✨﷽✨
#پندانه
✅زبان و دل، مؤثرترین اعضا
✍لقمان حکیم که از بیهودهگویی خواجه سخت ناراحت بود، بهدنبال فرصت بود که او را بیدار کند. روزی مهمانی گرامی بر خواجه وارد شد. به لقمان گفت: گوسفندی ذبح کن و از بهترین اعضای آن، غذایی مطبوع درست کن.
لقمان از زبان و دل گوسفند غذایی درست کرد و بر سفره گذاشت. روز دیگر خواجه گفت: گوسفندی را ذبح کن و از بدترین اعضای آن، غذایی درست کن. این بار نیز لقمان غذایی از دل و زبان گوسفند آماده کرد.خواجه از کار او متحیر شد. پرسید: چگونه است که این دو عضو، هم بهترین و هم بدترین اعضا هستند؟ لقمان گفت: ای خواجه! دل و زبان، مؤثرترین اعضا در سعادت و شقاوت هستند.
چنانچه دل را منبع فیض نور گردانی و زبان را در راه نشر معرفت و اصلاح بین مردم درآوری، بهترین اعضا و هرگاه دل به ظلمت فرورود و کانون کینه و عناد شود و زبان به غیبت و فتنهانگیزی آلوده شود، از بدترین اعضا خواهند بود. خواجه از این سخن پند گرفت و از آن پس به اصلاح خویش برآمد.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@hamyanquran
✨﷽✨
#پندانه
✅سربازانی خاموش اما هوشیار
✍عارفی در راهی میرفت. مردی او را دید و شروع به تمسخر و توهین او کرد. عارف با سکوت تبسمی کرد. به ناگاه اندکی بعد پای مرد توهینکننده لیز خورد و سرش به کنار سنگی خورد و در دم جان سپرد. عارف نزد جنازۀ او رفت و گفت:
مرا حلال کن.
پرسیدند: چه حلالیتی؟ تو که گناهی مرتکب نشدی و در برابر توهین او خندیدی؟ عارف گفت: من باید جواب توهینش را میدادم، اما خندیدم و جواب ندادم؛ لذا سربازان خدا او را جواب دادند که اگر جوابش را داده بودم، او نمرده بود.
إنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا؛
خداوند از کسانی که ایمان آوردهاند، دفاع میکند. (حج:38)
و لِلَّـهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ؛
لشکریان آسمانها و زمین تنها از آن خداست. (فتح:7)
آری، خداوند برای ازبینبردن دشمنانش هرگز گلوله و اسلحه نمیکشد. بلکه از سربازان خاموشش بهره میبرد. به هنگام ظلم، مراقب سربازان خاموش خداوند متعال باشیم.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@hamyanquran
✨﷽✨
#پندانه
✅حواسمون هست که دوربین خدا همیشه روشنه؟
✍دیدین گاهی میریم عروسی یا جشن تولد، دوربین داره فیلمبرداری میکنه و تا نوبت به ما میرسه، خودمون رو جمعوجور میکنیم؟ چرا؟ چون دوربین روی ما زوم میکنه؛ نکنه زشت و بدقیافه بیفتیم!
اگه فقط به این فکر کنیم که دوربین خدا همیشه روشنه و روی ما زوم شده، شاید یه جور دیگه زندگی میکردیم!
شاید اخلاقمون یه جور دیگه بود! شاید لحن صحبتمون یه جور دیگه میشد!
مطمئن باشیم که دوربین خدا همیشه روشنه و روی تکتک ما زوم شده؛ چون خودش فرمود:
«ألَم یَعلَم بأنَّ اللهَ یَری؛
آیا نمیدانند خدا میبیند؟»(علق:14)
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@hamyanquran
✨﷽✨
#پندانه
✅بپرهيز از ظلم به كسی كه ياوری جز خدا ندارد
✍زمانی كه ازدواج كردم، كادوی ازدواجم تابلويی بود كه پدر با دست خود به عربی و با اين مضمون نوشته بودند:
بپرهيز از ظلم به كسی كه ياوری جز خدا ندارد.
اين جملهای است كه اباعبدالله(علیهالسلام) در لحظه آخر زندگی بر لب آوردند.
یکی از علما وقتی اين تابلو را ديدند، گفتند: اين را حاجآقا بهخاطر همسرشان نوشتهاند كه هميشه در ذهنشان باشد، چون يک زن در منزل شوهر، همه داشتهاش را میآورد و بايد بدانيم جز خدا پناهی ندارد و نبايد به اين زن بگوييم بالای چشمت ابروست وگرنه مستقيم وارد جنگ با خدا شدهايم.
خداوند در هيچچيزی شتاب نمیكند مگر ياری به مظلومان.
👤 استاد فاطمینیا
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@hamyanquran
✨﷽✨
#پندانه
✅سختیهای توأمان با لذت
✍صبر کردن اینقدر کار سختیه که خدا چند تا پیغمبر فرستاد تا فقط صبر کردن رو به مردم یاد بده.
ایوب: صبر در بیماری.
یعقوب: صبر در فراق.
نوح: صبر بر اولاد بد.
لوط: صبر بر همسر بد.
