وقتی بهش می گفتم قربونت بشم،
می گفت:
چرا من تا امام حسین هست؟
بعضی وقتا می گفت: دوتایی فدای امام حسین...
یکی از آرزوهاش این بود که با بهترین قیمت خریداری بشه و چقدر زیبا در روز تاسوعا روز جمعه در جبهه در حال جنگ برای رضای خدا زبان تشنه و با عشق به اهل بیت، خریداری شد... 🕊
راوی: مادر شهید 💚
#شهید_مصطفی_صدرزاده 🕊🌱
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
چند روز پیش به قاب عکسش نگاه کردم و گفتم: آقا مصطفی! حسابش دستته چند شاخه گل بدهکاری!؟ آخه مصطفی رسم محبتش این بود که لااقل هفتهای یکبار برام شاخه گلی میخرید و هدیه میداد…
فاطمهاش از اونور اتاق گفت: مامان! خرج بابا زیاد میشه اگر بخواد همه این مدت رو جبران کنه باید یه دستهگل شیک برات بفرسته
امروز صبح بدون هیچ برنامه قبلی از جایی زنگ زدن و دعوتمون کردن برا مراسم بزرگداشت مصطفی.
به محض ورودمون به مراسم، یک نفر با این دستهگل جلو آمد و گفت: این رو آقا مصطفی برای همسرش فرستاده... 😢💔
راوی: مهدی عرفاتی 💚
#شهید_مصطفی_صدرزاده 🕊🌱
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
رفیق شش دونگ هم بودند؛
به هم گفته بودند هرکسی اول شهید شد،
باید بره در خونهی سیدالشهدا بست بشینه
تا شهادت اون یکی رو هم از آقا بگیره!
مصطفی گفت: نری آبروریزی راه میندازم!
مرتضی گفت: هرکی نره، شهید پَستیه!
چند وقت بعد،
تیر توی پهلوی مصطفی،
تیر توی گلوی مرتضی،
و سالگرد مصطفی شد چهلم مرتضی... 💔
#شهید_مصطفی_صدرزاده 🕊🌱
#شهید_مرتضی_عطایی 🕊🌱
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada