#جزء1
#سورةالفاتحة
إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ5
تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم
إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ يعني تنها تو را ميپرستيم و تنها از تو ياري ميجوييم، زيرا تقدم معمول مفيد حصر، و اثبات حکم براي مذکور و نفي آن از غير ميباشد. پس يعني تنها تو را ميپرستيم و از عبادت غير تو روي بر ميتابيم. و از تو ياري طلبيده و از غير تو ياري نميجوييم. و مقدم کردن «عبادت» بر «استعانت» از باب تقديم عام بر خاص، و به خاطر اهتمام ورزيدن به حق خداوند متعال و مقدم داشتن آن بر حق بنده ميباشد. «عبادت» مفهومي بسيار جامع و فراگير دارد و همه اعمال و اقوال ظاهري و باطني را که خداوند آن را دوست دارد و ميپسندد، دربر ميگيرد. «استعانت» نيز به معني ياري جستن از خداوند و تکيه کردن بر او به منظور جلب منافع و دفع زيانها است، و اينکه آدمي اطمينان داشته باشد که با تکيه بر خدا ميتواند به اين مهم نايل آيد. انجام دادن عبادت براي خدا و ياري جستن از او، وسيله کسب سعادت ابدي و نجات از همه بديها است. پس به جز اين دو راه، راهي براي نجات وجود ندارد. و عبادت زماني عبادت واقعي محسوب ميشود که برگرفته از سنّت و سيره پيامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و هدف از انجام آن رضاي خداوند باشد.پس هبر عملي که داراي اين دو ويژگي باشد- خالصانه براي جلب رضايت خدا انجام شود و مطابق سنت رسول اکرم باشد- عبادت محسوب ميشود. و استعانت را پس از عبادت ذکر نمود- با اينکه استعانت نيز بخشي از عبادت است– بهخاطر اينکه بنده درانجام عبادت به ياري خداوند نيازمند است، زيرا اگر خداوند او را ياري نکند، نميتواند اوامر را انجام دهد و از نواهي پرهيز کند.
┏━━━🍃💞🍂━━━┓
@hamyanquran
┗━━━🍂💞🍃━━━
#جزء1
#سورةالفاتحة
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ6
ما را به راه راست راهنمایی فرما
اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ يعني ما را راهنمايي و هدايت فرما تا راه راست را بيابيم. راه راست راه روشني است که انسان را به خدا و بهشت ميرساند. راه راست عبادت است از شناخت حق و عمل به آن. پس ما را به راه راست عنايت فرما. پس هدايت بهسوي راه راست يعني تمسک به دين اسلام و روي گردانيدن از ديگر دينها. هدايت بهسوي راه راست به معني رهنمود شدن به همه تفاصيل علمي و عملي دين است. پس اين دعا جامعترين و مفيدترين دعا براي بنده است. بنابراين، واجب است که در هر رکعتي از نماز خداوند را با اين دعا خواند، چون بنده به اين نياز دارد.
#جزء1
#سورةالبقرة
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
الم1
الف. لام. میم
پيش تر درباره «بسم الله الرحمن الرحيم» سخن گفته شد.« الم» جزو حروف مقطعه است. اما در مورد حروف مقطّعه که در آغاز برخي از سوره ها آمده اند، بهتر است سکوت کنيم و ( بدون در دست داشتن سند و مدرک شرع پسند) به بيان معاني آن نپردازيم، ضمن اينکه بايد يقين داشت که خداوند اين حروف را بيهوده نازل نکرده است، بلکه حکمت فراواني در آن نهفته است ولي ما آن را نمي دانيم.
