eitaa logo
شهیـــღـد عِشـق
827 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
40 فایل
کانال بایگانی شد... به یاد شهیــღـد محمــღـدحسین محمـღـدخـانی کپی حلال حلال اینستا «آرشیو عکس ها و فیلم های شهید»👇🏻 https://instagram.com/hajammar_313
مشاهده در ایتا
دانلود
«روز شانزدهم» به نیابت از هدیه به (س) به نیت سلامتی و ظهور حضرت حجت و سلامتی حضرت ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔷🔸
✨🌱🕊 مَحشرتر ازآن‌ است ‌ڪه در وَصف بِگُنجَد صُبحی ‌ڪه طلوعش رُخ ِ بی‌تای‌ تـو باشَد 😍😍😍 ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔷🔸
🌱🌹🌱 🌹🌱 🌱 سابعاً: نماد پُرابّهت و باشکوه و افتخارآمیز ایستادگی در برابر قلدران و زورگویان و مستکبران جهان و در رأس آنان آمریکای جهان‌خوار و جنایت‌کار، روزبه‌روز برجسته‌تر شد. در تمام این چهل سال، تسلیم‌ناپذیری و صیانت و پاسداری از انقلاب و عظمت و هیبت الهی آن و گردن برافراشته‌ی آن در مقابل دولتهای متکبّر و مستکبر، خصوصیّت شناخته‌شده‌ی ایران و ایرانی بویژه جوانان این مرز و بوم به‌شمار میرفته است. قدرتهای انحصارگر جهان که همواره حیات خود را در دست‌اندازی به استقلال دیگر کشورها و پایمال کردن منافع حیاتی آنها برای مقاصد شوم خود دانسته‌اند، در برابر ایران اسلامی و انقلابی، اعتراف به ناتوانی کردند. ملّت ایران در فضای حیات‌بخش انقلاب توانست نخست دست‌نشانده‌ی آمریکا و عنصر خائن به ملّت را از کشور برانَد و پس از ‌آن هم تا امروز از سلطه‌ی دوباره‌ی قلدران جهانی بر کشور با قدرت و شدّت جلوگیری کند. 🌱 🌹🌱 🌱🌹🌱 🎤 📚 💪 📱 ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔷🔸
🎞 کاش کسانی بتوانند مثل شهید آوینی این جهاد عظیم و عمومی را روایت کنند 🔻رهبر انقلاب در ارتباط تصویری ستاد ملی مبارزه با : من این را میخواهم عرض بکنم ــ که این هم یک مطالبه‌ی جدّی و یک آرزو است، ان‌شاءاللّه این آرزو برآورده بشود ــ کاش کسانی بتوانند مثل شهید آوینی روایت کنند این جهاد عظیم و عمومی را؛ همچنان که شهید آوینی با آن بیانِ شیرین و زیبا و اثرگذارِ خودش توانست جزئیّات جبهه را برای ما روایت بکند و آن را ماندگار بکند، کاش کسانی بتوانند این کار را بکنند، هم در گفتار و هم در نوشتار و هم در کارهای هنری و نمایشها و پدیده‌های هنری. ۹۹/۲/۲۱ ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔷🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
16 - طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن - رستاخیز اجتماعی نبوت.mp3
22.36M
🔊 طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن استاد سید علی حسینی خامنه‌ای 📖 جلسۀ شانزدهم: رستاخیز اجتماعی نبوت 🗓 جمعه ۱۲ مهر ۱۳۵۳ شمسی، ۱۷ رمضان المبارک ۱۳۹۴ قمری ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔷🔸
... 🌷سن و سال نمی‌شناسد ! نگاهش به دل دریایی توست... که هر وقت در زلالی قلبت، بیافتد، لایقش می‌شوی ...🌷 ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔷🔸
‌هر بار که حرف می زد سرفه اش بیشتر می شد. محدثه چشم ریز کرد و نگاه کرد به شهاب. شهاب زیر نگاه محدثه قیافه اش از حق به جانب تا بی خیال و بعد هم پشیمان و آخرش ملتمس تغییر کرد و صدای سرفه اش در خانه پیچید. محدثه پتوی و متکایی آورد و کنار اسباب بازی بچه ها انداخت. هرچه اصرار کرده بود شهاب استراحت نکرده و تنها کنی اش و دو لیوان جوشانده خورده بود و یک حمام داغ. حالا آن از آن جا تکان نمی خورد. ‌سر روی متکا گذاشت و پتو دور خودش پیچید محدثه قاشق عسل را مقابل لبش گرفت. عسل که خورد سرفه هایش آرام گرفت و دوباره لب زد: ‌_ به جان عزیزت که خودمم، شرایط زندگی سخته و الا که شما در جریانی مردا همه زندگیشون خانومشونه! ‌محدثه چشم بر هم گذاشت و گفت: ‌_ خیالت راحت اگر غیر از این بود که من اینجا نبودم. اونم بعد از چند روز چند روز نبودنای شما! ‌تب باعث می شد که شهاب چشمانش را نتواند باز نگه دارد. محدثه دستمالی نم دار آورد و داد دست بچه ها تا لا دستان کوچکشان محبت های بابا را جبران کنند. ‌آن وسط شهاب دعوای دو تا پسرش را کم داشت و دختر شیرین زبانش را که گفت: ‌_ بابا! خوب شد تب کردی اومدی پیشمون؟ ‌شهاب چشم گرد کرد و رو به محدثه گفت: ‌_ من نیستم تو خونه به اینا چی یاد میدی بانو جان! ‌محدثه لب گزید و رو به بچه ها چشم غره رفت. خیلی شب ها و روز ها می شد که بی حضور شهاب می گذشت و او مجبور بود با ترفند های متفاوت فضای خانه بی بابا را پر از نشاط نگه دارد. خیلی وقتها قید دل خودش را می زد و می گذاشت بودن های شهاب با تمنا بچه ها پر شود و خودش بنشیند و به این صفایی که در خانه افتاده است لبخند بزند. کمی آبمیوه گرفت و آمد کنار بچه ها: ‌_ هرکی بابا رو دوست داره یه خورده ساکت باشه تا حالا بابا خوب بشه. ‌شهاب را صدا زد تا لب های خشکش کمی از تب خالی شود. شهاب مو های فرفری دخترش را بوسید و آرام به بچه ها گفت: ‌_ هرکی بره تو اتاق و تا بابا نگفته نیاد بیرون بستنی جایزه داره! ‌حرف از دهانش خارج نشده بود که سه تایی دویدند. شهاب خنده اش را رها کرد تا فضای خانه را پر کند و گفت: ‌_ در جا آدم را می فروشند. تا حالا رو سر و کولم بودند، به وعده ای تنها گذاشتند، عبرت بگیر که تنها من برای تو خواهم ماند و نه این سه فرزند. پس من را این گونه چون مجرمان منگر که نگاهت جان گداز است و تلخ فرود! ‌محدثه خنده اش را با تکان سر همراه کرد: ‌_ یعنی شهاب مهدورالدمی! حیف حیف که حالت خوب نیست. ده ساله قراره منو ببری کلیه جنگلی بازم حق به جانبی! ‌_ کلبه فدات! ‌محدثه مردش را می شناخت. فراز و فرود های محبتش را هم بلد بود. اگر اوضاع کار گذاشته بود و مالی، دنیا را برایش مهیا می کرد. ادامه نداد بحث را و گفت: ‌_ اصل کارت را با زبون خوش بگو و الا مجبور می شم التماست کنم. ‌شهاب چشمان پر از تبش را دوخت به محدثه و گفت: ‌_ هر چیه از گور این کلبه بلند شد. از اول هم باید با تو رو راست بود. ببین من نیاز به یه خانم دارم با این مشخصات: دل و جرئت: صدا! رو و زبان:صد. آشناییت با مد:پنجاه. خیاطی:مسلط. آشنایی با برند ها :صد. وقت بیکاری: دو هفته تا یک ماه. ‌با هر کلمه شهاب چشمان محدثه هم گشادتر می شد: ‌_ نگو که تکواندو کار و چاقوکشم باشه! ‌ 🕸🕸🕸🕸🕸ادامه دارد🕸🕸🕸🕸🕸 ⭕️کپی، فوروارد حرام⭕️ ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔷🔸
❤️🍃❤️🍃 *﷽* 🍃❤️🍃 ❤️🍃 🍃 بدانید که می دانید، مهم‌ترین هنر خمینی عزیز این بود که اوّل اسلام را به پشتوانه ایران آورد و سپس ایران را در خدمت اسلام قرار داد. اگر اسلام نبود و اگر روح اسلامی بر این ملت حاکم نبود، صدام، چون گرگ درنده‌ای این کشور را می‌درید؛ آمریکا، چون سگ هاری همین عمل را می‌کرد، اما هنر امام این بود که اسلام را به پشتوانه آورد؛ عاشورا و محرّم، صفر و فاطمیه را به پشتوانه این ملت آورد. انقلاب‌هایی در انقلاب ایجاد کرد. به این دلیل در هر دوره هزاران فداکار جان خود را سپر شما و ملت ایران و خاک ایران و اسلام نموده‌اند و بزرگ‌ترین قدرت‌های مادی را ذلیل خود نموده‌اند. عزیزانم، در اصول اختلاف نکنید. 🍃 🍃❤️ 🍃❤️🍃 🍃❤️🍃❤️ ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔷🔸
هدایت شده از سیدحمیدرضا برقعی
خدا آن شب سخن می‌گفت با صوت یداللهی خدا پیش محمد(ص) دست خود را داشت رو می‌کرد ۱۷ رمضان الکریم (۶ ماه قبل از هجرت) سالروز معراج پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم @hamidreza_borghei