💚 بسم الله الرحمن الرحیم 💚
🌷 والامقام جاویدالاثر
🍃🥀 شهید ابراهیم_خرمی
💠 لبیک حق: ...........
💠 مزار: یادبود روستای بروزداد از توابع مبارکه اصفهان✨
💠معرف : یکی از اقوام شهید والامقام
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🕊🌷 شهید والامقام جاوید الاثر ابراهیم خرمی🥀🍃🥀🍃
🪴 فرزند محمد علی
🪴سال تولد ۱۳۲۸
🪴محل تولد روستای بروزداد از توابع مبارکه اصفهان
🪴تاریخ و محل شهادت: جاویدالاثر
🌻 در سال ۱۳۲۸ در خانواده ای متدین و مذهبی چشم به جهان گشود .
🌻 ایشان قرآن خواندن را نزد پدر و مادر خود فرا گرفت ولی به خاطر کمک به پدر و نگهداری از خواهران و برادران خود نتوانست به تحصیل ادامه دهد و مشغول به کار گردید .
🌻 ایشان همیشه و در همه حال دست از تلاش برای انقلاب اسلامی برنداشتند و در پخش اعلامیهها ، عکسها و نوارهای سخنرانی امام بسیار کوشا و فعال بودند به طوری که چندین بار بازداشت شدند ولی هیچ شکنجه ای نتوانست عزم راسخ ایشان را در هم بشکند.
🌻درهمین سالها با دختری از خانواده سادات ازدواج کردند و صاحب چهار فرزند شدند یک پسر و دو دختر دوقلو و یک پسر هم بعد از رفتن پدر به دنیا آمد و اصلا چهره پدر را ندید .
🌻 تا پیروزی کامل انقلاب اسلامی دست از تلاش برنداشتند. ایشان هیچگاه در کمک کردن به دیگران لحظهای کوتاهی نمیکردند
در جنگ تحمیلی ایشان همراه با پدر بزرگوارشان لبیک امام خمینی را پاسخ داده و به جبهههای حق علیه باطل شتافتند.
🌹🍃در سال ۱۳۵۹ همراه با شهید تندگویان در جاده آبادان ماهشهر به اسارت نیروهای بعثی درآمدند و همراه با پدر بزرگوارشان به یکی از اردوگاههای عراق منتقل شدند .
مدت کوتاهی همراه با پدر در اردوگاه عراقی حضور داشتند ولی به خاطر محاسن و قد بلند و اینکه همراه با شهید تندگویان اسیر شده بودند به همراه چند تن از اسیران از دیگران جدا شده و از اردوگاه منتقل شدند و از آن لحظه به بعد دیگر هیچ اثری از ایشان به دست نیامد.
🌹🍃در سال ۱۳۸۴ طبق بخشنامه بنیاد شهید حکم شهادت برای ایشان اعلام شد و سنگ یادبودی در زادگاه ایشان در جوار شهدا بنا نهاده شد .