#جزء1
#سورةالبقرة
ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ ۛ فِيهِ ۛ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ2
این کتابی است که هیچ شکی در آن نیست و راهنمای پرهیزگاران است
«ذَلِكَ الْكِتَابُ» يعني اين کتاب بزرگ کتابي حقيقي است و مشتمل بر دانشي گسترده و حقيقتي روشن مي باشد که کتاب هاي گذشتگان و آيندگان از آن بي بهره بوده اند .پس « لاَ رَيْبَ فِيهِ » يعني هيچ شکي در آن نيست، و نفي شک مستلزم ضد آن است و ضد شک، و نفي شک پس اين کتاب مشتمل بر علم يقيني است که شک و گمان را از بين مي برد. و اين يک قاعده است که « هرگاه نفي به قصد مدح و ستايش بکار رفت بايد متضم ضد خويش که همان کمال است، باشد. زيرا نفي به مثابه عدم است، و عدم محض هيچ مدحي در آن نمي باشد.» از آن جا که قرآن مشتمل بر يقين است و هدايت نيز جز با يقين حاصل نمي گردد،فرمود: « هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ » هدايت به معني بينش و بصيرتي است که در پرتو آن گمراهي و سردرگمي را تشخيص دهيم (و از آن دوري جوييم) و راه هاي پرخير و منفعت را در پيش بگيريم. و فرمود: « هُدًى » و معمول را حذف کرد، زيرا هدف از آن عموم است و اينکه قرآن هدايتي است براي دنيا و آخرت. پس اين کتاب بندگان را در اصول و فروع راهنمايي کرده و حق را از باطل جدا مي کند و صحيح را از خطا تمييز مي دهد و چگونگي در پيش گرفتن راههايي که آنان را در دنيا و آخرت به سر منزل مقصود مي رساند بيان مي کند. و در جايي ديگر فرموده است: « هُدَي ِ للنّاَسِ» و به طور کلي و عام فرموده است قرآن عموم مردم را به سوي خير راهنمايي مي کند. اما در اينجا و جاهاي ديگري فرموده است: « هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ » يعني راهنماي پرهيزگاران است. زيرا ذات قرآن براي همه مردم مايه هدايت است اما بدبختان به آن توجه نکرده و رهنموده الهي را نمي پذيرند. اين کتاب حجت را بر آنها اقامه کرده است اما آنها به سبب شقاوت خود از آن بهره نمي گيرند. ولي پرهيزگاران؛ همان کساني که بزرگترين سبب هدايت را که تقوا و پرهيزگاري است بدست آورده اند از آن بهره مي گيرند. حقيقت تقوا و پرهيزگاري عبارت است از پيروي کردن از دستورات الهي و پرهيز از منهيات و محرمات، و در پيش گرفتن راه و شيوه اي که انسان را از ناخشنودي و عذاب به وسيله قرآن هدايت شده و از آن نهايت بهره را مي برند. خداوند متعال مي فرمايد: « يأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِن تَتَّقُوا اللَه يجعَل لََّکُم فُرقَانَا» اي کساني که ايمان آورده ايد! اگر از خدا پروا داريد براي شما (قدرت) تشخيص (حق از باطل) قرار مي دهد. پس اين پرهيزگاران هستند که از آيات قرآني و آيات آفرينش بهره مي برند. و از آن جا که هدايت بر دو نوع است: هدايت بيان و هدايت توفيق، پرهيزگاران از هر دو نوع هدايت برخوردار مي شوند، اما ديگران از هدايت توفيق محروم مي شوند، اما ديگران از هدايت توفيق محروم مي مانند، و مسلّم است که هدايت بيان و روشن شدن راه بدون برخورداري از هدايت توفيق، هدايتي حقيقي و کامل نيست.
