فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍حاج قاسم سلیمانی:
نگین انگشتری من از شیشههای حرم امام رضاست که از انفجار [۳۰خرداد۷۳] بهجای مانده... فردا حرف درنیاورید که زمرد دستش است...
🌟 خادم الرضا؛ به مناسبت میلاد امام رضا علیه السلام
#همراه_شهید
@Hamrahe_Shohada
🌄 نوشت ... خدایا دوست دارم نحوه شهادت خانم حضرت فاطمه الزهرا را درک کنم یاریم بده
شهید مدافع حرم سعید سامانلو
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
همراه شهدا🇮🇷
#کتاب_یادت_باشد قسمت ۳۲ نزدیک اذان صبح باصدای مناجات زیبایی که درمحوطه اردوگاه پخش میشدبیدارشدم.
#کتاب_یادت_باشد
قسمت ۳۳
شانزدهم اردیبهشت به جشن تولدریحانه برادرزاده حمیدرفته بودیم.فردای روزتولدبااینکه دیرشده بودولی تاخانه ماآمد،اززیرقرآن ردشد.بعدهم خداحافظی کردورفت.
همین که پشت سرحمیدآب ریختم ودرحیاط رابستم دل تنگی هایم شروع شد.همان حالی راداشتم که حمیدموقع سفرراهیان نوربه من میگفت.انگارقلب من راباخودش برده بود.دوسه باردرطول مسیرتماس گرفتیم.چون داخل اتوبوس بودنمیتوانست زیادصحبت کند.فردای روزی که حرکت کرده بودهنوزازروی سجاده نمازم بلندنشده بودم که تماس گرفت.
گفت:"اینجایه بوته گل یاس توی محوطه اردوگاه آموزشی هست.اومدم کناراون زنگ زدم.این گل بوی سجاده تورومیده."گل یاس خشکیده داخل سجاده ام رابرداشتم بوکردم وگفتم:"خوبه پس قرارمون توی این سه ماه هرشب کنارهمون بوته یاس!".
تقرییاهرشب باهم صحبت میکردیم.ازکفش پوشیدن صبح وبه دانشگاه رفتنم برایش تعریف میکردم تالحظه ای که به خانه برمیگشتم.
حمیدهم ازدوره وآموزش هایی که دیده بودمیگفت.ازهفته دوم به بعدخیلی دل تنگ من وپدرومادرش شده بود.هربارتماس میگرفت میپرسید:"دیدن بابامامان رفتی؟"ازعمه یاپدرش که میگفتم پشت گوشی صدای پرازدل تنگیش راحس میکردم.یک ماه ونیم درنهایت سختی گذشت.
برای چندروزی استراحت میان دوره داده بودند.دوست داشتم زودترحمیدراببینم.
صبرهردوی ماتمام شده بود.ازمشهدکه سواراتوبوس شدلحظه به لحظه زنگ میزدم وگزارش میگرفتم که کجاست،چکارمیکندوکی میرسد.احساس میکردم این اتوبوس راه نمی رود.زمان خیلی دیرمیگذشت ومن صبرازکف داده بودم.
هربارتماس میگرفتم میپرسیدم :"نرسیدی حمید؟"میگفت:"نه باباهنوزنصف راه مونده!"این طورجاهادوست داشتم به آدم های عاشق قالی سلیمان میدادندتااین همه انتظارنکشیم.
یک سری کارعقب افتاده داشتم که بایدتاقبل ازرسیدن حمیدانجام می دادم.هشت صبح باعجله ازخانه بیرون زدم.انقدرعجله کردم که حلقه ازدواج فراموشم شد.
بارآخری که تماس گرفت نزدیک قزوین بود.سبزه میدان قرارگذاشتیم.همدیگرراکه دیدیم فقط توانستیم دست همدیگررابگیریم وروی صندلی بنشینیم.
دوست داشتم یک دل سیرحمیدراببینم.تادست من راگرفت متوجه نبودن حلقه شد.پرسید:"یعنی این مدت که من نبودم،حلقه نمی انداختی؟"حساب کتاب همه چیزراداشت.
میخواست من راهمه جوره برای خودش بداند،حتی به اندازه ی مالکیتی که بودن این حلقه درانگشت من برای حمیدمی ساخت.
باهزارترفندمتوجهش کردم که به خاطرذوق وشوق دیدنش عجله کردم وعمدی نبوده است.
دلم برای همه چیزتنگ شده بود؛برای پیاده راه رفتن هایمان؛برای بستنی خوردن هایمان،برای شوخی های حمید.
دوست داشتم این چندروزی که وسط دوره مرخصی گرفته بودوتاقزوین آمده بود،لحظه ای ازهم جدانباشیم.عمه باحمیدتماس گرفت وگفت ناهارتدارک دیده ومنتظرماست.
ناهارراکه خوردیم،حمیدچمدانش رابازکرد.کلی سوغاتی برایمان آورده بود.برای من هم چنددست لباس خریده بود.لباس هاراداخل چمدان مرتب تاکرده بود،وسط هرکدام گل گذاشته بودوبهشان عطرزده بود.
عمه تااین همه خوش سلیقگی حمیدرادیدبه شوخی گفت:"باورم نمیشه که توهمون حمیدی باشی که دوره ی مجردی ازخریدواینجورکارهافراری بودی.دست به سیاه وسفیدنمیزدی.آخه حمید!دختربایدلباساشوخودش بیاره خونه بخت،توکه همه چی خریدی!
