#کج_فهمی
#مغالطه
«شیخی، به زنی فاحشه گفتا: مستی
هر لحظه به دام دگری پابستی!
گفتا شیخا هر آن چه گویی هستم
آیا تو چنان که می نمایی هستی؟! »
این را عارفی بعد از عمری مجاهده و خودسازی، برای شکستن نفس و مصون ماندن از غرور و خود برتربینی می سراید.
بی معرفتی جانماز آب کش، با آن به مومنان مصلح طعنه می زند.
فاجری اشعار او را توجیه فسق خود قرار می دهد، وجدان خود را سرکوب می کند و به گناهش ادامه می دهد.
راحت طلبی، آن را توجیه بی تفاوتی خود در مقابل فساد قرار می دهد.
آری حتی می شود با آیه قرآن، به جنگ قرآن ناطق رفت.
آی بی معرفت!
آی فاجر!
آی راحت طلب!
باطن هر کسی به خودش مربوط است و خدای خودش؛
ظاهر من و تو است که به ما مربوط است. بفهم!