درمان #آلزایمر
👈آلزایمر از شدت سردی مغز بوجود می آید. برای پیشگیری بهترین کار کاهش سردیها به طورکلی است.
ضمنا کلاهی که با #پشم_وکرک_شترباشد باعث می شود هیچگاه دچار فراموشی نشوید.
⭕️ اما اگر کسی مبتلا شده است ضمن رعایت موارد فوق جهت درمان خود باید موارد زیر را بین ۴ تا ۸ ماه انجام دهد تا به درمان برسد.
الف) ارده با شیره انگور (خرما) هفته ای ۵ وعده صبحانه👌
ب) شربت عسل روزی ۲ استکان🍯
ج) استشمام مداوم عطرهای گرم (گلاب ـ یاس ـ نرگس)🌼
د) مالیدن روغن کنجد روی ملاج هر شب
ه) خوراک دانه ها از قبیل (بادام درختی ـ فندق ـ پسته ـ گردو) دانه دانه مثل آدامس جویده شود تا جذب بزاقی شود.🌰
و) فسنجان بادام (نیم بادام درختی + نیم گردو) هفته ای ۳ وعده شام
ز) کشمش روزی ۴۰ عدد 🍇
❤️🧡💛💚💙💜
@hamyanquran
🔴 در خدمت مادر
✍️در زمان های قدیم، مردمی بادیه نشین زندگی می کردند که در بین آنها مردی بود که مادرش دچار #آلزایمر و نسیان بود و می خواست در طول روز، پسرش کنارش باشد.
این امر، مرد را آزار می داد و فکر می کرد در چشم مردم کوچک شده است.
هنگامی که موعد #کوچ رسید، مرد به همسرش گفت مادرم را نیاور، بگذار اینجا بماند.
مقداری غذا هم برایش بگذار تا اینجا بماند و از شرش راحت شوم تا #گرگ او را بخورد یا بمیرد.
همسرش گفت باشد، آنچه می گویی انجام می دهم.
همه آماده کوچ شدند.
زن هم مادرِ شوهرش را گذاشت و مقداری آب و غذا در کنارش قرار داد و کودک یک ساله خود را هم پیش زن گذاشت و رفتند.
آنها فقط همین یک کودک را داشتند که پسر بود و مرد به پسرش علاقه فراوانی داشت و اوقات فراغت با او بازی می کرد و از دیدنش شاد می شد.
وقتی مسافتی را رفتند، هنگام ظهر برای استراحت ایستادند و مردم همه مشغول استراحت و غذا خوردن شدند.
مرد به زنش گفت پسرم را بیاور تا با او بازی کنم.
زن به شوهرش گفت او را پیش مادرت گذاشتم.
مرد به شدت عصبانی شد و داد زد که چرا این کار را کردی؟ همسرش پاسخ داد ما او را نمی خواهیم، زیرا بعد ها او تو را همان طور که مادرت را گذاشتی و رفتی، خواهد گذاشت تا بمیری. حرف زن مانند صاعقه به قلب مرد خورد و سریع اسب خود را سوار شد و به سمت مادرش و فرزندش رفت، زیرا پس از کوچ همیشه گرگان به سمت آنجا می آمدند تا از باقی مانده وسایل، شاید چیزی برای خوردن پیدا کنند.
مرد وقتی رسید، دید مادرش فرزند را بلند کرده و گرگان دور آنها هستند.
پیرزن به سمتشان سنگ پرتاب می کند و تلاش می کند که کودک را از گرگ ها حفظ کند.
مرد گرگ ها را دور کرده و #مادر و فرزندش را باز می گرداند و از آن به بعد موقع کوچ، اول مادرش را سوار بر #شتر می کرد و خود با اسب دنبالش روان می شد و از مادرش مانند چشمش مواظبت می کرد و زنش در نزدش، مقامش بالا رفت.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