eitaa logo
حامیان قرآن
1.7هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
6.9هزار ویدیو
439 فایل
آموزش و انتقال مفاهیم قرآنی، اخلاقی و تربیتی، داستان ان شاءالله بتونیم کنارهم از خودشناسی به خداشناسی برسیم😍 کپی آزاد به شرط صلوات برای سلامتی و ظهور امام زمان(عج) ارتباط با ادمین @Ramazanian7 تبلیغات : @Ramazanian7 آیدی کانال 👇 @Hamian_ghoran510
مشاهده در ایتا
دانلود
امیرمؤمنان علیه السلام 💠 «دنيا مسجد دوستان خدا و نمازگاه فرشتگان پروردگار و محل نزول وحى الهى و تجارت خانه اولياى الهى است. 📖 ،بخشی ازحکمت ۱۳۱ @hamyanquran
صفحه 168 @hamyanquran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 همه می‌آیند... 🔰 علاوه بر امیرالمومنین و امام حسین، سایر ائمه نیز در عصر رجعت باز خواهند گشت. آنها می‌آیند تا از ظلم‌هایی که در حق آنها شده، انتقام گرفته شود و خداوند شکوه و عزت آنها را به دشمنان بنمایاند. 🔸 «بهشتی لاری» در کتاب خود می‌نویسد: «اگر قبول کنیم عده‌ای برای کسب کمال برمی‌گردند، پس باید قبول کنیم هادیانِ امت نیز برای تعلیم و هدایت و دادن کمال، باید برگردند؛ زیرا متعلم بدون معلم نمی‌شود.» 📚 بشارۀ الرجعۀ، ص ٣٢ 🔆 در ادعیه و زیارات ما، از جمله زیارت جامعه کبیره و زیارت اربعین، به بازگشت همه‌ی ائمه اشاره شده است و اعتقاد به آن را از ویژگی‌های شیعیان دانسته اند. ٢٢ 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 @hamyanquran
خواهم ز خدا خسته و درمانده نباشی محبوب خدا باشی و شرمنده نباشی ای دوست الهی که در این عالم هستی سرزنده بمانی و سر افکنده نباشی... •@hamyanquran
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی🌺 دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی ┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈ @hamyanquran ┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈
📚داستان کوتاه اما زیبا اصالت مهم تر است یا تربیت می گویند: روزی شاه عبّاس در اصفهان به خدمت عالم زمانه، شيخ بهایی رسيد. پس از سلام و احوالپرسی، از شيخ پرسيد: در برخورد با افراد اجتماع، اصالت ذاتیِ آن ها بهتر است يا تربيت خانوادگی شان؟ شيخ گفت: هر چه نظر حضرت اشرف باشد، همان است. ولی، به نظر من "اصالت" ارجح است. و شاه بر خلاف او گفت: شک نکنيد که "تربيت" مهمّ تر است. بحث ميان آن دو بالا گرفت و هيچ يک نتوانستند يکديگر را قانع کنند. به ناچار شاه برای اثبات حقّانيّت خود، او را به کاخ دعوت کرد تا حرفش را به کرسی بنشاند. فردای آن روز، هنگام غروب، شيخ به کاخ رسيد. بعد از تشريفات اوّليّه، وقت شام فرا رسيد. سفره ای بلند پهن کردند. ولی، چون چراغ و برقی نبود، مهمانخانه سخت تاريک بود. در اين لحظه، پادشاه دستی به کف زد و با اشاره ی او چهار گربه، شمع به دست حاضر شدند و آن جا را روشن کردند. در هنگام شام، شاه دستی پشت شيخ زد و گفت ديدی گفتم: "تربيت" از "اصالت" مهمّ تر است. ما اين گربه های نااهل را اهل و رام کرديم. که اين نتيجه ی اهمّيّت "تربيت" است. شيخ در عين اين که هاج و واج مانده بود، گفت: من فقط به يک شرط حرف شما را می پذيرم و آن، اين که فردا هم گربه ها مثل امروز چنين کنند. شاه که از حرف شيخ سخت تعجّب کرده بود، گفت: اين چه حرفی است. فردا مثل امروز و امروز هم مثل ديروز! کار آن ها اکتسابی است که با تربيت و ممارست و تمرين زياد انجام می شود. ولی، شيخ دست بردار نبود که نبود. تا جایی که، شاه عبّاس را مجبور کرد تا اين کار را فردا تکرار کند. لذا، شيخ فکورانه به خانه رفت. او وقتی از کاخ برگشت، بی درنگ دست به کار شد. چهار جوراب برداشت و چهار موش در آن نهاد. فردا او باز طبق قرار قبلی به کاخ رفت. تشريفات همان و سفره همان و گربه های بازيگر همان شاه که مغرورانه تکرار مراسم ديروز را تاکيدی بر صحّت حرف هايش می ديد. زير لب برای شيخ رجز می خواند. که در اين زمان، شيخ موش ها را رها کرد. در آن هنگام، هنگامه ای به پا شد؛ يک گربه به شرق، ديگری به غرب، آن يکی شمال، و اين يکی جنوب..... اين بار شيخ دستی بر پشت شاه زد و گفت: شهريارا ! يادت باشد اصالت گربه، موش گرفتن است؛ گرچه "تربيت" هم بسيار مهمّ است. ولی، "اصالت" مهمّ تر است. يادت باشد با "تربيت" می توان گربه ی اهلی را رام و آرام کرد؛ ولی، هر گاه گربه موش را ديد، به اصل و "اصالت" خود بر میگردد ‌‌‌‌‌‌@hamyanquran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌺🌼 🌕🌺🌕عید 🌕🌺🌕قربان 🌕🌺🌕عید 🌕🌺🌕ایثار 🌕🌺🌕و عشق 🌕🌺🌕و بندگی 🌕🌺🌕بر شما 🌕🌺🌕دوستان 🌕🌺🌕عزیز 🌕🌺🌕 و خانواده 🌕🌺🌕محترمتان 🌕🌺🌕تبریک و 🌕🌺🌕تهنیت 🌕🌺🌕باد ‌ عیدتون مبارک 🙏🙏🌹🌹🌺
✨﷽✨ 🌼قربانی ✍خواجه ثروتمندی که کلاهبردار بازار بغداد بود، از بغداد عزم حج کرد. بار شتری بست و سوار بر شتر و عازم شد. تا با آن به مکه رود. چون مراسم عید روز قربان شد، شتر خود را قربانی کرد و بعد از اتمام حج شتری خرید تا برگردد. از حج برگشت. بعد از یک ماه در بغداد باز در معامله دروغ گفت و توبه خود بشکست. عهد کرد تا سال دیگر به مکه رود و رنج سفر بیند تا خدا گناهان او را ببخشد.باز شتری برداشت و سوار شد تا به مکه رود. خواجه را پسر زرنگی بود پدر را در زمان وداع گفت: «ای پدر! باز قصد داری این شتر را در مکه قربانی کنی؟» پدر گفت: «بلی.» پسرش گفت: «این بار شتر را قربانی و آنجا رها نکن. این بار نفس خودت را قربانی کن همانجا تا برگشتی دوباره هوس گناه نکنی. تو اگر نفس خود را قربانی نکنی اگر صد سال با شتری به مکه روی و گله‌ای قربانی کنی، تأثیر در توبه تو نخواهد داشت. 🐏عید قربان مبارک 🐏 ↶【به ما بپیوندید 】↷ __________________ @hamyanquran