eitaa logo
⚜ بزم اندیشه ⚜
1.2هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
108 ویدیو
0 فایل
💠 گزیده‌ای از بیانات سرکار خانم فاطمه میرزایی، در قالب کدهای کوتاه، عکس‌نوشته و نکات برگرفته از دروس 💠 🌐 سایت: hamgaman-institute.ir 📱ارتباط با ادمين: @Admiin_Kanall
مشاهده در ایتا
دانلود
«هوا هم وارونه شده!» خس‌خس سینه، هوای وارونه، ماسک روی صورت، شهر پر از گرد و غبار... شهرمان غبار گرفته، چهره‌هایمان، کسب‌وکارمان، قرآن‌های داخل کمدمان، سیاست و فرهنگمان. گرد و خاک را دست بکشی پاک می‌شود؛ با یک باد، محو می‌شود؛ ولی خدا نکند بماند؛ همه جا را می‌کند. از تعطیلی‌ها کاری ساخته نیست؛ باید کاری کرد. کاش به گرد و غبار نکنیم؛ کاش باورش نکنیم! اصلا نه، شاید تعطیلی‌ها خوب باشد! قدری بنشینیم و ببینیم چه کرده‌ایم با خودمان، با شهرمان، با زندگیمان؟ شاید خسته شویم و کنیم که خدا برای آلودگی‌ شهرمان باران بفرستد. تا بیاید بارانی‌ که به یک اشاره‌اش غبارها کنار می‌رود و همه چیز زلال می‌شود؛ تا بیاید هم او که سال‌ها منتظرش بودیم و ببینیم که در کوچه و خیابان و همه جا حضور داشت؛ ولی چشمان غبارگرفته‌مان تشخیص نمی‌داد. ببینیم همیشه می‌شناختیمش؛ که آشناتر از او نیست. تا تمام شود تنگی نفس، خس‌خس سینه، وارونگی هوا. @Lotfiiazar
سلام به همهٔ همراهان و تشکر ویژه از عزیزانی که یادداشت‌های ما را خواندند و نظر دادند. چند نفر از شما پرسیده بودید دقیقاً چه مدل نوشتنی خوب است. ما هم گفتیم شاید بد نباشد بخش‌های مختلف کانال را معرفی کنیم تا واضح‌تر شود. یک دسته از مطالب ما کدهای درسی است که نویسندگان از متن سخنرانی‌های استاد بزرگوار می‌نویسند. آخرِ هریک از این مطالب، عنوان بحث مربوط می‌آید تا هرکس مشتاق شد، بتواند به اصل آن رجوع کند و تمامش را بشنود. بخش دیگری از نوشته‌ها، به اصطلاح آزادنویسی است. یعنی نویسنده بدون اینکه منبع مشخصی را مقابل خود بگذارد، با دل خودش می‌نویسد. این مطالب را نیز یا با معرفی می‌کنیم یا با هشتگ نویسندگان مشخص مانند: ساز دلمان کیست؟ هشتگ‌ها را اینجا آوردیم تا هرکس می‌خواهد، مجموعهٔ این نوشته‌ها را بیابد و بخواند. بخش‌های و هم، یکی مربوط به پرسش و پاسخ است و دیگری احادیث معصومین(علیهم‌السلام). آخرین قسمت کار ما نوشتن جمله‌های کوتاه برای عکس‌هاست که آن‌ها نیز گاهی مطابق بیانات استاد عزیز و از متن دروس است و گاهی آزادنویسی اما باز بر مبنای درس‌ها. این‌ها قسمت‌های مختلف کانال هستند. اما آنچه ما از شما خواسته‌ایم، مربوط به بخش آزادنویسی است. یعنی موضوعی را انتخاب کنید و به قلم خودتان بنویسید. یا متن بلند یا یکی دو جمله‌ برای روی عکس. اگر با مبانی کار ما مطابقت داشتند، آن‌ها را اینجا به اشتراک می‌گذاریم. امیدواریم این توضیح‌ها مفید باشند و سؤال‌های شما را پاسخ دهند. در مدار یار، ادامه‌دار بمانید و بمانیم. @Lotfiiazar
