#روایت_دیدار 1 از 4
✅ الحمدلله پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۲ من هم در جمع فعالان تعلیم و تربیت توفیق زیارت حضرت آقا را از نزدیک پیدا کردم. دیداری که پس از سخنان اردیبهشت ماه حضرت آقا و احساس بلاتکلیفی میان برخی از کنشگران تعلیم و تربیت، نوید گرهگشایی بود. به نظر من به عنوان پژوهشگر حکمرانی، موضوع اصلی دیدار باید گرهگشایی از چالش بزرگ حکمرانی تعلیم و تربیت میبود که شاید همان هم شد.
✅ چالش از اینجاست که از طرفی تجربه الگوهای حکمرانی بازاری در آ.پ، حاکمیتزدایی و دوری از عدالت و پیشرفت در تعلیم و تربیت ایران بوده است. رهبری هم در دیدار اردیبهشت ماه معلمان این ایدهها را فکری برای نابود کردن کشور دانستند. پس نکته اول، ضرورت حاکمیتی بودن و غیر قابل تفویض بودن تعلیم و تربیت است.
✅ از طرفی انقلاب اسلامی در لحظه ضرورت «نهضت نوآوری» قرار دارد. نقش ایران در خلق جهان آینده که در دیدار ۱۳ آبان سال گذشته هم به آن تأکید شده، محتاج جوشش نوآوری است و سازمان آ.پ و الگوی هرمی آن، سنگینتر و خستهتر از آن است که بتواند از عهده چنین باری برآید. سازمانی که در وظایف جاری خود هم به اندازه کافی کارآمد نیست، چگونه میتواند نقشآفرین حادثهآفرینی آینده باشد؟ در فرض ضرورت تقویت، این سازمان نیازمند «قطعات تحولی» است که زمینهساز «جریان ارادههای خلاقانه» است. سؤال اصلی حکمرانی این است که چگونه میتوان ضمن تقویت حاکمیت مرکزی، این «قطعات تحولی» را به آن افزود؟
✅ با همین زمینه من هم یادداشتی تقدیم کرده بودم که توفیق ارائه حضوری پیدا نکردم. نقطه حساسیتم در این دیدار هم تحت تأثیر این نگاه، این بود که در اندیشه حضرت آقا برای حل این چالش چه میگذرد؟ برداشت من از جلسه این بود که ایشان دقیقا روی همین مسئله دست گذاشتهاند و جایجای این دیدار نشان از دغدغه جدیشان برای درگیرکردن جلسه با عمق این مسئله و راهکاری برای حل آن بود.
✅ یکی از نتایج جلسه هم این بود که گرچه ظاهرا با ورود رسمی و با ابزارهای مستقیم همراهی نکردند اما در عمل اراده کنشگران بیرون از سیستم را به رسمیت شناختند و مسیرهایی برای پیگیری آن مشخص کردند.
✅ سعی میکنم در چند یادداشت روایت خودم از این دیدار را بیان کنم.
@HamidSajedian
#روایت_دیدار 2 از 4
#روایت_تکریم
✅ برای من پیرنگ اصلی این دیدار «تکریم» از اهالی تحولخواه تعلیم و تربیت بیرون از رویه رسمی آ.پ بود، تکریم از خلاقیتها و مجاهدتهای آنها و به حساب آوردنشان. فارغ از اصل دیدار که در ادامه یک سری سلسله جلسات با گروههای مختلف شکل نگرفته بلکه در این دوره زمانی منحصر است؛ فضای غیررسمی، دوستانه و سرشار از محبّت و عاطفه حاکم بر جلسه، احساس تکریم را در من زنده میکرد.
✅ در همان چند دقیقه اول فضای جلسه به نفع صمیمیت تغییر کرد. حضرت آقا یخ جلسه را ابتدای دیدار با نگاه صمیمانه به بخشبخش فضای جلسه و همراه کردن دعای «مسّاکم الله» شکستند. به خانمها ویژه خطاب کردند. در ادامه آقا پرسیدند چقدر وقت داریم؟ آقای محمدی: فرموده بودید یک ساعت. آقا:«یکک سااااعت؟!!!» . بعد هم فرمودند «جلسه برای شماست. نیم ساعت خودتان، ده دقیقه ما، چهل دقیقه کافی است تا جمع بین حقین شده باشد». «وقت برای شماست و بفرمایید». جلوتر هم تأکید کردند «جلسه برای شماست». در ابتدا با محبت از مجری درخواست کردند که ماسکش را بردارد و... . خلاصه شروع، نشان از جلسهای روان، صمیمی و غیررسمی میداد و کریمانه یک ساعت و نیم هم طول کشید.