موسی: صبر بر مردم نفهم.
عیسی: صبر بر عالمان بدون عمل
و...
ولی لذتش اینجاست که خود خدا میگه:
🕋 إِنَّ اللهَ مَعَ الصَّابِرِینَ (انفال:46)
✨ همانا خداوند با صابران است!
خدا با ماست، به شرط اینکه صبری جمیل داشته باشیم.
🕋 فَاصْبِر،ْ صَبْراً جَمیلا (معارج:5)
✨پس صبر كن، صبرى نيكو.
✅ صبرِ جمیل، یعنی پیش خدا تسلیم باشیم و در راه اطاعت از خدا صبر کنیم.
🔻ناامیدى نداشته باشیم و بیتابى و آه و ناله هم نکنیم
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@hamyanquran
✨﷽✨
#پندانه
✅از اصالتت جدا نشو تا شاداب بمانی
✍مادامى که سيب با چوب باريکش به درخت متصل است، همه عوامل در جهت رشدش در تلاشند؛
باد باعث طراوتش میشود؛
آب باعث رشدش میشود؛
و آفتاب پختگی و کمال میبخشد.
اما...
به محض منقطعشدن از درخت و جدايى از اصل؛
باد باعث پلاسیدگی؛
آب باعث گندیدگی؛
و آفتاب باعث پوسیدگی و ازبينرفتن طراوتش میشود.
مراقب وصل بودن به اصالتمان باشیم که انسانیتمان از بین نرود.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@hamyanquran
✨﷽✨
#پندانه
✅ از رحمانیت خدا سوءاستفاده نکنیم
✍مرد رباخوار و عیاشی بود که هرگاه گناه میکرد، به او میگفتند: گناه نکن! در جواب میگفت: خداوند أَرْحَمُ الرَّاحِمِين است، نترسید! او هرگز بندۀ خود را هر چقدر هم که بد باشد، نمیسوزاند. من باورم نمیشود، او از مادر مهربانتر است، چگونه مرا بسوزاند در حالی که این همه در خلقت من زحمت کشیده است!
روزگار گذشت و سزای عمل این مرد رباخوار، پسر جوانی شد که در معصیت خدا، پدر را در جیب گذاشت و به ستوه آورد، تا آنجا که پدر آرزوی مرگ پسر خویش میکرد. گفتند: واقعا آرزوی مرگش را داری؟ گفت: والله کسی او را بکشد نه شکایت میکنم، نه بر مردنش گریه خواهم کرد.
گفتند: امکان ندارد پدری با این همه حب فرزند که زحمت بر او کشیده است، حاضر به مرگ فرزندش باشد. گفت: والله من حاضرم، چون مرا به ستوه آورده و به هیچ صراط مستقیمی سربهراه نمیشود.
گفتند: پس بدان، بنده هم اگر در معصیت خدا بسیار گستاخ شود، خداوند أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ از او به ستوه میآید و بر سوزاندن او هم راضی میشود.
قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ؛ مرگ بر اين انسان، چقدر كافر و ناسپاس است. (عبس:17)
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@hamyanquran
✨﷽✨
#پندانه
🔴آنچه میتوانی ببخشی، ثروت واقعی توست
✍چوپانی به عالِمی که در صحرا تشنه بود، کاسهای شیر داد. سپس رفت و بزی برای او آورد و ذبح کرد.
عالِم از سخاوت این چوپان که تعداد کمی بز داشت، در حیرت شد. پرسید:
چرا چنین سخاوت میکنی؟
چوپان گفت:
روزی با پدرم به خانه مرد ثروتمندی رفتیم. از ثروتِ او حسرت خورده و آرزوی ثروت او را کردم. آن مرد ثروتمند لقمه نانی به ما داد.
پدرم گفت:
در حسرت ثروت او نباش، هرچه دارد و حتی خود او را، روزی زمین به خود خواهد بلعید و او فقط مالک این لقمه نانی بود که توانست به ما ببخشد و از نابودی نجاتش دهد. بدان ثروت واقعی یک مرد آن است که میتواند ببخشد و با خود از این دنیا به آن دنیا بفرستد.
چوپان در این سخنان بود و بز را برای طبخ حاضر میکرد که سیلی از درّه روان شد و گوسفندان را با خود برد.
چوپان گفت:
خدایا! شکرت که چیزی از این سیلاب مرا مالک کردی که بخشیدم و به سرای دیگر فرستادم.
عالِم که در سخن چوپان حیران مانده بود، گفت:
از تو چیزی یاد گرفتم که از هیچکس نیاموخته بودم. مرا ثروت زیاد است که 10 برابر آنچه این سیلاب از تو ربوده است، احشام خریده و به تو هدیه خواهم کرد.
چوپان گفت:
بر من به اندازه بزهایم که سیلاب برد، احسان کن، که بیش از آن ترس دارم اگر ببخشی، دستِ احسان مرا با این احسان خود بهخاطر تیزشدن چاقوی طمعم بریده باشی.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@hamyanquran
✨﷽✨
#پندانه
✅قدرت تلقین
✍روزی یک زندانی از زندان فرار میکند. به ایستگاه راهآهن میرود و سوار یک واگن باری میشود. درِ واگن بهصورت خودکار بسته میشود و قطار راه میافتد. زندانی وقتی متوجه میشود که سوار فریزر قطار شده، روی تکه کاغذی مینویسد:
«این مجازات رفتارهای بد من است که باید منجمد شوم.» هنگامی که قطار به ایستگاه میرسد، مأمورین با جسد او روبهرو میشوند. در حالی که فریزر قطار خاموش بوده است.
