eitaa logo
حاجےمشتے| ʜᴀᴊɪᴍᴀꜱʜᴛʏ
2.6هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
3.2هزار ویدیو
100 فایل
اگه مقام و صندلی موندنی بود که به تو نمیرسید.😌 خودت رو نگیر دوست من🥇 کپی حلال با ذکر صلوات 💐 شرایط ادمینی ، تبادل و... 👇👇 https://eitaa.com/teb_hajimashty
مشاهده در ایتا
دانلود
سحر بیست و نهم🌙 و شاید آخرین سحر...... قسمت بیست و نهم: به سوی مقصد نهایی السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَكْبَرَ قطار از حرکت باز‌می‌ایستد و تمام شهر در هیاهوی سکوت فرو می‌رود سکوتی از جنس آرامش اینجا دنیاست🌍 بعد از سی شب باران بی امان عاشقی تهی شده از هر آنچه بودن است و غرق شده در دریای عشق 🌊 اینجا آخرین ایستگاه است🚂 و تنها صدایی که خواهی شنید صدای سکوت است و این عطر خداست🌺 که در میان کوچه‌های عاشقی بیداد می‌کند و دنیا در انتهای خیابان به منزل آرامش می‌رسد و انسان‌ها بعد از گذشت شبهای متمادی لقمه‌ی محبت از دست خدا گرفتن 😍 به مسکن عاشقی می‌رسد و تمام دل‌ها به سمت این خانه متمایل می‌شود و در دل تمام دعاها و تمام گریه‌ها و فریادها و نجواها و پشت تمام مناجات‌های عاشقانه سحر تنها تمنای ما این است که به وصال تو برسیم🤝 و بالاخره آن خانه‌ی گمشده در دل صفحات تاریخ را پیدا کنیم💔 که تمام خیرات عالم از آن سرچشمه می‌گیرد 💚 و ما مهمانان ماه به انتظار نشسته ایم تا شما با عسل کام پاک‌شده‌ی ما را حلاوت بخشی🍯 چشم‌هایم پر است از اشک😭 دلم تنگ می‌شود برای دو نفری‌هایمان💔 وقتی که سجاده سحر را به عشق تو می‌گشودم دلم برای تنگ می‌شود و تنها دارایی همیشگی عاشق‌هاست سلام بر ماه خدا و سلام بر ماه‌ترین ماه هستی🌔 و حقیقت ماه رمضان💙
افطار سی‌ام❤️ آخرین افطار..... اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ و ما سی شب دست به دست حضرت حق🤝 در کوچه پس کوچه‌های عرش با یکدیگر قدم زدیم و حالا وقت برگشتن به شده است و دلهره است 💔 که می‌بارد از وجودمان ترس از گم شدن دوباره در دنیا و ✋ با سفره پربرکت آسمان داغیست جانکاه که به سختی بتوان تحملش کرد و من با تک تک واژه‌های به بزرگی و عظمت تو اقرار کردم و توسل نمودم به نام‌های اعظمت تا مرا دریابی📿 و با تمام واژه‌های گریستم و دریا دریا🌊 بغض‌های فروخفته را در دامان پر از محبتت ریختم😭 و با سطر سطر به تو پناه آوردم از شر آتش‌هایی که بنیان زندگی‌ام را خاکستر کرده بود🔥 و 🤲 عاشقانه‌های دونفری من و تو بود که دستم را هر شب به دست حضرت می‌رساند سرم را به عقب برمی‌گردانم بوی گلاب تمام شامه‌ام را پر می‌کند و نور است که چشم را می‌زند و زمزمه‌های صدای ملائک است که گوش را نوازش می‌دهد💫 اما پیش رو دنیاست و ترسی که در دلم مثل اسبی وحشی می‌دود🐎 و بند دلم را پاره می‌کند و من میترسم که گوهر را که🔮 در این مسیر به دست آورده‌ام دوباره از کفم برود و من بمانم بیچارگی مولاجانم روزهایم را با عشق تو شروع می‌کنم❤️ و شب‌هایم با رویای شیرین حرمت سر میکنم✨ تمام آنچه اندوخته‌ام و طفل خویش را پیش از آنکه دوباره به خنجر و زنجیر تلف بشود💥 به دست شما می‌سپارم✋ حضرت دلم خیلی تنگ است برای بارگاهت💔 و کویری شده‌ام🍂 که آب سقاخانه‌ات آبادم می‌کند ای مهربان‌ترین عیدی‌ ما چیزی نیست جز نگاه گرم تو😍 یا‌امام‌رضا..... پر از توام به تهی‌دستی‌ام نگاه مکن😔 نگو که هیچ نداری💔 ببین ‌‌تو را دارم💛