💕🖌 ، گاهِ خيالبافی و روياپردازی است. چشم‌ها را بسته‌نبسته، های طول و دراز صف می‌كشند. حوصله می‌كنی، رج می‌زنی و سهم امشبت را انتخاب می‌کنی. نقش می‌زنی پشت نقش؛ قهرمان قصه می‌شوی. ته دلت ذوق داری كه شب، تمام نشود و تو غرق در دلخواسته‌هايت همه چيز را فراموش كنی، حتی خودِ خودت را! دقيقه‌هایی نمی‌گذرند كه طعنه می‌زند. چشم‌ها را نيمه‌باز می‌كنی و يک بار ديگر از موقعيتت مطمئن می‌شوی. نيازها يكی پس از ديگری رخ می‌نمايند. اينجا به خود می‌آیی و با نيمهٔ عاقلت می‌فهمی ها را خوب دوره كرده‌ای! روشن، همان است كه مولا فرموده‌اند: «بهترين بی‌نيازی، ترک آرزوهاست.» آرزوهای دور و دراز، وجود آدمی را از پر می‌كنند و آرام‌آرام از درمی‌آورند. 〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰 📱کانال تلگرامی:👇 @Lotfiiazar 🌐 سایت: saehat.ir
💕🖌 هر روز هزاران نفر می‌شوند و زندگی آغاز می‌کنند. قد می‌کشند و دنبال هدف‌های کوچک و بزرگ می‌روند. می‌رسند یا نمی‌رسند، دنیایشان اندازهٔ خودشان است. اما بعضی‌ها یک جمعیت‌اند. به که می‌آیند، دنیایی با خود می‌آورند. جاری می‌شوند و آسمان را جاری می‌کنند، در همین زمین که پر از ماست! آن‌ها یادشان نرفته که همه در عالم نور بوده‌اند؛ و به یاد مردم می‌آورند زیبایی‌هایی را که آنجا دیده و چشیده‌اند. دریای دلشان برای همهٔ انسان‌ها جا دارد و قلبشان برای تمام هستی می‌تپد. و جانشینی هستند که لشکر اسماء خدا را در جای خود و برای همگان خرج می‌کنند. می‌خواهند همه را بالا بکشند؛ بالای بالا، تا خود خدا. دست می‌گیرند و می‌برند. آن‌ها بوی می‌دهند. هوای تازه‌اند برای تنگ‌نفسی‌های دنیا. زلال آب‌اند برای تشنگان این بیابان. طراوت‌اند برای پژمردگی‌های عالم ماده. نور دیدارند برای دل‌تنگ‌های دور از وطن. تداعی عشق‌اند برای دل‌های دوست‌دار. آن‌ها خودشان مبارک‌اند برای خودشان و برای همه روزافزون و جان‌افزای. این بی‌کران گوارایشان و گوارایمان. 🌐 سایت: saehat.ir
💕🖌 امان نمی‌دهد. آن‌قدر كه گاهی يادمان می‌رود زندگی كنيم! گم می‌شويم در كارهایی كه معلوم نيست چه تأثيری بر ما داشته باشند. کم‌كم ما كم می‌شويم و شلوغی زياد! هركس به طريقی رقم می‌خورد. برخی يادشان می‌رود گل‌های باغچه را آب بدهند، برخی يادشان می‌رود صبحانه بخورند و برخی يادشان می‌رود بخوانند... . مرگ هركس به طريقی رقم می‌خورد؛ اما در تمام اين مرگ‌ها يک ردپا ديده می‌شود، آن هم شلوغی است. شلوغی فقط مربوط به ميز كار نمی‌شود. گاهی آن‌قدر