eitaa logo
همدلی برای ظهور
311 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
4.7هزار ویدیو
95 فایل
درس های استاد شعبانی
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🔸دلش مثل سیر و سرکه می‌جوشید؛ خلیفه احضارش کرده بود. صد درهم نذر امام شیعیان کرد. خانه امام را ولی بلد نبود. نمی‌خواست از کسی نشانی بپرسد. می‌ترسید خبرش به خلیفه برسد و اوضاع بدتر شود. بی‌هدف، در کوچه‌های شهر با اسبش پرسه می‌زد. ناگهان کنار یک خانه اسبش ایستاد. هر کاری کرد جلوتر نرفت. پرسید: اینجا خانه کیست؟ گفتند: خانه امام هادی علیه السلام. در دلش گفت: عجب معجزه‌ای! خادمی از خانه بیرون آمد. به اسم صدایش کرد. به خودش گفت: این معجزه دوم! خادم گفت: آن صد درهمی که در آستینت پنهان کرده‌ای بده. معجزه سوم را که دید، رفت داخل. امام هادی علیه السلام به او فرمود: 👈 «بعضی‌ها خیال می‌کنند دوست داشتنِ من، به درد امثال تو که مسیحی هستی نمی‌خورد. به خدا که دروغ می‌گویند! با خیال راحت برو پیش خلیفه، همانی می‌شود که می‌خواهی». رفت. همانی شد که امام فرموده بود. 📚 الخرائج، ج۱، ص۳۹۶. ـــــــــــــــــــــــــــــــ ✋ مهم نیست حاجتت بزرگ یاشد یا کوچک؛ مهم نیست که گنهکاری یا نه؛ حتی مهم نیست چه دینی داری! امّا مهم است که از راه خودش وارد شوی. راهش فقط امام زمان علیه السلام است. اگر حاجتی داری، او باید به درگاه خدا واسطه شود. علیه_السلام
هدایت شده از 
طاهره صادقی: ‍ ▫️با هزار زحمت آمده بودم مدینه، مهمانِ خانه امام شدم. حضرت برایم از ظهور گفت؛ از اینکه انتظار ظهور مثل جهاد در رکاب رسول خداست. صحبت که به اینجا رسید، غریبه‌ای وارد شد. امام حرفش را قطع کرد. حسرتش ماند روی دلم. تا وقتی مدینه بودم، یازده بار دیگر هم آمدم خانه‌ی امام، اما نشد! نشد که امام دست از تقیّه بردارد و سخنش را کامل کند. یک سال گذشت؛ دوباره آمدم مدینه. باز هم مهمان خانه حضرت. امام صادق علیه السلام کلامش را این طور کامل کرد: «مهدی ما خواهد آمد؛ غم‌ها را از شیعیانش خواهد زدود، پس از سختی‌های بسیار، پس از روزگار آزمایش‌های طولانی، پس از زمانه‌ی اندوه و هراس... خوش به حال کسی که آن زمان را درک کند.» 📚 برگرفته از کمال الدین، ج۲، ص۳۳۴.
☘🌸☘🌸☘ ‍ ▫️با هزار زحمت آمده بودم مدینه، مهمانِ خانه امام شدم. حضرت برایم از ظهور گفت؛ از اینکه انتظار ظهور مثل جهاد در رکاب رسول خداست. صحبت که به اینجا رسید، غریبه‌ای وارد شد. امام حرفش را قطع کرد. حسرتش ماند روی دلم. تا وقتی مدینه بودم، یازده بار دیگر هم آمدم خانه‌ی امام، اما نشد! نشد که امام دست از تقیّه بردارد و سخنش را کامل کند. یک سال گذشت؛ دوباره آمدم مدینه. باز هم مهمان خانه حضرت. امام صادق علیه السلام کلامش را این طور کامل کرد: «مهدی ما خواهد آمد؛ غم‌ها را از شیعیانش خواهد زدود، پس از سختی‌های بسیار، پس از روزگار آزمایش‌های طولانی، پس از زمانه‌ی اندوه و هراس... خوش به حال کسی که آن زمان را درک کند.» 📚 برگرفته از کمال الدین، ج۲، ص۳۳۴.
▫️صدای ناله‌اش، جمعیت را به گریه انداخته بود. تا همین جمعه‌ی قبل، پیامبر برای خطبه خواندن به او تكیه می‌داد. حالا اما برای رسول خدا منبر ساخته بودند. ستون چوبی مسجد مدینه، طاقت دوری حجت خدا را نداشت. صدای ناله‌اش هر لحظه بیشتر می‌شد! پیامبر صلی الله علیه وآله از منبر جدید پایین آمد؛ سراغ تكیه‌گاه قدیمی‌اش رفت؛ در آغوشش گرفت؛ نوازشش کرد؛ ستون حنّانه آرام شد. پیامبر به منبر جدید برگشت. رو به مردم فرمود: حتی این چوب خشک هم دلش برای من پر می‌کشد؛ حتی این ستون هم از دوری پیامبرش غصه‌دار می‌شود؛ ولی انگار برای بعضی از شما، دوری و نزدیكی من فرقی ندارد! اگر این ستون را در آغوش نمی‌گرفتم، تا قیام قیامت ناله می‌كرد! 📚 بحارالأنوار، ج‏۱۷، ص ۳۲۶. 📚 تفسیرالعسکری علیه‌السلام، ص۱۸۸. ✋ دلتنگِ امام زمان شدن از نشانه‌های ایمان است... صلی الله علیه و آله