🕊نام :حسینعلی
🕊فامیل:کیانی
🕊تولد:۱۳۷۳
🕊شهادت:۱۳۹۵
#گوشه_اےازاخلاقیات_شهیدمدافع_حرم #حسین_علی_کیانی 🕊🌺
اهل دستگیری از نیازمندان بود البته به صورت پنهانی (بعد از شهادتشون فهمیدن...😓)
به تیپ و ظاهرش خیلی اهمیت میداد و همیشه اراسته بود
شهید بسیار شـــــوخ بود اما در عین حال به بزرگترها بســـــیار احترام می گذاشت
عاشق مجالس و روضه های امام حسین(ع) و حضرت علی اصغر(ع) بودند.تقریبا همه هیئت هایی که تو زاهدان برگزار میشد شرکت میکرد.
پاي دوستان و برادر های کوچیکشون رو به حسینیه ها و مساجد باز کرد، همیشه داخل گوشیش مداحی و روضه امام حسین(ع) داشت
بسیار فعال و دنبال کار و فعالیت بودند، علاقه مند به بسیج و ارمان های انقلاب
اعتقاد داشت یاران امام حسین کم بودند اما الان که بچه شیعه ها زیاد شدند باید برن و از امام حسین و حضرت زینب دفاع کنند
میگفت هر کسی که بره سوریه لایق شهادت نیست باید حضرت زینب لایق بدونه... در اخر حرمت همنامی با سالار شهیدان رو حفظ کرد و سرانجام جانش رو سپر بلای خواهر امام حسین کرد.
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
🍁 #دختران
وقتے #بابا نیاید
#انتظار مےڪشند
#دختران
وقتے #بابا نباشد
دلشان مےمیرد
یارقـــــیه
#شهـید_عبدالرحیم_فیروزآبادے
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
#شهید_جاویدالاثر_علي_آقاعبداللهي 🕊🌺
🍁علی آقا خیلی با محبت بود هرجا میرفت به یاد ما بود ، آنقدر مقید به سوغاتی بود، که هر وقت حتی اگر نصف روز هم سفرش طول می کشید هر جور که بود یه چیزی برا خانواده سوغات میاورد ،
یه بار که یه دوره آموزشی برده بودنشون و نتونسته بود سوغات بگیره به من گفت اگر ممکنه برو فلان چیز رو با آبجی به سلیقه من بگیر که من اومدم دست خالی نباشم که خیلی زشته... .
#پیکر_مطهر_هنوز_بازنگشته....
#شهادت۲۴دیماه۹۴
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
✍بعضی میگویند حسین قیام کرد تا به قدرت برسد ،که اشتباه میگویند
✍بعضی هم میگویند حسین حرکت کرد تا شهید بشود،
✍ولی من میگویم حسین ع حرکت کرد تا
انجام وظیفه کند
✍حالا در راه انجام وظیفه گاهی آدم به قدرت میرسد،چه اشکال دارد؟!
✍گاهی انسان در راه انجام وظیفه شهید میشود،چه اشکال دارد؟!
🔈بیانات مقام معظم رهبری حفظه الله
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
یمن ،کربلای امروز
یمنیها، یاران حسین (ع )😭
اللهم عجل لولیک الفرج بحق الحسین😭
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
🔻گزارش ارتش رژیم صهیونیستی:
♦️از دیروز تاکنون بیش از 30 حمله به بیش از 40 هدف در غزه انجام داده ایم.
♦️در حملات 55 راکت و موشک شلیک کردیم.
♦️ 160 راکت از نوار غزه شلیک شد که 95 درصد آن توسط گنبد آهنین رهگیری شد.
♦️هیچ تماسی برای آرام شدن اوضاع وجود ندارد و ما برای عملیاتی که حداقل یک هفته طول می کشد آماده ایم.
همراه شهدا🇮🇷
🌸🌸🌸🌸🌸 صفحه ۳۹ از داخل شهر صداي انفجار گلوله هاي توپ و خمپاره شنيده ميشد. مانــده بوديم چه كنيم.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
صفحه ۴۰
بعد رفتيم مقر فرماندهي. به ما گفتند: شما چند نفر مسئول انبار مهمات باشيد. بعد يك مدرسه را كه تقريبًا پر از مهمات بود به ما تحويل دادند.
