#روایت_دیدار 3 از 4
#روایت_عُسر
✅ یکی دیگر از پیرنگهای این دیدار احساس «عُسر» برای گروهی از شرکتکنندگان بود. در این دیدار دو نفر به نمایندگی از دو جریان اصلی تحولی فرصت ارائه داشتند: آقایان اردوان مجیدی و محسن خاکی. مجیدی را میتوان پیشکسوت جریان تحولیای دانست که دغدغه اصلیشان کیفیتبخشی به تعلیم و تربیت است. جریانی که از این خاستگاه به دنبال تکثربخشی به الگوها و شکوفایی استعدادهای بیرون از ساختار رسمی و همافزایی آنهاست و بیشترِ ترکیب اعضای جلسه را تشکیل میدادند. خاکی هم نماینده جریان تحولیای است که مسئله اصلیشان ارتقای عدالت و اخیرا پیشرفت است و آموزش و پرورش را یکی از مجاری بیعدالتی میداند. طبیعتا اولویتهای تحولی دو گروه با هم متفاوت است و هر دو گروه خالصانه در این سالها برای اولویتشان مجاهدت کردند. در پایان این دیدار، چهره بسیاری از دوستان جریان اول «ملتهب» بود. التهابی از سر درد، از سر سوز. احساس اولیهشان به بیان قرآنی، «عُسر» بود.
✅ حضرت آقا پس از ارائه آقای مجیدی نسبت به کیفیت تعامل فعالیتهای بیرون از ساختار رسمی و ساختار رسمی، تأملاتی داشتند. سؤالی که در نگاه اولیه، وزن ارائه ایشان را کمی پایین آورد. در مقابل، بیان مسئله جذاب آقای خاکی که با زبان بدن حضرت آقا هم همراه بود، وزن این ارائه را بالا برد. پیشنهاد آقای خاکی برای یکدست کردن مدارس و تعطیلی انواع مدارس از جمله مدارس غیردولتی که با تعبیر کنایهآمیز مدارس پولی مطرح شد، هم آب سردی بود بر روی درک تربیتی دوستان. احساس «عُسر» وقتی بیشتر شد که حضرت آقا دو ایده اصلی این گروه از فعالان تعلیم و تربیت تحولخواه را رد کردند: «آتشبهاختیار» و «تشکیل نهاد موازی». هر چند از مواضع رهبری در گذشته فهیمده میشد و در این جلسه هم لحن سخن و زبان بدنشان در مواجهه با ارائهها گواه این مطلب بود اما در جایی از فرمایشاتشان به صراحت فرمودند: «در این مسئله آتشبهاختیار نمیشود حرکت کرد، چون چیز حساسی است.» و در جایی دیگر: «دنبال ساختار جدید در کنار آ.پ نباشیم، چه کوچک و موازی و چه فراقوهای. به نظرم نمیرسد که به جایی برسد.».
✅ با این بیانات ایده رقیب وزن گرفته بود اما در ادامه کمی فضا متعادل شد. اولا حضرت آقا تناقضهای جریانات چپ عدالتخواه در تأسیس مدارس غیردولتی در ابتدای انقلاب را گوشزد کردند. ثانیا امکان عملیاتی تعطیلی سایر مدارس را مخدوش کردند. در نهایت وقتی انگیزه فعالان برای تأسیس مدارس غیردولتی را از گذشته تا کنون تربیت و «دین» دانستند، این دوستان احساس گشایش کردند و وزن جلسه متعادل شد. اما مسئله این گروه از فعالان حل نشده بود و اظهار نظرها شروع شد. خواهری از بنبستهایی که آ.پ موجود برای تحول ایجاد میکند، گفت. دوستی با حرارت روی کندههای زانو ایستاد و از ناکارآمدی ساختار دولتی گفت. یکی از دوستان مسجدمحور پس از بلندشدن حضرت آقا خود را به ایشان رساند تا چیزی بگوید که گویا فرصت نشد. پس از دیدار دوستی را دیدم که با حرارت خاصی، پشت دستش را به کف دست دیگرش میزد و به یکی از اعضای بیت توضیح میداد که آنچه از تحول در آ.پ میبینید، محصول خطشکنی تحولخواهان بیرون آ.پ است. دردش این بود که ممکن است با این فرمایش حضرت آقا همین مقدار از تحرّک هم خاموش شود. برای کسی که همه زندگیش تعلیم و تربیت باشد، واضح است که ساختار موجود آ.پ ظرفیت پاسخ به نیازهای تعلیم و تربیتی فرزندان ایران را ندارد و همکاری با آ.پ هم در شرایط فعلی فرصتسوز و خلاقیتسوز است. پس چه باید کرد؟