✅ آقا بر خلاف بسیاری از جلسات که به ارائه افراد تا آخر گوش میدهند، میان ارائه افراد ورود میکردند. در تمامی پنج ارائه این تکرار شد. ورودهای حضرت آقا موجب شد فضای رفت و برگشت ایجاد شود. برخی از دوستان هم بهجا در میان بیانات رهبری ورود میکردند، در جایی حتی وسط جمله حضرت آقا. خلاصه رفتهرفته جلسه شبیه گفتگو شد؛ گفتگویی صمیمی، پرعاطفه، صریح و علمی.
✅ عمیقا به ارائهها گوش میدادند. به نظر میرسید مانند پژوهشگری که دنبال یافتن مسائلش در میان ارائههاست. به نظرم رسید در آن تمرکز، مطالب را جانمایی میکنند. وقتی خانم صدر ارائه میکردند، توجه من به انگشتان دست چپشان جلب شد که با ریتم خاصی روی میز، مطالب را تأکید و جانمایی میکردند. در همان حالت و بعد از ارائه، آقا فرمودند: «ردیف سوم پیشنهادتان را بخوانید یک بار دیگر.»
✅ ابتدای فرمایشاتشان فرمودند: «برای جلسه، دوستان دفتر پیشنهاداتی داشتند، اما تصمیم گرفتم به حرف شما گوش بدهم، و دیدم تصمیم درستی است. صحبتها دلسوزانه، آگاهانه، اندیشیده و قابل استفاده بود.» در جای دیگر: «اینکه این دغدغه در جمع شما وجود دارد و جمع قابل توجهی فکر دارید، خرسندم. شکر خدا میکنم. به همین احتیاج داریم. این دغدغه را نگذارید از دست برود، ممکن است پیشنهاد شما در کوتاه مدت نتواند محقق شود، ناامید نشوید، دغدغه را رها نکنید، دنبال کنید.»
✅ در این جلسه سراسر «تکریم» هم به حساب آمده بودیم، هم توفیق گفتگوی صمیمانه و صریح داشتیم، هم مورد توجه و خرسندی آقا قرار گرفتیم اما شاید اوج این تکریم سپردن یک ابرپروژه به ما بود، طرح تحولی بدیل یا مکمل سند تحول. ایشان فرمودند: «ما میخواهیم پبش برویم، چکار کنیم؟ مطالبی که در عرصه تحول شما دارید، وقت بگذارید، بنشینید و به یک طرح واحد تبدیل کنید. در همین جمع به یک کسی بگوییم، یک چیزی میگوید. کسی دیگر چیزی دیگری میگوید. طرح تحول مطرح هست. خیلی خوب، شما هم طرح تحول ارائه بدهید که شرایط طرح درست در آن باشد.» همیشه از توجه نکردن به «توسعه اختیار» که لازمه رشد و حرکت گام دومیها برای تداوم نظام انقلابی است، از پیرمردهای انقلابی دلگیر بودم. اما الان ولیّ جامعه، فرصتی بزرگ فراهم کرده است و بر خلاف گفته برخی که میگفتند جبهه فعالان تعلیم و تربیت ولی ندارد، پدرانه سرپرستی و هدایت این جمع را برعهده گرفته است. الحمدلله.
@HamidSajedian
#روایت_دیدار 3 از 4
#روایت_عُسر
✅ یکی دیگر از پیرنگهای این دیدار احساس «عُسر» برای گروهی از شرکتکنندگان بود. در این دیدار دو نفر به نمایندگی از دو جریان اصلی تحولی فرصت ارائه داشتند: آقایان اردوان مجیدی و محسن خاکی. مجیدی را میتوان پیشکسوت جریان تحولیای دانست که دغدغه اصلیشان کیفیتبخشی به تعلیم و تربیت است. جریانی که از این خاستگاه به دنبال تکثربخشی به الگوها و شکوفایی استعدادهای بیرون از ساختار رسمی و همافزایی آنهاست و بیشترِ ترکیب اعضای جلسه را تشکیل میدادند. خاکی هم نماینده جریان تحولیای است که مسئله اصلیشان ارتقای عدالت و اخیرا پیشرفت است و آموزش و پرورش را یکی از مجاری بیعدالتی میداند. طبیعتا اولویتهای تحولی دو گروه با هم متفاوت است و هر دو گروه خالصانه در این سالها برای اولویتشان مجاهدت کردند. در پایان این دیدار، چهره بسیاری از دوستان جریان اول «ملتهب» بود. التهابی از سر درد، از سر سوز. احساس اولیهشان به بیان قرآنی، «عُسر» بود.