افكارمان شلوغ است كه هيچ تازه‌ای فرصت ظهور پيدا نمی‌كند. و آدمی با فكر تازه است كه می‌ماند؛ وگرنه چه فرق دارد با چرخ‌دنده‌ها؟! با اين‌همه هنوز هستند كسانی كه عليرغم شلوغی‌های ميز كارشان، شعر خواندن و نوشتن و آب دادن به باغچه و صبحانه خوردن را فراموش نكرده‌اند. آدم‌هایی از جنس با فكرهایی منبسط و ذهن‌هایی آرام. و خوشبختی تنها زمانی حاصل می‌شود كه يكی از آنان باشی. 〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰 📱کانال تلگرامی:👇 @Lotfiiazar 🌐 سایت: saehat.ir
💕🖌 در روایتی امیرمؤمنان علی(علیه‌السلام)، می‌فرمایند، روز ۲۵ ذی‌القعده، روزی است که زمین از زیر خانهٔ گسترانیده شده و این اولین پروردگار است که نازل شده است. به وجود آمدن ، چه فایده‌ای برای انسان دارد که روز گسترش آن اینقدر مهم است؟ چرا پیدایش را اولین رحمت نمی‌نامند؟ زمین، مهد پرورش انسان است. محلی است برای به کمال رسیدن وجودمان. مثلاً دانه برای اینکه رشد کند، باید از زیر خاک شروع کند. بذر انسانی ما نیز باید از شرایطی که در زمین برایش فراهم شده استفاده کند تا از همین کرهٔ خاکی، افلاکی شود. این و رحمت بزرگ را قدر بدانیم و همزمان با سال‌روز گسترش یافتنش، قلبمان را بسط دهیم و به اوج افلاک برسانیم. 🕋 〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰 📱کانال تلگرامی:👇 @Lotfiiazar 🌐 سایت: saehat.ir
💕🖌 امشب آغاز می‌شود. فاطمه(سلام‌الله‌علیها) به بیت‌العشق امیرمؤمنان می‌رود تا آسمانیان و زمینیان، هم‌کفو و همتای علی(علیه‌السلام) را ببینند. زهرا(سلام‌الله‌علیها) پا به خانۀ پدر هستی می‌گذارد تا عصارۀ وجود او را با جان و قلبش بگیرد و بشود هستی. می‌رود تا خدا به واسطۀ او و اولادش پابرجا بماند. می‌رود تا منشور شود و غرض آفرینش را که ظهور حق است، پدیدار گرداند. فاطمه(سلام‌الله‌علیها) می‌رود تا نیمۀ پنهان علی(علیه‌السلام) را به تصویر بکشاند. (علیهما‌السلام) 〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰 📱کانال تلگرامی:👇 @Lotfiiazar 🌐 سایت: saehat.ir
💕🖌 با خودم فكر می‌كردم ميان اين‌همه و بی‌راه صراط مستقيم كدام است؟ همان پلی كه بين سعادت و شقاوت كشيده شده و نهايتاً ما را بهشتی يا اهل دوزخ می‌كند. به گمانم مقابل ، گمراهی است؛ آنجا كه ميان راه و بی‌راهه‌های زندگی سرگردانيم و فرقانی برای تشخیص و درست نداريم. به ميزان اين گمراهی‌ها از روبه‌راهی‌مان كم خواهد شد. افراط و تفريط‌ها هميشه موجب گمراهی آدميان شده است. كاش خيلی بيشتر به فكر كنيم و بهتر از آن، عمل كنيم. امام محمدباقر(علیه‌السلام) می‌فرمایند: «نَحْنُ خِيَرَةُ اللَّهِ وَ نَحْنُ الطَّرِيقُ الْوَاضِحُ وَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ إِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَل.َّ» ما برگزيدگان خدا و راه روشن و مستقیم به سوی او هستيم. كلام معصوم، فصل‌الخطابی است تا حواسمان باشد كه از فرقانی به اين روشنی غافل نشويم تا هميشه از ها و به دنبالش گمراهی مصون باشيم. 〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰 📱کانال تلگرامی:👇 @Lotfiiazar 🌐 سایت: saehat.ir
💕🖌 دنیای بی حسین(علیه‌السلام) و خاموش است، مثل خانهٔ بی پدر! ولی هنوز همه می‌دانیم فقط تو حاکم هایی؛ که چون آتش زیر خاکستر، عشقت شعله کشیده و نویدبخش حیاتی دوباره‌ای. های سیاهت چه دلبری‌ها که نمی‌کنند و از این دلربایی به خود می‌بالند. و تو چه سلطان قدرتمندی هستی که عالمیان برای استقبالت چنین سرمست و بی‌تاب‌اند. همه جا سیاه‌پوش محرّم توست و بیشتر از هر سال، دلمان برایت تنگ شده ارباب. دلتنگ روضه‌هاییم، دلتنگ سینه‌زنی، دلتنگ چایی ، دلتنگ بوی اسپند و عود، دلتنگ دسته‌های پرشور... . کاش دوباره از فشار هیاهوی هیئت، عرق‌ریز شویم و «حسین، حسین» کنیم. کاش دوباره بی‌ریا پای منبر بنشینیم و جرعه‌ای ، نوش جان کنیم. کاش صداهایمان دوباره آزاد شود و به عشقِ با تو بودن، فریاد بزنیم: «حسین». چه زیبا نعمتی است محرّم تو؛ و چه زیبا ولی‌نعمتی هستی تو . کاش دنیایمان رها شود از این حجم و فشار تنهایی؛ کاش بیاید او که باید بیاید. ◾️ ◾️ ◾️ 〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰 📱کانال تلگرامی:👇 @Lotfiiazar 🌐 سایت: saehat.ir
💕🖌 ◾️▪️چند و چندمين عاشورای عمرمان نيز گذشت؛ مثل همیشه با نوحه و و سینه و . اما آیا پرسيديم از خويش که حسين(علیه‌السلام) چرا می‌خواست امت جدش را اصلاح كند؟ مگر مردم آن زمان، نماز و روزه نداشتند؟ خمس و زكات نمی‌دادند؟ حج نمی‌رفتند؟ پس چه چيزی حسين(علیه‌السلام) را آن‌همه نگران كرده بود كه حاضر شد برای پرده‌برداری از حق و به تصوير كشيدن شقاوت پنهان در آن دوران، از جان خود و خانواده‌اش بگذرد؟ حسين(علیه‌السلام) نگران نبود، نگران و احكام نبود؛ نگران حقيقت دين بود، نگران خلق و خوی جاهلی و سبک حكومت ظالمان و فاسقان بود. و ايستاد مقابل تمام كسانی كه دين را ملعبه‌ای برای رسيدن به خواسته‌های شخصی خود كرده بودند. ايستاد تا به تاريخ نشان دهد: هر متشرّعی دين‌دار نيست و دين، حقيقتی فراتر از ظاهر احكام دارد. يعنی عشق ورزيدن بی چون و چرا به تمام هستی و شناخت حقيقت همان‌گونه كه هست، نه آن‌گونه كه ما تصور می‌كنيم. ◾️▪️حسين(علیه‌السلام) طبيب قلب‌هاست و خونش می‌جوشید برای بيدار كردن جامعه‌ای بيمار كه در كابوس‌های دهشتناک زمين گير کرده بود؛ جامعه‌ای پر از و تزوير و مردمی كه چون بادبادک‌های