم که می دونید با شلوغی حال نمی کنم و البته که… یه پیشنهاد دارم!
🕸🕸🕸🕸🕸ادامه دارد🕸🕸🕸🕸🕸
#نرجس_شکوریان_فرد
(به درخواست نویسنده کپی آزاده)
@hajammar313