eitaa logo
همراه شهدا🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
6.9هزار ویدیو
73 فایل
ٖؒ﷽‌ 💌#شهـבا امامزاבگاט عشقنـב كـہ مزارشاט زيارتگاـہ اهل يقين است. آنها همچوט ستارگانے هستنـב کـہ مے تواט با آنها راـہ را پیـבا کرב. پل ارتباطی @Mali50 @Hamrahe_Shohada
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃 ✒️ مناجات صبحگاهی (فرازی از دعای سیزدهم صحیفه سجادیه) 💞مــ♡ـــولای مــن بر محمّد و آلش درود فرست و مرا به کرم و بزرگواری‌ات بر دست یافتن به احسانت یاری ده و از باب عدالتت بر کیفری که سزاوار آنم دچار مکن؛ من اوّلین رغبت کننده‌ای نیستم که به حضرتت رو آورده، پس به او عطا کرده‌ای و حال آن‌که سزاوار ممنوع شدن از عطایت بوده؛ و اولین خواهنده‌ای نیستم که از تو درخواست حاجت کرده و تو بر او احسان کرده‌ای در حالی که مستحق محرومیت از احسان تو بوده است. ⚡ای خدایی که جز تو لایق پرستش نیست⚡ 🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃 ♻️ پنجشنبه 🌀 ۲۲ آذر ۱۴۰۳ ♻️ ۱۰ جمادی الثانی ۱۴۴۶ 🌀 ۱۳ دسامبر ۲۰۲۴ 🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃 📿ذکر روز پنجشنبه ✨لااله‌الاالله الملک الحق المبین✨ 🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃 💠 حدیث امروز ✍🏻 حضرت امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند: هرکس دوست و برادر خود را محرمانه موعظه کند، او را زینت بخشیده و چنانچه علنی باشد سبب ننگ و تضعیف او گشته است. 📚تحف العقول، ص ۴۸۹ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ 🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃 @Hamrahe_shohada
بده نوکرت شهید نشه.mp3
2.54M
؛ صدای شهید آرمان‌علی‌وردی را می‌شنوید♥️ 🥀@Hamrahe_Shohada 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 از مادر شهید آرمان علی وردی پرسیدن ،این‌همه بلا سر پسرت آوردن ، کجاش بهت بیشتر سخت گذشت جواب عجیبی دادن که دلها رو منقلب می کنه🥺💔🥀 🥀@Hamrahe_Shohada 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
970_58051069964125.mp3
5.18M
🎧 زیبا و احساسی🖤 ضربان دلم نفسم حسین همه بود و نبودم و کسم حسین همه خواب و خیالمه کربلا به خدا پر و بالمه کربلا 🎤 🌷 @Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سروان علی نظری از پاسداران سپاه ناحیه ملایر در دفاع از امنیت و تعقیب و گریز اغتشاشگران در شهرستان ملایر به شهادت رسید. سروان علی نظری متولد سال ۱۳۶۹ است از وی یک فرزند دختر به یادگار مانده است. @Hamrahe_Shohada
شبتون شهدایی🤲🤲
🥀 حافظه تاریخی ✨‏امروز سالروز تولد مردی‌ست که ما قدرش را ندانستیم. عزیز! تولدت مبارک 👈ما در هیچ چیزی ناترازی نداریم جز حافظه تاریخی که بعضی ها خوب بلدن ازش سو استفاده کنند!! 🥀شادی روح پاک و‌مطهر فاتحه و صلوات عنایت فرمائید . اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ‌عَجِّلْ فَرَجَهُمْ @Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 زیـارتنامه‌شهــــــداء 💢              ❣بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم❣ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ 🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ 🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ 🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم🌹 کاش‌می‌شـدهمچوشهداخاکی‌باشیم شهدا نگاهی... @Hamrahe_Shohada