✅ قصه مجاهدت این گروه از دغدغهمندان تعلیم و تربیت در این سالها این بوده که به جای اصلاح آ.پ یا به تعبیر حضرت آقا «ساختار رسمی پرحجم و کمبازده» که از عِدّه و عُدّه آنها خارج است، «آتشبهاختیار» به میدان بزنند و در حد خودشان خلاقیتشان را به کار ببندند؛ در مواجهه با آ.پ هم یا به طور صوری استانداردهای آن را رعایت کنند و یا مقابل آن بایستند و با نشان دادن کارآمدیهای خود و تقویت پایگاه مردمی، این سازمان را به چالش بکشند. در این سالها نیروهای مردمی با این نگاه دست به مجاهدت و افقگشایی برای «فتحالفتوح انقلاب اسلامی» زده بودند. حال که جریانی شدهاند که به چشم میآید و حتی توفیق دیدار ویژه با حضرت دوست را یافته است، گمان میکردند بتوانند رخصتی برای رسمیت و «تشکیل نهاد موازی» پیدا کنند؛ یا هم حداقل با رهتوشه توجهی که حضرت آقا در این دیدار به آنها کرده در مقابله با ساختار رسمی، راحتتر عمل کنند. اما سخنرانی قبلی حضرت آقا و صراحتهای این دیدار تمام این عقلانیت را به چالش کشید. #روایت_عُسر ، حقیقت این دیدار برای این گروه بود. عُسری که وقتی درست به آن بنگری «یُسر» همراه آن است و نه حتی بعد از آن. إنّ مع العُسر یُسراً. در یادداشت بعد به #روایت_یُسر خواهم پرداخت.
@HamidSajedian
#روایت_دیدار 4 از 4
#روایت_یُسر
✅ از جلوههای دیگر این دیدار، تلاش مستمر حضرت آقا در عمقبخشیدن و اصلاح صورت مسئله جریانات تحولی آ.پ بود. به نظر من این نقطه، گشایش اصلی و «یُسر» این دیدار بود. برای یک حرکت هماهنگ تحولی، ضرورت دارد که مشخص شود به کدام مسئله باید پرداخت. در روایتی از امام صادق علیهالسلام داریم: «اَلْعَامِلُ عَلَى غَيْرِ بَصِيرَةٍ كَالسَّائِرِ عَلَى غَيْرِ اَلطَّرِيقِ لاَ يَزِيدُهُ سُرْعَةُ اَلسَّيْرِ إِلاَّ بُعْداً». «هر كه بدون بصيرت عمل كند مانند كسي است كه بيراهه ميرود هر چند شتاب كند از هدف دورتر گردد.» مشکل اصلی ما در بسیاری از حرکتها، سؤال غلط است. نقطه حساسیت حضرت آقا از همان ابتدا، تمرکز بر سؤال درست بود.
✅ ارائه اول طرحی برای حکمرانی مردمی بود. در این ارائه آقای مجیدی تأکیدش بر حرکتهای خودجوش، بسیجیوار و آتشبه اختیار ولی در تعامل با آ.پ بود. سؤال حضرت آقا در میانه ارائه این بود: «چگونه شما هم کار خودتان را میکنید و هم ضمنا با نهاد رسمی تعامل میکنید؟». آقای مجیدی گفتند: «این جمع بضاعتهای خودشان را مخلصانه در اختیار نظام تعلیم و تربیت قرار دادهاند، اما بافت نظام آ.پ خیلی اجازه نمیدهد.» حضرت آقا بعد از ارائه آقای مجیدی دوباره فرمودند: «من نمیفهمم [این طرح] چطور تعامل میکند با نظام؟ این مهم است. میگویید بخش هایی از بدنه رسمی قبول دارند، این خوب است. باید بتوانید راهی پیدا کنید که با ساختار رسمیِ پرحجم و کم بازده تعامل پیدا کنید.»
✅ در ارائه دوم هم که ایدهای برای محتوای برنامه درسی بود، نقطه اصلی حساسیت حضرت آقا ضرورت و چگونگی هماهنگی این ایده با ساختار رسمی بود. خانم صدر طرحی در تربیت عقلانی مطرح کردند که لازمه عملیاتی آن با توجه به حجم کار، ورود دولت است. حضرت آقا فرمودند: «امکان پذیری این پیشنهادات را بررسی کردهاید؟ کارهای بزرگی است اینها، با یک جمله، یک دنیا کار برای ما میریزد. ببینید در بلند مدت امکان پذیر است یا ... ؟» خانم صدر: «با آ.پ ارتباط داریم و برای تحققش تلاش کردیم.» حضرت آقا: «آموزش و پرورش استقبال کرده؟» خانم صدر: «بله.» حضرت آقا با خنده: «خدا پدرشان را بیامرزد.»
✅ ارائه سوم باز ایده جذابی در محتوای برنامه درسی بود و نقطه حساسیت حضرت آقا هم باز چگونگی پیگیری این پیشنهاد در ساختار رسمی بود. آقای قربانی ایدهای را درباره ضرورت توجه به جغرافیای سیاسی مطرح کردند و حضرت آقا پس از پرسش کوتاهی درباره تجربههای مشابه این ایده، فرمودند: «پیشنهادهای خیلی خوبی است، کی بکند این کارها را؟»
✅ ارائه آقای خاکی به عنوان نفر چهارم، طرحی برای اولویتهای آ.پ در همین وضع موجود بود و چالش در هماهنگی با سایر نیروها نداشت. فرمودند: «خیلی خوب، مطالب درستی را فرمودید. راه اجرا و عملش را پیدا کنید. بنویسید طرح هایتان را.»
✅ ارائه پنجم ادعایش بازطراحی نظام حکمرانی تعلیم و تربیت بود. ایده آقای اسدی این بود که نهادی فراقوهای شکل گیرد تا ضمن ایجاد ثبات، هماهنگی بخشهای مختلف را انجام دهد. طبیعتا نقطه حساسیت حضرت آقا، باز هم تکرار شد. ارائه آقای اسدی به اینجا رسید: «باید این قربانی (آموزش و پرورش) را از زیر دستوپای قُوای مستعجل کشور -اعمّ از دولت و مجلس- نجات داد و اجازه ثباتِ راهبردی و استمرارِ حکمرانی به آن داد.» آقا دستهایشان را باز کردند و با لبخندی فرمودند: «خب، چجوری این کار رو بکنیم؟» و جمعیت خندید. در ادامه و در بیاناتشان هم ایده این طرح را رد کردند و مسئله را به مدار خودش برگرداندند: «درمورد مرکز مدیریت عالی که گفته شد، مرکز فراقوه ای، معلوم نیست به صلاح کشور باشد. نظام موجودِ قانون اساسی را به هم میزند. جایی داریم به نام آموزش و پرورش، ضعف دارد، مشکل دارد، به این جهت کمک کنیم.»
✅ #روایت_یُسر و گشایش واقعی، «صورت مسئله درست» برای تحول است. مسئله اصلی حکمرانی تعلیم و تربیت ما، تنها اعتماد به نوآوریهای مردمی و همافزا کردن آنها مانند ایده آقای مجیدی نیست. همچنین مسئله اصلی، ایجاد ساختار قدرت بالادستی برای حفظ ثبات و اتصال دستگاههای نظام مانند ایده آقای اسدی نیست. مسئله اصلی حکمرانی، منطق «هماهنگی اجتماعی» میان ذینفعان مختلف و پیشنهاد «قطعات تحولی» متناسب با این منطق است. مردمیسازی بدون این منطق، گسست و تعارض با دولت را بیشتر میکند. مسئله اصلی این است که چگونه این دو با هم به طور طبیعی (و نه با تکیه بر الزام ساختاری) هماهنگ شوند؟ چگونه در یک رابطه متکامل هماهنگ شوند تا تعارض ایجاد نکنند؟ چگونه از خلاقیت، انگیزه و اراده مردمی بهرهمند شویم، بدون اینکه جایگاه حاکمیتی آ.پ مخدوش شود؟ #روایت_یُسر ، فهم مسئله درست است که حضرت آقا به درستی فعالان را بدان متوجه کردند و در نهایت هم درخواست کردند که توانشان را بر حل آن با طراحیِ «طرح تحول» به کار بندند.
@HamidSajedian