حيران، با هر باد به سمتی متمايل می‌شدند. حسين(علیه‌السلام) نگران فكرهای منجمد و ذهن‌های كوچک و بستهٔ مردمی بود كه دين‌داری‌شان با سكه‌ای خريد و فروش می‌شد! درد حسين(علیه‌السلام) درد بود؛ عشقی كه لابه‌لای خشونت‌ها، تعصب‌ها و حماقت‌های مردم ظاهرنگر، فراموش شده بود و تنها خونی از جنس عشق می‌توانست خورشيد ژرف‌انديشی را تا ابد در دل تاريخ، روشن نگه دارد. ◾️▪️اين روزها كه می‌خوانيم، از خود بپرسيم كجای ماجرا هستیم. عمرسعد كه امام را می‌شناخت و دوست داشت، وقتی در مقابل امام ايستاد، تنها چند جمله گفت: «مأمورم و معذور؛ اگر من اين كار را نكنم، ديگری خواهد کرد!» تمام كسانی كه آن روز با حسين(علیه‌السلام) جنگيدند، با همين توجیهات، خود را قانع كردند؛ و اين عمق درد حسين(علیه‌السلام) است! اين روزها روضه كه گوش می‌كنيم، در افكارمان عميق شويم و از خود بپرسيم كجاها به سبک عمرسعد و مردم كوفه فكر می‌كنيم؟ كجاها چشم بر حقايق می‌بنديم و به برداشت‌های ذهنمان قناعت می‌كنيم؟ درد حسين(علیه‌السلام) حقيقت دين بود، حقيقتی كه يک روز آشكارا بر زمين حاكم می‌شود؛ و آيا صبح نزديک نيست؟ ◾️ ◾️ ◾️ 〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰 📱کانال تلگرامی:👇 @Lotfiiazar 🌐 سایت: saehat.ir
💕🖌 حسین جان روزها همراه با قافلهٔ دل، در خیمه‌هایت مشق کردیم تا سیاهی دل را به آب دیده بشوییم. حال به پایان رسیده‌ایم؛ به پایان . جدّ بزرگوارت، مادر عزیزت، برادر نازنینت و فرزند برومند و رئوفت به استقبالمان آمده‌اند. «الإکرام بالإتمام»؛ دستمان را در دستشان بگذار و از خواهر دریایی‌ات بخواه قبولمان کند. دعایمان کن... 〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰 📱کانال تلگرامی:👇 @Lotfiiazar 🌐 سایت: saehat.ir
💕🖌 🍃 زمین قلبت را به بیکران آسمان‌ها پیوند ده به بی‌نهایت وصل شو از تنگی زمین به آسمان‌ها برس تو جایگاه خداست هم‌او که در آسمان‌ها و زمین نمی‌گنجد او که عرشش قلب توست او که قلبت را به تمام هستی برتری داده و در آن خانه کرده است 🍃 قلب تو خانهٔ خداست باور کن اگر بخواهی خدا را در قلبت حس خواهی کرد هم‌او که نور آسمان‌ها و زمین است او که تو را برگزیده و به هستی‌ات معنا بخشیده 🍃 بی‌کرانه شو بی‌انتهاتر از تمام دریاها بی‌صداتر از تمام اصوات باشکوه‌تر از تمام جلال‌ها زیباتر از تمام جمال‌ها شریف‌تر از تمام آفریده‌ها 🍃 تو بی‌زمان و بی‌مکانی به خودت وصل شو و به وسعت خدایی‌ات معنا بده نور قلبت را ببین و برتر از آسمان‌ها و زمین پرواز کن 🍃 تو وسیعی مثل خود خدا زیبایی مثل خود خدا کافی است باور کنی این عظمت و شکوه را تا به وسعت بی‌انتهای هستی وصل شوی 🍃 آری، خانهٔ خدا قلب توست پس همیشه مراقب صاحب‌خانه باش 🌐 Saehat.ir 📱 @Lotfiiazar
💕🖌 بی‌شک همهٔ ما در راهيم؛ مسيری بی‌پايان كه تا هميشه ادامه دارد، چون ما وجودی لايتناهی است. تاكنون چقدر به مَرکب اين طی طريق، فكر كرده‌ايد؟ به نظر شما در اين قوس و سير «إليه راجعون» بهترين مَركب كدام است؟ شايد بيخود نيست که بشر هميشه سودای پرواز داشته است! اما آيا پرسه زدن در ابرها با اين جعبه‌های آهنی، تحقق رويای وجودی ماست؟ يا حتی غوطه‌ور شدن در فضا و درنورديدن كهكشان‌ها؟! نبوده كه ما را بال نداده‌اند؛ كه اين پرواز، نه آن صعودی است كه تعالی و وصال روح ماست. می‌توان در همين زمين، سُكنی گزيد و آسمان را پيش گرفت. بال زدن، نه در شأن ماست؛ كه اوج گرفتن، منظور خلقتمان نبوده. انسان را برای خلق كرده‌اند. رو به راهيم اگر هرلحظه پرواز را زندگی كنيم، نه پريدن را. 🌐 Saehat.ir 📱 @Lotfiiazar
💕🖌 كه نه، به اندازهٔ یک قرن گذشت... شب‌های جمعه، ساعت روی يک و بيست دقيقه می‌ماند. دردها بيدار می‌شدند و چشم‌هامان گرم از گريه‌های دنباله‌دار. رفتنت قوانين زمان و زمين را تغيير داد و بعد از دستی كه تنها باقی‌مانده از پيكرت بود، دست دادن در اين كرهٔ خاكی ممنوع شد‌. نمی‌دانم چگونه، اما اندوهت مرزهای جغرافيا را بی‌اعتبار كرد و ماتم، نام ديگر اين سياره گشت. حتماً از جنس بوده‌ای كه اين‌گونه مفاهيم را در عالم ماده به هم ريخته‌ای و هرچه می‌گرديم، نمی‌توانيم برایت نامی پيدا كنيم. تو از تمام واژه‌ها و عنوان‌ها و مقام‌ها فراتری؛ سرباز، فرمانده، سردار... نمی‌دانم كدام‌يک. تو لغت‌نامهٔ جديدی هستی كه وحدت را در عين كثرت به تصوير می‌كشی و نامی جز عشق نمی‌توان بر تو نهاد. تو جاری هستی مثل روح طبيعت. خاطراتت همچون باران بر همه يكسان می‌بارد. زيبایی‌ات مانند رنگين‌كمان، شرق و غرب عالم را به هم دوخته و نام كوچكت «قاسم» پرچمی است كه كوه‌های زمين هنوز به آن تكيه می‌كنند. یک قرن كه نه! هزار قرن هم بگذرد، تفاوتی نمی‌كند. تو با روح حقيقت، يكی شده‌ای و رفتنت مانند آمدن است. 🌐 Saehat.ir 📱 @Lotfiiazar
💕🖌 سكوت می‌كنم سكوت می‌كنی و كم‌كم راهمان از هم جدا می‌شود. برخی از ما به خيالمان خيلی صبوريم! فكر می‌كنيم حرف‌هامان را كه بخوريم، خيلی مرام گذاشته‌ايم. اما... را نوبر نكرده‌ايم و به جایش هی تحمل می‌كنيم! تا دردهای كوچكی كه شايد با يک گفتگوی آرام و منطقی مداوا می‌شدند، ناخودآگاه به دردهای بزرگ تبديل می‌شوند كه هر نسخه‌ای از پسِ درمانشان برنمی‌آيد! مولای متقيان(علیه‌السلام) می‌فرمايند: «کسی چیزی را در دل پنهان نمی‌کند، مگر اینكه در لغزش‌های زبان و رنگ رخسارش، آشكار خواهد شد.» كلامی كه همه كمابيش چشيده‌ايم؛ وقت‌هایی كه دلخوريم و تظاهر به خوب بودن می‌كنيم. اول اين است كه قبل از هركسی به خود دروغ می‌گوييم و بين مفاهيم اخلاقی دچار سرگشتگی می‌شويم. فراموش نكنيم كه پاداش دارد و گاه حتی عِقاب! دلمان را انبار حرف‌های نگفته نكنيم تا باشيم. 🌐 Saehat.ir 📱 @Lotfiiazar
💕🖌 درست سرِ نشسته بود. رفته بودم . نگاهش كردم. لبخندی روی صورتم پهن كردم و با قولی به ظاهر نرم گفتم: «مادرجان، قربونتون برم، سر راه نشستيد خب!» سرش رو بلند كرد. نگاهم كرد. گفت: «دخترم، غُر نزن! عادت می‌كنی تو زندگی همش نق بزنی. از اون طرف‌تر هم می‌تونستی رد بشی.» اون روز قبول نكردم. ولی بعدش خيلی فكر كردم. تلنگر خوبی بود. گاهی خيلی نامحسوس از خودِ واقعی‌مون فاصله می‌گيريم؛ اينجا اولِ است. عادت می‌كنيم و وسطای اين بی‌راهه می‌بينيم اون عادت برامون ملكه شده؛ با اینکه شاید خيلی هم متوجه اين تغيير نشده باشيم. اين روزها عادت كرديم بيشتر از خودمون، بقيه رو تحليل و كنيم. همين باعث می‌شه از خودمون غافل بشيم. گاهی هم ادعای زرنگی داريم و اطرافيان رو در برخی معركه‌ها فريب‌خورده می‌دونيم و لايقِ ! درحالی‌كه اميرمؤمنان(علیه‌السلام) فرموده‌اند: «هر فريب‌خورده‌ای را نمی‌شود سرزنش كرد.» كاش به خودمون رحم كنيم و مراقب حال دلمون باشيم. كمتر نِق بزنيم! به نظر مياد اون‌جوری تر باشيم. 🌐 Saehat.ir 📱 @Lotfiiazar
💕🖌 شلوغ‌پلوغی‌های شبیه به‌هم ریختگی‌های دنیا، قبل از آمدنِ توست. این روزها همه می‌دوند تا در لحظه‌ای که متولد می‌شود، آرامشِ حلولش را کنار هفت‌سینشان حس کنند. و من به این فکر می‌کنم که سال‌هاست روزگار ما شبیه روزهای آخر اسفند می‌گذرد. همه می‌دوند، برای همان آرامشی که نمی‌دانند چیست و کجاست! می‌دوند تا شاید برسند به لحظه‌ای که دیگر نگران اقساط عقب‌افتاده، بیماری‌های لاعلاج و پرهزینه، بیراهه رفتن جوانان معصوم و هزار درد بی‌درمان دیگر نباشند. اما دریغ که نمی‌دانند تا دنیا هست، گریزی از سختی‌ها نیست. اگر می‌خواهند، باید در همین دنیا دوباره متولد شوند؛ باید با نگاهی تازه، بهاری شوند. البته این آرامش هم مثل آرامش هفت‌سین نوروز، دوندگی می‌خواهد. این حضرت بهار هم طالب و منتظر می‌خواهد. و آنان که طالب‌اند، باید جرئت خانه‌تکانی، خودتکانی، حساب‌کتاب آخر سال، بیرون ریختن افکار کهنه، خاطرات فاسد و احساسات به‌دردنخور را داشته باشند تا بتوانند افکار و خاطرات و احساسات بهاری را تجربه کنند. حقیقت بهار، حقیقت نوروز و حقیقت آرامش، به ما نزدیک است. لحظۀ طلایی را برای خواستنش جدی بگیریم. 📱@Lotfiiazar 🌐 hamgaman-institute.ir
💕🖌 دیگر باید دفتر حساب‌کتاب امسالمان را ببندیم. دارایی‌ها، دخل و خرج‌ها، بدهی‌ها و طلب‌ها را دقیق‌تر مرور کنیم تا ببینیم چرا باز کم آوردیم! خودمانیم... پیداست دنیا شده تمام دغدغه‌مان، که وقتی به اولویت‌های خدا می‌رسیم، آن‌قدر خسته‌ایم که نای فکر کردن هم نداریم. اصلاً این اولویت‌های خدا، کجای طلب‌ها و خواستن‌های ماست؟ آیا آن که خدا می‌گوید: «خیرٌ لَکُمْ»، واقعاً بهترین است برای ما؟ برای همین است که سال‌هاست هرجور حساب می‌کنیم، باز بدهکار می‌مانیم. بیایید دفتر حساب‌کتاب سال نو را با دغدغه‌ای نو بگشاییم، تا بالأخره جایی این بدهی‌ها تمام شوند. هر سال می‌آید و زمین زنده می‌شود. اما قرآن گفته: حیاتِ بی او چیزی شبیه مُردگی است! ما هم باید نونَوار شویم. مگر از زمین مُرده کمتریم؟ 📱@Lotfiiazar 🌐 hamgaman-institute.ir
💕🖌 با دلم خلوت کردم از لابه‌لای آرزوهای کوچک و بزرگ رد شدم به مُشتی نور رسیدم با خودم گفتم: «درست آمدی» چشمانم را بستم و پا در نهادم تو بودی در من تو‌ که می‌گفتند از رگ گردن، نزدیک‌تری و چه باشکوه، من از خودم به رسیدم 📱@Lotfiiazar 🌐 hamgaman-institute.ir
💕🖌 دخترانه‌هایمان، مدیون نگاه معصوم توست آزادی‌مان، وام‌دار زندگی عاشقانه‌ات با جان و دل پا به رکاب ولایت شدی و فضای مدینه تا مشهد را عطر‌آگین نفس‌هایت کردی جان تو با برادر یکی بود که باب ورود به بارگاهش شدی ای بانوی معصوم عرب 🍃🌸 (سلام‌الله‌علیها) 📱@Lotfiiazar 🌐 hamgaman-institute.ir
💕🖌 کلامت نغمهٔ توحید بود و نگاهت رو به خورشید با گام‌هایی استوار طریق هدایت گشودی اکنون نوبت ماست که از پیچ‌های تاریخ بگذریم و آینده‌ را بسازیم رحلت (رحمةالله‌علیه) 📱@Lotfiiazar 🌐 hamgaman-institute.ir
💕🖌 خبر آورد ای کسانی که خودتان را اسراف کرده‌اید از رحمت خدا ناامید نشوید... *** و حالا کشتی‌اش مهیاست با قدم‌ِ صدق بیایید ناخدا همه را می‌پذیرد همه را می‌رساند. 📱@Hamgaman_bazmandishe 🌐 hamgaman-institute.ir
💕🖌 تاریک بود بیعتش را برداشت اما کسی نرفت نتوانست برود! و امروز عصر تاریکی است اما تو بیعتت را از ما برندار راهِ رفتن برایمان نگذار من می‌ترسم از راه‌های باز می‌ترسم از رفتن همۀ راه‌ها را بر ما ببند جوری ما را به خودت وصل کن که جداشدنی نباشیم مثل فرزندی که آسمان هم به زمین برود، فرزندِ پدر و مادرش است ما را بند خودت کن پسر خون خدا... 📱@Hamgaman_bazmandishe 🌐 hamgaman-institute.ir
💕🖌 از نزدیک‌تر به ما ما این روزها خیلی زود گول محبت‌های آبکی دنیا را می‌خوریم و یادمان می‌رود که شما برایمان مهربان‌ترین را گذاشتی که محبتش تمامی ندارد از این‌هایی نیست که زود تمام شود مرز هم ندارد حالا در پیشواز آغاز امامتشان در غم رفتن شما دل‌هایمان را می‌آوریم و می‌گذاریم در دستتان تا محکم شود. شهادت (علیه‌السلام) 📱@Hamgaman_bazmandishe 🌐 hamgaman-institute.ir