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Hamrahe_Shohada
السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یااباصالحَ المَهدی یاخلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولای ْ الاَمان الاَمان الاَمان ورحمة الله وبرکاته @Hamrahe_Shohada
🍃🥀شهید مدافع حرم مهدی ایمانی:از شهدا شرمنده ام خیلی دیر به درک حقیقت وجودشان پی بردم🙏 🍃🥀شهید مدافع حرم مهدی ایمانی فردویی سال ۱۳۶۲ متولد شد. وی از خادمان آستان مقدس فاطمی (س) بود. عشق مهدی ایمانی به اهل بیت و روحیه ظلم ستیزی اش یک طرف، شهادت باجناقش قاسم قریب در سوریه نیز از طرف دیگر باعث شد تا به صف مدافعان حرم بپیوندد. 🔸وی بعد از دو بار رفتن به سوریه و بازگشت به وطن، به همسرش این چنین می گفت:دیگر دست خودم نیست؛ باید باز هم بروم! سرانجام ۲۱ آذر سال ۱۳۹۴ به آرزوی خودش دست یافت و به شهادت رسید. 🍃🥀شهید مدافع حرم مهدی ایمانی در بخشی از وصیت نامه اش نوشته بود: 🔹از شهدا شرمنده ام خیلی دیر به درک حقیقت وجودشان پی بردم از خداوند متعال و حضرات معصومین و شهدا ممنونم که به گریه های شبانه این حقیر جواب دادند و من را به عنوان مدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیها و حرم دختر سه ساله امام حسین علیه السلام برگزیدند ▪️حال که صهیونیست خونخوار، آمریکای جنایتکار و سعودی خیانتکار قصد براندازی حرم های اهل بیت را دارند و با حمله ناجوانمردانه و وحشیانه به زنان و فرزندان و طفل های شیرخواری که هیچ پناهی ندارند قصد کشور گشایی دارند، ▫️این وظیفه را برخود دیدم که به کمک این مردم بی گناه و دفاع از حرم اهل بیت بروم و از حضرت زینب و خانم رقیه ممنونم که به من حقیر لیاقت حضور را دادند و به مدد ایشان ما با عزت، پیروز و سربلند می شویم. 🍃🥀شهید_مهدی_ایمانی @Hamrahe_Shohada
شهید 🍃🌷حاج"محمد شالیکار" شهیدی که داشته‌های دنیوی مانع او از رسیدن به اهداف اخروی نشدند 🍃🥀شهید حاج محمد شالیکار سال ۴۹ در فریدون‌کنار چشم به جهان گشود. در سال ۶۴ و در حالی که تنها ۱۵ سال داشت با پیگیری و تلاش و با سختی فراوان به دلیل عشق و ارادتی که به وطن داشت وارد عرصۀ دفاع مقدس شد. 🔸حدود یک سال پس از حضور در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل و در عملیات کربلای ۴ از ناحیۀ پا مجروح شد. 🔹سال ۶۶ و در عملیات والفجر۱۰ تیری به سر او اصابت کرد و گمان شهادت را در اذهان همه قطعی کرد.اما 🍃🥀شهید شالیکار که گویا مأموریت مهم‌تری یعنی دفاع از حرم آل الله را در پیش داشت. ▪️سال‌های زیادی از این دوران گذشت و محمد یعنی همان نوجوان ۱۵ ساله، مرد ۴۵ ساله‌ای شده بود که همه او را به نام حاج محمد می‌شناختند. ▫️حاج محمد که صاحب همسر و فرزندانی شده و به خاطر تلاش‌های زیاد در بازار و نوع حرفه‌اش که ساخت و ساز بود صاحب مال و مکنت فراوانی در دنیا شده بود، اما جالب اینجاست که تمام این داشته‌های دنیوی مانع او از رسیدن به اهداف اخروی نشدند. 🔻حاج محمد شالیکار با حضوری دوباره در جبهه‌های حق علیه باطل، آن هم کیلومترها آن‌طرف‌تر از خاک وطن و در راه دفاع از حریم اسلام و حرم اهل بیت علیهم‌السلام جام نوشین شهادت را سر کشید و در ۲۱ آذر ۱۳۹۴، در حلب به همرزمان شهیدش پیوست 🍃🥀شهید_محمد_شالیکار @Hamrahe_Shohada