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷
«اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج »
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
#فرازی_از_وصیت_نامه_شهید_محمدحسین_انارکی
🌷 هیچ وقت فراموش نکنید که اگر کوچکترین سستی کنید در دفاع از اسلام نه خدا شما را میبخشد و نه اهل بیت(ع). از هر انصاف و #وجدان و #غیرت و ... و مسلمانی و... و از همت نوکران به اهل بیت(ع) به دور است که خیانت به ارباب کنیم البته همه اینها به دو چیز است: یکی به آمادهکردن خودمان برای پذیرش #توفیق_حق و دوم #توفیقات_الهی که به ما بدهد و ما را ثابتقدم گرداند و الا که ما هیچیم ولی ناامید از لطف او نیستیم و البته به نشستگان هم توفیق نمیدهند. لذا با #اصرار و #طمع و با دست نیاز طلب میکنیم و انشاءالله به ما بدهند."🌷
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
باسلام خاطره ایی کوتاه ازمردی که فرمانده لشگرسردارشریعتی درمراسم گرامیداشتش به شجاعتش قبطه میخورد شهیدپاسدار سیداسحق رجبی متولدروستای زاویه سادات شهرستان خلخال وقتی میخواست به منطقه اعزام شودبنده مسئول تعاون رزمندگان شهرستان بودم یعنی سرکشی به خانواده رزمندگان ورفع مشکلات وپرداخت حقوق ووووبه عهده تعاون واموررزمندگان بودفصل سرمابود ومنطقه سردسیرماسرمارابیشترلمس میکرد وقت اعزام فرارسیدشهیدرجبی منویواشیکی به گوشه ایی درسپاه کشید وگفت سیدمن اعزام میشم خیلی وقت بودکه منتظرتولدبچه بودم که چندماه به تولدش نمونده فقط اگرتوانستی ازنظرسوخت به بچه هابرس منم قول مساعددادم وایشون اعزام شد وبنده حواسم بودوقولی که داده بودم عمل کردم به تمام خانواده هاوهرلحظه منتظرآمدنش بودیم که خبرشهادتش درسپاه پیچید وبرایمان چیزی جزیک خاطره بیادماندنی هیچی باقی نموند ودرمراسم گرامیداشتش فرمانده وقت لشگربه خاطراین شهیدبه شهرستان آمدندودرعظمت این شهیدگفتندکه ایشان درروزروشن باقامتی ایستاده برای شناسایی جلومیرفت مااعتراض میکردیم که فلانی خطرداره ،تیرمیخوری درجواب میگفت خداحافظ ماهست اگرخودش صلاح بداند ماراپیش خودش میبرد که اینگونه شدواوراکه به خدابیشترازماهانزدیک شده بودپیشش بردوماازجاماندگان شدیم وهمون شهیدعزیزبرام نقل میکرد که درعملیات والفجریک شدیدامجروح شدم وازحال رفتم وخیلی عجله داشتم ملائک رابااوصافی که برایمان ترسیم کرده بودندببینم ولحظه ایی احساس کردم درجایی هستم که همه سفیدپوش ماراتحویل میگیرند وکمی که حالم جااومددیدم آنهاپرستارانند ونارامداوا میکنند وخیلی دلم لحظه ایی برای شهادت تنگ شد که بعدها پس ازشرکت درچندین عملیات دریکی ازعملیات هابه فیض شهادت نایل امد روحش شادویادش گرامی البته این خاطره رافیلبداهه نوشتم وبخاطرنواقصات ادبی ونوشتاری ازمحضرعزیزان معذرت میخواهم ازطرف یکی ازدوستان شهید والامقام شهیدرجبی نقل ازسیدمصلح تیموری آل هاشم
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
.
گوشه ای از وصیت نامه شهید رضا ساکی
🔸خدا را فراموش نکنید، جاه و مقام شما را فریب ندهد، واقعا دانش جو باشید و خداجو نه سودجو و مقام جو. ضعفا و فقرا را بیاد داشته باشید، مسئولیت خون شهدا بر گردن یکایک شماست. حرمت خون آنها را حفظ کنید و آنرا پامال نکنید.
#شهید_رضا_ساکی
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 فرازهایی از دعای کمیل با صدای ملکوتی شهید سید حسن نصرالله
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
باید برای دیدن تو «مهزیار» شد
یعنی گذشتن از همگان «محضِ یار»ها..
#یاصاحبالزمان
#اعزام_به_جبهه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
990_54857875564708.mp3
3.8M
مولانا یا مهدی سیدنا یا مهدی
زمزمه هر روز منتظرا یا مهدی
شور ما یا مهدی عشق ما یا مهدی
ای جانم منتقم کرببلا یا مهدی
🎤 کربلایی #حسین_طاهری
🌷 #یا_صاحب_الزمان (عج)🌷
💚 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🤲
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
أ سَتُلقانی ؟ آیا به زودی میبینی منو؟
عُد لا تَرحَل ، أنتَ الأَجمل بابا امام زمانم نرو برگرد، ای تو که زیباترینی
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به مرحوم آیت الله العظمی بهجت عرض می کند فردا عازم کربلام....
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادش بخیر و راهش پر رهرو
💐شهید آیت الله سید ابراهیم رئیسی
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
همراه شهدا🇮🇷
#قسمت_هفتم #شهيد_مهدي_زين_الدين لیلا چهل روزه شده بود که تازه او آمد . نصفه شب آمده بود رفته بو
#قسمت_هشتم
#شهيد_مهدي_زين_الدين
بعد از این که او رفت . رفتم حرم و یک دل سیر گریه کردم . خیال می کردم تحویلم نگرفته است . خیال می کردم اصلاً مرا نمی خواهد . فکر می کردم اگر دلش می خواست می توانست مرا هم با خودش ببرد . دلم هوای اهواز و جنگ را کرده بود . انگار گریه و دعاهایم در حرم نتیجه داد . چون فردایش تلفن زد . صدایم از گریه گرفته بود . گفت " صدات خیلی ناجوره . فکر کنم هنوز از دست من عصبانی هستی ؟ " گفتم " نه . " هرچه گفت ، گفتم نه . آخرش گفتم " مگر خودتان چیزی بروز می دهید که حالا من بگویم ؟ " گفت " من برای کارم دلیل دارم " داشتیم عادت می کردیم که با هم حرف بزنیم . گفت " تنها وقتی که با خیال ناراحت از پیشت رفتم ، همان شب بود . فکر کردم که باید یک فکری به حال این وضعیت بکنم " احساساتی ترین جمله ای بود که تا به حال از دهان او شنیده بودم . ولی می دانستم این بار هم نشسته حساب و کتاب کرده . این عادت همیشه اش بود . این که یک کاغذ بردارد و جنبه های مثبت و منفی کاری را که می خواهد انجام بدهد تویش بنویسد . حالا هم مثبت هایش از منفی هایش بیشتر شده بود . به او حق می دادم . من دست و پایش را می گرفتم . اسیر خانه و زندگیش می کردم و او اصلاً آدم زندگی عادی نبود .
بهمن ماه ، لیلا سه ماهه بود که دوباره برگشتیم اهواز . سپاه در محله ی کوروش اهواز یک ساختمان برای سکونت بچه های لشکر علی بن ابی طالب گرفته بود . هر طبقه یک راه روی طولانی داشت که دو طرفش سوییت های محل زندگی زن و بچه بود که شوهرانشان مثل شوهر من سپاهی بودند . این جا نسبت به خانه ی قبلی مان این خوبی را داشت که دیگر تنها نبودم . همه ی زن های آن جا کم و بیش وضعی شبیه من داشتند . همه چشم به راه آمدن مردشان بودند و این ما را به هم نزدیک تر می کرد . هر هفته چند بار جلسه ی قرآن و دعا داشتیم . بعد از جلسه ها از خودمان و اوضاع و هر کداممان می گفتیم . وقتی می دیدیم جلوی در یک خانه یک جفت کفش اضافه شده می فهمیدیم که مرد آن خانه آمده . بعضی وقت ها هم می فهمیدیم خانمی دو اتاق آن طرف تر می نشست ، شوهرش شهید شده ."
🌸پايان قسمت هشتم داستان زندگي #شهيد_مهدي_زين_الدين 🌸
#همراه_شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بُوَد آن کشته توحید
همیشه زنده و جاوید...❤️
سردار عشق ♥️
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
امروز سالگرد شهادت شهید نوید صفری بود
شادی روح شهدا امام شهدا صلوات ختم بفرمایید
تهران گلزار شهدا بهشت زهرا ❤️
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 زیـارتنامهشهــــــداء 💢
❣بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم❣
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ
🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم🌹
کاشمیشـدهمچوشهداخاکیباشیم
شهدا نگاهی...
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ
یااباصالحَ المَهدی
یاخلیفةَالرَّحمن
و یا شریڪَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ
سیِّدی و مَولای
ْ الاَمان الاَمان الاَمان ورحمة الله وبرکاته
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
عبرتی زیبا از یک گل .🌺☘..
خانه قدیمی ما، حیاط بزرگی داشت با یک باغچه بزرگ پر از درخت و گل های رنگارنگ. در میان این گل های رنگارنگ یکی از گل ها خیلی چشم آقا رضا را گرفته بود، گل های ریز و سفیدی که به ظاهر هیچ جلوه زیبایی نسبت به سایر گل ها نداشت، گل شب بو یا همان گل محبوبه.
یک روز آقا رضا ما خواهر ها را کنار این گل جمع کرد و گفت: «این گل اخلاقی دارد که همه شما دختر ها باید آن را سرلوحه زندگی خودتان قرار دهید!»
متعجبانه نگاهی به ظاهر معمولی گل محبوبه انداختیم، هیچ جذابیتی نسبت به سایر گل ها نداشت، جز بوی عطری که تا هوا تاریک می شد تمام خانه را پر می کرد. می گفت این گل تا وقتی روز است و در خانه باز و نامحرمان در حال رفت و آمد هستند، چادر عفاف بر روی خود می کشد و هیچ اثری از او نیست و کسی متوجه او نمی شود. اما شب که شد، وقتی دیگر نفس نامحرمی در خانه نماند، پوشش خود را برای صاحب خانه کنار می زند و چنان عطر دل انگیزی در فضای خانه پخش می کند که هیچ گلی در روز چنین هنری ندارد!
همچون این گل باشید، زیبایی و هنرتان را از نامحرم بپوشانید و برای مَحرم شکوفا کنید!
سردار شهیدرضا_پورخسروانی 🌷
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
باور کردنی نیست،ولی حقیقت دارد! خاطرهای از۱۸ سال اسارت سیدالاسرا، سرلشگر خلبان حسین لشگری که اولین اسیر و آخرین آزاده جنگ است! وقتی بازگشت از او پرسیدند این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟گفت برنامه ریزی کرده بودم و هر روز یکی از خاطرات گذشته را مرور میکردم! سالها درسلولهای انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت و قرآن را کامل حفظ کرده بود!زبان انگلیسی میدانست،برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود! گفت از ۱۸ سال اسارتم، ده سالی که در انفرادی بودم،سالها با یک مارمولک همصحبت میشدم! بهترین عیدی که این ۱۸سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود!سرباز عراقیِ نگهبان، یک لیوان آب یخ خورد، خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد،دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعتها از این مسئله خوشحال بودم!این را هم بگویم که من مدت ۱۲سال در حسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم و حسرت ۵دقیقه آفتاب راداشتم!چقدر درمعرفی قهرمانان واقعی به نسل جوان کوتاهی شده است و ارزشها نادیده گرفته شده است!
� اینها برای وطن جنگیدند
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
همراه شهدا🇮🇷
#قسمت_هشتم #شهيد_مهدي_زين_الدين بعد از این که او رفت . رفتم حرم و یک دل سیر گریه کردم . خیال می
#قسمت_نهم
#شهيد_مهدي_زين_الدين
حول و حوش عملیات خیبر بود . خیلی وقت می شد که از مهدی خبر نداشتم . از یکی از خانم ها که شوهرش آمده بود پرسیدم " چه خبره ؟ خیلی وقته که از آقا مهدی و بچه ها خبری نیست " گفت شوهرم می گوید " همه سالم اند ، فقط نمی توانند بیایند خانه . باید مواضعی را که گرفته اند حفظ کنند . " هر شب به یک بهانه شام نمی خوردم یا دیر تر می خوردم . می گفتم صبر کنم شاید آقا مهدی بیاید . آن شب دیگر خیلی صبر کرده بودم . گفتم حتماً نمی آید دیگر . تا آمدم سفره را بیندازم و غذا بخورم ، مهدی در زد و آمد تو . صورتش سیاه سیاه شده بود . توی موهایش ، گوشه چشم هایش و همه ی صورتش پر از شن بود . بعد از سلام و احوال پرسی گفتم " خیلی خسته ای انگار . " گفت " آره چند شبه نخوابیدم . " رفتم غذا گرم کنم و سفره بیندازم . پنج دقیقه بعد برگشتم دیدم همان جا ، دم در ، با پوتین خوابش برده . نشستم و بند پوتین هایش را باز کردم . می خواستم جوراب هایش را در بیاورم که بیدار شد . وقتی مرا در آن حالت دید عصبانی شد . گفت " من از این کار خیلی بدم می آید . چه معنی دارد که تو بخواهی جوراب من را در بیاوری ؟ " بلند شد و دست و صورتش را شست دو سه لقمه غذا خورد و رفت خوابید .