يك روز آنجا بوديم و چون امنيت نداشت، مهمات را از شهر خارج كردند. ابراهيم به شوخي ميگفت: بچهها اينجا زياد ياد خدا باشيد، چون اگه خمپاره بياد، هيچي از ما نميمونه!وقتي انبار مهمات تخليه شد، به سمت خط مقدم درگيري رفتيم. سنگرها در غرب سرپل ذهاب تشكيل شده بود.
چنــد تن از فرماندهان دوره ديده نظير اصغر وصالي و علي قرباني مســئول نيروهاي رزمنده شده بودند.
آنها در منطقه پاوه گروه چريكي به نام دســتمال ســرخها داشتند. حاال با همان نيروها به سرپل آمده بودند.
داخل شــهر گشتي زديم. چند نفر از رفقا را پيدا كرديم. محمد شاهرودي، مجيد فريدوند و... با هم رفتيم به سمت محل درگيري با نيروهاي عراقي.
در سنگر بالاي تپه، فرمانده نيروها به ما گفت: تپه مقابل محل درگيري ما با نيروهاي عراقي است. از تپههای بعدي هم عراقيها قرار دارند.
چند دقيقه بعد، از دور يك سرباز عراقي ديده شد.همه رزمندهها شروع به شليك كردند.
ابراهيم داد زد: چيكار ميكنيد! شما كه گلولهها رو تموم كرديد! بچهها همه ساكت شدند. ابراهيم كه مدتي در كردستان بود و آموزشهاي نظامي را به خوبي فرا گرفته بود گفت: صبر كنيد دشمن خوب به شما نزديك بشه، بعد شليك كنيد.
در همين حين عراقيها از پايين تپه، شــروع به شــليك كردند. گلولههای آرپيجي و خمپاره مرتبه سمت ما شليك ميشد.
بعد هم به سوي سنگرهاي ما حركت كردند. رزمندههايي كه براي اولين بار اسلحه به دست ميگرفتند با ديدن اين صحنه به سمت سنگرهاي عقب دويدند.
🌸🌸🌸
خیلی ترسیده بوديم. فرمانده داد زد: صبركنيد. نترسيد!
لحظاتي بعد صداي شــليك عراقيها كمتر شــد. نگاهي به بيرون ســنگر انداختم. عراقيها خوب به سنگرهاي ما نزديك شده بودند.
يكدفعه ابراهيم به همراه چند نفر از دوستان به سمت عراقيها حمله كردند! آنها در حالي كه از سنگر بيرون ميدويدند فرياد زدند: الله اكبر
شايد چند دقيقهاي نگذشت كه چندين عراقي كشته و مجروح شدند. يازده نفر از عراقيها توســط ابراهيم و دوستانش به اسارت درآمدند .بقيه هم فرار كردند.
ابراهيم ســريع آنها را به طرف داخل شهر حركت داد. تمام بچهها از اين حركــت ابراهيم روحيه گرفتند. چند نفر مرتب از اســرا عكس ميانداختند. بعضيها هم با ابراهيم عكس يادگاري ميگرفتند!
ســاعتي بعد وارد شهر سرپل شديم. آنجا بود كه خبر دادند: چون راه بسته بوده، پيكر قاسم هنوز در پادگان مانده. ما هم حركت كرديم و در روز پنجم
جنگ به همراه پيكر قاسم و با اتومبيل خودش به تهران آمديم.
در تهران تشــييع جنازه باشكوهي برگزار شدواولين شهيد دفاع مقدس در محل، تشييع شد. ّمدل فرياد ميزد:جمعيت بسيار زيادي هم آمده بودند. علي خرمدل هم صدامیزدفرمانده شهيدم راهت ادامه دارد....
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
لیست صفحات این کتاب
https://eitaa.com/Hamrahe_Shohada/2925
🍃🍃🍃🍃🍃