منتظر هرچه باشید، همان برایتان پیش میآید.اگر منتظر شادی باشید، شادی پیش میآید و اگر منتظر غم باشید، غم پیش میآید.
هرگز پول را برای بیماری و مشکلات پسانداز نکنید، چون رخ میدهد. پول را برای عروسی، خرید خانه، اتومبیل، مسافرت و اتفاقات خوب پسانداز کنید.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@hamyanquran
✨﷽✨
#پندانه
✅ بهدوش گرفتن بار سنگین نیازمندان، دلت را سبک میکند
✍در یک شب سرد زمستانی، تاجر ثروتمندی به زیارت امام رضا (علیهالسلام) مشرف شد. هر روز به حرم میآمد اما دریغ از یک قطره اشک. دل سنگین بود و هیچ حالی نداشت. با خودش فکر کرد که دیگر فایدهای ندارد. به همین خاطر، برای برگشت بلیط هواپیما گرفت. هنوز تا پرواز، چند ساعتی وقت داشت. در کوچهای راه میرفت که دید پیرمردی بار سنگینی روی چرخدستیاش گذاشته و آن را به سختی میبرد.
تاجر کمکش کرد و همزمان به او گفت: مگر مجبوری این بار سنگین را حرکت بدهی؟ پیرمرد گفت:ای آقا! دست روی دلم نگذار، دختر دمبختی دارم که برای جهیزیهاش ماندهام. همسرم گفته تا پول جهیزیه را تهیه نکردهام به خانه برنگردم. من مجبورم بارهای سنگین را جابهجا کنم تا پول بیشتری در بیاورم.
تاجر ثروتمند، همراه پیرمرد رفت و بارش را در مقصد خالی کرد و بعد هم به خانه او رفت. وقتی به خانه پیرمرد رسید، فهمید که زندگی سختی دارند. یک چک به اندازه تمام پول جهیزیه و مقداری هم برای سرمایه به پیرمرد داد. وقتی از آن خانه بیرون میآمد، خانواده پیرمرد با گریه او را بدرقه میکردند.
پیرمرد گفت: من چیزی ندارم که برای تشکر به شما بدهم. فقط دعا میکنم که عاقبتبهخیر شوید و از امام رضا (علیهالسلام) هدیهای دریافت کنید. تاجر برای زیارت وداع به حرم مطهر برگشت تا بعد از آخرین سلام، به فرودگاه برود. وقتی وارد حرم شد، چشمهایش مثل چشمه جوشید و طعم زیارت با حال خوش و با معرفت را چشید.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@hamyanquran
✨﷽✨
#پندانه
🌼نذار لکههای روی دلت چرکمرده بشن
✍ﯾﮏ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﺳﻔﯿﺪ ﺩﻭﺳﺖﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺍﺑﺮﯼ ﭘﻮﺷﯿﺪﻣﺶ. ﻣﻮﻗﻊ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ، ﺑﺎﺭﺍﻥ ﮔﺮﻓﺖ و ﮔِﻠﯽ ﺷﺪ.
ﻣﻦِ ﺑﯽﺧﯿﺎﻝ پیگیرش نشدم، ﺑﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺑﺸﻮﯾﻢ، ﭘﺎﮎ ﻣﯽﺷﻮﺩ.ﻭﻟﯽ ﺑﻌﺪﻫﺎ ﻫﺮﭼﻪ ﺷﺴﺘﻤﺶ، ﭘﺎﮎ ﻧﺸﺪ. ﺣﺘﯽ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺑﻪ ﺧﺸﮑﺸﻮﯾﯽ ﺩﺍﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﺸﻮﯾﻨﺪ ﻭﻟﯽ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻧﺪﺍﺷﺖ.
ﺁﻗﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﺧﺸﮑﺸﻮﯾﯽ ﮐﺎﺭ میکرد، ﮔﻔﺖ:
ﺍﯾﻦ ﻟﺒﺎﺱ ﭼِﺮﮎﻣﺮﺩﻩ ﺷﺪﻩ. ﺑﻌﻀﯽ ﻟﮑﻪﻫﺎ ﺩﯾﺮ ﮐﻪ ﺷﻮﺩ، ﻣﯽﻣﯿﺮﻧﺪ. ﺑﺎﯾﺪ ﺗﺎ ﺯﻧﺪﻩﺍﻧﺪ ﭘﺎﮎ ﺷﻮﻧﺪ. شلوار ﭼﺮﮎﻣُﺮﺩﻩ ﺷﺪ و ﺣﺴﺮﺕ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭘﻮﺷﯿﺪﻧﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﮔﺬﺍﺷﺖ.
ﺑﻌﯿﺪ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﮔﺮ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺩﻝ ﺁﺩﻡ ﻫﻢ ﮐﻢ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺍﺯ ﻟﺒﺎﺱ ﺳﻔﯿﺪ. ﺣﻮﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﻟﮑﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ. ﻭﻗﺘﯽ ﻟﮑﻪ ﺷﺪ ﺍﮔﺮ ﭘﯽﺍﺵ ﺭﺍ ﻧﮕﯿﺮﯼ، ﻣﯽﺷﻮﺩ ﭼﺮﮎ. ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺻﺎﺣﺐ ﺧﺸﮑﺸﻮﯾﯽ، ﻟﮑﻪ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺳﺖ و ﺯﻧﺪﻩ، ﺑﺎﯾﺪ ﺷﺴﺖ ﻭ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩ.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@hamyanquran
✨﷽✨
#پندانه
✍ اصل و فرع اعمالت را بشناس
✍روزی کشتی بزرگی در نزدیکی جزیرهای به صخرهای اصابت کرد و غرق شد.
مسافران کشتی مدت یک ماه مجبور شدند در آن جزیره زندگی کنند تا یک کشتی گذری آنان را دید و نجاتشان داد.
در آن جزیره، آنان میوههای سرخرنگی را میخوردند که هستههای بزرگی داشت.
زمان سوارشدن به کشتی، برخی از آنها قدری از میوهها را همراه خود به کشتی بردند و چون به وطن رسیدند، متوجه شدند هستۀ آن میوهها بسیار خوردنیتر از خود میوهها بود و در اصل میوۀ اصلی، هسته بود که آن را دور میریختند.
گاهی ما هم در اعمال صالح خود، اصل آن را تباه میسازیم و از دنیا آنچه را که باید برداریم، میگذاریم و آنچه را که باید بگذاریم، برمیداریم.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@hamyanquran
✨﷽✨
#پندانه
✅درست زندگی کنیم
✍همه ما میمیریم، همه ما.بدون استثنا، کمی دیرتر، کمی زودتر، یک دفعه ناگهانی، تمام میشویم.
یک روز همین خانهای که سقف دارد، خانه عنکبوتها و لانه خفاشها میشود، همین ماشینی که دوستش داریم زیر باران در یک گورستان ماشین زنگ میزند، همین بچههایی که نفسمان به نفسشان بند است، میروند پی زندگیشان و حتی نمیآیند آبی بریزند روی سنگ مزارمان.
قبل از ما میلیاردها انسان روی این کره خاکی راه رفتهاند و مغرورانه گفتهاند:
مگر من اجازه بدم!
مگر از روی جنازه من رد بشید...
و حالا کسی حتی نمیتواند استخوانهای جنازهشان را پیدا کند که از روی آن رد بشود یا نشود!
قبل از ما کسانی زیستهاند که زیبا بودهاند،
دلفریب، مثل آهو خرامان راه رفتهاند، زمین زیر پای تکان خوردن جواهراتشان لرزیده، سیبها از سرخی گونههایشان رنگ باختهاند و حالا کسی حتی نامشان را هم به خاطر نمیآورد.
قبل از ما کسانی بودهاند که در جمجمه دشمنانشان شراب ریختهاند و خوردهاند. سرداران و امیرانی که گرزهای گران داشتهاند، پنجه در پنجه شیر انداختهاند، از گلوله نترسیدهاند و حالا کسی نمیداند در کجای تاریخ گم شدهاند!
▫️همه این کینهها،
▫️همه این تلخیها،
▫️همه این زخم زبان زدنها،
▫️همه این تلخ کردن دقیقهها به جان هم،
▫️همه تهمت زدنها،
▫️توهین کردنها به هم... تمام میشود.
از یاد میرود و هیچ سودی ندارد جز اینکه زندگی را به جان خودمان و همدیگر زهر کنیم.
اگر میتوانیم به هم حس خوب بدهیم، کنار هم بمانیم، و اگر نه، راهمان را کج کنیم. دورتر بایستیم و یادمان نرود که همه ما میمیریم. همه ما، بدون استثنا، کمی دیرتر، کمی زودتر، یک دفعه، ناگهانی ...
🔰درست زندگی کنیم و بگذاریم دیگران هم درست زندگی کنند!
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@hamyanquran
✨﷽✨
#پندانه
🔴آنچه را ذخیره کردهای، به دست سارق ایام مسپار
✍مردی مزرعهای آفتابگردان کاشت و محصولش را در چند گونی ریخت و در انبار خانهاش ذخیره کرد تا نزدیک عید گرانتر شود و آنها را بفروشد.
دزدی شب به انباری او زد و تمام آفتابگردانها را برد و در ته یکی از گونیها، کمی از آفتابگردانها را رها کرد.
او دست نوشتهای به این مضمون گذاشت:
«زحمت یکسالهات برای من بود. این مقدار را هم گذاشتم، یک موقع نبری مصرفشان کنی. برو کشت کن سال بعد همین موقع باز در خدمتم!»
در روایت آمده است:
«هر روز فرشتهای بین زمین و آسمان ندا میدهد؛ ای مردم بسازید برای ویران شدن، و بزایید برای مردن، و بگذارید دنیا را و بگذرید از مال دنیا برای بردن.»
هرساله جمع میکنیم و دزدِ نفس با خوردن و خوابیدن؛ تمام زحماتمان را از ما میگیرد و میدزدد و ما آسوده برای سالِ بعد کار میکنیم و دو دستی نتیجۀ زحمات و تلاشمان را تحویل سارق ایام میدهیم و روزِ مرگ، میبینیم چیزی برای خودمان باقی نگذاشتهایم و دریغ از هیچ انفاق و بخشش و عمل صالحی!
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@hamyanquran
📚#پندانه
مراقب باشیم، لذتهای گذرا ما را از رستگاری محروم نکند
مردی نابینا درون قلعهای گرفتار شده بود و نومیدانه میکوشید خودش را نجات دهد. چاره را در این دید که با لمسکردن دیوارها، دری برای رهایی پیدا کند.
پس، گرداگرد قلعه را میگشت و با دقت به تمام دیوارها دست میکشید. همچنان که پیش میرفت با چندین در بسته روبرو شد اما به تلاش و جستجو ادامه داد.
ناگهان برای لحظهای دست از دیوار برداشت تا دست دیگرش را که احساس خارش میکرد لمس کند، درست در همان زمان کوتاه، مرد نابینا از کنار دری گذشت که قفل نشده بود و چه بسا میتوانست رهاییاش را به ارمغان آورد، پس به جستجوی بی سرانجامش ادامه داد.
بسیاری از ما در تکاپوی دستیابی به آزادی و خوشبختی هستیم، متاسفانه، گاهی تلنگری شبیه خارش دست، لذتهای گذرا یا چیزهایی از این دست، ما را از جستجو و دستیابی به دری گشوده به سوی رهایی و رستگاری محروم میکند.
#امام_زمان
➥ http://eitaa.com/joinchat/1222639635C424d1b4ace
✍ همنشینی اثر دارد
زغالهای خاموش را کنار زغالهای روشن میگذارند تا روشن شود. چون همنشینی اثر دارد.
ما هم مثل همان زغالهای خاموشیم. اگر کنار افرادی روشن بنشینیم که گرما و حرارت دارند، مثل آنها نور و حرارت و گرما پیدا میکنیم.
پس همیشه آدمی را انتخاب کنید که به شما انرژی مثبت ببخشد.
«غرور» هديه شيطان است و «دوست داشتن» هديه خداست.
چه زشت و قبیح است وقتی هديه شيطان را به رخ هم میكشيم و هديه خداوند را از يكديگر پنهان میكنيم.
#پندانه
http://eitaa.com/joinchat/1222639635C424d1b4ace
#پندانه
✔ تراکنش موفق
⛔اعمال خوب شما با موفقیت به حساب شخصی که از او غیبت کردید، واریز شد‼️
http://eitaa.com/joinchat/1222639635C424d1b4ace
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پندانه
سبـز که باشی
دیگر فرقی نمیکنـد
کجای فصــلها
ایســتاده باشی…
بــهـار باش
✨﷽✨
#پندانه
🔴 در قلاب وسوسههای شیطان گیر نکنید
✍صیاد برای گرفتن ماهی، قلاّب به کار میبرد. بر سر قلاّب، طعمهای که ماهی دوست دارد میگذارد. ماهی قلاب را همراه طعمه میبلعد.
قلاّب که بلعیده شد، تکانی به نخ قلاب وارد میشود؛ اگر ماهی کم وزن باشد، صیاد با یک ضرب آن را بالا میکشد و اگر سنگین باشد، صیاد بهطور متناوب آن را میکشد و رها میکند تا خسته و بی جان شود. وقتی مطمئن شد که ماهی دیگر توانی ندارد آن را بیرون میکشد. شیطان گاهی قلاّبش به انسانی گیر میکند. طعمه سر قلاّب، آرزوی دراز، رابطه با نا محرم، ریاستطلبی و در یک کلمه علاقه به دنیا است.
بعد از اینکه انسان را به دنیا علاقمند کرد، قلاب را شل و سفت میکند. ولی مواظب است بند قلاب پاره نشود. چندین بار او را میآورد و میبرد تا بالاخره او را اسیر خود کند.
🔺مواظب وسوسههای شیطان باشیم🔺
http://eitaa.com/joinchat/1222639635C424d1b4ace
✨﷽✨
#پندانه
🔴شکر نعمت، نعمتت افزون کند
کفر نعمت، از کفت بیرون کند
✍ﻣﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﺳﻦ ٧٠ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ بیمار ﺷﺪ و ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯی ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻥ ﻧﺒﻮﺩ.ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﻭ ﻣﺼﺮﻑ ﺩارو، ﺩﮐﺘﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻋﻤﻞ ﺟﺮﺍﺣﯽ ﺩﺍﺩ و ﻣﺮﺩ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﮐﺮﺩ.ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﺧﺺ ﺷﺪﻥ ﺍﺯ بیمارستان، برگه تسویه حساب ﺭﺍ به پیرمرد ﺩﺍﺩند تا هزینه جراحی را بپردازد.پیرﻣﺮﺩ همین که برگه را گرفت؛ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ. ﺑﻪ ﺍﻭ گفتند که ﻣﺎ میتوانیم ﺑﻪ ﺗﻮ ﺗﺨﻔﯿﻒ ﺑﺪﻫﯿﻢ ﻭﻟﯽ ﻣﺮﺩ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﮔﺮﯾﻪ میکرد.
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ گفتند: میتوانیم ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺭﺍ ﻗﺴﻄﯽ بگیریم ﻭﻟﯽ ﻣﺮﺩ ﮔﺮﯾﻪﺍﺵ ﺷﺪﯾﺪﺗﺮ ﺷﺪ. ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺷﺪند و از او پرسیدند: ﭘﺪﺭﺟﺎﻥ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ تو را ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﺍﻧﺪﺍﺯﺩ؟ نمیتوانی هزینه را ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﯼ؟ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﺍﻧﺪﺍﺯﺩ ﺑﻠﮑﻪ چیزی که مرا به گریه میاندازد این است ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ٧٠ ﺳﺎﻝ به من ﻧﻌﻤﺖ ﺑﯿﻨﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻋﻄﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻫﯿﭻ برگه تسویه حسابی ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻧﻔﺮﺳﺘﺎﺩ.
ﭼﻘﺪﺭ ﮐﺮﯾﻢ ﺍﺳﺖ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻡ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻧﻌﻤﺎﺕ ﺭﺍ به ﻣﺎ ﺍﺭﺯﺍﻧﯽ داده ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ ﻫﯿﭻﭼﯿﺰﯼ نمیخوﺍﻫﺪ جز اینکه با او باشیم.ﻭﻟﯽ ما ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻗﺪﺭ ﺁﻥ ﻧﻌﻤﺎﺕ ﺭﺍ نمیدﺍﻧﯿﻢ ﻭ ﺷﮑﺮﺵ ﺭﺍ بهجا نمیآوریم ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺁﻥ ﻧﻌﻤﺖ ﺭﺍ از دست بدهیم.
✨﷽✨
#پندانه
🔴دوربینهای فیلمبرداری زندگی
🔹هیچ میدانید که در هر لحظه و هر زمان چهار دوربین زنده در حال فیلمبرداری از زندگی ما هستند که قرار است روزی در قیامت تمام زندگی ما را به نمایش بگذارند؟
🎥 دوربین اول: خدا
أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَری؛
آیا انسان نمیداند که خدا او را نگاه میکند؟(علق:14)
🎥 دوربین دوم: ملائک مقرب خدا
مايَلْفِظُمِنْقَوْلٍ إِلاَّلَدَيْهِرَقيبٌعَتيد؛
از شما حرکتی سرنمیزند مگر اینکه دو مأمور در حال نوشتن آن هستند.(قاف:18)
🎥 دوربین سوم: زمین
يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها؛
در آن روز زمین هر چیزی که دیده را بیان میکند.(زلزال:4)
🎥 دوربین چهارم: اعضا و جوارح ما
تُكَلِّمُناأَيْدِيهِمَْتَشْهَدُأَرْجُلُهُمْكانُوايَكْسِبُون؛
در آن روز دستها و پاها شهادت میدهند که چه کاری کردهاند. (یس: 65)
✨﷽✨
#پندانه
✍ قانون کامیون حمل زباله
روزی سوار یک تاکسی شدم و به سمت فرودگاه رفتیم. ما داشتیم در خط عبوری صحیح رانندگی میکردیم که ناگهان یک ماشین درست در جلوی ما از جای پارک بیرون پرید. راننده تاکسی محکم ترمز گرفت. ماشین سر خورد و دقیقاً به فاصله چند سانتیمتر از ماشین دیگر متوقف شد! راننده ماشینِ دیگر، سرش را ناگهان برگرداند و شروع کرد سر ما فریاد زدن.
راننده تاکسی فقط لبخند زد و برای آن شخص دست تکان داد. منظورم این است که او واقعاً دوستانه برخورد کرد. بنابراین، از او پرسیدم: "چرا شما آن رفتار را کردید؟ آن شخص نزدیک بود ماشینتان را از بین ببرد و ما را به بیمارستان بفرستد!"
در آن هنگام بود که راننده تاکسی درسی را به من داد که اینک به آن میگویم: "قانون کامیون حمل زباله."
او توضیح داد که بسیاری از افراد مانند کامیونهای حمل زباله هستند. آنها سرشار از ناکامی، خشم و ناامیدی (زباله) اطراف میشوند. وقتی زباله در اعماق وجودشان تلنبار میشود، آنها به جایی احتیاج دارند تا آن را تخلیه کنند و گاهی اوقات روی شما خالی میکنند.
به خودتان نگیرید. فقط لبخند بزنید، دست تکان بدهید، برایشان آرزوی خیر بکنید و بروید.
زبالههای آنها را نگیرید و به افراد دیگری در سرکار، منزل یا توی خیابانها پخش نکنید.
حرف آخر این است که افراد موفق اجازه نمیدهند که کامیونهای زباله روزشان را بگیرند و خراب کنند. افرادی که با شما خوب رفتار میکنند را دوست داشته باشید و برای آنهایی که رفتار مناسبی ندارند، دعا کنید.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🔅#پندانه
✍️ آخر به همان نقطه رسیدیم که بودیم
🔹یک ﺗﺎﺟﺮ خارجی ﻧﺰﺩﯾﮏ ﯾﮏ ماهیگیر ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻗﺎﯾﻖ ﮐﻮﭼﮏ ﻣﺎهیگیری ﺍﺯ ﺑﻐﻠﺶ ﺭﺩ ﺷﺪ و ﭼﻨﺪ ﻣﺎﻫﻰ در آن ﺑﻮﺩ!
🔸ﺍﺯ ماهیگیر ﭘﺮﺳﯿﺪ:
ﭼﻘﺪﺭ ﻃﻮﻝ ﮐﺸﯿﺪ تا ﺍﯾﻦ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺭﻭ ﺑﮕﯿﺮﻯ؟
🔹ماهیگیر:
ﻣﺪﺕ ﺧﯿﻠﻰ ﮐﻤﻰ!
🔸ﺗﺎﺟﺮ:
ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺻﺒﺮ ﻧﮑﺮﺩﻯ ﺗﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺎﻫﻰ ﮔﯿﺮﺕ ﺑﯿﺎﺩ؟
🔹ماهیگیر:
ﭼﻮﻥ ﻫﻤﯿﻦ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﻯ ﺳﯿﺮﮐﺮﺩﻥ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﺍﻡ ﮐﺎﻓﯿﻪ!
🔸ﺗﺎﺟﺮ:
ﺑﻘﯿﻪ ﻭﻗﺘﺖ ﺭﻭ ﭼﯿﮑﺎﺭ میکنی؟
🔹ماهیگیر:
ﺗﺎ ﺩﯾﺮﻭﻗﺖ میخوابم. ﯾﮏ ﮐﻢ ﻣﺎهیگیری میکنم. ﺑﺎ ﺑﭽﻪﻫﺎﻡ ﺑﺎﺯﻯ میکنم. ﺑﺎ ﺯﻧﻢ ﺧﻮﺵ میگذرونم. ﺑﻌﺪ میرم ﺗﻮ ﺩﻫﮑﺪﻩ با دوستام میچرخم. ﺧﻼﺻﻪ ﻣﺸﻐﻮﻟﻢ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻧﻮﻉ ﺯﻧﺪگی.
🔸ﺗﺎﺟﺮ:
ﻣﻦ ﺗﻮﯼ ﻫﺎﺭﻭﺍﺭﺩ ﺩﺭﺱ ﺧﻮﻧﺪﻡ ﻭ میتونم ﮐﻤﮑﺖ ﮐﻨﻢ. ﺗﻮ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺎهیگیری کنی. ﺍﻭنوقت میتونی ﺑﺎ ﭘﻮﻟﺶ ﯾﮏ ﻗﺎﯾﻖ ﺑﺰﺭگتر ﺑﺨﺮﻯ ﻭ ﺑﺎ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﺍﻭﻥ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﻗﺎﯾﻖ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﻢ ﺑﻌﺪﺍ ﺍﺿﺎﻓﻪ کنی. اونوقت ﯾﮏ ﻋﺎﻟﻤﻪ ﻗﺎﯾﻖ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺎهیگیری ﺩﺍﺭﻯ.
🔹ماهیگیر:
ﺧﺐ! ﺑﻌﺪﺵ ﭼﻰ؟
🔸ﺗﺎﺟﺮ:
بهجای ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺎﻫﻰﻫﺎ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﺑﻔﺮﻭﺷﻰ ﺍﻭﻧﺎ ﺭﻭ ﻣﺴﺘﻘﯿﻤﺎ ﺑﻪ ﻣﺸﺘﺮیها میدی ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﻮﺩﺕ ﮐﺎﺭﻭﺑﺎﺭ ﺩﺭﺳﺖ میکنی.
🔹ﺑﻌﺪﺵ ﮐﺎﺭﺧﻮﻧﻪ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﻯ ﻭ ﺑﻪ ﺗﻮﻟﯿﺪﺍﺗﺶ ﻧﻈﺎﺭﺕ میکنی. ﺍﯾﻦ ﺩﻫﮑﺪﻩ ﮐﻮﭼﯿﮏ ﺭﻭ ﻫﻢ ﺗﺮﮎ میکنی ﻭ میری کشورهای دیگه. ﺍﻭﻧﺠﺎست ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﻫﺎﻯ مهمتر ﻫﻢ میزنی.
🔸ماهیگیر:
ﺍﻣﺎ این کار ﭼﻘﺪﺭ ﻃﻮﻝ میکشه؟
🔹ﺗﺎﺟﺮ:
۱۵ ﺗﺎ ۲٠ ﺳﺎﻝ.
🔸ماهیگیر:
ﺍﻣﺎ ﺑﻌﺪﺵ ﭼﻰ ﺁﻗﺎ؟
🔹ﺗﺎﺟﺮ:
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﻫﻤﯿﻨﻪ. ﻣﻮﻗﻊ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﮐﻪ ﮔﯿﺮ ﺍﻭﻣﺪ، میری ﻭ ﺳﻬﺎﻡ ﺷﺮﮐﺘﺖ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﺧﯿﻠﻰ ﺑﺎﻻ میفروشی. ﺍین کار ﻣﯿﻠﯿﻮنها ﺩﻻﺭ ﺑﺮﺍﺕ ﻋﺎﯾﺪﻯ ﺩﺍﺭه.
🔸ماهیگیر:
ﻣﯿﻠﯿﻮنها ﺩﻻﺭ؟ ﺧﺐ ﺑﻌﺪﺵ ﭼﻰ؟
🔹ﺗﺎﺟﺮ:
ﺍﻭنوقت ﺑﺎﺯﻧﺸﺴﺘﻪ میشی و میری ﺑﻪ ﯾﮏ ﺩﻫﮑﺪﻩ ﺳﺎﺣﻠﻰ ﮐﻮﭼﯿﮏ. ﺟﺎﯾﻰ ﮐﻪ میتونی ﺗﺎ ﺩﯾﺮﻭﻗﺖ ﺑﺨﻮﺍﺑﻰ. ﯾﮏ ﮐﻢ ﻣﺎهیگیری ﮐﻨﻰ و ﺑﺎ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﻭ ﺯﻧﺖ ﺧﻮﺵ ﺑﺎشی.
🔸ماهیگیر ﻧﮕﺎﻫﯽ به ﺗﺎﺟﺮ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺧﺐ ﻣﻦ ﺍﻻﻧﻢ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻡ همین کار رو میکنم.
◽ﺳﺮﮔﺸﺘﻪ ﭼﻮ ﭘﺮﮔﺎﺭ ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮ ﺩﻭﯾﺪﯾﻢ
◽ﺁﺧﺮ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻧﻘﻄﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
✨﷽✨
#پندانه
✍مردی مادر پیری داشت که همیشه از دست مادرش مینالید و مادرش به دلیل کهولت سن در بینایی و شنوایی و راه رفتن ضعف داشت. مرد که از زندگی کردن با او خسته شده بود به نزد شیخی رفت و به او گفت تا راه چارهای به او نشان دهد.
شیخ به او گفت: مادر توست و مراقبت از او وظیفه توست، او تو را بزرگ کرده و از تو مراقبت کرده. الان وظیفه توست که از او مراقبت کنی.مرد گفت: دهها برابر زحمتی که برای بزرگ کردن من کشیده برای نگهداری او کشیدهام، هیچ منتی برای بزرگ کردن من ندارد که هرچه کرده بیشتر از آن برایش کردهام و دیگر نمیتوانم او را تحمل کنم مگر برای او پرستاری بگیرم.
شیخ بعد از شنیدن سخنان فرزند مدعی به او گفت: تفاوتی مهم بین مراقبت کردن تو و مراقبت کردن مادرت وجود دارد و آن این است که مادرت تو را برای ادامه زندگی بزرگ و مراقبت کرده و تو از او مراقبت میکنی به امید روزی که بمیرد. پس تا عمر داری هر کاری برایش کنی نمیتوانی زحمات او را جبران کنی.
🔰قدر پدر و مادرمان را تا زنده هستند بدانیم و از آنها با حس محبت نگهداری کنیم نه با حس اجبار. راستی! اگر آنها زنده هستند همین الان فرصت خوبی است که حتی با یک تماس هم که شده جویای احوال آنها شویم.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🔅#پندانه
✍️ دوراهی نفع و اخلاق
🔹شخصی کفشش را برای تعمیر نزد کفاش میبرد.
🔸کفاش نگاهی به کفش کرده میگوید:
این کفش سه کوک میخواهد و اجرت هر کوک ۱۰ تومان میشود که درمجموع خرج کفش میشود ۳۰ تومان.
🔹مشتری قبول میکند. پول را میدهد و میرود تا ساعتی دیگر برگردد و کفش تعمیرشده را تحویل بگیرد.
🔸کفاش دستبهکار میشود. کوک اول، کوک دوم و در نهایت کوک سوم و تمام.
🔹اما با یک نگاه عمیق درمییابد اگرچه کار تمام است ولی یک کوک دیگر اگر بزند عمر کفش بیشتر میشود و کفش کفشتر خواهد شد.
🔸از یکسو قرار مالی را گذاشته و نمیشود طلب اضافه کند و از سوی دیگر دو دل است که کوک چهارم را بزند یا نزد.
🔹او میان نفع و اخلاق و میان دل و قاعده توافق مانده است. یک دوراهی ساده که هیچکدام خلاف عقل نیست.
🔸اگر کوک چهارم را نزند هیچ خلافی نکرده اما اگر بزند به انسانیت تعظیم کرده است.
🔹اگر کوک چهارم را نزند روی خط توافق و قانون جلو رفته اما اگر بزند صدای عشق او آسمان اخلاق را پر خواهد کرد!
💢 دنیا پر از فرصت کوک چهارم است و من و تو کفاشهای دو دل.
◽مهربانی را اگر قسمت کنیم
◽من یقین دارم به ما هم میرسد
◽آدمی گر ایستد بر بام عشق
◽دستهایش تا خدا هم میرسد
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
https://eitaa.com/Hamian_ghoran510