"تاعمه این راگفت،همه زدیم زیرخنده.مشخص بودکلی وقت گذاشته وتمام ساعت هایی که کلاس نداشته دنبال این بوده که ببیندچطورمی تواندمن راخوشحال کند.
بااینکه هوابه شدت گرم بود،ولی تمام یک هفته ای که حمیدقزوین بودراباهم گذراندیم.
جاهای مختلف قرارمیگذاشتیم.حتی وسط گرمای ظهرکه همه دنبال خنکی کولروسایه اتاق های خلوت هستند،مادنبال آن بودیم که همه ی لحظات راکنارهم باشیم.
برخلاف روزهایی که دوره بود،این یک هفته خیلی زودتمام شد.بایدبرای ادامه ی دوره به مشهدمی رفت.جدایی باردوم خیلی سخت تربود.
سعی کردم موقع خداحافظی پیش خودحمیدناراحتی نکنم،چون میدانستم شغل حمیدازاین ماموریت هاودوره هازیاددارد.اگرمیخواستم برای هرخداحافظی آه وناله سردهم روی اراده ی حمیداثرمنفی میگذاشت.
چون سری قبل غذای توراهی اذیتش کرده بود،موقع رفتن برایش ساندویچ خانگی درست کردم.حمیدراکه راه انداختم،همان جاداخل حیاط کنارباغچه کلی گریه کردم.
پیش خودم گفتم:"ماشانس نداریم.اوایل نامزدیمون که افتادتوی پاییزوزمستون،به خاطرکوتاهی روزهاوهوای سردنمیتوانستیم زیادکنارهم باشیم.حالاهم که روزهابلندوهواخوب شده حمیدکنارم نیست ودوره داره."
روزهایی که نبودخیلی سخت گذشت.درذهن خودم خیال بافی میکردم.میگفتم اگرحمیدالان بودباهم میرفتیم"چهل ستون".
ادامه دارد..
#همراه_شهدا
🍃🍃🍃
@Hamrahe_Shohada
🥀مرد می خواهد پای وطن ایستادن
✨ تصویری کمتر دیده شده از اسارت سه رزمنده ایرانی در چنگال بعثیها..
نفر سمت راست، محمد شهسواری است كه در فيلم اسارت مشهورش میگفت: مرگ بر صدام ...
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
پرچم گنبد حرم امام رضا (ع) تعویض شد
🔹آیین تعویض پرچم و پوش ضریح حرم مطهر ثامن الحجج(ع) همزمان با سالروز ولادت آن حضرت با حضور تولیت اعتاب مقدسه ایران و عراق برگزار و نقارههای حرم مطهر نواخته شد.
#همه_الخادم_الرضاییم
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
✨سرباز که بود، دو ماه صبح ها تاظهر آب نمی خورد.
نماز نخوانده هم نمی خوابید.
🔰می خواست یادش نرود که دوماه پیش یک شب نمازش قضا شده بود‼️
🌷یادگاران، جلد چهار، کتاب حسن باقری، ص۸
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 آقای به اصطلاح خبرنگار
✨احیانا سرود "ای لشکر صاحب زمان
آماده باش" کاور نیست ؟
👈کاش یه ذره غیرت این بزرگمردان کوچک رو داشتی
#همرا_شهدا
@Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عرض ارادت ملیپوشان فوتبال به امام رضا(ع)
🔹مهدی ترابی: انشاءالله قلبهامون رو تار عنکبوت نگیره. علی قلیزاده: هرچی دارم از شماست.
#همه_الخادم_الرضاییم
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
شهید آوینی چه خوشکل میگن: 🌱
یاران شتاب کنید!
گویند قافلهای در راه است
که گنهکاران را در آن راهی نیست!
آری؛ گنهکاران را راهی نیست؛
اما پشیمانان را میپذیرند🌿!
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 کلیپ | جانم...
👈واکنش مشابه امام خامنهای و حاج قاسم به درخواست فرزند شهید
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
کربلای معلی در شب میلاد امام رضا (ع)
📸 گزارش تصویری را اینجا https://tn.ai/2726917 ببینید
#همه_الخادم_الرضاییم
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
قاب عکسی از شهدا
رزمندگان لشکر ۲۷ محمد رسول الله ص
⭐️محمود کاوه ستاره طلایی ⭐️
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
#سخنرهبری!
آنتوطئههاینرمیکههمهازآنحرفمیزنند
فلجکردننسلجواناست؛سرگرمکردنش،
بهشهوات،سرگرمکردنشبهکارهایبیهوده، اعتیادبهبازیهایکامپیوتری و...،مبتلا کردنشبه مواد مخدر،ناامید کردن؛...
اینهافلجکردن نسلجوان است.
یک نفر هست . . .
كه خود نيست . . .
ولي خاطره اش هرشب
مرا سخت بغل مي گيرد
برگرد و تنها یه بغل، بابای من باش . .
🍁نازدانه #شهید #حیدر_جلیلوند
هدیہ به روح مطهرش صلواتـــــ
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#همراه_شهدا
ارسالی از کاربر بزرگوار فطرت دینی
@Hamrahe_Shohada
همه دانَند که ایران سر و سامان دارد
تکیه بَر پرچم سلطان خراسان دارد💛🌱
#السݪامعلیڪیاعلۍابنموسۍالرضا
در مشڪلات است کہ انسانها
آزمایش میشوند.
صبر پیشه ڪنید کہ دنیا فانی اســت
#همراه_شهدا
#شهید_حسین_خرازی
@Hamrahe_Shohada
May 11