سر این چیزها خیلی حساس بود . دوست نداشت زن بَرده باشد . می گفت " از زمانی که خودم را شناختم به کسی اجازه ندادم که جوراب و زیر پوشم را بشوید . " خودش لباسهای خودش را می شست . یک جوری هم می شست که معلوم بود این کاره نیست بهش می گفتم ، می گفت " نه این مدل جبهه ای است . "
آن شب بعد از چند ساعت بیدار شد . نشستیم و حرف زدیم . از عملیات خیبر می گفت . می گفت " جنازه ی خیلی از بچه ها آن جا مانده و نتوانستیم برشان گردانیم . " حمید باکری را گفت که شهید شده . حالا من وسط این آشفته بازار پرسیدم " اصلاً شما ها یاد ما هستید ؟ اصلاً یادت هست که منیری ، لیلایی وجود دارد ؟ " چند ثانیه حرف نزد . بعد گفت " خوب قاعدتاً وقتی که مشغول کاری هستم ، نمی توانم بگویم که به فکر شما هستم . اما بقیه ی وقت ها شما از ذهنم بیرون نمی روید . دوستانم را می بینم که می آیند به خانه هایشان تلفن می زنند و مثلاً می گویند بچه را فلان کار کن . ولی من نمی توانم از این کارها بکنم . " آن شب خیلی با هم حرف زدیم . فهمیدم که این آدم ها خیلی هم به خانواده شان علاقه مندند ، ولی در شرایط فعلی نمی توانند آن طور که باید این را بگویند .
🌸پايان قسمت نهم داستان زندگي #شهيد_مهدي_زين_الدين 🌸
#همراه_شهدا
🍃رهبر انقلاب:
رژیم استکباری، هم جنگافروز است، هم تروریست است، هم تروریستپرور است، هم مداخلهگر است، هم فاسد است، هم انحصارطلب است.
✏️ افراد کوتهبین و کوتهنظر سعی نکنند حرکت ملّت ایران در مقابل استکبار را یک حرکت غیر منطقی جلوه بدهند؛ نخیر، حرکتی منطقی و درست و منطبق با منطق صحیح عُقلایی و انسانی و بینالمللی است.
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
یه دور تسبیحِ #مرگ_بر_آمریکا✊🏼
داشتیم می رفتیم سمتِ هلی کوپتر
تویِ مسیر آقا مهدی باکری
به دور تسبیحِ
#مرگ_بر_آمریکا گفت...
میگفت آقای مشکینی فرمودند:
ثوابِ گفتن مرگ بر آمریکا
کمتر از نماز نیست...
#شهیدمهدیباکری🍃
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کفش شهید حاج قاسم سلیمانی به اندازه سر ترامپ
و تمام رهبران آمریکا ارزش دارد
-شهید سیدحسن نصرالله✍️
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
مادر شهید اومد طلاهاشو داد برا کمک به جبهه
داشت میرفت
گفتیم مادر رسیدت...
گفت من دو تا بچمو دادم رسید نگرفتم
این که چیزی نیست...
امان از دل مادران شهدا 💔
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
چهزیباست !'
خاطراتمردانۍ
کهپرواۍنامندارند
ودرکهفگمنامۍ
خویشمأواگرفتهاند . . .
#همراه_شهدا