🔴 وارد خانه که شد، دید لامپ را عوض کردهام، خوشحال شد و کلی تشکر کرد که دیگر دارم مرد میشوم و از این حرفها!
اما وقتی گفتم که آن را از تعاونی دادگستری آوردهاند، از ناراحتی صورتش سرخ شد.
بعد هم چراغ را خاموش کرد و گفت:
شما فکر میکنید پدرتان بعد از انقلاب با قبل از انقلاب تفاوت کرده است که گفتهاید برایتان لامپ بیاورند؟!
#درس_اخلاق
#شهید_بهشتی
❣@Hamid_1368313
11.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ماجرای گریه پنهانی #حاج_قاسم سلیمانی در کنار اروند رود برای توسل به حضرت زهرا(س)💔
❣@Hamid_1368313
🔹خواب سردار حاجقاسم سلیمانی
یک شب خواب #شهیدمهدیزینالدین را دیدم. در خواب هیجانزده پرسیدم: «آقامهدی! مگر شما همین چند وقت پیش #شهید نشدی؟»😳
هنوز میخواستم ادامه بدهم که حرفم را نیمهتمام گذاشت.
مکثی کرد و بعد با خنده گفت: «من در جمع شما خواهم بود و در جلسهها شرکت میکنم. مثل اینکه هنوز باور نکردهای #شهدازندههستند!»🌸
عجله داشت و میخواست برود. یک بار دیگر چهره درخشانش را کاویدم و کلامی با بُغض و شاید گریه از گلویم بیرون پرید: «پس حالا که میخواهی بروی، لااقل یک پیغامی بده تا به بچهها برسانم.»😞
گفت: «قاسم من خیلی کار دارم، باید بروم. هر چه میگویم زود بنویس.»
سریع دنبال یک کاغذ🗒 گشتم و برگه کوچکی پیدا کردم. گفتم: «بفرما برادر؛ بگو تا بنویسم.»
گفت: «بنویس سلام، من در جمع شما هستم.»✋
همین چند کلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی که چاشنیِ التماس داشت، گفتم: بیزحمت زیر نوشته را هم امضا کن.»
برگه را گرفت و امضا کرد. کنارش نوشت، #سیدمهدیزینالدین.
نگاهی بهت زده به امضا و نوشته زیرش انداختم و پرسیدم: «چی نوشتی آقا مهدی؟ تو که #سید نبودی.»
گفت: «اینجا مقام #سیادت هم به من دادهاند.»😊
از خواب پریدم. موج صدای آقا مهدی هنوز توی گوشم است:
«سلام، من در جمع شما هستم.»🌸
به روایت #سردارحاجقاسمسلیمانی
#شهدازندههستند
#شهیدمهدیزینالدین
❣@Hamid_1368313
🎼واکنششهیدبه
🎧بهصدایخوانندهزن...
🏢ازدانشگاهاومدخونه
😑خیلیخستهبود.
🤔پرسیدمچیشده؟!
خندیدوگفت:تهرانماشینسوار
🚗شدمکهبیامقم. رانندهوسط
🥁اتوبانصدایموسیقیشو
بردبالا. تحملکردموچیزی
🗣نگفتمتااینکهدیگهصدای
👩زنروداشتپخشمیکرد!
🛣منمبااینکهوسطبیابون
🔕بودمگفتمیاکمشکن
🚶♂یامنپیادهمیشم!؟
🚖اونمنامردینکردوزدکنار!
😁منمکمنیاوردموپیادهشدم!
''شهیدمحمدمهدیلطفینیاسر''
#کلنا_فداک_یا_محمدا
❣@Hamid_1368313
#سیره_شهدا
#شهید_عبدالمجید_رحیمی
👈 به خاطر جثه کوچکش
هم اسلحه از قدش بلندتر بود
و هم کلاه برای سرش بزرگ ؛
اما تصمیم گرفت که خونش
در راه اسلام ریخته شود و شد.
🌐 عبدالمجید که سنش کمتر از ۱۵سال بود ، جملهای سوزاننده دارد که با آن میخندد به ریش تمام دنیا پرستانی که مغبونِ دو عالمند. میگوید : « همه خیال میکنند جنگ ، سر من یک کلاه گشاد گذاشته ، اما این منم که سر زندگی را گول مالیدم»
❣@Hamid_1368313
13.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥گفت و گو با فرزندان شهید امر به معروف و نهی از منکر " #محمد_محمدی
❣@Hamid_1368313
#خاطرات_شهید
🔹در مورد مهریه نظر خانوادهها را ملاک قرار دادیم، من از آقا وحید خواسته بودم در کنار هر مهریهای که خانوادهها صحبت کنند 12 شاخه گل نرگس به نیت حضور حضرت مهدی ذکر کنند.
🔸بعد از صحبتها آقا وحید یک دسته گل آورده بودند وقتی با دقت نگاه کردم دیدم چند شاخه گل نرگس بینشان است و این برای من نشانه خوبی بود. مهریه من ۱۱۴ سکه بهار آزادی به همراه سفر حج بود که من مهریهام را بخشیدم.
🔹من به او میگفتم «از خدا خواستهام اگر قرار بر جدایی بین ماست این جدایی با شهادت باشد ولی اگر مرگ بین ما جدایی میاندازد مرگ اول برای من باشد، چرا که من طاقت جدایی و تنها ماندن را ندارم و امیدوارم شهادتت در رکاب آقا امام زمان(عج) باشد. میگفتم وحیدم لایق شهادت هستی و او میگفت شهادت لیاقت میخواهد.
✍️ به روایت همسربزرگوارشهید
#وحید_فرهنگیوالا🌷
🌷 @Hamid_1368313 🌷
#قـرآن_روز 🌺
#صفحـہ۲۱۷☘
بـه نیابـت از #شهداےگمنام
هـدیه به حضـرت زهـرا سـلاماللـہعلیهـا
🌷 @Hamid_1368313 🌷
🌼خاطره آیتالله مکارم شیرازی از اخلاص سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی
✍مردم از شجاعت وی صحبت میکنند ولی میخواهم از اخلاص این شخصیت کمنظیر بگویم که چند سال پیش که دیداری داشتیم بعد از اتمام صحبتها از آقایان خواستند بیرون بروند و کفن خود را آورده و خواستند امضا کنیم.
این حرکت شهید سلیمانی نشان میدهد که وی از همان زمان به فکر رفتن بود و ثانیاً نمیخواست مردم بدانند که او این کفن را آورده است که این اخلاص قابلتوجه و ستودنی است.
📚خبرگزاری تسنیم
❣Hamid_1368313