✅ حضرت آقا پس از ارائه آقای مجیدی نسبت به کیفیت تعامل فعالیتهای بیرون از ساختار رسمی و ساختار رسمی، تأملاتی داشتند. سؤالی که در نگاه اولیه، وزن ارائه ایشان را کمی پایین آورد. در مقابل، بیان مسئله جذاب آقای خاکی که با زبان بدن حضرت آقا هم همراه بود، وزن این ارائه را بالا برد. پیشنهاد آقای خاکی برای یکدست کردن مدارس و تعطیلی انواع مدارس از جمله مدارس غیردولتی که با تعبیر کنایهآمیز مدارس پولی مطرح شد، هم آب سردی بود بر روی درک تربیتی دوستان. احساس «عُسر» وقتی بیشتر شد که حضرت آقا دو ایده اصلی این گروه از فعالان تعلیم و تربیت تحولخواه را رد کردند: «آتشبهاختیار» و «تشکیل نهاد موازی». هر چند از مواضع رهبری در گذشته فهیمده میشد و در این جلسه هم لحن سخن و زبان بدنشان در مواجهه با ارائهها گواه این مطلب بود اما در جایی از فرمایشاتشان به صراحت فرمودند: «در این مسئله آتشبهاختیار نمیشود حرکت کرد، چون چیز حساسی است.» و در جایی دیگر: «دنبال ساختار جدید در کنار آ.پ نباشیم، چه کوچک و موازی و چه فراقوهای. به نظرم نمیرسد که به جایی برسد.».
✅ با این بیانات ایده رقیب وزن گرفته بود اما در ادامه کمی فضا متعادل شد. اولا حضرت آقا تناقضهای جریانات چپ عدالتخواه در تأسیس مدارس غیردولتی در ابتدای انقلاب را گوشزد کردند. ثانیا امکان عملیاتی تعطیلی سایر مدارس را مخدوش کردند. در نهایت وقتی انگیزه فعالان برای تأسیس مدارس غیردولتی را از گذشته تا کنون تربیت و «دین» دانستند، این دوستان احساس گشایش کردند و وزن جلسه متعادل شد. اما مسئله این گروه از فعالان حل نشده بود و اظهار نظرها شروع شد. خواهری از بنبستهایی که آ.پ موجود برای تحول ایجاد میکند، گفت. دوستی با حرارت روی کندههای زانو ایستاد و از ناکارآمدی ساختار دولتی گفت. یکی از دوستان مسجدمحور پس از بلندشدن حضرت آقا خود را به ایشان رساند تا چیزی بگوید که گویا فرصت نشد. پس از دیدار دوستی را دیدم که با حرارت خاصی، پشت دستش را به کف دست دیگرش میزد و به یکی از اعضای بیت توضیح میداد که آنچه از تحول در آ.پ میبینید، محصول خطشکنی تحولخواهان بیرون آ.پ است. دردش این بود که ممکن است با این فرمایش حضرت آقا همین مقدار از تحرّک هم خاموش شود. برای کسی که همه زندگیش تعلیم و تربیت باشد، واضح است که ساختار موجود آ.پ ظرفیت پاسخ به نیازهای تعلیم و تربیتی فرزندان ایران را ندارد و همکاری با آ.پ هم در شرایط فعلی فرصتسوز و خلاقیتسوز است. پس چه باید کرد؟
✅ قصه مجاهدت این گروه از دغدغهمندان تعلیم و تربیت در این سالها این بوده که به جای اصلاح آ.پ یا به تعبیر حضرت آقا «ساختار رسمی پرحجم و کمبازده» که از عِدّه و عُدّه آنها خارج است، «آتشبهاختیار» به میدان بزنند و در حد خودشان خلاقیتشان را به کار ببندند؛ در مواجهه با آ.پ هم یا به طور صوری استانداردهای آن را رعایت کنند و یا مقابل آن بایستند و با نشان دادن کارآمدیهای خود و تقویت پایگاه مردمی، این سازمان را به چالش بکشند. در این سالها نیروهای مردمی با این نگاه دست به مجاهدت و افقگشایی برای «فتحالفتوح انقلاب اسلامی» زده بودند. حال که جریانی شدهاند که به چشم میآید و حتی توفیق دیدار ویژه با حضرت دوست را یافته است، گمان میکردند بتوانند رخصتی برای رسمیت و «تشکیل نهاد موازی» پیدا کنند؛ یا هم حداقل با رهتوشه توجهی که حضرت آقا در این دیدار به آنها کرده در مقابله با ساختار رسمی، راحتتر عمل کنند. اما سخنرانی قبلی حضرت آقا و صراحتهای این دیدار تمام این عقلانیت را به چالش کشید. #روایت_عُسر ، حقیقت این دیدار برای این گروه بود. عُسری که وقتی درست به آن بنگری «یُسر» همراه آن است و نه حتی بعد از آن. إنّ مع العُسر یُسراً. در یادداشت بعد به #روایت_یُسر خواهم پرداخت.
@HamidSajedian