#جزء1
#سورةالبقرة3
الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ3
آن کسانی که به جهان پنهان باور دارند و نماز را برپا می دارند و از آنچه به آنها روزی داده ایم می بخشند
سپس به بيان اوصاف پرهيزگاران و عقايد و اعمال باطني و ظاهري آنان پرداخت، زيرا پرهيزگاري متضمن تمامي اين ويژگيهاست. بنابراين فرمود: « الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ» آنهايي که به جهان غيب باور دارند. ايمان يعني تصديق کامل آنچه پيامبران از آن خبر داده اند، تصديقي که متضمن انقياد اعضا و جوارح است. باور به محسوسات و مشهودات زياد مهم نيست، زيرا با آن مسلمان از کافر جدا نمي گردد، بلکه آنچه مهم است باور به دنياي پنهان است که ما آن را نديده و مشاهده نکرده ايم اما به دليل خبر دادن خدا و پيامبرش به آن ايمان داريم. پس چنين ايماني است که مسلما را از کافر جدا مي نمايد، زيرا تصديق محض خدا و پيامبرانش است. بنابراين فرد مومن به تمام آنچه که خدا و رسولش از آن خبر داده اند ايمان مي آورد خواه آن را مشاهده کرده و يا آن را مشاهده نکرده باشد، خواه آن را فهميده و عقلش آن را درک کرده و يا آن را نفهميده و عقلش به آن راه نيافته باشد. به خلاف زنديق ها و کساني که امور غيبي را تکذيب مي کنند، زيرا عقل قاصر آنان به آن ايمان نمي آورد . بنابراين آنچه را که بدان علم ندارند تکذيب کرده در نتيجه عقلشان تباه شده است، اما عقل مومناني که (حقيقت را) تصديق مي نمايند و به رهنمود الهي راه يافته اند هميشه پويا و پاکيزه است. ايمان به غيب شامل ايمان به تمام غيبيات و ناشناخته هاي گذشته و آينده، و احوال قيامت و حقائق اوصاف خداوند و کيفيت آن، و آنچه پيامبران در اين مورد از آن خبر داده اند، مي شود. بنابراين مومنان به صفات خداوند به صورت قطع و يقين باور دارند گرچه کيفيت آن را درک نکنند. سپس فرمود: « وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ» نگفت: نماز را انجام مي دهند، يا آن را به جا مي آورند، زيرا خواندن نماز به صورت ظاهري کافي نيست، پس برپا داشتن نماز يعني کامل گرداندن ارکان و واجبات و شرايط آن. و اقامه نماز به معني حضور قلب در نماز است. اقامه نماز يعني اينکه نمازگزار در آنچه مي گويد و انجام مي دهد تامل کند. و اين نمازي است که خداوند در مورد آن فرموده است:« إِنَّ الَّصَلوةَ تَنهَي عَنِ الفَحشاءِ وَالمنُکِر» همان نماز (آدمي را) از زشتي ها و منکرات باز مي دارد. و چنين نمازي است که ثواب و پاداش بر آن مترتب است. پس بنده فقط ثواب آن بخش از نماز را که فهميده و با حضور قلب انجام داده است بدست مي آورد. و واژه «صلاة» که در اينجا به آن اشاره شده است ) شامل نمازهاي فرض و نافله مي باشد. سپس فرمود: « وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُون» و از آنچه که به آنها روزي داده ايم مي بخشند. اين بخش از آيه متضمن نفقه هاي واجب مانند زکات، تامين نفقه همسران، خويشاوندان، بردگان و امثال آنها، و نيز شامل نفقه هاي مستحب و ديگر موارد خير و احسان است. اما کساني را که بايد بر آنها انفاق شود نام نبرده است، زيرا راههاي خير و نيکي و کساني که بايد با آنها نيکي شود فراوانند. و نفقه دادن عبادتي است که انسان از اين طريق خود را به خدا نزديک مي نمايد. و واژه (مِن) را که بر تبعيض دلالت مي نمايد، آورد تا آنها را آگاه کند که خداوند به جز قسمت اندکي از اموالشان را نخواسته است، و انفاق اين بخش از مال و ثروت زياني به آنها نمي رساند و بر آنها سنگيني نمي کند بلکه آنها با انفاق آن قسمت از اموال خود در روز قيامت بهره مي برند و برادرانشان در دنيا از آن بهره مند مي شوند. و « رَزَقْنَاهُمْ » بيانگر آن است مال هايي که در دست شما است با قدرت و توانايي شما بدست نيامده است بلکه روزي خداوند است که به شما ارزاني داشته است، پس همان طور که خداوند نعمات زيادي را به شما داده و شما را بر بسياري از بندگانش برتري داده است، شما نيز بايد با انفاق قسمتي از نعمت هايي که از آن برخوردار هستيد شکر او را بجا آوريد و با برادران فقير و محتاج خود همدردي کنيد. خداوند بارها در قرآن نماز و زکات را در کنار هم آورده است، علت اين امر اين است که نماز متضمن اخلاص براي خداوند است و زکات و انفاق متضمن احسان ونيکي با بندگانش است. و نشانه سعادت و خوشبختي بنده اخلاص براي معبود و تلاش براي بهره مند کردن خلق است، همان گونه که نشان شقاوت بنده، عدم برخورداري او از اخلاص و نيکوکاري است.
#جزء1
#سورةالبقرة4
وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ4
و آن کسانی که به آنچه برتو فرو فرستاده شده است و به آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است باور داشته و به روز قیامت یقین دارند
سپس فرمود: « والَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ » و آن کساني که به آنچه بر تو نازل شده است ايمان دارند و آن قرآن و سنت است، خداوند متعال مي فرمايد: « و أَنزَلَ اللَّهُ عَلَيکَ الکِتَبَ وَالحِکمَة» و اي پيامبر! خداوند بر تو کتاب و حکمت را نازل فرموده است. پس پرهيزگاران به تمام آنچه پيامبر (ص) آورده است ايمان مي آورند و بين آنچه بر او نازل شده است فرق نمي گذارند، به گونه اي که به بعضي ايمان بياورند و بعضي را انکار يا برخلاف منظور خدا و پيامبرش تاويل نمايند، همانطور که بعضي از اهل بدعت چنين مي کنند و نصوصي را که باب طبع آنها نباشد تاويل مي کنند، که حاصل آن تصديق نکردن معاني آن نصوص است، هرچند که ظاهر آن را تصديق مي کنند. بنابراين به آن ايمان و باور حقيقي ندارند. « وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ » و به آنچه پيش از تو نازل شده است ايمان دارند. اين بخش از آيه متضمن ايمان به همه کتاب هاي گذشته است و ايمان به کتاب هاي گذشته متضمن ايمان به پيامبران و محتويات آن کتابها مي باشد، به ويژه تورات و انجيل و زبور. و اين ويژگي مومنين است که به همه پيامبران ايمان دارندو بين هيچ يک از آنها فرقي قايل نيستند. سپس فرمود: « وَبِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ » و به روز قيامت يقين دارند. آخرت يعني دنياي پس از مرگ. و علت اينکه روز آخرت را بطور خاص بعد از واژه «غيب» که عام است و همه امور غيبي را در بر مي گيرد، ذکر نمود اين است که ايمان به روز آخرت يکي از ارکان ايمان، و بزرگترين عامل براي رغبت در امور خير و ايجاد هول و هراس در آدمي است. «يقين» يعني شناختي که هيچ شکي به آن راه نمي يابد و موجب عمل مي گردد.
┏━━━🍃💞🍂━━━┓
@hamyanquran
┗━━━🍂💞🍃━━━
#جزء1
#سورۃالبقرة5
أُولَٰئِكَ عَلَىٰ هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ5
اینچنین کسانی از جانب پروردگارشان از هدایتی (عظیم) برخوردارند و آنها رستگارانند
« أُوْلَـئِكَ » يعني آنهايي که به اين صفات پسنديده موصوف هستند، « عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ » از جانب پروردگارشان بر هدايتي هستند. يعني بر هدايتي بزرگ، چون نکره براي تعظيم است. و چه هدايتي بزرگتر از متصف بودن به صفت هاي مذکور مي باشد که متضمن داشتن عقيده صحيح و اعمال درست است؟! و آيا جز هدايتي که آنان از آن برخوردارند هدايت حقيقي ديگري وجود دارد؟! بطور مسلّم مي توان گفت: نه، و هر چه غير از اين باشد گمراهي است. و کلمه « عَلَي» در اينجا بر استعلا و بلندي دلالت مي نمايد. و براي بيان گمراهي از کلمه «في» استفاده کرده است:« و إِنَّا أَو إِيکُم لَعَلَي هُدَّي أَو فِي ضَلَلِ مُّبينِ» يکي از ما بر هدايت است و ديگري در گمراهي آشکاري به سر مي برد. زيرا صاحب هدايت در مرتبه اي والا قرار مي گيرد و صاحب گمراهي در گمراهي فرو رفته و ذليل مي شود. سپس فرمود: « وَأُوْلَـئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون» فلاح يعني دستيابي به مطلوب و نجات يافتن از آنچه که سبب ترس و هراس مي گردد. خداوند متعال منحصرا اين گروه را اهل فلاح و رستگاري ناميده است، زيرا براي رسيدن به رستگاري، راهي به جز در پيش گرفتن راه آنان وجود ندارد و ديگر راهها به بدختي و هلاکت و زيان منتهي مي گردد، به همين جهت پس از آنکه اوصاف مومنان حقيقي را بيان کرد، صفات کافراني را که کفر خود را آشکار مي سازند با پيامبر مخالفت مي ورزند بيان داشت
┏━━━🍃💞🍂━━━┓
@hamyanquran
┗━━━🍂💞🍃━━━