روحمان از بین‌ رفته، سرگرم بازیچهٔ دنیاییم! خدایا تو هوشیارمان کن، تو مرا بیدار کن..! @Hamrahe_Shohada
💫 در محضر شهدا 💫 وصیت‌ می‌کنم قلب‌های خود را برای گریه کردنِ مصیبت ائمه عادت دهید؛ بگذارید خون گریه کند قلب‌هایتان، گریه برای ائمه ثواب دارد وقتی که مصیبت می‌خواندید به مصیبت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که رسید ؛ یاد مرا بنمایید.." ____________________________________ 🥀@Hamrahe_Shohada 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همراه شهدا🇮🇷
°•| 🌿🌸 ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا 📌خاطرات شهید سید #مجتبی_علمدار قسمت 🔟 #ازدواج
°•| 🌿🌸 ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا 📌خاطرات شهید سید قسمت 1⃣1⃣ 🍃با سید رفته بودیم حمام عمومی. سید انگشترهای دستش را در آورد و کنار حوض گذاشت. آب را پاشیدم سمت حوض. رنگ از چهره سید پرید. او به دنبال انگشترش می گشت. انگشترش را آب برده بود داخل چاه. دیگه کاری نمی شد کرد. به شوخی به سید گفتم تو نباید به مال دنیا دلبسته باشی. گفت: «راست میگی ولی این هدیه همسرم بود؛ خانمی که ذریه حضرت زهرا (س) است. اگر بفهمد همین اوایل زندگی هدیه اش را گم کردم بد می شود.» روز بعد به همراه سید راهی مازندران شدیم در حالی که ناراحتی در چهره اش موج می زد. 🍃دو روز مرخصی ما تمام شد. سوار بر خودروی سپاه راهی تهران شدیم. ناخودآگاه نگاهم به دست سید افتاد. خواب از چشمانم پرید. دستش را در دستانم گرفتم. با تعجب گفتم: «سید این همون انگشتره!!» خیلی آهسته گفت آروم باش. انگشتر خود خودش بود. من دیده بودم که سید یه بار به زمین خورد و گوشه نگین این انگشتر پرید. خودم دیدم که همان انگشتر به داخل فاضلاب حمام افتاد. حالا همان انگشتر در دست سید بود. با تعجب گفتم تو رو خدا بگو چی شده؟ اما سید حرفی نمی زد و بحث را عوض می کرد. اما این موضوعی نبود که به سادگی بشود از کنارش گذشت. سید را حق مادرش قسم دادم. گفت چیزی را که می گویم تا زنده ام جایی نقل نکن و حتی اگه تونستی بعد از من هم به کسی نگو چون تو را به خرافه گویی متهم می کنند. 🍃سید گفت: «من آن شب به خانه رفتم. مراقب بودم همسرم دستم را نبیند. قبل از خواب به مادرم متوسل شدم. گفتم مادر جان بیا و آبروی من را بخر. بعدش طبق معمول سوره واقعه را خواندم و خوابیدم. نیمه شب بود که برای نماز شب بیدار شدم. مفاتیح من بالای سرم بود. مسواک و انگشترم روی مفاتیح بود. رفتم وضو گرفتم و آماده نماز شب شدم. رفتم سمت مفاتیح تا انگشترم را دستم کنم . یکباره با تعجب دیدم دو تا انگشتر روی مفاتیح هست. با تعجب دیدم همان انگشتری که در حمام دانشکده تهران گم شده بود روی مفاتیح قرار داشت. با همان نگینی که گوشه اش پریده بود، نمی دانی چه حالی داشتم.» 📚کتاب علمدار، صفحه 110 الی 113
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا