فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹علامه طباطبایی رحمت الله علیه میفرمودند:
تازنده هستیددائم مشغول صلوات فرستادن
وخواندن سوره«قل هوالله احد»باشید.
زمانی که انسان در قبر قرار گرفت آرزو میکند .
شخصی کنارقبرش بیاید وبرایش یک فاتحه ای یا صلواتی بفرستد.
🗒️@HamQalam
🌹سلامی که ماند به یادگار
🔸️استاد پیروی از اساتید فلسفه بود، به یاد دارم که در کلاس درس، بعد از ارائه بخشی از مطالب کمی آرام می گرفت و می گفت خانمها یه سلام بدیم به حضرت معصومه سلام الله علیها
خانم ها هم که همین حرف دوباره اونا رو متوجه کلاس می کرد با رضایت و لبخند موافقت خودشون رو نشون میدادند، هر کسی که به حالتی روی صندلی نشسته بود خودش رو جمع و جور می کرد و به ادای احترام دست هاش رو روی سینه می گذاشت و با هر نیت و توجه ای می گفت:
"السلام علیک یا حضرت معصومه"
🔸️بعدها یاد گرفتیم که در هر حال و زمان و مکانی وقتی به یاد امام معصوم یا امامزادگان جلیل القدر افتادیم دست ها رو سینه گذاشته و بگوئیم
السلام علیک یا اباعبدالله
🤲دعای خیر و عافیت برای همه اساتید و معلمان
#من_یک_طلبهام
#روز_معلم
🗒️@HamQalam
🌹خاطره بازی به بهانه روز معلم
🌱شما هم می تونید خاطره هاتون رو که از استاد یا معلم زمان تحصیل دارید، برای اینکه یادی ازشون کنید و دعای خیری،
با ما به اشتراک بذارید.
@Roya_afsari
🥰ﻣﻴﺪﻭﻧید ﺧﻮﻧﻪ ﻛﺠﺎﺳﺖ؟
♥️ﺧﻮﻧﻪ ﺍﻭﻧﺠﺎﻳﻰ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻳﻪ ﭘﺬﻳﺮﺍﻳﻰ
ﺻﺪ ﻣﺘﺮﻯ و چهار ﺗﺎ ﺍﺗﺎﻕ ﺧﻮﺍﺏ و ﻛﻠﻰ
ﺍﻣﻜﺎﻧﺎﺕ ﺩﻳﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ
♥️خونه یعنى احترام و درک متقابل
♥️ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ ﺟﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﻭﻗﺘﻰ ﺑﻬﺶ
ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﻰ ﻳﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﻴﺎﺩ ﺭﻭ ﻟﺒﺎﺕ
♥️خونه یعنى آرامش وامنیت
♥️ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ ﻳﻪ ﺍﺳﺘﻜﺎﻥ ﭼﺎﻯ ﮔﺮﻡ
ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺘﺸﻮﻥ ﺩﺍﺭﻯ
♥️خونه یعنى فضایى خالى از خشم
خالى از دود
خالى از قرص خواب واسترس
♥️ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ ﻭﻗﺘﻰ ﻭﺍﺭﺩﺵ ﻣﻴﺸﻰ
ﻟﺒﺨﻨﺪ بزنى و لبخند ببینى
♥️ﻳﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﻮﺏ ﻣﺘﺮﺍﮊﺵ ﺑﺎﻻ ﻧﻴﺴﺖ؛
ﻭﺳﻌﺖ ﻗﻠﺐ ﺁﺩﻣﺎﺵ ﺯﻳﺎﺩﻩ
ﻫﻤﭽﻴﻦ ﺧﻮﻧﻪ ای ﺭﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﻫﻤﻪ ﺁﺭﺯﻭ ﻣﻴﻜﻨﻢ...
#من_یک_طلبهام
🗒️@HamQalam
May 11
✅ شأن طلبگی این است که...
🔻مقام معظم رهبری:
💠 شأن طلبگی این است که انسان یک زیّ متوسطی همراه با قناعت، سلامت مالی و سادگی به طور نسبی برای خودش نگه دارد.
سلامت اخلاقی، خیلی مهم است.
آن وقت قداست حفظ خواهد شد.
📎 بیانات در دیدار روحانیون استان سمنان
🗓 ۱۷/آبان/۱۳۸۵
#من_یک_طلبهام
🗒️@HamQalam
#طنز_علمی
🔸️لباس شهرت
روزی شیخ را حاجتی به بازار پیدا شد، قبا پوشید و عزم بازار کرد و مغازه به مغازه در پی لباسی مناسب تفحص مینمود و هرچه چشم در ویترین می انداخت شگفتی اش دوچندان میگشت. چندان که نالان شد، لیک در این هنگام شخصی از پشت پرید و جفت چشم های شیخ را با دست گرفت و عرضه کرد: اگر گفتی من کیم؟
شیخ که خسته بود از این حرکت وی برآشفت و گفت: پسر حسنعلی بقال از مریدان مایی، ولی حیف در تربیت تو کاستی ای پدید آمده که اینچنین جلف بازی میکنی،
مرید خنده ای کرد و گفت یا شیخ: به درست شناختی، حالا که در اثر فشار دستم مژه ات کنده شد،یک آرزو کن! و بگو کدوم وره؟
شیخ نگاهی بر آسمان خدا کرد و زیر لب شفایش را از ایزد منان طلب کرد و گفت: سمت راست؟
مرید گفت: اشتباه گفتی و به آرزویت نمیرسی. حال با مرید خویش مشکلت را بازگو،شاید اینبار به کار تو بیایم؟
شیخ گفت: درپی پیراهنی مناسب و درخور شأنم لینک گویا لباس فروشی مردانه جایی نیست،همه ی لباس ها زرد و سرخ و پولکی اند و شلوار ها ساق شلواری گشته و لباسی مناسب آدم نمیابم.
مرید گفت: مد روز است.تمام این تی شرت های پولکی را مردان میپوشند.
شیخ گفت: اف بر ایشان، اینها لباس شهرتند و پوشیدن و انگشت نما شدن به آن حرام است.
مرید که جذبه ی شیخ را دید آستین کوتاهش را پایین کشید و اظهار شرمندگی کرد،شیخ گفتا چون مارگزیده به خود مپیچ که اگر آستینت بسیار کوتاه نباشد و مفسده ای نداشته باشد، اشکالی برتو نیست.
مرید که چنین لطفی از شیخ دید شنگول شد، و گفت: حال که تی شرتی نخریدی بیا حداقل دوتا دونات شکلاتی بخوریم!
✍🏻#شعبان_زاده
🗒️@HamQalam