eitaa logo
حامیان قرآن
1.7هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
6.8هزار ویدیو
436 فایل
آموزش و انتقال مفاهیم قرآنی، اخلاقی و تربیتی، داستان ان شاءالله بتونیم کنارهم از خودشناسی به خداشناسی برسیم😍 کپی آزاد به شرط صلوات برای سلامتی و ظهور امام زمان(عج) ارتباط با ادمین @Ramazanian7 تبلیغات : @Ramazanian7 آیدی کانال 👇 @Hamian_ghoran510
مشاهده در ایتا
دانلود
💢بیماری امام سجاد(ع) تا چه بعد از واقعه کربلا ادامه داشت؟ بیشتر روایات و نقل‌های معتبر، بیماری حضرت زین العابدین(ع) را تنها در همان شب و روز عاشورا عنوان می‌کنند که ممکن است اثر آن تا چند روز بعد از آن نیز باقی بود. 1. امام سجاد(ع): «هنگامی که پدرم نزدیک در شب عاشورا اصحاب را جمع کرد برای این‌که آنها را مرخص کند. من نزدیک او شدم تا آنچه را برای آنها می‌گوید بشنوم و من در آن هنگام مریض بودم، پس شنیدم که پدرم به اصحابش می‌فرمود…». 2. امام سجاد(ع): «من در آن شبی که پدرم در صبحش به رسید نشسته بودم و عمه‌ام حضرت زینب(س) نزد من مشغول پرستاری من بود»، در این هنگام پدرم در پنهانی از اصحابش کناره گرفت و نزد او «جُوَین»(یا جون یا حویّ) غلام ابوذر غفاری بود و او شمشیرش را اصلاح می‌کرد و پدرم اشعاری را می‌خواند. آن اشعار را دو بار یا سه بار تکرار کرد تا آن‌که من آن‌را فهمیدم و آنچه را می‌خواست، دانستم. پس راه گلویم را بند آورد. اشک‌هایم را پاک کردم و سکوت کردم...». 📚شیخ مفید، الارشاد ج ‏2، ص 91، ┏━━━🍃💞🍂━━━┓ @hamyanquran ┗━━━🍂💞🍃━━━
💢آیا هند همسر یزید، مدتی خانه امام علی(ع) بود؟ آیا حقیقت دارد که خود یزید و اعضای خانواده او از شهادت امام حسین(ع) و یارانش اندوهناک بودند؟ 👇👇 ✅بنابر منابع تاریخی؛ «هند» دختر «عبد الله بن عامر بن کریز» همسر «یزید بن معاویه» بود، که به او «ام کلثوم» نیز می‌گفتند،اما در منابع معتبر و قابل استناد چنین چیزی نیافتیم که او خادم خانه امام علی(ع) بوده باشد. ✅درباره بخش دوم پرسش باید گفت: گرچه برخی گزارش‌ها حاکی از حُزن و ناراحتی یزید دارد، امّا هرگز این فرد خبیث در اعماق دلش ناراحت نبود و گرنه برخی رفتارها از او سر نمی‌زد، اما گاه مصلحت را در آن می‌دید که تظاهر به ناراحتی و بی‌تقصیر بودن کند. گزارش‌هایی وجود دارد که برخی افراد موجود در کاخ یزید دلسوزی‌هایی داشتند؛ مانند هند همسر یزید که بنابر برخی از گزارش‌ها، وی از کشته شدن امام حسین(ع) و یارانش و نیز اسارت اهل بیت آن‌حضرت ناراحت و محزون بود. ✅از ابو مخنف چنین نقل شده است: ابن زیاد؛ زنان و بچه‌هاى امام حسین(ع) را در حالی که بر گردن على بن الحسین(ع) غل و زنجیر بسته شده بود، با مخفر بن ثعلبه عائذى [قرشى‏] و شمر بن ذى الجوشن [به طرف شام‏] فرستاد. آن دو، اسراء را به شام‏ بردند و وارد مجلس‏ یزید شدند. وقتى سر حسین(ع) و اهل بیت و اصحابش، پیش روى یزید نهاده شد، یزید با زبان شعر این معانى را گفت: این شمشیرها سران مردانى را شکافتند که برایمان عزیز بوده‌اند، اما در عین [عزّت‏] ستمگرى کرده و قطع رحم نموده‌اند. ✅در این هنگام‏ یحیى بن حکم برادر مروان بن حکم زبان به اعتراض گشود و با اشعارى به این مضمون‏ گفت: سرى که در کناره طفّ [کربلا] بریده شد، از ابن زیاد، آن برده کم شرافت به ما نزدیک‌تر بود. [با این کار] نسل سمیّه به اندازه ریگ‌ها افزایش یافت و حال آن‌که دختر رسول خدا(ص) بی نسل گردید! یزید بن معاویه [از این سخنان برآشفت و] به سینه یحیى بن حکم زد و گفت: ساکت شو! آن‌گاه به مردم اجازه ورود داده شد، در حالى که سر حسین(ع) پیش روى یزید بود و با چوب‌دستى خود بر لب [مبارک آن‌حضرت‏] می‌زد. أبو برزه أسلمى - از اصحاب رسول خدا(ص) - از این حرکت یزید ناراحت شد و خطاب به او گفت: آیا با چوب‌دستی‌ات به لب حسین می‌زنى؟! مگر نمی‌دانى که چوب‌دستی‌ات بر جایى می‌خورد که بارها دیده‌ام رسول الله(ص) آن‌جا را می‌مکیده است؟!... 📚انساب الاشراف، ج ‏9، ص 361، 📚بحار الأنوار، ج ‏45، ┏━━━🍃💞🍂━━━┓ @hamyanquran ┗━━━🍂💞🍃━━━